به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
فصل 5

بررسی ترس ها و احساسات


زمانی که اهداف خود را می نویسید، مدام این نگرانی را دارید که نکند مؤثر واقع نشود یا حتی اگر شد چه اتفاقی می افتد و چه پیامدی دارد. صداهای ناهنجار،
اما اگر فلان شود چه...؟
اگر بهمان شود چه...؟
در سرتان می پیچد و رویاهایتان را خراب می کند. این نگرانی ها می تواند پیشرفت نقشه های شما را کُند کند، یا گاهی اوقات آن را به کلی متوقف نماید.
تجربه ی دوستم یانین به من یاد داد که چگونه بر این ترس ها و احساسات غلبه کنم.
ما یکدیگر را در دوره کلاس هایش ملاقات کردیم. با برنامه ریزی کلاس های سفر خود به فرانسه، که پس از یک سال وقتی به فرانسه رفتم تا چاپ اولین کتابم را جشن بگیرم، در آن کلاس شرکت کردم.

یانین در کلاس های برنامه ریزی سفر به شاگردانش یاد می دهد چه چیزهایی را با خود بردارند، چه چیزهایی را برندارند و چگونه مشکلات را حل کنند. او با نمایش اسلاید، نقاشی دیدنی شهرهای بزرگ و حومه را معرفی می کند. مسافران را با سنت های فرانسوی آشنا می کند تا آنها بتوانند از پس مشکلات خود بر آیند، زبان فرانسه یاد می دهد.

چیزی که یانین در کلاس های خود هرگز اشاره ای به آن نمی کند این است که چطور در آغاز این اطلاعات دست اول درباره فرانسه را به دست آورده بود. این داستان، زندگی او را تغییر داده است .
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
داستان یانین


یانین در اواخر بیست سالگی اش به یک تور در اروپا رفت. و طی هجده روز به نه کشور سفر کرد. این سفر فشرده او را به صرافت انداخت که با اشتیاق بیشتری برای یک اقامت طولانی تر بازگردد و خودش را در زبان و فرهنگ کشوری خاص غرق کند. گفتن این حرف از انجام آن آسان تر بود. او را*ب*طه نزدیکی با دوستانش داشت، پس اندازی نداشت و باید قسط خانه اش را پرداخت می کرد.

بنابراین، می دانست که اگر شغل فعلی خود را رها کند، به سختی می تواند شغل تازه ای بیابد –شغل فعلی معلمی که آن را به سختی به دست آورده بود، منتظر نمی ماند تا او به کسب تجربه و باز کردن افق های دیدش بپردازد- مهم تر از همه آنکه،
هزینه ی این سفر بیش از آن بود که او از عهده اش بربیاید.

در ساعت 2:30 صبح اول ژانویه در حالی که تازه دو ساعت و نیم از شروع سال نو گذشته بود، یانین در صفحه اول دفتر یادداشت کامل تازه ای که به عنوان هدیه ی کریسمس دریافت کرده بود، متوجه شد که راه حل های بزرگ و کوچک درازمدت و کوتاه مدت، قابل مشاهده و خیالی، ناگهان به ذهنش رسید. او آنها را بدون ترتیب فهرست کرد:

1.یاد گرفتن کامل زبان فرانسه و یاد گرفتن زبان آلمانی به قدر کفایت.
2.طراحی و پیروی برنامه هایی برای زندگی و مسافرت در کشورهای مختلف
3.نوشتن وصیت نامه.
4.قدردانی از دوستان.
5.یادگرفتن چیزهایی درباره لوله کشی
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
۶ کم کردن وزن و حفظ آن.


شاید یانین به شکل نیمه هشیار می دانست که با عبارات غیرضروری که در مورد شماره 2 است آنجا را حذف کند. برای همین آن را در پایین صفحه به شکلی کامل گویا و بدون ذکر شماره نوشت:

می خواهم بروم به اروپا مسافرت و آنجا زندگی کنم.
حالا که دوباره نگاه می کند می داند که نوشتن این آرزو به آن صورت آغاز بود، اگر چه نمی دانست به کجا خواهد رسید.


_طرح عالی نبود. فقط می دانستم که می خواهم برای مدتی طولانی، دست کم یک سال، به اروپا بازگردم.

