What's new

بزرگترین مرجع تایپِ کتاب | انجمن رمان نویسی بوکینو

انجمن فرهنگی بوکینو، مکانی‌ برای انتشار و تایپ آثارِ شما عزیزان بوده و طبقِ قوانین جمهوری اسلامی ایران اداره می‌شود. هدف ما همواره ایجاد یک محیط گرم و صمیمانه است. برای دسترسی به امکانات انجمن و تعامل در آن، همین حالا ثبت نام کنید.

سوالات متداول

آموزش کار با انجمن را از این لینک مطالعه کنید.

ایجاد موضوع

برای شروع موضوعی در تالار مورد نظر خود بفرستید.

کسب مقام

به خانواده‌ی بزرگ بوکینو بپیوندید!
  • ✵ انجمن رمانِ بوکـــیــنــو✵

    بزرگترین انجمن فرهنگی و کتابخانه‌ی مجازی ایران!

Status
Not open for further replies.

~mohadese~

کاربر بوکینو
LV
0
 
Joined
Jun 18, 2025
Messages
80
Reaction score
215
Time online
23h 51m
Points
18
Age
18
Location
دنیای خواب
سکه
397
  • #101
نام‌کاربری: ~mohadese~

نام و نام خانوادگی: محدثه وفایی

نوع کتاب: رمان

عنوان کتاب: سلاخ

ژانر کتاب: تراژدی، عاشقانه، جنایی_پلیسی، اجتماعی

نویسنده کتاب: محدثه وفایی

زبان اصلی کتاب: فارسی

تعداد صفحات (پارت)‌: نامشخص

خلاصه کتاب: : در میان بی‌گناهانی که قربانی طالعشان هستند؛ زنی ستم دیده از اجبارهای معین شده در طالعش، در پی اندک آرامش، سکوت می‌کند و چشم می‌بندد بر روی اهداف شوم بازیکنان قهار سرنوشت. اما داستان سرنوشت سری دراز دارد. دقیقا در جایی که تصورش را نمی‌کند، قلم می‌چرخد و آرزوهای محقق نشده‌اش زیر پاهای انسان‌هایی که از دل کینه متولد شده‌اند و دست به اهدافی فراتر از جنایت می‌زنند، لگدمال می‌شوند و به نهری از خون تبدیل می‌شوند.

مقدمه کتاب: در دنیایی که انسان به انسان رحم نمیکند چه انتظاریست از عدالت؟ پشت هر چهره و قامت، ذاتی خوب یا بد پنهان شده است که نمایان کردنش زندگی را دچار تغییرایی میکند و وای به حال زمانی که ذاتی پست و کریه پشت نقاب چهره، مخفی شده باشد و کمر به نابودی بشر بسته باشد...

در صورت بیان ایرادات توسط ناظر، آیا خودتان آنها را ویرایش می‌کنید یا به ناظر واگذار می‌کنید؟ به ناظر واگذار می‌کنم.

مورخ ثبت درخواست: Jun 25, 2025
 

YAS

[مدیرکل - مدیر تالار نظارت+مترجم انجمن]
Staff member
Top Poster Of Month
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
862
Reaction score
3,442
Time online
20d 7h 35m
Points
253
Location
بیرجند
سکه
5,705
  • #102
نام‌کاربری: ~mohadese~

نام و نام خانوادگی: محدثه وفایی

نوع کتاب: رمان

عنوان کتاب: سلاخ

ژانر کتاب: تراژدی، عاشقانه، جنایی_پلیسی، اجتماعی

نویسنده کتاب: محدثه وفایی

زبان اصلی کتاب: فارسی

تعداد صفحات (پارت)‌: نامشخص

خلاصه کتاب: : در میان بی‌گناهانی که قربانی طالعشان هستند؛ زنی ستم دیده از اجبارهای معین شده در طالعش، در پی اندک آرامش، سکوت می‌کند و چشم می‌بندد بر روی اهداف شوم بازیکنان قهار سرنوشت. اما داستان سرنوشت سری دراز دارد. دقیقا در جایی که تصورش را نمی‌کند، قلم می‌چرخد و آرزوهای محقق نشده‌اش زیر پاهای انسان‌هایی که از دل کینه متولد شده‌اند و دست به اهدافی فراتر از جنایت می‌زنند، لگدمال می‌شوند و به نهری از خون تبدیل می‌شوند.

