به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
در طول روز جلسات هیجان انگیز اما فشرده ای با ویراستارم داشتم و در طی شب توانستم پشت سر هم به شش اپرای متروپولیتن بروم.

هر شب می گفتم اپرا بهتر از اين نمیشود اما شب بعد کار بهتری
می دیدم.

دوست دارم فکر کنم ریتم مجلل موسیقی در بین خط های کتابم احساس شود.

بزرگ ترین دستاوردم وقتی بود که در قاهره پایتخت مصر سخنرانی داشتم و توانستم آن را با اجرای آیدا در فکای باز در لوکسار –در صحرا- هماهنگ کنم.

پشت صحنه، معبد ملکه هاتشپوت در دره ملکه ها بود. حالا چنین "مکانی" ارزش ثبت کردن را داشت.

دفترچه اپرای ریزولی زندگی خاص خود را داشته و پرکردن جاهای خالی آن زندگی مرا دگرگون ساخت.

شروع کردم به تمرکز روی بخش الفبایی کتابچه ام، نام اپرا ها، هنرمندان و آهنگ‌سازان، چه استفاده دیگری می تواند داشته باشد؟

تصمیم گرفتم که در این قسمت امضای هنرمندان را جمع کنم.

بنابراین شروع کردم به تلاش برای ملاقات ستاره های اپرا در پشت صحنه و گرفتن امضای آنها.

در آخر پنجاه و یک امضا داشتم؛ همچون پالچیدو دومینگدو ، جدروم هیندز
، کیدری تده ،کارول ونیس و آهنگ سازانی مانند آلن هاوهانس ، کاناوا، کارلیزل فلوید و دنیل کاتان .
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
حالا باید یک کتابچه ی اپرای جدید سفارش بدهم؛ این یکی پر شده است.
پر از چیزهای جالب و پر از ماجرا و سفرهایی که وقتی آن را سفارش می دادم هرگز تصورش را هم نمیکردم.

تمام این چیزها را انواع صندوق های پیشنهادات برای مغز، می توانند در زندگی شما هم ایفا کنند.

صرف نظر از نوع صندوق پیشنهاداتی که شما استفاده می کنید –دفتر سکان، خبرنامه یا کارت های نمایه- آوردن آنها روی کاغذ سبب تغییر گفت و گوی درون ذهن شما می شود.

این کار موجب می شود توجه کنید که به ایده های خود شاخ و برگ داده والهامات خود را ثبت نمایید.

این کار، شما را به سوی امری ممکن راهنمایی می کند.

حال شما

۱)یک دفتر یادداشت کوچک و جیبی برای نوشتن تهیه کنید.
برای اینکه به افکار مفید دست یابید و متوجه زندگی پیرامون خود شوید، مجبور نیستید حتما در یک کلاس کارگاهی با یک
کشور جدید باشید.

همراه داشتن دفتر یادداشت ذهن شما را مجبور می کند که راه هایی برای رسیدن به اهداف مورد نظر ارائه دهد و شما را تشویق به ثبت تعریف ها، " اراده به رفتن! " و نشانه ها و علائمی مشخص می کند و نشان می دهند مسیر درستی را در پیش گرفته اید .
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
۲) یک هفته، کارت های بزرگ نمایه را جایگزین دفتر یادداشت ها کنید. روی هر کارت فقط یک فکر جدید بنویسید و سپس بنویسید هر ایده دیگری را که پیرامون آن لحظه کلیدی به ذهن شما می رسد.

در پایان هفته، از خودتان بپرسید: این روش چه تفاوتی با بقیه روش ها که استفاده کرده ام دارد؟
آیا می خواهم آن را ادامه دهم یا به روشی که پیش از این استفاده می کردم برگردم؟
آیا این روش سبب شد بر تعداد لحظات روشن بینی و بصیرت افزوده شود؟
آیا طبقه بندی و فایل بندی آنها آسان تر است؟

روشی را ادامه دهید که بهترین کارآرایی را دارد.

