جالب و طنز «خـنده بـازار»

[شهداد]

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻭ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻏﺬﺍ ﺩﺍﺩﻡ ...
انقد ﻃﻮﻟﺶ ﺩﺍﺩﻥ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻏﺬﺍ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﻥ،
ﺑﻪ ﯾﺎﺭﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﺗﻮ ﻫﻤﻮﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﮐﻪ
ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﯼ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﻦ ﻏﺬﺍ ﺑﯿﺎﺭﯼ؟
ﻃﺮﻑ ﮔﻔﺖ: ﺁﺭﻩ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﮕه؟
ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﺎﺷﺎﻟﻠﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﯼ؟
ﻃﺮﻑ ﺗﺎ ﺩﻭ تا ﭼﻬﺎﺭ ﺭﺍﻩ ﺩﻧﺒﺎﻟﻢ ﺩﻭﯾﺪ.
ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻋﺼﺎﺏ ﻧﺪﺍﺭﻥ:|

 

[شهداد]

همه‌ی ایرانیا میشینن توی خونه
یه غذای خفن درست میکنن
بعد میگن میدونی اینو بیرون میخوردیم
چقد پولش میشد ؟!
بعدش از نبوغ اقتصادی خودشون
ذوق میکنن !! ??

 

[شهداد]

یه کسایی هستن تا میبیننت میگن؛
چاق شدی ،
لاغر شدی ،
جوش زدی ،
بهت نمیاد...
اینا قرار بود آینه توالت بشن ،
دست روزگار باهاشون یار نبود...

 

[شهداد]

پسره دو ماهه رفته ترکیه.
بهش زنگ میزنم میگم کِی برمیگردی؟
میگه: آگِست مای دیِر...
آخه یکی نیست بگه زامبی
مگه تو ترکیه انگلیسی حرف میزنن که تو الان نمیتونی فارسی حرف بزنی؟

 

[شهداد]

یه عکس از خودم گذاشتم یکی کامنت داد چقدر زشت افتادی
گفتم از بابات که خوش قیافه ترم
گفت حاجی بابام فوت کرده
گفتم معذرت میخوام خدا بیامرزدتش کی فوت کردن ؟
گفت همین که عکستو دید سکته کرد مرد???‍♂

 

[شهداد]

‏محبتی که خدا به کوآلا داده این نیست که می‌تونه 18 ساعت در روز بخوابه،
اونو که منم میتونم، مهم اینه کسی نیست بیدارش کنه که پاشه بره سر کار!

 

[شهداد]

ﺩﯾﺸﺐ دختره ﺭﻓﺘه ﭘﻤﭗ ﺑﻨﺰﻳﻦ ﺑﺎک رو ﭘﺮﮐﺮﺩه
ﮔﻔت: ﭼﻘﺪﺭﺷﺪ؟
ﻳﺎﺭﻭ ﮔﻔﺖ : ﺩﻭﻫﺰﺍﺭﺗﻮﻣﺎﻥ
ﺁﺭﻭﻡ ﮔﻔت : چی شده عاشقم شدي میخوای ازم کم پول بگیری
ﻳﺎﺭﻭ ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ خانم!
ﮔﺎﺯﻭئیل ﺯﺩﯼ !

 

[شهداد]

حیف نون پسرشو می بره آزمایش کنه تا معلوم بشه دیوونه هست یا نه
دکتر به پسره میگه :
برو با این آبکش آب بیار
حیف نون می گه:
پسرم خسته ست بذار خودم بیارم ‼️

 

[شهداد]

‏بچه بودم يه مدت ميرفتم كلاس بوكس
بابام ميومد به مربيه ميگفت : بیست بيشتر ميدم اينو كتك بزنين بدنش سفت شه
ديگه بعد يه مدت ديدم دارم قطع نخاع ميشم ادامه ندادم.

 

[شهداد]

سالی که کنکور داشتم این موقع سال که شد همه بهم میگفتن فقط استرس نداشته باش،
و من از این استرس میگرفتم که چرا استرس ندارم؟