نقد و بررسی نقد مقدماتی فن‌فیکشن گوتیک دیزنی | منتقد: Maedeh

[Elaheh_A]

«به نام خداوند شعر و ادب»

نقد یک اثر در جهتِ توسعه‌ی نوشته بوده و هدف از آن توهین و بی‌ارزش جلوه دادن اثر شما نیست!
نویسنده‌ای موفق خواهد بود که انتقادپذیر باشد و از موارد ذکر شده بیاموزد، نه آنکه در مقابل منتقد جبهه بگیرد.
ضمن درود و عرض وقت‌بخیر خدمت شما نویسنده گرامی!
@Dark dreamer
بابت اعتماد شما به نقد آثار خود در انجمن بوکینو سپاسگذاریم و امیدواریم که بتوانیم در پیشرفت شما نقش به‌سزایی داشته باشیم!
منتقد اثر شما:
@Maedeh
لازم به ذکر است که:
1. پس از نقد، بر روی شعر شما نظارت خواهد شد و در صورت عدم توجه به سخنان و راهنمایی‌های منتقد اثرتان، با درخواست‌های نقد بعدی شما‌، موافقت نخواهد شد!
2. نقد‌ها در کمال انصاف بوده و منتقد فرد وارد به مباحث ادبی‌ست؛ و از بابت صحت نقد و راهنمایی‌ِ منتقد، نگرانی نداشته باشید.
3. تمام تلاش ما در جهت پیشرفت نویسنده‌هاست؛ پس نقدپذیر باشید و در برابر نقد خود، جبهه نگیرید.
4. تا بعد از قرارگیری نقد اثر توسط منتقد، از ارسال پست اسپم، تشکر و... خودداری فرمائید.
5. در صورتی که از نقد یا منتقد خود ناراضی بودید و یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع پیشنهادات، اعتراضات و انتقادات
به امید موفقیت روز افزون شما!​

 

[Elaheh_A]

نام داستان:
گوتیک دیزنی
نویسنده:
dark dreamer رویا پرداز تاریک
ژانر:
تاریخی ترسناک تخیلی
خلاصه:
الا سن زیادی نداشت، که پدرش رو از دست داد، همراه مادرخوانده و خواهرخوانده‌هایش بزرگ شد.
تا این‌که، از قصر شایعاتی مبنی بر ازدواج دوباره پرنس چارمینگ در همه‌جا پخش شد.
او شنیده بود، که پرنس در یک مهمانی شبانه به دنبال نیمه گمشده‌اش می‌گردد، اما پرنس در آن مهمانی دنبال چیز دیگری بود.
اقتباس از داستان سیندرلا، نوشته برادران گریم با اندکی تغییر
یک نکته:
سیندرلا به معنای الای خاکستری هست، که خواهران ناتنی او برای تحقیر کردنش بهش داده بودند. برای همین اسم واقعی اون الا هست. در این داستان الا همون سیندرلا هست.
لینک اثر: فن‌فیکشن - فن فیکشن گوتیک دیزنی نویسندهdark dreamer رویا پرداز تاریک عضو انجمن بوکینو​

 

[Maedeh]

‹ نقد فن فیکشن گوتیک دیزنی ›

عنوان:
عنوان انتخابی علاوه بر داشتن ارتباط با داستان، جدید بود.
گوتیک به نوعی معنی مرموزی و تاریکی داده و ترکیب آن با کلمه دیزنی هوشمندانه بود و فضای فراطبیعی و مبهم پایان داستان را به رخ می‌کشید.


ژانر:
ژانرهای انتخابی صحیح بوده و با داستان هم‌خوانی لازم را داشت. اما با توجه به انتخاب ژانر تاریخی انتظار داشتم توصیفات بیشتری از دنیای آن زمان را در داستان شما ببینم.


خلاصه:
خلاصه اندازه نسبتا مناسبی داشت اما گیرایی لازم در آن دیده نمیشد. اطلاعات غیر ضروری مثل روایت کودکی الا، برای خلاصه چندان هوشمندانه به نظر نمی‌رسید. با توجه به حضور یک جادوگر و از همه مهم‌تر شاهزاده‌ای که انسان نیست، خلاصه می‌توانست دارای ابهام بیشتری باشد و صرفا به جزییات کم اهمیت اشاره نکند.


جلد:
اثر فاقد جلد بود.


مقدمه:
اثر فاقد مقدمه بود.