مقدمه کتاب: در دنیایی که انسان به انسان رحم نمیکند چه انتظاریست از عدالت؟ پشت هر چهره و قامت، ذاتی خوب یا بد پنهان شده است که نمایان کردنش زندگی را دچار تغییرایی میکند و وای به حال زمانی که ذاتی پست و کریه پشت نقاب چهره، مخفی شده باشد و کمر به نابودی بشر بسته باشد...

در صورت بیان ایرادات توسط ناظر، آیا خودتان آنها را ویرایش می‌کنید یا به ناظر واگذار می‌کنید؟ به ناظر واگذار می‌کنم.

مورخ ثبت درخواست: Jun 25, 2025
سلام و درود.
با درخواست نظارت شما موافقت شد.✅
ناظر شما: @Elaheh_A
لطفا منتظر گفت‌و‌گویی از جانب ناظر خود بمانید و تاپیک اثر خود را تا زمان تایید توسط ناظر ایجاد نکنید.
موفق و موید باشید.🤝🤍
 

The End

[مدیر تالار گرافیک + کیدرامر انجمن]
Staff member
LV
0
 
Joined
Jan 1, 2025
Messages
134
Reaction score
3,202
Time online
8d 11h 37m
Points
118
Location
خونه‌مون
سکه
664
  • #103
نام‌کاربری: GiGi

نام و نام خانوادگی: غزاله.الف

نوع کتاب: رمان

عنوان کتاب: خاک‌ریز شیشه‌ای

ژانر کتاب: عاشقانه، اجتماعی

نویسنده کتاب: غزاله.الـــف

زبان اصلی کتاب: فارسی

تعداد صفحات (پارت)‌: نامشخص

خلاصه کتاب: پریزاد با رد کردن درخواستِ ازدواج پسر عموی محبوبش، باعثِ کدورت بینِ اعضای خانواده و را*ب*طه‌ی احساسی‌‌‌‌ خود می‌شود.
حالا بعد از نامزدی ناموفقی که در آن گیر افتاده، در تلاش برای جدایی و بهم زدنِ محرمیتش است و برای رهایی از این بند، مقابل کسی قرار می‌گیرد که دیگر مانند قبل شیفته و خواستارِ او نیست!


مقدمه کتاب: ای که در بَرَم نیستی
شبت چگونه گذشت؟ شباهنگام به من اندیشیدی؟
کمی آه کشیدی؟
اشک در چشمت حلقه زد؛
آماده گریه شد آیا؟
زندگانیِ بی تو چه ذوقی دارد؟
غذا و سخن و هوا چه معنی دارد؟
که من در گوشه‌یِ دور از این جهان،
گم شده و بر باد رفته‌ام…!
جدایی همین است،
اینکه با تو باشم و با من باشی و با هم نباشیم!
جدایی همین است،
اینکه یک خانه ما را در بر گیرد
اما یک ستاره ما را در خود جا ندهد.
جدایی همین است...
اینکه قلبم اتاقی باشد،
خاموش کننده‌ی صداها با دیوارهای مضاعف
و تو آن را به چشم نبینی
جدایی همین است،
اینکه در درون جسمت
تورا جستجو کنم
و آوایت را در درون سخنانت جستجو کنم
وضربانِ نبضت را در میان دستانت
جستجو کنم.
جدایی همین است...
#نزار_قبانی


در صورت بیان ایرادات توسط ناظر، آیا خودتان آنها را ویرایش می‌کنید یا به ناظر واگذار می‌کنید؟ خودم ویرایش می‌کنم.