این واقعیت که هدف او یعنی "زندگی کردن در اروپا و سفر کردن در اروپا" در صفحه اول دفتر یادداشت ها ثبت شده بود به او کمک کرد تا رؤیایش را زنده نگه دارد. هر بار که می نشست تا چیزی در دفتر بنویسد چشمش به آن می افتاد.
طی ماه های بعد، یادداشت هایش در آن دفتر حکایت از عزم راسخ او در برابر مشکلات داشت. صفحه راه حل ها چراغ راهنمای او بود که بارها و بارها به آن مراجعه کرد.

زندگی یک تصمیم است.

یانین دفتر یادداشت های آن سال سرنوشت ساز را به من داد و اجازه داد از آن نقل قول کنم.
این دفتر هدیه ای گرانبها و شگفت انگیز بود. طی مدتی که مطالب مربوط به 9 ماه را، که به سفر او منتهی می شد، می خواندم بارها و بارها به یاد این موضوع افتادم که:

زنددگی یک تصمیم است *****
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
در هر جایی از زندگی خود می توانید تصمیم بگیرید به شیوه خاصی عمل کنید.
در حالی که احساس تان شما را تشویق به رفتن به راه دیگر می کند. وقتی یک رویا را باور دارید نیاز به خطر کردن دارید. اگر منتظرید همه چیز آسان شود توصیه می کنم به این انتظار بی پایان خود پایان دهید.

1 می توانید به زندگی دائم در آنچه با موآد
آن را " آن نقطه بزرگ تعطیلات، جزیره یک روزی "می نامد پایان دهید.

یانین می گوید:

_مردم در تمام زندگی خود همین کار را می کنند.

انتظار برای اینکه این –هر چیزی- اتفاق بیفتد تا آن- هر چیزی- ممکن شود.

او در دفتر یادداشت خود پس از آن اولین چیزی که وارد کرده بود درباره یأس و دلسردی اش حرف می زند. فقط با نوشتن چیزها سبب نمی شد که خودبه خود معنا پیدا کند.

نه. نه. هرگز. این راه زندگی نیست. آدم ها به ناامیدی های خود اجازه می دهند تا آسمان آرزوهایشان را ابری کنند. و خیلی زود تسلیم می شوند. آنها باور ندارد که رؤیاهایشان اتفاق خواهد افتاد.
بسیار پیش آمده که سفری طولانی به خارج کشور ناممکن به نظر می رسیده. او بیشتر اوقات فکر می کرد هدفی که دنبال می کند خیلی بزرگ، ناممکن –و حتی غیرمسئولانه- است.

یانین در لحظاتی که احساس ناامیدی و افسردگی می کرد به نوشتن ادامه می داد و احساس خود را به رشته تحریر در می آورد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
زمانی که به آینده فکر می کنم احساس افسردگی، خستگی و نگرانی بر من چیره می شود.
خواب خوبی ندارم؛ دو شب گذشته را ساعت 30:2 از خواب پریدم و تا 30:3 یا بیشتر بیدار بودم. افکار " توانستن، شاید " ذهنم را مشغول کرده بود. آخر هفته خوبی بود اما مدتی است که دائما مضطرب و پریشانم. به خودم اعتماد کافی ندارم.
گاهی اوقات احساس می کنم شبیه به دستگاه بازی پینبال انسانی شده ام و در اتاقی کوچک و مدام به این طرف و آن طرف می خورم. احساس می کنم بداخلاق، نامطمئن و درونگرا شده ام، اهدافم دارند شفافیت خود را از دست می دهند. افسردگی مثل یک حوله ی خیس به پشتم چسبیده.

مکانی برای نگه داری نگرانی ها بزرگ ترین نگرانی او پول بود. چرا باید یک زندگی امن را ترک کرد برای رسیدن به چیزی نامعلوم؟

بیشتر مرخصی، بدون حقوق است. و این مرا می ترساند.
دفتر یادداشت او جایی شد برای نگه داری نگرانی های او، نوشتن ترس ها سبب شد تفکر _هر دو، یا این و یا آن، یا هیچ کدام_ از بین برود. ترس ها و بلندپروازی ها می توانستند کنار هم زندگی کنند.

او در فاصله زمان هایی که به بیان افسردگی و ضعف خود می پرداخت، و گاهی در همان روز گام هایی آنچنان کوچک بر می داشت که به نظرش چندان اهمیت نداشت.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
این خط که نوشته بود: " زندگی و مسافرت بین المللی برو " دائم تکرار می شد، تکرار خطوطش مانند یک مدرس دریایی، بر روی یک دریای مواج، بالاو پایین می رفت.
با وجود ترس و عدم اطمینان، به انجام کارهای کوچک ادامه داد.