نقطه شروع:
داستان از جایی شروع شده که خواهر بزرگتر الا به مهمانی پادشاه رفته و علاوه بر اینکه دیر به خانه برمی‌گردد، ترسیده و از گفتن اتفاقی که برایش در مهمانی افتاده عاجز است. در این میان الا به جای اینکه به دنبال اتفاقی که آن شب افتاده باشد، از رد شدن خواهرش خشنود بوده و بی‌صبرانه منتظر فردا شب است تا در مهمانی شرکت کند.
شروع به اندازه کافی خواننده را برای خواندن ادامه داستان کنجکاو می‌کرد و علاوه بر آن، اطلاعات زیادی به خواننده نمی‌داد و باعث گیج شدن او نمیشد. می‌توان گفت که نویسنده در انتخاب نقطه شروع داستان، خوب عمل کرده است.


سیر داستان:
سیر داستان مناسب بود، نه آنقدر تند بود که خواننده را گیج کند و نه آنقدر آهسته بود که حوصله خواننده را سر ببرد.


(بررسی کشمکش‌ها و توصیفات به همراه فضاسازی و شخصیت پردازی):
توصیفات با توجه به ژانر تاریخی انتظار داشتم که بیشتر از این باشند. توصیف خانه الا، فضای اتاقش و... توصیفاتی بود که منتظر بودم در داستان شما به چشمم بخورد اما بیشتر توصیفات درباره پوشش و ظاهر شخصیت‌ها بود.
کشمکش‌ها به خوبی درون داستان جای داده شده بودند و از این نقطه قوت اثر شما به شمار می‌رود.
شخصیت پردازی با توجه به کوتاه بودن اثر، نسبتا خوب بود. مشخص شد که مادر خوانده الا زنی مهربان بوده که حاضر نشد به خاطر نجات جان دخترهای خودش، او را به خطر بیاندازد.
الا دختری بود که عشق ملکه شدن چشم‌هایش را کور کرده و به راحتی تن به خواسته‌ی جادوگر داد. چیزی که زیادی درباره شخصیت الا به آن پرداخته شده، لاغری‌اش به واسطه دمنوش‌های گران قیمت سفارشی از چین و رژیم غذایی‌اش بود. با توجه به اینکه در قسمت‌های دیگر داستان به زیبایی الا اشاره شده بود، تاکید دوباره بر روی این موضوع کمی زیادی به نظر می‌رسید.
شخصیت پردازی شاهزاده هم نسبتا خوب بود چون که در پارت‌های آخر داستان شاهد حضور او بودیم، این میزان پرداختن به شخصیت او با توجه به اینکه به نظر می‌رسید داستان جلد دیگری هم داشته باشد، کافی بود.


ارتباط با اثر اصلی:
داستان ارتباط لازم را با اثر اصلی داشت.


دستور نگارش:
تزعین❌ تزیین✅
توعه❌ توئه✅
استفاده درست از علائم‌ نگارشی در بعضی جاها رعایت نشده بود و چیزی که بیشتر به چشم می‌خورد تکرار کلمات و تغییر زمان فعل‌ها بود.
( موشی چاقی که در دیوار اتاق الا بود بیرون خزید، به دنبال یک موش لاغر به بیرون خزید. ❌ موش چاقی که در دیوار اتاق الا بود به دنبال یک موش لاغر به بیرون خزید✅ )
( نگاهی به الا انداخت، دختر خونی او نبود اما آن دختر تنها یادگاری است که معشوقه مرحومش جا گذاشته بود، الا را بسیار دوست دارد ‹ داشت ✅ › و جایگاه ویژه‌ای در قلبش داشت. )
( الا بیشتر به پدرش شباهت دارد ‹ داشت ✅ › ، این باعث شده بود که الا موهبت قلب بانو ترمین را ببرد. )
باتوجه به اینکه داستان شما تمام شده پیشنهاد می‌کنم قبل از اعلام پایان این مورد رو برطرف کنید.
سخن و توصیه‌های منتقد:
از خواندن اثر شما لذت بردم و منتظر جلدهای بعدی هستم تا دلیل خون آشام
شدن شاهزاده و آینده الا رو ببینم. قلمتان مانا ☘️

 

[Dark dreamer]

خیلی ممنونم بابت وقتی براش گذاشتید

‹ نقد فن فیکشن گوتیک دیزنی ›

عنوان:
عنوان انتخابی علاوه بر داشتن ارتباط با داستان، جدید بود.
گوتیک به نوعی معنی مرموزی و تاریکی داده و ترکیب آن با کلمه دیزنی هوشمندانه بود و فضای فراطبیعی و مبهم پایان داستان را به رخ می‌کشید.


ژانر:
ژانرهای انتخابی صحیح بوده و با داستان هم‌خوانی لازم را داشت. اما با توجه به انتخاب ژانر تاریخی انتظار داشتم توصیفات بیشتری از دنیای آن زمان را در داستان شما ببینم.


