نقد و بررسی نقد مقدماتی رمان تلازم | منتقد:Elaheh_A

[Elaheh_A]

«به نام خداوند شعر و ادب»
نقد یک اثر در جهتِ توسعه‌ی نوشته بوده و هدف از آن توهین و بی‌ارزش جلوه دادن اثر شما نیست!
نویسنده‌ای موفق خواهد بود که انتقادپذیر باشد و از موارد ذکر شده بیاموزد، نه آنکه در مقابل منتقد جبهه بگیرد.
ضمن درود و عرض وقت‌بخیر خدمت شما نویسنده گرامی!
@Nargess86
بابت اعتماد شما به نقد آثار خود در انجمن بوکینو سپاسگذاریم و امیدواریم که بتوانیم در پیشرفت شما نقش به‌سزایی داشته باشیم!
منتقد اثر شما: @Elaheh_A
لازم به ذکر است که:
1. پس از نقد، بر روی رمان شما نظارت خواهد شد و در صورت عدم توجه به سخنان و راهنمایی‌های منتقد اثرتان، با درخواست‌های نقد بعدی شما‌، موافقت نخواهد شد!
2. نقد‌ها در کمال انصاف بوده و منتقد فرد وارد به مباحث ادبی‌ست؛ و از بابت صحت نقد و راهنمایی‌ِ منتقد، نگرانی نداشته باشید.
3. تمام تلاش ما در جهت پیشرفت نویسنده‌هاست؛ پس نقدپذیر باشید و در برابر نقد خود، جبهه نگیرید.
4. تا بعد از قرارگیری نقد اثر توسط منتقد، از ارسال پست اسپم، تشکر و... خودداری فرمائید.
5. در صورتی که از نقد یا منتقد خود ناراضی بودید و یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع پیشنهادات، اعتراضات و انتقادات
به امید موفقیت روز افزون شما!​

 

[Elaheh_A]

نام رمان: تَلازُم.
نویسنده: سیده نرگس مرادی خانقاه.
ژانر: عاشقانه- اجتماعی- درام.
خلاصه: عشق، چه ساده بی‌رحمانه در قلبش می‌گنجد! عشقی که دختر قصه‌ی ما به جانش افتاده است، مُهَنایی که گمان می‌کرد عشق چیزی بیهوده‌ است؛ اما پنج سال است که درگیرش است. حالا خودش را با پسرعمویی که پانزده سال از او بزرگ‌تر است، تصور می‌کند و اما گریه می‌کند برای رویایی که هیچ‌وقت واقعی نیست. با روبه‌رو شدن به حوادثی که مانند گردباد به جانش می‌افتد... .
تَلازُم: به معنی وابسته به هم بودن.
لینک: در حال تایپ - رمان تَلازُم | سیده نرگس مرادی خانقاه کاربر انجمن بوکینو
​

 

[Elaheh_A]

به نام خدا

نقد و بررسی رمان تَلازُم

«عناصر اولیه رمان»
عنوان:
وابستگی میان دو شخص پس از شروع عشق و دوست‌داشتن اتفاق می‌افتد؛ عنوان این اثر انتخابی هوشمندانه بوده که تمام آنچه در رمان رخ می‌دهد را در بر گرفته است.
عنوان‌های تگ‌واژه اصولاً ماندگاری بیشتری در ذهن خواننده داشته و "تَلازُم" نیز از آن دسته نام‌هایی‌است که در ذهن جادوان می‌ماند.

ژانر:
نویسنده‌ی این اثر با انتخاب ژانرهای "عاشقانه"،" اجتماعی" و "درام" سعی داشته روایت‌گر زندگی شخصی باشد و البته کارِ خود را در نوشتن سخت‌ کرده؛ چراکه هرکدام از این ژانرها به تنهایی نیاز به دقت و توجه فراوانی دارد.
در ژانر "عاشقانه" احتمال وجود کلیشه‌ها فراوان است و البته ترکیب آن با "درام" به خودی خود سخت می‌شود.
چراکه، "درام نوعي نوشته ي تراژدي - کمدي‌ای است که زندگي را با همه پيچيدگي‌اش همانطور که هست به تصوير مي کشد."(منبع:بلاگفا)
از این رو توصیه می‌شود نویسنده از تعداد ژانرهای انتخابی‌اش کم کرده و دقت بیشتری را نسبت به آنها نشان دهد.

