امپراتوری غزنوی (در منابع غربی)[۶][۷] یا غَزنَویان (۹۷۷–۱۱۸۷ م) (۳۴۴ ه.ق - ۵۸۳ ه.ق) یک امپراتوری تُرکنژاد با فرهنگ ترکی-ایرانی و سنیمذهب در بخشهای شرقی ایران بزرگ به ویژه خراسان بزرگ و افغانستان امروزی بود که به عنوان مروج و ناشر اسلام مورد توجه و تأیید خلافت عباسی بود.[۸] شهرت این امپراتوری در جهان، بیشتر به خاطر فتوحاتی است که در هندوستان انجام داده است.[۹]
آلپتگین یکی از سپهسالاران تُرکنژاد در دستگاه سامانیان بود که برخلاف تصور بسیاری بنیانگذار سلسله غزنویان نبوده بلکه مقدمات شکلگیری این امپراتوری در غزنه را آماده کرده است.[۱۰] سبکتگین پس از جانشینی بر فرمانروایی غزنه که پیش از آن در چهار دوره به دست آلپتگین و پسرش و دو غلام ترک دیگری بود، سلسلهٔ خود را تأسیس کرد.
سبکتگین بنیانگذار این دودمان، جزوی از قبیله برسخان بود. به عقیده مورخان ممکن است قبیلهٔ برسخان بخشی از ترکان قرلق باشد.[۱۱] سبکتگین پیرامون سال ۹۴۲ میلادی در بارسغان (شهری در قرقیزستان امروزی) به دنیا آمد.[۱۲]
از آنجا که غزنویان نخستین پایههای شهریاری را در شهر غزنی آغاز نمودند به غزنویان نامدار شدند. نامآورترین شهریار این دودمان سلطان محمود غزنوی پسر سبکتگین، سلطنت غزنوی را مستقل ساخت و تا آمودریا، رود سند و اقیانوس هند در شرق و تا ری و همدان در غرب گسترش داد. در زمان سلطنت سلطان مسعود یکم پسر محمود، با شکست غزنویان از ترکان سلجوقی در نبرد دندانقان (۱۰۴۰ میلادی)[۱۳] این دودمان رو به ناتوانی گذارد و چندی بعد بستر حوزه فرمانرواییاش به افغانستان، پاکستان و بخشهایی از هندوستان کنونی محدود شد. ادامهٔ حکومت غزنویان در هند از نظر هنردوستی و توجه به شاعران پارسی سرا و گسترش زبان پارسی از اهمیت بالایی برخوردار است.
سرانجام در سال ۱۱۵۱ میلادی، سلطان بهرام شاه، غزنی را به سلطان غوریان، علاءالدین حسین واگذار کرد. هر چند غزنویان غزنی را پس گرفتند، اما شهر را دوباره به ترکان اوغوز واگذار کردند که آنها نیز به نوبه خود آن را به دلیل حمله محمد غور از دست دادند. غزنویان در پاسخ، به لاهور، پایتخت منطقه ای خود کوچیدند. در سال ۱۱۸۶ میلادی، لاهور نیز توسط سلطان غوریان، محمد غور فتح شد و حاکم غزنوی آن خسرو ملک به زندان افتاد و مدتی بعد اعدام شد.
آلپتگین یکی از سپهسالاران تُرکنژاد در دستگاه سامانیان بود که برخلاف تصور بسیاری بنیانگذار سلسله غزنویان نبوده بلکه مقدمات شکلگیری این امپراتوری در غزنه را آماده کرده است.[۱۰] سبکتگین پس از جانشینی بر فرمانروایی غزنه که پیش از آن در چهار دوره به دست آلپتگین و پسرش و دو غلام ترک دیگری بود، سلسلهٔ خود را تأسیس کرد.
سبکتگین بنیانگذار این دودمان، جزوی از قبیله برسخان بود. به عقیده مورخان ممکن است قبیلهٔ برسخان بخشی از ترکان قرلق باشد.[۱۱] سبکتگین پیرامون سال ۹۴۲ میلادی در بارسغان (شهری در قرقیزستان امروزی) به دنیا آمد.[۱۲]
از آنجا که غزنویان نخستین پایههای شهریاری را در شهر غزنی آغاز نمودند به غزنویان نامدار شدند. نامآورترین شهریار این دودمان سلطان محمود غزنوی پسر سبکتگین، سلطنت غزنوی را مستقل ساخت و تا آمودریا، رود سند و اقیانوس هند در شرق و تا ری و همدان در غرب گسترش داد. در زمان سلطنت سلطان مسعود یکم پسر محمود، با شکست غزنویان از ترکان سلجوقی در نبرد دندانقان (۱۰۴۰ میلادی)[۱۳] این دودمان رو به ناتوانی گذارد و چندی بعد بستر حوزه فرمانرواییاش به افغانستان، پاکستان و بخشهایی از هندوستان کنونی محدود شد. ادامهٔ حکومت غزنویان در هند از نظر هنردوستی و توجه به شاعران پارسی سرا و گسترش زبان پارسی از اهمیت بالایی برخوردار است.
سرانجام در سال ۱۱۵۱ میلادی، سلطان بهرام شاه، غزنی را به سلطان غوریان، علاءالدین حسین واگذار کرد. هر چند غزنویان غزنی را پس گرفتند، اما شهر را دوباره به ترکان اوغوز واگذار کردند که آنها نیز به نوبه خود آن را به دلیل حمله محمد غور از دست دادند. غزنویان در پاسخ، به لاهور، پایتخت منطقه ای خود کوچیدند. در سال ۱۱۸۶ میلادی، لاهور نیز توسط سلطان غوریان، محمد غور فتح شد و حاکم غزنوی آن خسرو ملک به زندان افتاد و مدتی بعد اعدام شد.