به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

اختصاصی تاپیک آموزش arisky| نحوه شروع رمان پارت دوم

arisky

[مدرس انجمن]
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-22
نوشته‌ها
32
مدال‌ها
5
سکه
262
با سلام خدمت نویسنده‌های گرامی!

به بخش دوم خوش اومدید!

قبل از اینکه آموزش رو شروع کنید لطفا به این مورد توجه داشته باشید که تمامی آموزشات بنده براساس تجربه‌هام در خوندن هست در نتیجه امکان اشتباه کردن من در مباحث کاملا زیاده. پس! خواهشی که از شما، نویسنده‌ی گرامی دارم اینه که صرفا فقط به آموزشات بنده نه اکتفا کنید و نه محدود کنید. آموزش‌های اصلی و حقیقی رو خودتون با مطالعه‌ی زیاد و نوشتن بدست میارید.
 

arisky

[مدرس انجمن]
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-22
نوشته‌ها
32
مدال‌ها
5
سکه
262
(1/3)

فلش‌بک

فلش‌بک یا پرش به گذشته، تکنیکی هست که نه تنها برای شروع اثر استفاده میشه، بلکه ما در قسمت‌های مختلف اثر شاهد این تکنیک هستیم. در این قسمت به استفاده از فلش‌بک برای شروع اثرمون می‌پردازیم که آیا همچین تکنیکی، برای آغاز مناسب هست یا خیر؟

فلش‌بک‌ها اصولا پر از اطلاعاتی هستن که نویسنده نمی‌خواد اون‌هارو در بخش حال اثرش به نمایش بذاره. همچنین در پرش به گذشته، شاهد گره‌افکنی و گره‌گشایی‌هایی هستیم که مرتبط به حالِ داستان هست. همونطور که ذکر کردم، فلش‌بک‌ها مملو از اطلاعات هستن؛ اما در شروع، اطلاعات کمتری نسبت به چیزی که باید باشه، داریم. چرا که هدفمون جذب مخاطب و به دام انداختنش هست؛ نه دادن اطلاعات بیش از اندازه. در ادامه به نکاتی از این تکنیک می‌پردازم.

-نقش اطلاعات، ابهام و گنگی در فلش‌بک

خیلی از نویسنده‌های تازه‌‌کار برای استفاده از این تکنیک فکر می‌کنن که باید صرفا از ابهام استفاده کنن و هیچ اطلاعاتی ندن. به همین خاطر هست که شروع اثرشون فاقد پویایی و شفافیت خواهد بود. پس نویسنده‌ی عزیز! فرقی نمی‌کنه که شما برای شروع اثر، از فلش‌بک استفاده کنید یا به صورت عادی روایت کنید. در هر صورت، شروع شما حتی با استفاده از این تکنیک، باید تمامی موارد یک اغاز خوب رو داشته باشه.

در واقع در استفاده از فلش‌بک، تمامی موارد مثل یک شروع عادی هست. تنها موردی که میشه اون‌هارو از هم متمایز کرد اینه که همه‌چیز در فلش‌بک، جمع‌وجورتر و کوتاه‌تر هست.

در آثار نویسنده‌های تازه‌کار، ابهام با نبودن اطلاعات، تبدیل به گنگی میشه. نویسنده صرفا از اتفاق مهمی که مخاطب باید بخاطر اون، ادامه رو بخونه، نام میبره؛ اما هیچگونه اطلاعاتی از خود واقعه به خواننده نمیده. نویسنده‌ی عزیز، اگر فکر می‌کنید با استفاده از این روش مخاطب خودتون رو قانع به خوندن ادامه اثرتون می‌کنید، سخت در اشتباهید! چیزی که مخاطب رو جذب میکنه، اتفاقات هست پس حتی در فلش‌بک هم با استفاده از گنگی، اون رو نپوشونید.

2-اغراق

اغراق در هر کاری همیشه نتیجه‌ی عکس میده، درسته؟ بولد کردن اتفاقی که نویسنده در فلش‌بک ازش "نام" میبره تا مخاطب اثر رو بخونه و به اون "اتفاق برسه"، بدون پردازش واقعه؛ میشه اغراق مدنظر ما. اینکه شما از همون اول با استفاده از جمله‌‌ها، فضاسازی، ابهام و گنگی و هر چیز دیگه‌ای به مخاطب برسونید که درحال خوندن بخشی از گذشته هست و نه حال، باعث میشه تا فضاسازی اثرتون ناخودآگاه اغراق‌امیز بشه. سعی نکنید بخاطر جذب بیشتر مخاطب، چیزی رو بیش‌اندازه بولد کنید چون همیشه نتیجه‌ی عکس خواهد داد. وعده دادن به مخاطب باید بر اثر واقعه‌ها و روایت انجام بگیره نه اغراق کردن.

3- اتفاقات بعد از فلش‌بک

زمانی که فلش‌بک شما در بخش شروع اثر به پایان میرسه، احتمال اینکه مخاطب با شوق کمتری ادامه رو بخونه، هست. چرا که شما در فلش‌بک، هیجان . کنجکاوی زیادی رو به خواننده تزریق کردید ولی مخاطب برای مشخص شدن خیلی از موارد در فلش‌بک، باید بخش زیادی از اثر شما رو بخونه. بخاطر همین نیاز هست که فصل بعد از فلش‌بکتون، به اندازه شروع، تعلیق و جذابیت داشته باشه.

