اختصاصی گالری اختصاصی در نکوهش ماه | رها کاربر انجمن رمان نویسی بوکینو

[Ayda]

^به نام خدا^
در دنیایی که همه چیز خیلی زود فراموش می‌شود،
عکس‌ها سندی هستند که با ثبت یک لحظه،
راوی تاریخ می‌شوند.
***
@*RaHa._ عزیز
از این پس می‌توانید عکس‌های خود را در این تاپیک بارگذاری نمایید.
*کاربران محترم از دادنِ هرگونه پیامی در این تایپک خود‌داری کنید زیرا در صورتِ مشاهده، پیامِ شما ادغام می‌شود!​

 

[*RaHa._]

تو ماهی و شبم بی‌تاب دیدار
دلم در حسرتت چون ماه، بیدار
تو در اوجی و من خاکی، چه حاصل؟
ولی دل را نباشد دست از این کار

 

[*RaHa._]

مه امشب از نگاهت شرمگین است
دل از بوی صدایت آهنین است
ز جام ماه، گر نوشم خیالت
به مستی تو، هر شب آتشین است

 

[*RaHa._]

تو ماهی یا که ماه از تو گرفته‌ست؟
دل از چشمان آه از تو گرفته‌ست
شبی دیدم تو را در خواب، روشن
که خوابم نیز ماه از تو گرفته‌ست

 

[*RaHa._]

شب از نگاه تو زیباست،
شب با تو، شب نیست، ماه است... .

 

[*RaHa._]

شب آمد و مه تابید، و ز آن ماه دل‌آرا
نیامدی تو، اما، چرا؟ چرا؟ چرا؟

 

[*RaHa._]

ای ماه بلند آسمانم
کی می‌رسی از ره؟ به جانم!

 

[*RaHa._]

به هر طرف که نظر می‌کنم، تویی و مه است
تویی که ماهی و هر جا که می‌نگرمت، مه است

 

[*RaHa._]

تا آسمان نگاه تو پیداست، ماه هست
وقتی تو نیستی، شب من بی‌پناه هست

 

[*RaHa._]

گاهی به آسمان، گاهی به خاک، گاهی
در حیرتم که ماه تویی یا ستاره‌ای؟