مورخ ثبت درخواست: Jun 27, 2024
 

YAS

[مدیرکل - مدیر تالار نظارت+مترجم انجمن]
Staff member
Top Poster Of Month
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
862
Reaction score
3,442
Time online
20d 7h 35m
Points
253
Location
بیرجند
سکه
5,705
  • #104
نام‌کاربری: GiGi

نام و نام خانوادگی: غزاله.الف

نوع کتاب: رمان

عنوان کتاب: خاک‌ریز شیشه‌ای

ژانر کتاب: عاشقانه، اجتماعی

نویسنده کتاب: غزاله.الـــف

زبان اصلی کتاب: فارسی

تعداد صفحات (پارت)‌: نامشخص

خلاصه کتاب: پریزاد با رد کردن درخواستِ ازدواج پسر عموی محبوبش، باعثِ کدورت بینِ اعضای خانواده و را*ب*طه‌ی احساسی‌‌‌‌ خود می‌شود.
حالا بعد از نامزدی ناموفقی که در آن گیر افتاده، در تلاش برای جدایی و بهم زدنِ محرمیتش است و برای رهایی از این بند، مقابل کسی قرار می‌گیرد که دیگر مانند قبل شیفته و خواستارِ او نیست!


مقدمه کتاب: ای که در بَرَم نیستی
شبت چگونه گذشت؟ شباهنگام به من اندیشیدی؟
کمی آه کشیدی؟
اشک در چشمت حلقه زد؛
آماده گریه شد آیا؟
زندگانیِ بی تو چه ذوقی دارد؟
غذا و سخن و هوا چه معنی دارد؟
که من در گوشه‌یِ دور از این جهان،
گم شده و بر باد رفته‌ام…!
جدایی همین است،
اینکه با تو باشم و با من باشی و با هم نباشیم!
جدایی همین است،
اینکه یک خانه ما را در بر گیرد
اما یک ستاره ما را در خود جا ندهد.
جدایی همین است...
اینکه قلبم اتاقی باشد،
خاموش کننده‌ی صداها با دیوارهای مضاعف
و تو آن را به چشم نبینی
جدایی همین است،
اینکه در درون جسمت
تورا جستجو کنم
و آوایت را در درون سخنانت جستجو کنم
وضربانِ نبضت را در میان دستانت
جستجو کنم.
جدایی همین است...
#نزار_قبانی


در صورت بیان ایرادات توسط ناظر، آیا خودتان آنها را ویرایش می‌کنید یا به ناظر واگذار می‌کنید؟ خودم ویرایش می‌کنم.

مورخ ثبت درخواست: Jun 27, 2024
سلام و درود.
با درخواست نظارت شما موافقت شد.✅
ناظر شما: @Blueberry
لطفا منتظر گفت‌و‌گویی از جانب ناظر خود بمانید و تاپیک اثر خود را تا زمان تایید توسط ناظر ایجاد نکنید.
موفق و موید باشید.🤝🤍
 

pen lady

کاربر بوکینو
LV
0
 
Joined
Jun 28, 2025
Messages
3
Reaction score
10
Time online
1h 52m
Points
13
Age
18
سکه
12
  • #105
Username: pen lady

نام و نام خانوادگی: ماها کیازاده

نوع کتاب: رمان

عنوان کتاب: عزیزم فریاد نزن

ژانر کتاب: عاشقانه، تراژدی، معمایی، جنایی

نویسنده کتاب: ماها کیازاده(pen lady)

زبان اصلی کتاب: فارسی

تعداد صفحات (پارت)‌: نامشخص

خلاصه کتاب: خلاصه:
النا پانزده سال خود را حبس کرده و در زندگی بی‌رنگ و روی خاکستریش فرو رفته‌بود. او سعی می‌کرد دختر خوبی باشد، جیغ نکشد، سکوت کند و مطابق میل او باشد تا به سرنوشت دردناک خواهرش دچار نشود. اما هیچ چیز آن‌طور که باید پیش نرفت، موانعی اطرافش پدیدار شد و با زور و اجبار او را از مخفی‌گاه امنش خارج کرد. موانعی که در کنار درد، حسی زیبا و پاک به نام عشق را تقدیم او کرد.


