mahban
[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بینالملل]
پرسنل مدیریت
مدیریت ارشد
مدیر رسمی تالار
عکاس انجمن
برترین کاربر ماه
ارسالکنندهی برتر ماه
سطح
6
اهمیت مراقبه و تامل تاکید می کند و نان یک روز در کلاس گفت که نوشته ام برای او نوعی مراقبه است. مخصوصاً زمانی که بدون توقف بتواند هر چه در ذهن دارد بنویسد.
بعدها، نان برایم توضیح داد که چگونه نوشتن تا رسیدن به نتیجه، در یک موقعیت بحرانی به او کمک کرده بود.
نان برای یک شرکت واسطه بازرگانی کار می کند. وقتی رئیسانش از کارش برکنار شد، با
اینکه او می دانست کارمند با ارزشی است اما معلوم نبود رفتن رییس چه تأثیری بر شرکت و
شغل نان خواهد داشت.
_کار من وابسته به او بود. نمی دانستم چه طور باید کارم را حفظ کنم، یا از چه کسی حقوق
دریافت خواهم کرد؟
بیست درصد از درآمد من مستقیما از کمیسیون های او تأمین می شد.
بنابراین با رفتن او قسمت بزرگی از حقوق من نیز از دست می رفت. آیا وظایف و مسؤوليت
هایم تغییر می کرد؟
از او خواسته شد تا یک شرح وظایف از کار خود بنویسد؛ او نوشت که درصدی را برای کارهای مختلف صرف می کرد، و اینکه چگونه باید به او حقوق پرداخت شود.
در دنیای تجارت به این کار می گویند " حسابرسی شغلی" و برای برخی ها این کار به اندازه IRS (اداره کل مالیات های درون مرزی آمریکا )ترسناک است.
_ این یک وظیفه ی شخصی بود. من عصبانی بودم. ده سال بود که در آن شرکت کار می کردم.
آیا آنها نباید به من می گفتند چه بکنم؟
بعدها، نان برایم توضیح داد که چگونه نوشتن تا رسیدن به نتیجه، در یک موقعیت بحرانی به او کمک کرده بود.
نان برای یک شرکت واسطه بازرگانی کار می کند. وقتی رئیسانش از کارش برکنار شد، با
اینکه او می دانست کارمند با ارزشی است اما معلوم نبود رفتن رییس چه تأثیری بر شرکت و
شغل نان خواهد داشت.
_کار من وابسته به او بود. نمی دانستم چه طور باید کارم را حفظ کنم، یا از چه کسی حقوق
دریافت خواهم کرد؟
بیست درصد از درآمد من مستقیما از کمیسیون های او تأمین می شد.
بنابراین با رفتن او قسمت بزرگی از حقوق من نیز از دست می رفت. آیا وظایف و مسؤوليت
هایم تغییر می کرد؟
از او خواسته شد تا یک شرح وظایف از کار خود بنویسد؛ او نوشت که درصدی را برای کارهای مختلف صرف می کرد، و اینکه چگونه باید به او حقوق پرداخت شود.
در دنیای تجارت به این کار می گویند " حسابرسی شغلی" و برای برخی ها این کار به اندازه IRS (اداره کل مالیات های درون مرزی آمریکا )ترسناک است.
_ این یک وظیفه ی شخصی بود. من عصبانی بودم. ده سال بود که در آن شرکت کار می کردم.
آیا آنها نباید به من می گفتند چه بکنم؟