به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو
Negar_۲۰۲۳۰۵۲۸_۱۴۵۳۳۸.png

عنوان داستان کوتاه: ماجیک شو
ژانر: طنز، فانتزی
نویسنده: _AVA_GH / Faezeh_As
خلاصه:
-‌ اقدس جمع کن اون شنل قرمزیتِ ره.
-‌ شنل‌قرمزی چیسته سکینه، چادر حیاتُمه! صبرُم بده ای گوجه‌ها ره اناری کُنُم سرتون گول بمالُم.
هاجر که با عینک ته استکانیش، مراحل انجام کار رو زیر نظر داشت، با همون دلبری همیشگی‌ روبه کوکب گفت:
-‌ حجی آب آناناس...! یه آب آناناس بده بروبچ داش مشتی شن لوتیشِ پر کنن.
گل بس پوفی کشید و عینک هاجر رو به درستی روی چشماش تنظیم کرد:
-‌ کوکب جون هاجر باز عینکشو کج نهاده؛ منظورش آب آلبالو بید.
و آیا با این اوضاع روز یلدای ما شب خواهد شد؟! مسئله این است!​
  • پسندیدم
  • لاولی
واکنش‌ها[ی پسندها]: FARYS، مآهـــے، Mahdi و 3 کاربر دیگر
نویسنده
Liam
دریافت‌ها
22
بازدیدها
215
اولین انتشار
آخرین بروزرسانی
رتبه‌بندی
0.00 ستاره 0 رتبه‌بندی

فایل‌های بیشتری از Liam

بالا