مقدمه کتاب: مقدمه:
نزدیکش می‌شود، اما او می‌گوید:
- من دختر بدی نیستم... من جیغ نمی‌کشم!
باز نزدیک‌تر می‌رود، او بلندتر می‌گوید:
- من دختر بدی نیستم!
در آغوشش می‌گیرد و می‌گوید:
- تو دختر بدی نیستی... تو دختر کوچولوی خوب منی... حتی اگه جیغ هم بکشی.
در آغوشش گم می‌شود:
- من دختر خوب تو هستم. حتی اگه جیغ بکشم... .


در صورت بیان ایرادات توسط ناظر، آیا خودتان آنها را ویرایش می‌کنید یا به ناظر واگذار می‌کنید؟ خودم ویرایش می‌کنم.

مورخ ثبت درخواست: Jun 29, 2025
 

مریم فواضلی

[ مترجم انجمن ]
LV
0
 
Joined
Jun 27, 2025
Messages
23
Reaction score
62
Time online
2h 40m
Points
13
Age
21
Location
AHVAz
سکه
112
  • #106
نام‌کاربری: مریم فواضلی

نام و نام خانوادگی: مریم فواضلی

نوع کتاب: دلنوشته

عنوان کتاب: گذری از قلب

ژانر کتاب: عاشقانه- تراژدی

نویسنده کتاب: مریم فواضلی

زبان اصلی کتاب: فارسی

تعداد صفحات (پارت)‌: ۲۵

خلاصه کتاب: سلام جانانم برای تو می‌نویسم

و تو برای دیگری می‌خوانی،

آن‌گونه شد بخت‌سیاهم.

با یاد معشوقه‌ بی‌وفایم دست به قلم گرفتم ز دل بی‌قرار است امشب؛

سطر‌ کتابم از نام تو گله و شکایت کردن!

و قلمی که تا آخر جانی براش رقم شده از یاد تو می‌نویسد... .


مقدمه کتاب: بازگشتم به سویت، چاره‌ی دیگر نیست!
گویا همه راه‌ها به بن‌بست خوردن،
گویا جزء راه تو، راه دیگری نیست.
من را عاشق دلخسته بخوان
که گویا جانی برایم نمانده‌ است.


در صورت بیان ایرادات توسط ناظر، آیا خودتان آنها را ویرایش می‌کنید یا به ناظر واگذار می‌کنید؟ به ناظر واگذار می‌کنم.

مورخ ثبت درخواست: Jun 29, 2025
 

YAS

[مدیرکل - مدیر تالار نظارت+مترجم انجمن]
Staff member
Top Poster Of Month
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
862
Reaction score
3,442
Time online
20d 7h 35m
Points
253
Location
بیرجند
سکه
5,705
  • #107
نام‌کاربری: مریم فواضلی

نام و نام خانوادگی: مریم فواضلی

نوع کتاب: دلنوشته

عنوان کتاب: گذری از قلب

ژانر کتاب: عاشقانه- تراژدی

نویسنده کتاب: مریم فواضلی

زبان اصلی کتاب: فارسی

تعداد صفحات (پارت)‌: ۲۵

خلاصه کتاب: سلام جانانم برای تو می‌نویسم

و تو برای دیگری می‌خوانی،

آن‌گونه شد بخت‌سیاهم.

با یاد معشوقه‌ بی‌وفایم دست به قلم گرفتم ز دل بی‌قرار است امشب؛

سطر‌ کتابم از نام تو گله و شکایت کردن!

و قلمی که تا آخر جانی براش رقم شده از یاد تو می‌نویسد... .


مقدمه کتاب: بازگشتم به سویت، چاره‌ی دیگر نیست!
گویا همه راه‌ها به بن‌بست خوردن،
گویا جزء راه تو، راه دیگری نیست.
من را عاشق دلخسته بخوان
که گویا جانی برایم نمانده‌ است.


