• ✵ انجمن رمانِ بوکـــیــنــو✵

    بزرگترین انجمن فرهنگی و کتابخانه‌ی مجازی ایران!

  • تصاویر لینک‌دار
  • تصاویر لینک‌دار
  • تصاویر لینک‌دار

Saghar ✿

[مدیر آزمایشی سرگرمی]
LV
0
 
Joined
Feb 25, 2025
Messages
655
سکه
3,456
معصومانه
در باور رستگاری
نماز صبر می خوانم
بر سجاده ی روزها
و
تمنای آفتابگردان را
می بافم
بر گیسوی
بلند شبها
 
امضا : Saghar ✿

Saghar ✿

[مدیر آزمایشی سرگرمی]
LV
0
 
Joined
Feb 25, 2025
Messages
655
سکه
3,456
به مارای خود پرتاب شدن
احساس مقدسی است
که روح می نشیند
پای پنجره ی خلقت
و عاشقانه می نگرد
بارش باران را
بر
ریشه ی درخت
تا در اجبار سبز حیات
بر تنه اش
قارچها
بی ریشه برویند
 
امضا : Saghar ✿

Saghar ✿

[مدیر آزمایشی سرگرمی]
LV
0
 
Joined
Feb 25, 2025
Messages
655
سکه
3,456
و زندگی
ادامه می یابد
در حنجره ی مردی
که عشق را فریاد می کند
در کوه تنهایی
و دست زنی
که چراغ یادی را
می برد به
تالار آینه ها
تا بیاویزد چلچراغی
 
امضا : Saghar ✿

Saghar ✿

[مدیر آزمایشی سرگرمی]
LV
0
 
Joined
Feb 25, 2025
Messages
655
سکه
3,456
پیوسته تردیدی
می گذاردت
بر سر دوراهی
کجا باید رفت ؟
به کدام سمت
یا کدامین سو
اما
راه دریا
می شناسد رود
 
امضا : Saghar ✿

Saghar ✿

[مدیر آزمایشی سرگرمی]
LV
0
 
Joined
Feb 25, 2025
Messages
655
سکه
3,456
هر بار
که رازی گره در گره
در شعور منور شب
به ناگاه گشوده شود
در تولد بودا گونه ای
خواهی آموخت
تا روزهای سترون را
بر هوش شبهای بلند
وصله زنی
 
امضا : Saghar ✿

Saghar ✿

[مدیر آزمایشی سرگرمی]
LV
0
 
Joined
Feb 25, 2025
Messages
655
سکه
3,456
دشتی فراخ
آسمانی پر ستاره
و سوسوی احساسی ازلی
بسان درخشش چشمان گرگی گرسنه
می کشاند مرا
به سوی باور شفاف معجزه
آنجا که
حقانیت رسولی
در پناه تارهای تنیده بر غاری
روح را
بر فراز پلی از اشراق
پرواز می دهد
 
امضا : Saghar ✿

Saghar ✿

[مدیر آزمایشی سرگرمی]
LV
0
 
Joined
Feb 25, 2025
Messages
655
سکه
3,456
یک شبی
از آن شبهای تنهایی
با سری
پر از افکار سودایی
رفتم به خواب
دیدم معبدی
نور باران
تک درختی در میانش
سر به سوی آسمان
بسان هیبت البرز
شکوه بی مثالی داشت
وقاری بی نهایت سبز
یقین کردم
ازلی درخت دانش است
سر کشیده از معبد عشق
رنگ حسادت نداشت
ذات خساست نداشت
مفهوم تکامل بود و
تعبیر نجابت
از پس حریر خواب
دانشی
فرزانه دیدم چنبره
در درون هر خزه
هر حشره
حرمتی دیدم در نیش مار
کرامتی در میوه ی کاج
به دل گفت
میوه هایش به سبد
دست به دست خواهد رفت
و نسیم نفسش
شهر به شهر
با شوق بی انتها
چون زائری برهنه پا
کردم بسویش
دستی دراز
اما
اشارتی بود و گذشت
نشئه یی بود و پرید
 
امضا : Saghar ✿

Saghar ✿

[مدیر آزمایشی سرگرمی]
LV
0
 
Joined
Feb 25, 2025
Messages
655
سکه
3,456
مرگ نزدیک است
خویش هر خویشتن است
رویای پروازی شبانه
مرحله ای از سفر است
دانه
طی راهش
گل می شود
هر بودنی
در مسیر خود
دگرگون می شود
کرم ابریشم
پروانه صفت درک جهان خواهد کرد
پروازی تا ته بودن خود خواهد کرد
عشق و شوری از مرگ می شکفد
چون شراره های آتش از باد
آنجا که می تپد دل عاشق
در خوف از دست دادن یار
مرگ ضرورتی است
که باید آن را فهمید
راهی است
که باید آن را رفت
صبور بودن بر درد فراق
باور عاشقانه است
بر گردش گردونه
که در پس هر پرده ای
نشسته است صد پرده
یاد کنیم از یاری
در دیاری که دور نیست
فاصله چندان نیست
دوست سفر کرده
در جاییست که یانجا نیست
رنگ خاطره ها از یاد نخواهد رفت
که هیچ یادی از یاد نخواهد رفت
هم در ذهن زمین ثبت است
هم در یاد زمان
سرمای اولین برف اولین زمستان
با غم از مرگ حرف نباید زد
که حرف آخر را مرگ نخواهد زد
 
امضا : Saghar ✿

Who has read this thread (Total: 0) View details

Top Bottom