به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
***

نام کتاب : چرا آدم های خوب کارهای بد می کنند؟

نویسنده : دبی فورد

مترجم : فرناز فرود

تایپیست : @mahban

تعداد صفحات : 251

انتشارات : کلک آزادگان

****​
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
آشنایی با نویسنده


دبی فورد، آفریننده دوره های مشهور روند سایه، نیرویی پیشتاز در گنجاندن سایه در تمرین های معنوی و روانشناختی مدرن به شمار می آید. او که از پیشروترین استادان آموزش عاطفی است، موسسه فورد برای آموزش یکپارچگی را در دانشگاه «جی اف کی» بنا نهاده است و برنامه های آموزشی مجازی را به دانشجویان سراسر جهان عرضه می کند.

دبی که سخنگو و آموزگاری برجسته می باشد، به تازگی در مجموعه برنامه های تلویزیون «ای بی سی» شرکت داشته و دارای برنامه ویژه خود در رادیو است. دبی که به آموزش عشق می ورزد، همراه گروه مربیان خود، سازمان غیر انتفاعی کانون جهانی آموزش یکپارچگی را بنا نهاده که برنامه آن ساخت مدارس و ارائه مهارت های دگرگونی به جوامع سراسر جهان است.
 
  • پسندیدم
واکنش‌ها[ی پسندها]: ARNICA

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
سخنی با خوانندگان


پی بردن به این موضوع که چرا آدم های خوب کارهای بد می کنند و چرا ما به بدترین دشمن خود تبدیل می شویم، یکی از جدی ترین کاوش هایی است که می توانیم انجام دهیم. پرده برداشتن از تاریکی گسترده و اغلب پنهانی که بر انتخاب هایمان اثر می گذارد و در یکایک جنبه های تجربه بشری ما حضور پیدا می کند، یک سفر اکتشافی شگفت آور است. این سفر، ما را به کانون دوگانگی نور و تاریکی که درون یکایکمان فعال است، می برد.

گفت و گو در این باره پردست انداز، اما جذاب است؛ چرا که بیشتر ما نسبت به تمامیت وجود خود نابینا هستیم. ما بسیار زحمت می کشیم تا جهان را با همان نگرشی که عادت داریم، ببینیم و هر کاری را که ضروری به نظر می رسد، انجام می دهیم تا آن کسی - خواه خوب یا بد - باشیم که باور داریم هستیم. اما این کند و کاو ما را وامی دارد تا از حیطه ای که مدت ها حقیقت خود پنداشته ایم، و به بیرون گام بگذاریم و آن ساز و کارهای پنهانی را که ما را به سوی آزار خود و دیگران می کشانند، شناسایی کنیم.
برای بررسی قطب ها، تضادها و دورویی های بشری مان، ضروری است که صداقت بنیادین را به جنبه هایی که انکار می کنیم، مهربانی و همدلی راستین را به بخش هایی از وجودمان که از آنها خجالت می کشیم و شجاعت اصیل را به زمینه هایی در زندگی مان که می ترسیم به آسیب پذیری خود اعتراف کنیم، بیاوریم.

طی این روند، پرده پوشی یا وانمود نمی کنیم که آزارهایی که به خودمان و دیگران می رسانیم، چندان مهم نیستند. این روند ما را وامی دارد تا از بی اهمیت انگاشتن رفتارهای خودویرانگرانه دست بکشیم و اعتراف کنیم که این رفتارها چه هزینه ای برایمان دارند و چگونه ما را به سویی می کشانند که بدترین دشمن خود باشیم. برای دست کشیدن از خودویرانگری باید با خودمان رو به رو شویم و مشتاق درک این نکته باشیم که چگونه گسست بنیادین از طبیعت اصلی مان موجب شده است یک خود ساختگی بسازیم که من در این کتاب آن را خود دروغین می نامم. خود دروغین ما مجرمی است که ما را به انجام کارهای ناشایست، از بین بردن روابط، ویرانی آرزوها و در معرض خطر قرار دادن خودمان وامی دارد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
این مسیر از تاریکی به روشنایی و از درد عاطفی به آزادی معنوی، سفر بیست و پنج ساله من بوده است و با این همه و پس از نوشتن پنج کتاب، هنوز می بینم که به حقیقت ژرف تری هشیار هستم که باید آن را سهیم شوم. هدف من از این کتاب، آن است که درک کنید ژرف ترین رنج هایتان از گسست نخستین و بنیادین میان طبیعت والاتر و وجود بشری شما بر می خیزد. قصد من این است که عاشقانه از شما پشتیبانی کنم تا دروغها و تحريفها، شرمندگی ها و احساس گناه ها را که ناآگاهانه شما را به بدترین دشمن خود تبدیل می کند، برملا سازید. من می خواهم آن ساز و کارهای درونی را که موجب می شود به خود پشت کنید، الهام وجودتان را نادیده بگیرید، به گونه ای نامناسب از مرزها رد شوید و قدرت خویش را به شخص، فکر، عقیده، اعتیاد یا هوسی بدهید که شاید شما را در مسیر ناکجا آباد بیندازد و به آن مسیر رهایی که منظور و مقصودتان بوده است، متوقف کنم.

اطلاعات و روندهایی که در این کتاب می یابد، این امکان را به شما میدهد تا ژرف ترین پشیمانی هایتان را التیام ببخشید، در برابر ناامنی هایتان بایستید، با تردیدهایی که نسبت به خود دارید دوست شوید، با دیوهای درونی تان رو به رو گردید و و به راه های مشارکت در خودویرانگری هشیار شوید. این کتاب، مسیری قابل اعتماد را برای شما فراهم می آورد تا فشارهای گذشته خود را شکست دهید و به امکانات بی شمار وجود حقیقی و نامحدودتان گام بگذارید.

می دانم بالاترین هدیه ای که می توانم به شما بدهم، حاصل تجربیاتم در جایگاه یک راهنما، آموزگار و رهبر دوره های آموزشی است. من پس از دست و پنجه نرم کردن با تاریکی و گرایش های خود ویرانگرانه، به درک کمال مطلق و بیهودگی مطلق تجربه بشری رسیده ام. من با قدرت و نیز خطرهای احتمالی رنج بررسی نشده خودمان آشنا هستم و می دانم برای به صلح رسیدن با گذشته و یکپارچه کردن تضادهای حل نشده ذهن آگاه و ناآگاهمان به چه نیاز داریم. ایمان راسخم به این حقیقت که طلا در تاریکی نهفته است، این امکان را به من داد تا شرمندگی خود را التیام بخشم و در این کار به صدها هزار نفر دیگر نیز کمک کنم. سفرم به درون تاریکی، به من کمک کرد تا را*ب*طه ای صمیمانه با طبیعت اصیل خود برقرار کنم. نه خویشتن خوب من، بلکه همزاد بدم بود که مرا به التيام زخم های عاطفی ام راهنمایی کرد و سرانجام، شغلم را به راه انداخت. نبوغ یا استعداد چشم گیرم نبود که امکان دگرگونی زندگی صدها هزار نفر را به من داد، بلکه خردی که در نتیجه یکپارچگی خشم، ناخشنودی، شرمندگی، ترس و ناامنی هایم به دست آوردم، زمینه ساز این کار شد.

در واقع ناتوانی من در کارایی در این دنیا مرا واداشت تا به تقویت ارتباط معنوی خود بپردازم و بیاموزم که چگونه حتی پس از تباهی، رشد و نمو کنم. همان تاریکی که نمی خواستم باشم یا تجربه کنم، مرا به این زنی تبدیل کرده است که همیشه آرزو داشتم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
کاستی ها و ویژگی های منفی بسیار من، هدایای بی همتایی برایم به ارمغان آورده اند، زیرا همان ها هستند که مرا به مسیری کشاندند تا آن کسی شوم که امروز هستم. دیگر نمی توانم کاستی ها، ضعف ها و امیال تاریک بشری خود را قضاوت و محکوم کنم، چرا که یکپارچگی و خرد بشری ام رهنمون من شده اند تا ارزنده ترین هدایایم را عرضه نمایم و زندگی ای برای خود فراهم آورم که حتی در تصورم نیز نمی گنجید. به همین دلیل باور دارم که برای راهنمایی و هدایت شما در درک خود و علت کارهایتان، شخص کاملا مناسبی هستم.

وقتی به این درک می رسیم که هم خوب و هم بد، هم تاریک و هم روشن هم قوی و هم ضعیف، هم باهوش و هم اغلب بسیار احمق هستیم، روند والای التیام گسست درونی را که همواره در دورانی از زندگی برای بیش تر ما رخ می دهد، آغاز می کنیم. این تنها راهی است که یافته ام که به راه و بشر را از رنج رها می کند. ما با یادگیری ترفندهای تازه یا راهکارهای بیشتر برای پنهان کردن نقص هایمان به آرامش نمی رسیم، بلکه با در آغوش گرفتن ناامنی های بیشتر، خجالت های بیشتر، ترس ها و آسیب پذیری های بیشتر خود به آرامش می رسیم. هنگامی که به درمان گسست میان نور و تاریکی وجودمان، یعنی دکتر جکیل و آقای هاید خود می پردازیم، به منابعی دست می یابیم بهتر انتخاب کنیم، دارای افکار نیروبخش تری شویم و به گونه ای رفتار نماییم که احساس خلاقیت و سربلندی داشته باشیم. آنگاه شهامت و عزت نفس می یابیم و می توانیم چیزها را درست همان گونه که هستند و بدون فریب دادن خود یا فرو رفتن در توهم ببینیم. در این وضعیت می فهمیم که اگر کسی شده ایم یا اگر هنوز در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات هستیم، تصادفی نیست.

با این اطلاعات گران بها، کلید باز کردن قفل وسوسه های خود ویرانگرانه را داریم و دری را به سوی یک زندگی ورای محدودیت های خود دروغین می گشاییم؛ یک زندگی سرشار از شور و شوق و معنا و هدف، زندگی ای که فقط با لطف همه تجربه ها و دلشکستگی هایی که ما را به زانو در می آورد، ممکن می شود!
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
تاثیر توپ بادکنکی


«چرا آدم های خوب کارهای بد می کنند»، کند و کاو قدرتمندی در را*ب*طه با نیروهای پنهانی است که ما را به انجام کارهایی باورنکردنی برای ویرانی و تباهی خود وامی دارند. همگی ما این داستان ها را شنیده ایم. این داستان ها در اخبار شبانگاهی، صفحه اول روزنامه ها و عناوین خبری هفته نامه ها به نمایش در می آیند: قهرمان مسابقات المپیک پس از متهم شدن به تزریق استروئید از نظرها می افتد، سخنگوی مذهبی تلویزیون در را*ب*طه با فحشا دستگیر می شود، آموزگاری با یکی از شاگردانش را*ب*طه برقرار می کند، ستاره بازی بیسبال بر سر مسابقات خود شرط بندی می کند.

اینها نمایش اجتماعی آدم های خوبی است که به بیراهه کشیده شده اند و مشغله فکری مردم ما هستند.
اما بی آن که بدانیم، رفتارهای باورنکردنی ستمگرانه و خودویرانگرانه بی شمار دیگری نیز در پیرامون ما در جریان است: جراح و چشم پزشک موفقی که پول شهریه فرزندانش را در قما*ر می بازد، مقام دولتی که رشوه می گیرد، مادر عضو انجمن اولیا و مربیان مدرسه که روابط ناشایستی دارد، مدیر بیمارستان که در حساب های بیمه تقلب می کند با مدیر مالی که به حساب سازی برای مراجعه کنندگان خود می پردازد. اینها کسانی هستند که از نظر بیش تر نزدیکان خود آدم های خوبی به شمار می آیند.

چنین اشخاصی، خلافکاران متعارف یا روانی یا جامعه ستیز نیستند که بنا بر پیشینه آنها بتوانیم رفتار غیر اخلاقی را از ایشان انتظار داشته باشیم. اینها کسانی مانند من و شما هستند؛ آدم هایی که در آغاز، رویاهای بزرگی برای آینده خود داشتند. اما با وجود داشتن نیت خوب، این به اصطلاح آدم های خوب، کارهای بسیار بدی انجام میدهند و معمولا حتی نمی دانند چرا.
رفتارهای خود ویرانگرانه به اندازه ای در جوامع ما رایجاست که بیشتر ما با شگفتی از خودمان می پرسیم: «چرا او این کار را کرد؟! چرا من این کار را کردم؟! چگونه چنین اتفاقی روی داد؟!» خودویرانگری مانند چکشی است که مدام با آن بر سر خودمان می کوبیم، اما همین ضربه ها سرانجام ما را بیدار و وادار می کند که هشیار شویم. برای بیش تر ما باید فاجعه ای پیش بیاید تا ترَک برداریم و گشوده شویم، از ذهن خود بیرون بیاییم و به قلبمان وارد شویم.

به درد و رنج قلب شکسته و رویاهای فروریخته نیاز است تا به بیرون از واقعیت های محدودی که برای خود ایجاد کرده ایم، پیش رانده شویم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
چه حاضر به اعتراف باشیم چه نباشیم، ما موجوداتی معنوی هستیم و در «دی ان ای» ما طرحی برای بازگشت به خانه، یعنی سرای ذات حقیقی مان، برترین وجود و وجود نامحدود ما قرار داده شده است. یکی از راه هایی که ناآگاهانه بازگشت خود را تضمین می کنیم، از طریق درد و رنج است. درد و رنج، بزرگ ترین محرک ما برای تغییر به شمار می آید. درد و رنج، دیلم معنوی ماست که به زور در را به روی واقعیت های جدید باز می کند.

اگر همه چیز بی نقص باشد، آیا به وجود ژرف تر خود می نگریم، در آن سکنی میگزینیم، با آن می آمیزیم، در آن به جست و جو می پردازیم و در زندگی مان تغییر ایجاد می کنیم؟ به احتمال زیاد در پناه آسایش جهانهای امن خود فقط به زندگی روزمره ادامه می دهیم.
خودویرانگری، شتاب دهنده ای است که می تواند بی درنگ جهان ما را تغییر دهد. ما می توانیم در چند ثانیه از خود بزرگ بین و نابینا بودن به فروتن و بینا بودن تغییر حالت دهیم.

دردی که برای خودمان ایجاد می کنیم، هدیه معنوی بسیار بزرگی است. هنگامی که درد خودویرانگری را بررسی و هدف اصلی آن را درک می کنیم، درد و رنج حاصل از آن، سرزمین های تازه و ناشناخته ای را آشکار می سازد که می تواند مسیر زندگی ما را تغییر دهد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
نقطه ضعف روان بشر


نقطه ضعف یا پاشنه آشیل روان بشر که اغلب نیمه تاریک خوانده می شود، سرچشمه هر کار خودویرانگرانه ای است. نیمه تاریک که زاده خجالت، ترس و انکار است، نیت های خوب ما را گمراهی کشانده و ما را به کارهای تصور نشدنی و باورنکردنی در جهت خودویرانگری و تباهی می کشاند.

خجالت و انکار بنا بر یک دلیل ساده، نیمه تاریک ما را تقویت می کنند. اگر ما ضعف ها، کاستی ها و اشتباهات خود را به عنوان بخشی طبیعی از بشر بودنمان می پذیرفتیم، هنگام رویارویی با وسوسه هایی که می دانیم در برابر آنها چه کنیم، درخواست کمک می کردیم.

آنگاه می توانستیم تشخیص دهیم که این هوس های تاریک، مانند میل به برقراری را*ب*طه جنسی با کسانی غیر از همسر، برداشتن پولی که متعلق به ما نیست یا دروغ گفتن به منظور برخورداری از موقعیت بهتر، بخشی طبیعی از بشر بودن ماست که نیاز به درک و پذیرفته شدن دارد. اما از آنجا که این امیال کشف و بررسی نشده باقی می مانند، در خجالت و انکار پیچیده و در تاریکی پنهان می شوند.

در آنجا خود تاریک ما، یعنی هر یک از جنبه های ناخواسته و انکار شده وجودمان، به اندازه ای نیرو جمع می کند که سرانجام، فوران آن گریزناپذیر می شود.
هر جنبه ای که در خود انکار کرده ایم، هر فکر و احساسی که آن را اشتباه و غیر قابل قبول دانسته ایم، سرانجام در زندگی ما رخ می نماید. هنگامی که سرگرم ایجاد کسب و کاری هستیم یا می خواهیم خانواده ای تشکیل دهیم یا از آنها که دوست داریم مراقبت کنیم، وقتی به اندازه ای گرفتار هستیم که نمی توانیم به عواطفمان توجه داشته باشیم، مجبور می شویم امیال تاریک و ویژگی های خجالتیار خود را پنهان سازیم و در نتیجه در معرض خطر فوران آنها قرار می گیریم.

فقط در چند دقیقه، هنگامی که به هیچ رو انتظار آن را نداریم، یک جنبه طردشده با نامطلوب ما می تواند سر برآورد و زندگی، شهرت و همه سخت کوشی ما را نابود کند. من، این فوران را تأثیر توپ بادکنکی مینامم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
تجسم نمایید که برای نگه داشتن دراز مدت یک توپ بادکنکی پرباد در زیر آب چه قدر انرژی صرف می کنید. همان لحظه که اندکی آسوده شده و حواستان از توپ پرت می شود، توپ بالا می برد و به صورت شما آب می باشد. هنگامی که چیزی را در اعماق روانتان سرکوب و در گوشه و کنار ناخودآگاهتان انبار کرده اید، توپ بادکنکی از زیر دست شما در می رود و درست همان موقع که فکر می کنید همه چیز بر وفق مراد است، اتفاقی روی می دهد.

به اشتباه، ایمیل شرم آوری را برای همکار خود می فرستید، فریفته می شوید، پس از مصرف داروی مسکن پشت فرمان اتومبیل می نشینید و به دلیل رانندگی در حالت غیر عادی زندانی می شوید، به جرم برداشت و استفاده نادرست از حساب مشترک مچ شما را می گیرند، در برابر نامزد جدید خود خشمگین می شوید و فریاد می کشید، حرف نامناسبی می زنید که به بهای از دست دادن شغلتان تمام می شود، درست در زمانی که می خواهند کار شما را بررسی کنند و به ارتقای مقام برسید، طرح خود را به موقع تمام نمی کنید یا در یک لحظه احساس خشم فرزندتان را کتک میزنید. به سخنی دیگر، توپ بادکنکی، یعنی امیال سرکوب شده و رنج های بررسی نشده شما بالا می برد و به صورتتان می خورد، آرزوهای شما را بر باد می دهد، اعتبارتان را خدشه دار می سازد و شما را غرق در شرمندگی می کند.

چه قدر باید شاهد رفتارهای زشت خودویرانگرانه باشیم تا بتوانیم به آثار مخرب انکار و سرکوب زباله های عاطفی بررسی نشده خود پی ببریم؟ دان آیموس نمونه بسیار خوبی در این زمینه است. این مرد به شدت تلاش کرد و با سی و پنج سال کار مداوم، یکی از مشهورترین شخصیت های رادیو و تلویزیون آمریکا شد، اما در کمتر از یک دقیقه، شهرتی که طی سال ها به دست آورده بود، نابود شد.

توپ بادکنکی بالا پرید و به صورت او خورد.
مل گیبسن شخصیتی از خود پدید آورد که نشان میداد دارای جایگاهی اخلاقی است و فیلم هایی می سازد که پیام های معنوی نیرومندی دارند. اگر چه این کارگردان اتهام داشتن نگرش ضد یهودی را در فیلم «مصيبت حضرت مسیح»، خود به شدت رد می کرد، نگرش ها و باورهای پنهان در سایه او هنگام نطق آتشینی که حین مستی ایراد نمود، بیرون پریدند.

وقتی پلیس، گیبسن را به دلیل رانندگی در حالت غیر عادی بازداشت کرد، او با رگباری از عبارات تکان دهنده خود را شرمنده ساخت .
 
بالا