در نوشتار، ساخت لحن به مراتب کار سختتری است. چون ابزارهایی مثل صدای زیر و بم و زبان بدن نویسنده را نداریم. نویسنده با آهنگ، آواها، مکث و ریتمی که لحن انتخابیاش را میسازد مخاطب را وادار میکند همانطور که میخواهد کتابش خوانده شود.
لحن یکی از مهمترین عناصر داستان و نوشتههای غیر علمی است. در مقالههای علمی چون نویسنده یک حقیقت و مسئلهی علمی را بیان میکند، با احساسات و عقاید شخصیاش سروکار ندارد. پس نیازی به لحن نیست. اما لحن در داستان مثل موجیست که احساسات و جهانبینی نویسنده بر آن سوارند.