به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Liam

[نابغهٔ ثروت کیبی بایت ¹⁰²⁴]
پرسنل مدیریت
سطح
8
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-17
نوشته‌ها
921
مدال‌ها
22
سکه
5,725
«به نام خداوند شعر و ادب»

نقد یک اثر در جهتِ توسعه‌ی نوشته بوده و هدف از آن توهین و بی‌ارزش جلوه دادن اثر شما نیست!
نویسنده‌ای موفق خواهد بود که انتقادپذیر باشد و از موارد ذکر شده بیاموزد، نه آنکه در مقابل منتقد جبهه بگیرد.

@سرین
ضمن درود و عرض وقت‌بخیر خدمت شما نویسنده گرامی!
بابت اعتماد شما به نقد آثار خود در انجمن بوکینو سپاسگذاریم و امیدواریم که بتوانیم در پیشرفت شما نقش به‌سزایی داشته باشیم!
منتقد اثر شما: @Lady.Boss

لازم به ذکر است که:
1. پس از نقد، بر روی رمان شما نظارت خواهد شد و در صورت عدم توجه به سخنان و راهنمایی‌های منتقد اثرتان، با درخواست‌های نقد بعدی شما‌، موافقت نخواهد شد!
2. نقد‌ها در کمال انصاف بوده و منتقد فرد وارد به مباحث ادبی‌ست؛ و از بابت صحت نقد و راهنمایی‌ِ منتقد، نگرانی نداشته باشید.
3. تمام تلاش ما در جهت پیشرفت نویسنده‌هاست؛ پس نقدپذیر باشید و در برابر نقد خود، جبهه نگیرید.
4. تا بعد از قرارگیری نقد اثر توسط منتقد، از ارسال پست اسپم، تشکر و... خودداری فرمائید.
5. در صورتی که از نقد یا منتقد خود ناراضی بودید و یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع پیشنهادات، اعتراضات و انتقادات

به امید موفقیت روز افزون شما!
کادر مدیریت تالار نقد | @Lady.Boss
 
امضا : Liam
  • عالیه
واکنش‌ها[ی پسندها]: سرین

Liam

[نابغهٔ ثروت کیبی بایت ¹⁰²⁴]
پرسنل مدیریت
سطح
8
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-17
نوشته‌ها
921
مدال‌ها
22
سکه
5,725
negar_1698521862453_lk1y.png
کد: 024
عنوان: مأموریت یک جانبه
نویسندگان: غزل کاظمی‌نیا، زری
ژانر: پلیسی، جنایی، عاشقانه
خلاصه: سیاهیِ ظلمت‌زایِ شب بذرش را در دل و اعماق زمین می‌پاشد، همان لحظه جنایت‌های پنهان رو می‌شود؛ نقاب‌ها کنار می‌رود و تصویری از بی‌رحم‌ترین انسان‌ها نمایان می‌شود. این مأموریت به طرز عجیبی غافل‌گیر کننده است. ماموریتی که مرگ جایِ زندگی را می‌گیرد و در گوشِ آن مرد گناه‌کار آرام زمزمه می‌کند:
- وقتِ تقاص پس دادن است!

لینک:
 
امضا : Liam

Liam

[نابغهٔ ثروت کیبی بایت ¹⁰²⁴]
پرسنل مدیریت
سطح
8
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-17
نوشته‌ها
921
مدال‌ها
22
سکه
5,725
" بسم تعالی "
نقد و بررسی مقدماتی رمان "ماموریت یک جانبه" اثر غزل کاظمی‌نیا

نویسنده عزیز، نقد زیر صرفا جهت بهبود کیفیت و سطح قلم شما توسط تیم نقد انجمن نویسندگی بوکینو، انجام شده است.