خلاصه:
خلاصه اندازه نسبتا مناسبی داشت اما گیرایی لازم در آن دیده نمیشد. اطلاعات غیر ضروری مثل روایت کودکی الا، برای خلاصه چندان هوشمندانه به نظر نمی‌رسید. با توجه به حضور یک جادوگر و از همه مهم‌تر شاهزاده‌ای که انسان نیست، خلاصه می‌توانست دارای ابهام بیشتری باشد و صرفا به جزییات کم اهمیت اشاره نکند.


جلد:
اثر فاقد جلد بود.


مقدمه:
اثر فاقد مقدمه بود.


نقطه شروع:
داستان از جایی شروع شده که خواهر بزرگتر الا به مهمانی پادشاه رفته و علاوه بر اینکه دیر به خانه برمی‌گردد، ترسیده و از گفتن اتفاقی که برایش در مهمانی افتاده عاجز است. در این میان الا به جای اینکه به دنبال اتفاقی که آن شب افتاده باشد، از رد شدن خواهرش خشنود بوده و بی‌صبرانه منتظر فردا شب است تا در مهمانی شرکت کند.
شروع به اندازه کافی خواننده را برای خواندن ادامه داستان کنجکاو می‌کرد و علاوه بر آن، اطلاعات زیادی به خواننده نمی‌داد و باعث گیج شدن او نمیشد. می‌توان گفت که نویسنده در انتخاب نقطه شروع داستان، خوب عمل کرده است.


سیر داستان:
سیر داستان مناسب بود، نه آنقدر تند بود که خواننده را گیج کند و نه آنقدر آهسته بود که حوصله خواننده را سر ببرد.


(بررسی کشمکش‌ها و توصیفات به همراه فضاسازی و شخصیت پردازی):
توصیفات با توجه به ژانر تاریخی انتظار داشتم که بیشتر از این باشند. توصیف خانه الا، فضای اتاقش و... توصیفاتی بود که منتظر بودم در داستان شما به چشمم بخورد اما بیشتر توصیفات درباره پوشش و ظاهر شخصیت‌ها بود.
کشمکش‌ها به خوبی درون داستان جای داده شده بودند و از این نقطه قوت اثر شما به شمار می‌رود.
شخصیت پردازی با توجه به کوتاه بودن اثر، نسبتا خوب بود. مشخص شد که مادر خوانده الا زنی مهربان بوده که حاضر نشد به خاطر نجات جان دخترهای خودش، او را به خطر بیاندازد.
الا دختری بود که عشق ملکه شدن چشم‌هایش را کور کرده و به راحتی تن به خواسته‌ی جادوگر داد. چیزی که زیادی درباره شخصیت الا به آن پرداخته شده، لاغری‌اش به واسطه دمنوش‌های گران قیمت سفارشی از چین و رژیم غذایی‌اش بود. با توجه به اینکه در قسمت‌های دیگر داستان به زیبایی الا اشاره شده بود، تاکید دوباره بر روی این موضوع کمی زیادی به نظر می‌رسید.
شخصیت پردازی شاهزاده هم نسبتا خوب بود چون که در پارت‌های آخر داستان شاهد حضور او بودیم، این میزان پرداختن به شخصیت او با توجه به اینکه به نظر می‌رسید داستان جلد دیگری هم داشته باشد، کافی بود.


ارتباط با اثر اصلی:
داستان ارتباط لازم را با اثر اصلی داشت.


دستور نگارش:
تزعین❌ تزیین✅
توعه❌ توئه✅
استفاده درست از علائم‌ نگارشی در بعضی جاها رعایت نشده بود و چیزی که بیشتر به چشم می‌خورد تکرار کلمات و تغییر زمان فعل‌ها بود.
( موشی چاقی که در دیوار اتاق الا بود بیرون خزید، به دنبال یک موش لاغر به بیرون خزید. ❌ موش چاقی که در دیوار اتاق الا بود به دنبال یک موش لاغر به بیرون خزید✅ )
( نگاهی به الا انداخت، دختر خونی او نبود اما آن دختر تنها یادگاری است که معشوقه مرحومش جا گذاشته بود، الا را بسیار دوست دارد ‹ داشت ✅ › و جایگاه ویژه‌ای در قلبش داشت. )
( الا بیشتر به پدرش شباهت دارد ‹ داشت ✅ › ، این باعث شده بود که الا موهبت قلب بانو ترمین را ببرد. )
باتوجه به اینکه داستان شما تمام شده پیشنهاد می‌کنم قبل از اعلام پایان این مورد رو برطرف کنید.
سخن و توصیه‌های منتقد:
از خواندن اثر شما لذت بردم و منتظر جلدهای بعدی هستم تا دلیل خون آشام
شدن شاهزاده و آینده الا رو ببینم. قلمتان مانا ☘️