اختصاصی ایده و پیرنگ

[Elora]

به عنوان مثال شخصیت اصلی شما تازه به کشوری جدید مهاجرت کرده است و در حال نوشتن اولین کتاب خود است.

​

 

[Elora]

2. واقعه اوج گیرنده یا کنش صعودی:​

در این مرحله کشمکش داستان آشکار می شود و به نقطه اوج داستان می انجامد.

 

[Elora]

این مرحله ای است که یک سری اتفاقات رخ می دهد. داستانی که همه چیز به خوبی پیش برود جذاب نیست و به کشمش نیاز دارد.

 

[Elora]

کشمش به گونه های مختلفی می تواند ظاهر می شود. مثلا شخصیت داستانی ما که به کشوری دیگر مهاجرت کرده است ممکن است با مسائل درونی دست به گریبان باشد.

 

[Elora]

ممکن است نسبت به تصمیم خود مردد باشد و یا کتابی که نوشته است را نتواند به چاپ برساند. بنابراین در این مرحله خوانندگان شما باید بدانند که شخصیت ها با چه کشمکش و ریسکی روبرو هستند.

​

 

[Elora]

3. نقطه اوج:​

تمام داستان برای رسیدن به این نقطه چیده شده است. این لحظه ای است که از بقیه اهمیت بیشتری دارد.

 

[Elora]

لحظه ای که تصمیم شخصیت داستان نتیجه کشمکش را مشخص می کند. کشمکش اصلی باید در اینجا ارائه شود. اگر به خوبی انجام شود، این همان لحظه ای است که خوانندگان را به هیجان می آورد.

 

[Elora]

به عنوان مثال شخصیت داستان ممکن است با یک شخص جدید آشنا شود که نقش مادرانه ای بتواند برای او ایفا کند و از شک و دودلی شخصیت داستان نسبت به مهاجرت کم کند و یا نسخه اصلاح شده کتاب خود را بتواند به چاپ برساند.

​

 

[Elora]

4.واقعه فرودآینده یا کنش نزولی:​

وقت این است که از اوج پایین بیایید. این همان بخشی است که به بقیه مشکلات می پردازید و به سوال هایی که قبلا در داستان مطرح شده پاسخ می دهید و نقاط تاریک داستان را روشن می کنید.

 

[Elora]

از همه مهمتر اینکه نتیجه انتخاب های شخصیت ها در این جا مشخص می شود. به عنوان مثال شخصیت داستان ما و دوست جدیدش به ثبات رسیده اند و منتظر چاپ بعدی کتابش است.

​