«عناصر اولیه رمان»

عنوان:
عنوان رمان، اولین عنصر ارتباطی بین مخاطب و رمان است؛ چراکه می‌تواند تصمیم مخاطب را مبنی بر خواندن یا نخواندن رمان، تعیین کند. بنابراین بایستی نویسنده در انتخاب عنوان بسیار کوشا باشد، که خواننده را به خواندن محتوای رمان تشویق و هدایت کند.
عنوان منتخب رمان، ترکیب جدیدی است که با وجود داشتن سه بخشِ «ماموریت» و «یک» و «جانبه»، به آسانی در خاطر می‌ماند و از جذابیت مناسب برخوردار است؛ بنابراین می‌توان گفت اندازه‌ی آن متناسب با استاندارد نقد می‌باشد.
مخاطب با دیدن نام طبیعتاً ذهنش به سمت ماموریت‌های پلیسی_جنایی می‌رود و این تصور را برای او تداعی می‌کند که فرد یا افرادی در پی به سرانجام رساندن ماموریتی مهم و خطیر هستند! تصور این موقعیت، کنجکاوی مخاطب را برمی‌انگیزد؛ اینکه قضیه این ماموریت یک‌جانبه چیست؟ سرنوشت آنها چه خواهد شد؟ و از این قبیل سوالات که ذهن مخاطب را درگیر خواهد کرد و او را به رمان جذب می‌کند. همچنین با توجه به موارد پیش گفته شده، بخش اول نام رمان با محتوا در ارتباط است؛ چرا که گروهی از ماموران پلیس، در پی ماموریت مهمی هستند.
تنها نکته‌ای که ذهن من را به خود درگیر کرده، این است که نویسنده گرامی به چه دلیل نام مارموریت را "ماموریت یک جانبه" گذاشته است؟ چرا که عبارت «یک جانبه» به همراه واژه «ماموریت» بار معنایی خاصی ندارد! شاید در ادامه رمان به این نکته نیز اشاره‌ای شود و ابهامات رفع شود.
نام به وضوح ژانرهای انتخابی، پلیسی و جنایی را نشان می‌دهد. به صورت مستقیم معنای وجود داشتن ماموریتی مهم و پلیس‌هایی که به دنبال جنایت‌کاران هستند را می‌رساند که با دو ژانر ابتدایی ارتباط برقرار می‌کند؛ اما ژانر عاشقانه هیچ‌گونه تاثیری در عنوان نداشته است و با توجه به اینکه در اولویت سوم قرار دارد، می‌توان گفت که شاهد عاشقانه‌های کمتری در رمان خواهیم بود.

ژانر:
پلیسی، جنایی، عاشقانه
ژانرهای انتخابی رمان به خوبی با هم ارتباط برقرار می‌کنند؛ فضایی که برای هر ژانر نیاز است، به ژانر دیگر نیز غنا می‌بخشد‌. پرداخت آن‌ها در رمان نیز مشهود و تقریباً مطلوب است. از سویی، رمان از زبان پلیسی جوان روایت می‌شود که ژانر پلیسی را به حد مطلوبی نمایش می‌دهد. از سمت دیگر ما شاهد قتل‌هایی که توسط یک باند جنایت‌کار انجام می‌شود هستیم که ژانر جنایی را نشان می‌دهد. همچنین با توجه به احساسات بین شخصیت‌های اصلی بوراک و دنیز، رمان پتانسیل ژانر عاشقانه را دارد؛ اما پردازش این سه ژانر به خاطر ضعف قسمتی از توصیفات، فضاسازی، باورپذیری و تزریق کلیشه‌ها به رمان با مشکل روبه‌رو شده که در بخش شروع رمان و سیر داستان بیشتر به آن می‌پردازیم. به یاد داشته باشید گرچه ژانرهای جنایی و پلیسی بر اتفاقات تکیه زده‌اند؛ اما ژانر عاشقانه پیوند عمیقی با توصیفات، به خصوص حالات و احساسات دارد؛ بنابراین پردازش سخت‌تری خواهد داشت تا از باورپذیری مطلوبی برخوردار باشد. همچنین به نظر می‌آید تأکید نویسنده بر اتفاقاتی که سر راه پلیس‌ها قرار می‌گیرد و جنایاتی که از سوی جنایت‌کاران است، بنابراین تا به حال چینش ژانرها صحیح است.