... امروز با بخش ثبت نام دانشگاه وسترن تماس گرفتم، تا درباره انتقال واحدهای درسی سؤال کنم و در صورت امکان، کارهای دفتری را انجام دهم. مدرسه هایلان عصرهای دوشنبه یک دوره بازآموزی زبان ایتالیایی و فرانسوی گذاشته است.

تماس گرفتم تا در آنها ثبت نام کنم. آفرین، عالیه، عالیه به خودم گفتم. یک دوربین عکاسی اولیمپوس مدل l-om برای سفرم خریدم!_150 دلار برای بدنه و لنز._

او در موارد مختلف برای خودش ضرب العجل تعیین کرد و به آنها عمل کرد. آخرین مهلت من برای تصمیم گیری در مورد برنامه ی پایین ماه ژوئن باشد. برای برنامه ریزی 2 ماه وقت دارم، اگر چه تا آن موقع شهریه ی ترم پاییز هم باید پرداخت شده باشد.

... پر کردن فرم های لازم برای تحصیل در آوینیون، ثبت نام در برنامه درسی دانشکده دی لترز:

... داشتن اندام متناسب، دویدن؛
نوشتن باعث شد احساسات او نقش سرعت گیر را بازی کنند، و نه جادهای را کاملا مسدود.
شاید احساسات او از سرعتش می کاستند، اما سد راهش نمی شدند. یانین می دانست که اگر در راه درست به حرکت خود ادامه دهد سرانجام به مقصد می رسد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
نوشتن برای نگهداری حد فاصله


برای یانین نوشتن یک روش برای درک کردن بود، برای فاصله گرفتن از خود، دور شدن از نگرانی ها، نقش شاهد را برای زندگی خود ایفا کردن، مانند خبرنگاری که در دادگاه فقط حقایق را ثبت می کند و تحت تاثير آنها قرار نمی گیرد. اگر این نگرانی ها نوشته نمی شدند ممکن بود رشد کنند و بر قدرت او غلبه نمایند. نوشتن برای تبدیل شده بود به راهی برای بیان احساسات و گذشتن از آنها. او می توانست روی کاغذ، با حرف زدن درباره نگرانی ها از
دست آنها خلاص شود.

این "ترس از صحنه" بخشی از مراحل هر چیز تازه و دشوار است.
اگر ریسک نکنم به هیچ جا نمی رسم، این آزمون بزرگی است برای خلاص شدن از ترس، خود بودن و اعتماد کردن.


تصویر عمومی


نوشتن درباره ی ترس ها منجر به بروز عامل دیگری شد، که یانین شخصاً از آن بی اطلاع بود. پدیده همزمانی مدام در زندگی او آشکار می شد. دنیا با او همکاری می کرد. با نگاهی دوباره بر روی دفترچه یادداشتش می توانست الگو را آشکار کند. از ماه ژانویه تا سپتامبر شرایط طوری دست به دست هم داد تا او را از خانه خارج کرده و به قاره ای دیگر فرستاد.

به نظر می رسید ترس های او، یکی یکی، خودشان را از بین می برند. نوشتن احساس خود و چیزی که او را می ترساند، یانین را به عمل واداشت و کاری کرد که
دنیا نیز به سود او وارد عمل شود.


بله، بزرگ ترین ترس او کم پولی بود.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
"ضمانتی برای رفتن به سرکار نبود و به دلیل کمبود بودجه و دوران بیکاری، امیدی نداشتم که در بازگشت از اروپا بتوانم شغلی پیدا کنم، اما آرزوی رفتن به اروپا مقاومت ناپذیر شده بود."

بنابراین او درخواست مرخصی بدون حقوق پُر کرد. در پاسخ به درخواست رسمی یانین، رئيس کارگزینی با وی تماس گرفت. همان روزی که
رئيس کارگزینی تماس گرفت یانین افسرده و دل شکسته بود. آیا او تفنگ را باید بردارد و کار احمقانه ای انجام دهد؟
رییس کارگزینی گفت:

یانین، می خواهم درباره درخواست مرخصی با تو صحبت کنم.

او مطمئن بود که رییس می خواهد درخواست او را رد کند و به خدمتش در آن مدرسه پایان دهد. اما سخت غافلگیر شد وقتی که رئیس به جای اخراج او، گفت که چون یانین می خواهد به فرانسه برود و زبان بخواند، پس شرایط لازم برای گرفتن یک فرصت مطالعاتی شایستگی آن را دارد. رییس به او گفت که در منطقه ی آنها دو یا سه مورد از این فرصت ها وجود دارد.