اگر در فلش‌بک، اتفاقات مهم رو روایت کردید و تعلیق زیادی در اون بخش به مخاطب تزریق کردید، بهتره که در فصل بعدی، تعلیق و هیجان، کمی کمتر از فلش‌بک باشه. درواقع اگر فلش‌بک فراز هست، فصل بعدی بهتره که نشیبش باشه.(خنده)

اگر برای جذب بیشتر مخاطب، اتفاقات تعلیق‌دار رو پشت سرهم و بی‌وقفه روایت کنید، باعث میشه تا تعلیق شما خنثی بشه و اونجور که باید عمل نکنه.

اگر شروع شما، اتفاقات کم اهمیتی رو مورد پردازش قرار داده، پس در فصل بعد باید تعلیق زیادی داشته باشیم. درست برعکس روش بالا.

پ.ن: توجه داشته باشید که بخش فلش‌بک برای استفاده از شروع، اپدیت خواهد شد.
 

arisky

[مدرس انجمن]
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-22
نوشته‌ها
32
مدال‌ها
5
سکه
262
(2/3)
نباید‌های یک شروع

1.دیالوگ


آغاز کردن شروع با دیالوگ و یا سریع وارد شدن به مرحله‌ی دیالوگ‌پردازی، خیلی از اشتباهات رایج هست. استفاده بی‌موقع و زودهنگام دیالوگ، قبل از اینکه مخاطب با کارکتر، محیط و وقایع آشنا بشه، باعث میشه که مخاطب مابین دیالوگ‌پردازی، مبهوت و سرگردون بمونه. بدون اینکه از چیزی اطلاع داشته باشه، چیزی رو احساس کنه، با چیزی یا کسی آشنا بشه. نیاز هست قبل از هرکاری پیش‌زمینه‌ای برای مخاطب ارائه داده بشه و استفاده از این دیالوگ در شروع، نه تنها باعث میشه که این پیش‌زمینه به وجود نیاد، بلکه سبب تند شدن سیر اون هم در آغاز میشه.

2-جمله‌های وعده مانند

استفاده از جمله‌هایی که به مخاطب برای اتفاقات جذاب‌تر وعده میده، یکی از نباید های یک شروع خوب هست. خیلی از این جمله‌ها در قالب جمله‌های پرسشی به کار رفته میشه و به جای اینکه باعث ایجاد تعلیق بشه، نتیجه عکس خواهد داد. تعلیق باید با استفاده از وقایع ایجاد بشه نه جمله‌های سوالی. همچین جمله‌هایی باعث مصنوعی شدن اون تعلیق خواهند شد و درواقع به مخاطب نشون میدن که نویسنده نمی‌تونه با استفاده از روایت، مخاطب رو جذب کنه در نتیجه به همچین جمله‌هایی رو میاره تا خواننده رو گول بزنه.

3-اغراق در توصیف احساسات

هیچوقت مخاطب رو با حجم زیادی از احساسات کارکتر مواجه نکنید. سعی نکنید با استفاده از احساسات شخصیت، توجه مخاطب رو جذب کنید. چرا که خواننده در وحله اول، یک اتفاق می‌خواهد، آنچنان علاقه‌ای به احساسات آسیب‌دیدهی کارکتر نداره و در نتیجه اغراق، باعث زده شدن مخاطب برای ادامه‌ دادن اثر میشه. تا زمانی که مخاطب، کارکتر رو نشناسه، احساسات شخصیت برای خواننده بی‌معنی خواهند بود و استفاده از توصیف احساسات زیاد، صد در صد خواننده رو فراری میده.
 

arisky

[مدرس انجمن]
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-22
نوشته‌ها
32
مدال‌ها
5
سکه
262
(3/3)
چجوری شروع بهتری داشته باشیم؟

خب! راهکار این قسمت بسیار بسیار لذت‌بخش خواهد بود و فقط کافیه سری به کتاب‌هایی که خوندید بزنید.

اول از همه، سراغ کتاب‌هایی برید که در همون صفحات اول، شما رو مجذوب کرده. بخونید و ببینید کدوم نکات و ملاک‌ها، سبب شده تا شما از همون اول جذب اثر بشید؟ نویسنده چه چیزی رو در شروع اثر اولویت قرار داده؟ کدوم موارد نقش پررنگی در جذب شما داشتن؟ اتفاقی که در شروع افتاده و نحوه روایت نویسنده رو پردازش کنید. ببینید کارکتر در شروع، چجوری بوده و چه نقشی داشته؟

در مرحله‌ی دوم، سراغ آثاری برید که در شروع، آنچنان ارتباطی نگرفتید و جذب نشدید. چه مواردی باعث شد تا شما جذبش نشید؟

و در مرحله‌ی آخر، بعد از نقاط قوت و ضعف شروع کتاب‌های خونده شده، نکات رو با شروع اثر خودتون تطبیق بدید و ببینید آیا نقاط قوتی که در کارهای دیگه پیدا کردید، در اثر خودتون هم می‌بینید یا خیر؟ برای نکات منفی چطور؟
 
بالا