خلاصه:
(سیاهیِ ظلمت‌زایِ شب بذرش را در دل و اعماق زمین می‌پاشد، همان لحظه جنایت‌های پنهان رو می‌شود؛ نقاب‌ها کنار می‌رود و تصویری از بی‌رحم‌ترین انسان‌ها نمایان می‌شود.)
در قسمت اول خلاصه گفته شده که در شبی که پرده از روی جنایات کنار می‌رود، ذات پلید و بی‌رحم انسان‌های گناه‌کار و جنایت‌کار برملا خواهد شد. این مفهوم فضای بی‌رحمانه و جنایی رمان را بازگو می‌کند و با نثر ادبی که در این سطر به کار برده شده، می‌توان گفت آغاز خوبی را برای یک خلاصه مطلوب رقم زده است! با این حال، به نظر می‌آید که در توصیف فضای تاریک و سیاه داستان، زیاده‌روی شده و بهتر است که کمی به اتفاقات اصلی رمان پرداخته شود.
(این مأموریت به طرز عجیبی غافل‌گیر کننده است. ماموریتی که مرگ جایِ زندگی را می‌گیرد و در گوشِ آن مرد گناه‌کار آرام زمزمه می‌کند:
- وقتِ تقاص پس دادن است!)

در قسمت دوم خلاصه، از ماموریتی گفته شده که برعهده پلیس‌ها است؛ ماموریتی که سرانجام‌اش مرگ را برای باند جنایت‌کار به ارمغان می‌آورد و آنها باید تقاص اشتباهات خود را پس دهند! این قسمت نیز به ماموریتی که ایده اصلی رمان محسوب می‌شود، اشاره شده و در انتها از دیالوگ بسیار خوبی استفاده شده که بر جذابیت خلاصه افزوده است. بنابراین این قسمت جذابیت چشم‌گیری را از آن خود کرده است.
گویا خلاصه‌نویسی نقطه قوت نویسنده است؛ چراکه از محتوای مطلوبی برخوردار بود که هماهنگی خاصی بین محتوای رمان، ژانرها و عنوان رمان داشت. از اندازه‌ی تقریبا مطلوبی برخوردار است، یعنی نه آن‌قدر طولانی که خواننده را از خواندن رمان پشیمان کند و نه آن‌قدر کوتاه که خواننده را سردرگم کند! از جذابیت و تعلیق حدودی بهرمند است و ژانرها را نیز نشان می‌دهد. با محتوا و ایده اصلی رمان در ارتباط است؛ اما نکته‌ای که درمورد آن وجود دارد، این است که اگر همین متن به عنوان مقدمه قرار گرفته بود، من نمی‌توانستم ایرادی به آن بگیرم؛ در حالی که خلاصه و مقدمه ماهیتاً با هم متفاوت هستند!
خلاصه کلیاتی مخلوط از ابهام و اطلاعات از داستان به خواننده می‌دهد و مقدمه تقریباً پیش‌درآمدی بر فضای رمان است که متن نوشته شده بیشتر با این هدف قابل قبول است!
صورت ساده‌ی خلاصه را می‌توان این‌گونه دانست که مردی گناه‌کار جرمی را مرتکب شده و پس از پرده‌برداری از جنایات توسط پلیس‌ها، باید در انتظار پس دادن تقاص اشتباهات خود باشد. قلم ادبی شما در جذابیت بخشیدن به همین مفهوم قابل ستایش است. پیشنهاد می‌کنم خلاصه را با همین قالب کلی با توجه به مطالب گفته شده، ویرایش کنید. کمی از ظلمت و تاریکی جنایات و جنایت‌کار دست بکشید، همان دو خط ابتدایی کافی است و به اتفاقات رمان بپردازید. اجازه دهید اتفاقات داستان را خواننده کشف کند. دو خط پایانی همان‌طور که گفتم جذابیت زیادی دارند، پس خوب است اگر در خلاصه‌ی بازنویسی شده هم مورد استفاده قرار بگیرند.

