اصل نخست آن، طلا است ولي با غلبه طبايع برودت و يبوست، طلا به درون منتقل شده است و در نتيجه ظاهر فلز، نقره و باطن آن طلا گرديده است. بنابراين اگر بخواهي آن را به اصلش يعني طلا برگرداني، برودت آن را به درون انتقال ده، حرارت آن آشکار ميشود. سپس خشکي آن را به درون منتقل کن، در نتيجه، رطوبت آشکار و نقره تبديل به طلا ميشود.
کيمياگري
ريشه لغوي
کيميا که واژه شيمي از آن گرفته شده است، صورت خاصي از دانش شيمي کاربردي بود که حدود سال 50 ميلادي در شهر اسکندريه در مصر متداول شد. برخي ، کيميا را واژهاي مصري و به معني هنر مصري ميدانند که در مصر باستان ، دانشي مقدس و هنر الهي محسوب ميشد و در انحصار کاهنان بود. آنها با سوگندهاي موکد در جلوگيري از انتقال آن به ديگران و انتشار آن به نقاط ديگر و نيز جلوه دادن آن به صورت رمز و معما اصرار ميورزيدند.
برخي ديگر ، کيمياگري (Multipli
ion) را هنر سياهگري نيز ميدانند، زيرا در واقع عمل سياه کردن سطح فلزات ، اولين مرحله کيمياگري بود. مثلا با ايجاد رنگ زرد و طلايي بر سطح سياه شده فلزات ، ادعا ميکردند که آنها را به طلا تبديل کردند.
ديد کلي
اگر چه در عهد باستان تا قبل از ميلاد مسيح ، تکنولوژي در بسياري از کشورهاي حوزه بينالنهرين ، حوزه درياي اژه ، مصر ، چين ، هند و ايران رواج داشت، ولي از قرن اول ميلادي ، چهره برجسته ديگري از آن ، در شهر اسکندريه در مصر ظاهر شد که به کيمياگري يا علم کيميا معروف شده است.
مرکز کيمياگري
شهر اسکندريه که در دهانه رود نيل قرار دارد، توسط "اسکندر مقدوني" ، پس از فتح مصر در سال 331 قبل از ميلاد بنا نهاده شده است و علاوه بر اقوام بومي ، مهاجريني از يونان به آنجا آورده شدند. برخورد دو فرهنگ مصري و يوناني ، اين شهر نو بنياد را بصورت مرکز فعاليتهاي علمي ، تجاري و محل داد و ستد و مراودت آن زمان در آورد و ارزش طلا و نقره در تجارت خارجي و داخلي بالا رفت.
از اين رو تکنولوژيستهاي اسکندريه به فکر تبديل فلزات پست به نقره و طلا افتادند و فعاليتهاي شيميدانان آن زمان بر روي آن تکنولوژي جديد متمرکز شد و صورت تازهاي از دانش شيمي به نام کيمياگري بوجود آمد و کار آن بالا گرفت.