خلاصه:
متن خلاصه نوشته‌ای است که در ژانر عاشقانه می‌گنجد و اطلاعات مفیدی را به خواننده می‌دهد اما جمله‌بندی‌ها و نبود برخی از کلمات همانند "واو"، همچنین علائم نگارشی اشتباه باعث شده است که متنی قابل درک نباشد.
درست است که این خلاصه برای رمان مفید است اما لازم است که جملات بهتر و شیواتری در این متن استفاده شود و بعضا بهتر است که با متن شکیل‌تری تعویض شود.

جلد:
این جلد روایت‌گر دستان بسته‌ایست که در سیاهی پدیدار است. می‌تواند معنای متفاوتی داشته باشد اما هم‌نواخت با ژانرهای انتخابی اثر است.
چراکه می‌تواند روایت‌گر تلاش‌ها و نرسیدن‌ها باشد که البته نویسنده باید مجدداً درخواست جلد با قالب اختصاصی انجمن را دهد.

مقدمه:
مقدمه متشکل از شعری است که با ژانرها هماهنگ بوده و خواننده را از محتوای رمان آگاه می‌کند.

«ساختار کلی رمان»
نقطه شروع:
پس از شناسنامه‌ی اثر، نقطه‌ی آغاز مهم‌ترین بخش از یک نوشته است. این رمان با توصیفی از فضا و گفت و گویی میان "مهنا" و دوستش "شیما" آغاز می‌شود که در همین ابتدا اطلاعات فراوانی را به خواننده می‌دهد.
این شروع می‌تواند جذب کننده باشد اما در صورتی که نویسنده با حفظ توصیفات پیش برود.

سیر داستان:
در ادامه شاهد اتفاقات معمولیِ زندگی مهنا هستیم که تا حدودی قابل درک است اما در ادامه ناگهان روند داستان تند شده و کشمکش‌های فراوانی به وجود می‌آید که البته بسیاری از آن‌ها دیگر به دست کلیشه سپرده شده‌اند.
اما نویسنده می‌تواند با شیوه‌ی نگارش دیگری از شدت کلیشه‌ها کم کند و رمان را به سوی دیگری ببرد.
در ادامه با توجه به ژانر "درام" نویسنده اتفاقات را شرح می‌دهد و یک زندگی پر از غم و اندوه را به تصویر می‌کشد که تا حدودی در این راه موفق است اما توصیفات در رمان نقش کمرنگی دارد.
توصیفات و انتقال احساسات ارتباط دوسویه‌ای با یکدیگر دارند و بهتر است که نویسنده از این موضوع غافل نشود.
همچنین شخصیت‌های این رمان تعداد زیادی داشته و متاسفانه نویسنده آن‌طور که باید به آنها نپرداخته است.
شخصیت‌سازیِ قوی زمانی شکل می‌گیرد که نویسنده برای هرکدام از آنها عادات و رفتار مخصوص به خودشان را تخصص دهد؛ همچنین نویسنده باید مشخصات ظاهری آنها را ذکر کند تا خواننده همزادپنداری بهتری با شخصیت‌ها داشته باشد.
دیگر آنکه فضاسازی نیز جای تامل و پیشرفت بیشتری دارد و انتظار می‌رود نویسنده حتما به این موضوع توجه کند.

«عناصر پایانی رمان»
دستور نگارش: بررسی این رمان نشان داد که نویسنده می‌داند از چه کلماتی استفاده کند اما آنها را در جای درستی قرار نمی‌دهد؛ برخی از جملات نیاز به دقت بیشتری دارند. همچنین در یک‌سری از جملات دو کلمه با معنای یکسان قرار دارد.
همچنین سرعت زیاد دیالوگ‌ها و کمبود مونولوگ‌ها باعث شده که اتفاقات سریع پیش برود و خواننده درکی از موقعیت نداشته باشد.
و نکته قابل تامل این است که کل‌کل‌های بی‌جا و الفاظ رکیک جلوه‌ی خوبی در رمان ندارند.

سخن و توصیه‌های منتقد:
در آخر بهتر است که نویسنده تمرکز بیشتری برروی اتفاقات موجود در رمانش داشته باشد و رند رمان را آهسته‌تر پیش ببرد.
همچنین پس از ایجاد یک معما، جواب آن را داده و به سراغ معمای دیگری برود تا روند داستان برای خواننده جذاب‌تر شود.

با آرزوی موفقیت برای شما​