جلد:
جلد رمان از دیگر ارکان بیرونی و ظاهری رمان است که در مراحل ابتدایی خواننده با آن مواجه می‌شود و می‌تواند روی تصمیمش بر خواندن یا نخواندن تأثیر بگذارد. صادقانه بگویم که چینش تایپوگرافی نام رمان به شدت جذاب و زیبا است؛ فونت، رنگ فونت و حاشیه، سایه مشکی و افکت استفاده شده کاملاً می‌تواند به تنهایی ژانر جنایی را نشان دهد، حس سردی که از نام رمان می‌گیریم و می‌توانیم این‌گونه در نظر بگیریم که هر جا جرم باشد، پای پلیس نیز در میان است و این را نیم‌نگاهی به ژانر پلیسی بدانیم. تکست قسمت پایین جلد، کاملا با عکس و عنوان رمان به دور می‌باشد و ژانر عاشقانه را مستقیماً نشان می‌دهد که هماهنگی محتویات جلد را مختل می‌کند. برعکس خلاصه و عنوان رمان، تکست جلد ذهن مخاطب را به سمت و سوی رمانی کاملا عاشقانه پیش می‌برد.
در کل ابزارهای استفاده شده در طراحی جلد به خوبی و هوشمندانه انتخاب شده است. تم کلی و تقریبا روشن تصویر جلد با ژانرها هماهنگی لازم را دارد. کیفیت جلد مناسب است؛ اما چیزی که درمورد تصویر جلد مطرح است، زن و مردی با تفنگی در دست، کلیشه در نشان دادن ژانر و تصویر است. این‌گونه نیست که در جلد، خبری از کلیشه نباشد. به دفعات یک تصویر یکسان یا مشابه در جلد چندین رمان به کار می‌رود که این از جذابیت جلد می‌کاهد و رمان را تکراری نشان می‌دهد. حقیقتاً تصویر فردی با تفنگ و استفاده از تفنگ برای نشان دادن ژانر پلیسی و جنایی دیگر تکراری شده است و شبیه پیش، جذابیت ندارد. مطابق دلایل گفته شده، خود تصویر جلد جذابیت کافی را ندارد. هم‌چنین در نشان دادن ژانر عاشقانه با مشکل مواجه است. به نظر بنده با توجه به نکات گفته شده تصویر و تکست جلد را تغییر دهید، برای ترکیب عکس‌ها از طراح کمک بگیرید و هنگام انتخاب تصویر، تمام جوانب از جمله ارتباط با محتوا و ژانر و نوین بودن را مدنظر داشته باشید.

مقدمه:
متن مقدمه، در آماده سازی ذهن مخاطب برای شروع داستان تاثیر بسیار زیادی دارد. مقدمه‌ی این اثر، از نظر اندازه و تناسب با ژانر انتخابی، کاملا ایده‌آل است و محتوای جذابی دارد. جملات از پیوستگی مفهومی، قابل توجه برخوردار بوده و به لحاظ نگارشی، منسجم است.
مقدمه در رسیدن به هدف خود، نشان دادن فضای کلی رمان و آمادگی خواننده برای شروع رمان، به خوبی عمل کرده است و در قالب تکرار اشاره‌هایی به اشتباهات و جنایات داشته است. هم‌چنین، در نشان دادن ژانر جنایی دریغ نکرده؛ اما اشاره‌ای به پلیسی نداشته است. بهتر می‌شود اگر در قالب این که هیچ‌وقت دستشان به او نمی‌رسد، اشاره‌ای به پلیسی هم داشته باشد. در کل مقدمه مطلوب است؛ اما خالی از اشکالات نگارشی نیست. مقدمه در ابتدای رمان می‌تواند نشان‌گر قلم نویسنده باشد و اشکالات نگارشی آن می‌توانند خواننده را دل‌زده کنند.