در صورت بیان ایرادات توسط ناظر، آیا خودتان آنها را ویرایش می‌کنید یا به ناظر واگذار می‌کنید؟ به ناظر واگذار می‌کنم.

مورخ ثبت درخواست: Jun 29, 2025
سلام و درود.
با درخواست نظارت شما موافقت شد.✅
ناظر شما: @ریحانه زنگنه
لطفا منتظر گفت‌و‌گویی از جانب ناظر خود بمانید و تاپیک اثر خود را تا زمان تایید توسط ناظر ایجاد نکنید.
موفق و موید باشید.🤝🤍
 

YAS

[مدیرکل - مدیر تالار نظارت+مترجم انجمن]
Staff member
Top Poster Of Month
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
862
Reaction score
3,442
Time online
20d 7h 35m
Points
253
Location
بیرجند
سکه
5,705
  • #108
Username: pen lady

نام و نام خانوادگی: ماها کیازاده

نوع کتاب: رمان

عنوان کتاب: عزیزم فریاد نزن

ژانر کتاب: عاشقانه، تراژدی، معمایی، جنایی

نویسنده کتاب: ماها کیازاده(pen lady)

زبان اصلی کتاب: فارسی

تعداد صفحات (پارت)‌: نامشخص

خلاصه کتاب: خلاصه:
النا پانزده سال خود را حبس کرده و در زندگی بی‌رنگ و روی خاکستریش فرو رفته‌بود. او سعی می‌کرد دختر خوبی باشد، جیغ نکشد، سکوت کند و مطابق میل او باشد تا به سرنوشت دردناک خواهرش دچار نشود. اما هیچ چیز آن‌طور که باید پیش نرفت، موانعی اطرافش پدیدار شد و با زور و اجبار او را از مخفی‌گاه امنش خارج کرد. موانعی که در کنار درد، حسی زیبا و پاک به نام عشق را تقدیم او کرد.


مقدمه کتاب: مقدمه:
نزدیکش می‌شود، اما او می‌گوید:
- من دختر بدی نیستم... من جیغ نمی‌کشم!
باز نزدیک‌تر می‌رود، او بلندتر می‌گوید:
- من دختر بدی نیستم!
در آغوشش می‌گیرد و می‌گوید:
- تو دختر بدی نیستی... تو دختر کوچولوی خوب منی... حتی اگه جیغ هم بکشی.
در آغوشش گم می‌شود:
- من دختر خوب تو هستم. حتی اگه جیغ بکشم... .


در صورت بیان ایرادات توسط ناظر، آیا خودتان آنها را ویرایش می‌کنید یا به ناظر واگذار می‌کنید؟ خودم ویرایش می‌کنم.

مورخ ثبت درخواست: Jun 29, 2025
سلام و درود.
با درخواست نظارت شما موافقت شد.✅
ناظر شما: @Blueberry
لطفا منتظر گفت‌و‌گویی از جانب ناظر خود بمانید و تاپیک اثر خود را تا زمان تایید توسط ناظر ایجاد نکنید.
موفق و موید باشید.🤝🤍
 

Maedeh

کیدرامر*-*
LV
0
 
Joined
Aug 5, 2024
Messages
385
Reaction score
1,980
Points
138
Age
22
Location
ور دلِ غزاله*-*
سکه
1,772
  • #109
نام‌کاربری: Maedeh

نام و نام خانوادگی: مهوا

نوع کتاب: رمان

عنوان کتاب: دبران

ژانر کتاب: معمایی، تراژدی، عاشقانه

نویسنده کتاب: مهوا

زبان اصلی کتاب: فارسی

تعداد صفحات (پارت)‌: خدا میدونه

خلاصه کتاب: گردنبندی نفرین شده که حال بعد از چهل سال سهم کسانی شده که از ماجرای خلق شدن آن خبر ندارند!
گذشته‌ای که همانند یک طوفان به جان زندگی آن‌ها می‌افتد، در حالی که هیچ‌کدام از آن‌ها، در به وجود آمدن آن نقشی نداشتند!
عشق...خون...جدایی و شاید وصال، همسان یک ریسمان، خودشان را به دست و پای افراد حاضر در میدان می‌بندند، به گونه‌ای که هیچ راه گریزی برای رهایی از سرنوشت نوشته شده برایشان، مقدر نخواهد بود!