هر از گاهی روش های دیگر را نیز امتحان کنید.


3)یکی از انواع کتابچه های پرکردنی را از فروشگاه بخرید یا سفارش بدهید که موضوع یکی از علاقه های قبلی شما یا چیزی باشد که تازه می خواهید آن را دنبال کنید.
برای اين علاقه محدودیتی وجود ندارد:

سرگرمی ها، رویدادهای ورزشی، اطلاعات سرمایه گذاری، و سپس ببینید چه اتفاقی می افتد وقتی راه هایی برای پرکردن کتابچه پیدا می کنید.

به طور مثال اگر تصمیم بگیرید جاهای خالی را در یک کتابچه ی نوشیدنی ها یا سیگاری ها پر کنیدد ممکن است شروع به امتحان کردن محصولات نامعمول کنید و به زودی در این زمنیه ها تبدیل به یک متخصص شوید.

این ایده هوشمندانه ی متعلق به یکی از دوستان را امتحان کنید که به محله جدید نقل مکان کرده و برای یافتن دوستان جدید مشکل داشت.

او یک کتابچه ی آدرس خرید و تصمیم گرفت آن را فقط با نشانه های آشنایان جدید پر کند.

کتابچه او تبدیل به وسیله ای برای آشنایی و ملاقات با افراد جدید شد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
حتی اگر به جای تازه ای نقل مکان نکرده اید، باز هم یکی از این کتابچه ها را بخرید و قول بدهید فقط آدرس کسانی را در آن وارد کنید که در کتابچه های قبلی نوشته نشده است.

ببینید کتابچه با چه سرعتی پر می شود و چه تعداد دوستی های تازه و پرثمر وارد زندگی تان می شود.

زمانی که یک صندوق پیشنهادات برای ذهن خود داشته باشید، متوجه می شوید دو برابر قبل زندگی می کنید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
فصل ۴


آماده دریافت شدن


ناپلئون هیل می گوید: تفاوت بسیاری وجود دارد میان آرزوی چيزی را داشتن و آماده دریافت آن شدن.

چگونه این تفاوت را درک می کنید؟ چگونه می فهمید چه زمانی شما آماده هستید، یا اگر آماده نیستید از کجا می فهمید چطور می توانید به آن مرحله برسید؟

داستان گلوریا نمونه خوبی از کسب آمادگی برای رسیدن به یک هدف است.


داستان گلوریا:

مردی جلوی من ایستاده بود و گفت: دویست دارید یک نوشیدنی با هم بخوریم؟

زن به مرد نگاه کرد و سپس به طرف دوستش چرخید.

برویم؟

دوستش آهسته گفت:
من باید به خانه برگردم ، برای همین زن گفت:
برای چند دقیقه بمان.
بنابراین مرد نشست.

چگونگی آشنایی ما این گونه بود. مطمئنم فرشته ها بودند که او را از روی صندلی اش جابه جا کردند

حالادارد می خندد- چون وقتش رسیده بود.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
گلوریا همچنان با احساس و خوشحالی، دارد برایم شبی را توصیف می کند که با شوهر آینده اش آشنا شد.

آنها شروع به صحبت کردند و گلوریا از خوش مشربی مرد و طرز لباس پوشیدن او خوشش آمده بود.
دوست گلوریا با عجله تمام سؤال های مناسب را پرسید.

بنابراین فهمیدیم که اسمش تد است، و فهمیدیم که سه سال است متارکه کرده، فهمیدیم که یک دختر دوازده ساله دارد.
فهمیدیم که وکیل است، و همه ی اینها را در کمتر از ده دقیقه فهمیدیم.

سپس من و او شروع کردیم به حرف های عاشقانه زدن و دوستم گفت: مدن می روم، مشکلی نیست؟

و من گفتم: خوبه

و او ما را ترک کرد.
من و گلوریا در کلاس کارگاهی که در نیویورک برگزار می کردم با هم آشنا شدیم.