هرگز به فکر یانین نرسیده بود که برای گرفتن فرصت مطالعاتی درخواست بدهد.

_من معلم جوانی بودم در اوایل 30 سالگی فکر می کردم، نه غیر ممکن است. فرصت
مطالعاتی برای معلمان باسابقه است. بنابراین من فکر کردم باید کارم بیش از این جنبه تحقیقاتی داشته باشد. در حالی که سفر من نه یک سفر پژوهشی بلکه یک سفر تجربی بود.

چیزی که نظر رئیس را جلب کرده بود خواندن یک زبان خارجی بود.

رئیس کارگزینی فرم درخواست را فرستاد و یانین آن را پر کرد و آموزش و پرورش منطقه به جای مرخصی بدون حقوق، به او یک فرصت مطالعاتی داد. این لطف بزرگی بود، یک در جادویی به روی او باز شده بود؛ چون معنای آن این بود که به یانین پول می دادند تا به خارج سفر کند و در آنجا درس بخواند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
_ در آن روزها حقوق من ماهانه 1600 د ر بود. حالا در آن سالی که در سفر بودم ماهی 800 دلار می گرفتم به اضافه هزینه ی درمان که پول زیادی بود .

می پذیرفت در بازگشت از سفر به تدریس بپردازد. یکی از شرایط فرصت مطالعاتی، دادن تعهد برای دو سال تدریس پس از
بازگشت از سفر بود.

_چون پنج سال بود که مدام کارم را از دست می دادم و دوباره به سرکار می رفتم و هیچ ضمانتی برای کارم وجود نداشت، تعهد دو ساله تدریس کاملا برایم مناسب بود.


سفر به خیر

بنابراین در ماه سپتامبر، یانین به جای برگشتن سر کلاس، سوار پرواز ایتالیا به مقصد میالن شد تا از آنجا رهسپار پاریس شود.

او پس از مالاقات دوستانش در سمبرا در کوه های دولومیت به پاریس رفت و به گروهی پیوست که آنها نیز برای درس خواندن عازم دانشکده دی لتز بودند. در آوینیون، با مقداری فرصت مطالعاتی توانست چند ماه نزد خانمی فرانسوی زندگی کند و در این فاصله چهل و پنج واحد درسی را بگذراند. این بانوی شصت و چند ساله برای او مثل یک مادر بود.

_من در مزرعه ای زندگی می کردم که در جنگ جهانی محل اختفای اعضای نهضت مقاومت بود. واحدهایی را درباره فرانسه دوران قرون وسطی، زبان، نویسندگان زن فرانسوی، تاریخ فرانسه، فرهنگ فرانسه و سیاست فرانسه گذراندم. بیشتر مواقع کلاس ها به انگلیسی برگزار می شد اما کلاس های آشپزی به فرانسه برگزار می شد که خيلی جالب بود .
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
_ در کلاس ایروبیک شرکت کردم که به فرانسه آموزش داده می شد و من تنها آمریکایی در کلاس بودم که به این ترتیب موجب تقویت زبان فرانسوی ام شد.

او پس از اتمام تحصیلات در آوینیون، با قطار و کشتی به دور اروپا و آسیا رفت و از ده کشور دیدن کرد.

کوهی از حوادث آن سفر زندگی یانین را تغییر داد.
یانین نمی توانست تمام آن اتفاقاتی را که مستقیما به واسطه این سفر در زندگی اش رخ داد از قبل پیش بینی کند. بسیاری از این حوادث که طی 15 سال بعد در زندگی اش پیش آمد، نتیجه ی کارهایی بود که در آن یک سال انجام داد و هنوز هم تمام نشده است.

یانین آن را تأثیر لگو می نامد: یعنی کوهی از حوادث در هم قفل شده که روی همان یک فرصت مطالعاتی بنا شده اند.

اولین سفر دریایی ناممکن به نظر می رسید تا اینکه او آن را انجام داد. او تقريبا هر سال به فرانسه برگشته بود؛ تا حدی به این دلیل که این سفر، کار معلمی او را دگرگون ساخت.
او پیش از این معلم مطالعات اجتماعی بود اما وقتی فرصت مطالعاتی را به پایان برد ، معلم فرانسه شد. او سال های متوالی است که بچه ها را در تعطیلات بهار به فرانسه می برد. او –تا این لحظه- ده سفر دیگر به فرانسه داشته است؛ چه برای بردن دوستان یا دانش آموزان و چه به تنهایی .
 
بالا