مقدمه کتاب: تو مرا آن‌قدر آزردی
که خودم کوچ کنم از شهرت...
بکنم دل ز دل چون سنگت، تو خیالت راحت....
می‌روم از قلبت،
می‌شوم دورترین خاطره در شب‌هایت
تو به من می‌خندی
و به خود می‌گویی، باز می آید و می‌سوزد از این عشق ولی...
برنمی‌گردم ،نه!
می‌روم آن‌جایی ک دلی بهر دلی تب دارد،
عشق زیباست و حرمت دارد.
تو بمان!
دلت ارزانی هرکس که دلش مثل دلت سرد بی روح شده است !
نیش و خنجر شده است!
تو بمان در شهرت...


در صورت بیان ایرادات توسط ناظر، آیا خودتان آنها را ویرایش می‌کنید یا به ناظر واگذار می‌کنید؟ خودم ویرایش می‌کنم.

مورخ ثبت درخواست: Jul 1, 2025
 

YAS

[مدیرکل - مدیر تالار نظارت+مترجم انجمن]
Staff member
Top Poster Of Month
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
862
Reaction score
3,442
Time online
20d 7h 35m
Points
253
Location
بیرجند
سکه
5,705
  • #110
نام‌کاربری: Maedeh

نام و نام خانوادگی: مهوا

نوع کتاب: رمان

عنوان کتاب: دبران

ژانر کتاب: معمایی، تراژدی، عاشقانه

نویسنده کتاب: مهوا

زبان اصلی کتاب: فارسی

تعداد صفحات (پارت)‌: خدا میدونه

خلاصه کتاب: گردنبندی نفرین شده که حال بعد از چهل سال سهم کسانی شده که از ماجرای خلق شدن آن خبر ندارند!
گذشته‌ای که همانند یک طوفان به جان زندگی آن‌ها می‌افتد، در حالی که هیچ‌کدام از آن‌ها، در به وجود آمدن آن نقشی نداشتند!
عشق...خون...جدایی و شاید وصال، همسان یک ریسمان، خودشان را به دست و پای افراد حاضر در میدان می‌بندند، به گونه‌ای که هیچ راه گریزی برای رهایی از سرنوشت نوشته شده برایشان، مقدر نخواهد بود!


مقدمه کتاب: تو مرا آن‌قدر آزردی
که خودم کوچ کنم از شهرت...
بکنم دل ز دل چون سنگت، تو خیالت راحت....
می‌روم از قلبت،
می‌شوم دورترین خاطره در شب‌هایت
تو به من می‌خندی
و به خود می‌گویی، باز می آید و می‌سوزد از این عشق ولی...
برنمی‌گردم ،نه!
می‌روم آن‌جایی ک دلی بهر دلی تب دارد،
عشق زیباست و حرمت دارد.
تو بمان!
دلت ارزانی هرکس که دلش مثل دلت سرد بی روح شده است !
نیش و خنجر شده است!
تو بمان در شهرت...


در صورت بیان ایرادات توسط ناظر، آیا خودتان آنها را ویرایش می‌کنید یا به ناظر واگذار می‌کنید؟ خودم ویرایش می‌کنم.

مورخ ثبت درخواست: Jul 1, 2025
سلام و درود.
با درخواست نظارت شما موافقت شد.✅
ناظر شما: @ریحانه زنگنه
لطفا منتظر گفت‌و‌گویی از جانب ناظر خود بمانید و تاپیک اثر خود را تا زمان تایید توسط ناظر ایجاد نکنید.
موفق و موید باشید.🤝🤍
 
Status
Not open for further replies.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape5
shape6
Top Bottom