صدای خود نویسنده چیست؟
«جوانا پن» صدای نویسنده را نحوهی برقراری ارتباط او با دنیای درونیاش میداند. در واقع صدای یک نویسنده ریشه در زندگی فکری و حسی او دارد. این که از چه زاویهای به دنیا مینگرد، چه ارزشها و باورهایی دارد، تعریف شخصیاش از مسائل چگونه است، چطور میاندیشد، برای تصمیمگیری دربارهی موضوعات مهم چگونه عمل میکند، چه اهداف و آرزوهایی دارد، اتفاقات را چگونه ترجمه میکند و… همهوهمه باعث میشوند نویسنده در نهایت با صدای منحصربهفرد خودش بنویسد. یک نویسنده زمانی میتواند با صدای مخصوصش بنویسد، که خود را از آثارش دور نداند. اگر یک نویسنده به صرف انجام وظیفه یا از روی اجبار یا آگاهی ناکافی دستبهقلم شود، و نوشتن را کاری دشوار و بیرون از زندگی روزمرهاش ببیند، نمیتواند به رسیدن به صدای اصیل خود امیدی داشته باشد.
یکی از مهمترین اهداف ما در نوشتن، رسیدن به خودشناسی بیشتر است. ما از خواندن و نوشتن کمک میگیریم تا از تفکرات و باورهای سطحیمان فاصله بگیریم، نقصها و شکافهای وجودیمان را بهتر بشناسیم و به واسطهی گذر از آنها، به لایههای عمیقتری از شخصیتمان دست یابیم. با رسیدن به چنین نقطهای میتوانیم ویژگیهای رفتاری، مدلهای فکری، تمایلات پنهانی و دغدغههای بزرگتری از خود را مشاهده کنیم که روایت هر یک از آنها، جادهی رسیدن به صدای ویژهمان را هموارتر میکند.