«ساختار کلی رمان»
نقطه شروع:

محتوای کلی اگرچه تکراری بود اما با توجه به شیوه‌ی بیان، از عملکرد نسبتا خوبی بهره‌مند است. تکراری بودن شروع به آن جهت ذکر شد که ما در بسیاری از آثار مکتوب و یا تصویری، سکانس‌های بسیاری را از کارکتر نقش اول دیده‌ایم که به زمان گذشته بازمی‌گردند و بدین ترتیب، داستان آغاز می‌شود. برای مخاطب، شروعی می‌تواند چشمگیر باشد که به زبان ساده‌تر، انرژی داشته باشد! یعنی به قدری دارای کشش و خلاقیت باشد که انرژی مورد نیاز برای جذب خواننده را در کالبد جملات بتوان یافت.
تمام رمان از دیالوگ و مونولوگ تشکیل شده است و طبیعتاً شروع هم استثنای این جریان نیست؛ در مونولوگ، صرف نظر از ضعف توصیف زمان، مکان، شخصیت‌پزدازی و فضاسازی حد خوبی دارید؛ اما هیچ‌گونه دیالوگی در نقطه شروع استفاده نشده و فقط به توصیف حالات، احساسات و مکان پرداخته شده بود. تماماً از مونولوگ‌ها استفاده شده بود و شاهد دیالوگ تأثیرگذاری نیستیم. در قسمتی که زمان روایت به 3 ماه قبل بازمی‌گردد، باز هم شاهد مونولوگ‌ها و دیالوگ‌هایی بودیم که دچار ضعف در باورپذیری، توصیفات زمان، مکان، شخصیت‌پردازی و فضاسازی شده بودند! با توجه به دیالوگ‌ها، حتی نمی‌توانیم حس و حال درونی گوینده را گاهی احساس کنیم که ضعف توصیف حالات هم بی‌تأثیر نیست. توجه داشته باشید که دیالوگ‌ها باید مختص هر شخصیت باشند، چرا که هرکسی نحوه و گزینش کلمات خودش را دارد؛ مانند تیکه کلام!
شروع رمان از احساسات درونی شخصیت اصلی بود؛ مانند بسیاری از رمان‌های پلیسی_جنایی دیگر نبود و شاید کمی متفاوت به حساب می‌آید؛ اما در ادامه که داستان به 3 ماه گذشته بازمی‌گردد، پارت‌های آغازین داستان درگیر کلیشه‌ها و عدم توصیفات و فضاسازی به‌جا شده است؛ همین ضعف در توصیفات و فضاسازی منجر به سیر تند در صحنه‌ تصادف و بیمارستان و... شده است که با جایگزینی توصیفات مطلوب، خود به خود سیر هم حالت متعادلی می‌یابد.
زاویه دید رمان شما، سوم شخص نامحدود (دانای کل) است؛ مشکلی ندارد گاهی از پلیس که شخصیت اصلی رمان است جدا شوید و از زبان مقتول یا قاتل و... بنویسید!
ترس و درد مقتول را بیشتر توصیف کنید. برای این کار از توصیف حالات استفاده کنید. در جایی اشاره‌ کرده‌اید ماشین به مرد اصابت می‌کند و او را نقش بر زمین می‌کند؛ اما ذکر نکردید واکنش مقتول به این اتفاق چیست!