و حالا شانزده سال از ازدواج او و تد می گذرد اما شرح آشنایی آنها آنقدر تازه است که انگار همین دیروز اتفاق افتاده.
داستان او هرگز به گذشته تعلق ندارند.
و هرگز کهنه نمی شود.
این یک داستان لطیف عشقی است و مثل هر چیز دیگری، داستان صبر و حوصله است.
داستانی آموزنده برای کسانی که می پرسند، آماده شدن برای دریافت کردن یعنی چه؟

آنها مدتی با هم گپ زدند و سپس مرد پیشنهاد کرد او را با ماشین به خانه برساند.
آنها در خیابان چهل و پنجم در شمال شهر در حال رانندگی بودند که تد رو به او کرد و
پرسید:

فکر می کنم شما باید جواب دعاهای مادرم به سنت جو باشید.

_ببخشید. شما هم جواب دعاهای مادرم به سنت آنتونی هستید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
این گونه بود که آنها با هم آشنا شدند.


نامه ها چگونه شروع می شوند


گلوریا دو سال با این اعتقاد زندگی کرد که این لحظه چه زمانی فرا می رسد؛ فقط نمی دانست کی؟ .
چون ویژگی منحصر به فرد داستان گلوریا و تد این است که گلوریا از بیست و دو ماه
قبل از آشنایی شان تقریبا هر روز برای تد نامه می نوشت.

نوشتن نامه ها از کجا شروع شد؟

وقتی گلوریا آخرین سال های دهه ی سی زندگی خود را می گذارند، یک شب به یکی از دوستان متاهل خود گفت که خیلی دوست دارد برای خودش شوهری داشته باشد.

_دوستم تعریف کرد که هر وقت می خواست بچه دار شود برای روحش نامه می نوشت تا پیش از اینکه بچه متولد شود، فرزند دلخواهش را به او بدهد.

گلوریا تصمیم گرفت همین ایده را با شرایط خودش تطبیق دهد. او شروع به نوشتن نامه هایی کرد که آنها را " نامه هایی به روح " نامید.

آن نامه ها موجب دگرگونی افکار گلوریا شد.

_کاری که آن نامه ها برای من انجام دادند این بود که باعث شدند احساس کنم چقدر واقعی می تواند باشد.
پس فکر کردم اگر واقعی است پس فقط مساله زمان است. فقط باید صبر می
کردم تا اتفاق بیفتد.


از اولین نامه، همه چیز را صاف و پوست کنده با شریک ناشناخته ی زندگی اش در میان نهاد.

او همچنین، ته دل خویش می دانست که آمادگی برای دریافت کردن، سبب علاقه و اشتیاق برای کار کردن روی آن می شود.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
همسر عزیزم،

وقتی فکر می کنم که شاید در این زندگی تنها باشم روحم بی تاب می شود. احسـاس عمیق وقتی که من پاک هستم به من کمک می کند تا ببینم که این درست نیست.
اگر تمنای رسیدن به تو را احساس می کنم و آماده ام مرزهای دور خودم را فرو بریزم، آماده ام برای اینکه خودم را وقف دیگری کنم و چنین زندگی شسته و رفته ای نداشته باشم، حتما تو وجود داری.

بیش از پیش با گسست های درونی خودم که ما را از هم جدا می کند در تماس هستم.
وقتدی به وجود آنها اعتراف می کنم به هم نزدیک می شویم تا با هم باشیم.

تو هم مرا در قلبت احساس می کنی؟

بیا تا خیلی زود در کنار هم باشیم. آمین



تجسم آرزو


ناپلئون هیل در ادامه می گوید:
هیچ کس آمادگی چیزی را ندارد مگر اینکه اعتقاد داشته باشد که می تواند آن را به دست بیاورد.
ذهن باید در حالت اعتقاد باشد، نه صرف امید یا آرزو.


گلوریا اطمینان داشت و از نوشتن استفاده کرد تا با تجسم ویژگی هایی که در همسر خود آرزو می کرد، با اطمینان به آن مهر تأیید بزند.


در کتاب" مؤثر است "او می گوید:

اگر بدانی چه می خواهی، می توانی به دستش بیاوری.


گلوریا همسر ایده آل خود را پیوسته تصور می کرد و تصور خود را از همسر مناسب در نوشته ی خود مشخص می کرد.

_ او کسی خواهد بود که، پیش از هر چیز،
عاشق زندگی است .
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
او از نقاط قوت و ضعف یک زن هراسی ندارد.
آنها را تحسین می کند و به آنها پر و بال
میدهد.
به من نیاز خواهد داشت.
به دیدگاه من و عشق من به زندگی نیاز خواهد داشت.

نسبت به امیدواری من سپاسگزار خواهد بود.

با هم که باشیم هیچ کاری محال نیست. در کنار هم و در عین حال جدا از هم خواهیم بود و یکدیگر را بال و پر خواهیم داد.

گلوریا تصوری را که از همسر خود داشت، هم شخصيت و هم ظاهر او را، بارها و بارها نوشت.

_همسرم موهای سیاه و مجعد، چشم های آبی، اندام مناسب و سالم خواهد داشت. او زندگی خانوادگی به سبک ایتالیایی را درک می کند و با آن موافق است. او زن های قد کوتاه و مو قرمز با اندام متناسب را دوست دارد.

از اینکه تا این حد وارد جزییات شود کمی وحشت دارد. بنابراین در اینجا توقف می کند تا از این کار خود دفاع کند.


_ روح همسرم، باید تو را با تمام جزییات تجسم کنم، بنابراین از بیان آنچه در مدورد تو آرزو دارم طفره نمی روم.

و آنگاه ادامه می دهد:

مرد من تصویر روشن و شفافی از من دارد و نیازها و خواسته هایم را می شناسد. من او را می بینم، و واقعا می شناسمش. ما با هم بازی خواهیم کرد و خواهیم خندید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
هر چه فهرست شما از شرايط رضایت‌بخش روشن تر باشد، دنیا راحت تر می تواند خواسته تان را به شما بدهد.


_روح همسرم، باز هم تو را با قد متوسط، قوی، خوش قیافه، با موهای مجعد و چشم های روشن می بینم.
دستانی قوی، صداقتی بی نظیر و حقیقتی معنوی، تاجری با حس امنیت و آگاهی از راه های پول درآوردن و پول داشتن. نه به خاطر خودش بلکه شادی، عشق، صلح و
سخاوتی که به جهان می بخشد.


او اطمینان دارد که آنها با هم پیوند درونی عمیقی خواهند داشت، و از فعالیت بیرونی همانند ، لذت خواهند برد.

شما انرژی زیادی برای انجام وظایف دارید و هنوز می خواهی راحت و تنبل باشی. با خودت و من و ازدواج مان را*ب*طه برقرار کنی.
مانند علاقه من به ورزش، موسیقی، رقص، هنر و وقت گذراندن با دوستان.

دوست داری لباس های زیبایی بپوشی و در لباس های غیر رسمی یا لباس شب احساس راحتی می کنی.
و مثل من دوست داری از زندگی لذت ببری. به مسایل جنسی و احساسی علاقه مندی...

او تصور می کند زندگی با مرد محبوبش چگونه خواهد بود:
هر روز با تجربه های بیشتری احساس می کنم زندگی مشترک با تو چگونه خواهد بود.

احساس سلامت، شراکت، عشق و با هم رشد کردن.

من خودمان را می بینیم که زندگی گرم عاشقانه ای داریم، به همدیگر احترام می گذاریم و عشق می ورزیم و به بهتر شدن زندگی همدیگر کمک می کنیم.
 
بالا