سیر داستان:
این قسمت نشان‌دهنده‌ی میزان سرعت و محدوده‌ی پیشروی داستان است. در «ماموریت یک جانبه» سیر داستان حد متوسطی داشته و تا حدودی قابلیت درک را برای مخاطب دارد؛ البته این نقد، تا پایان پارت 30 اول دارای اعتبار است و درمورد روند ادامه‌ی رمان، می‌بایست در نقد نهایی نکات مهم دیگری مورد بررسی قرار بگیرد.
ادامه داستان، قسمتی که پرونده‌ی چند ساله‌ای که به سرانجام نرسیده به بوراک و گروه‌اش محول می‌شود را بازگو می‌کند؛ همانگونه که در نقطه شروع گفتیم، ضعف در باورپذیری، توصیفات زمان، مکان، شخصیت‌پردازی و فضاسازی بسیار چشمگیر است. همچنین کلیشه‌ها سرتاسر رمان را گرفتار خود کرده‌اند و باعث تکراری بودن صحنه‌ها می‌شود! به عنوان مثال، در زمان برگذاری جلسه بین اعضای گروه، زیاد به توصیف حالات چهره اعضا یا توصیف فضای ضاهری خانه و... پرداخته نشده بود. همچنین خلاقیت در خلق صحنه‌ها ضعیف بوده است. البته این را نیز به یاد داشته باشید که توصیفات به صورت غیرمستقیم می‌تواند جذابیت چشمگیری را به رمانتان اضافه کند و خواننده می‌تواند درک بهتری از آن داشته باشد!
بنابراین، پیشنهاد می‌شود که در بازسازی صحنه‌ها و دیگر موارد از پیش گفته شده، دقت و ابتکار بیشتری را به کار گیرید و از ایده‌های نوین در صحنه‌پردازی و توصیفات و... بهره بگیرید، تا شاهد قلم و نوشته‌ی قوی‌تر خود باشید.

«عناصر پایانی رمان»
دستور نگارش:

دستور نگارش اثر، بسیار ستودنی می‌باشد؛ چراکه در استفاده از علائم نگارشی، نیم‌فاصله، افعال و... بسیار هوشمندانه عمل کرده‌اید. گاهی اشکالات ریزی در نگارش به چشم می‌خورد که در زمان ویرایش و بازبینی مشکل برطرف خواهد شد. بنابرین هیچ خرده‌ای به دستور نگارش این رمان نمی‌توان گرفت.

سخن و توصیه‌های منتقد:
ماموریت یک جانبه رمان تقریبا جالبی بود؛ گرچه ایده‌ی تکراری‌ و کلیشه‌ای داشت! موارد گفته شده در متن، صرفاً برای پیشرفت اثر شما است. سعی کردم با آوردن مثال نقد کاملی داشته باشم؛ اما اگر نقطه‌ی ابهامی باقی مانده است یا موردی را متوجه نشده‌اید، پاسخگو هستم.
توصیفات را جدی بگیرید. توصیفات، مانند مواد ساخت یک ساختمان هستند که هر چه با کیفیت‌تر باشند، با شیوه‌ی بهترین گزینش و در جای مناسب به کار گرفته شده باشند، نتیجه‌ی بهتری خواهند داد. روی باورپذیری رمانتان کار کنید. قتل را یک عمل ساده ندانید، برایش دنگ و فنگ بسیار قائل شوید. چه بسا یک قتل حساب شده، بیش از ماه‌ها نقشه‌کشی لازم داشته باشد. روی شخصیت‌پردازی کار کنید. شخصیت‌پردازی از مهم‌ترین ارکان در جذب مخاطب است. یک شخصیت به یاد ماندنی و مخصوص، می‌تواند یک‌ رمان را به یادماندنی‌تر کند. بیشتر به توصیف زمان و مکان بپردازید. ضمنا بیشتر به صبح و عصر و این‌گونه توصیف زمان اشاره داشته باشید. معمولا نشانه‌ای نبود یا بعدا مشخص می‌شد.

قلمتان مانا!

با آرزوی موفقیت برای @سرین عزیز
نقد شده توسط زینب سواری، کاربر انجمن بوکینو
پاییز ۱۴۰۲
 
امضا : Liam
  • عالیه
واکنش‌ها[ی پسندها]: سرین

Liam

[نابغهٔ ثروت کیبی بایت ¹⁰²⁴]
پرسنل مدیریت
سطح
8
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-17
نوشته‌ها
921
مدال‌ها
22
سکه
5,725
نویسنده عزیز: @سرین
نقد شما تحویل داده شد.
از انتقادپذیری شما سپاسگذاریم.

مدّت باز بودن تاپیک: 2 روز!

کادر مدیریت تالار نقد | @Lady.Boss
 
امضا : Liam
  • عالیه
واکنش‌ها[ی پسندها]: سرین
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا