نقد و بررسی نقد مقدماتی داستان کوتاه ته مانده‌های بوی بابونه | منتقد: Raha_WH

[Aytak]

«به نام خداوند شعر و ادب»

نقد یک اثر در جهتِ توسعه‌ی نوشته بوده و هدف از آن توهین و بی‌ارزش جلوه دادن اثر شما نیست!
نویسنده‌ای موفق خواهد بود که انتقادپذیر باشد و از موارد ذکر شده بیاموزد، نه آنکه در مقابل منتقد جبهه بگیرد.

@پرتوِماه
ضمن درود و عرض وقت‌بخیر خدمت شما نویسنده گرامی!
بابت اعتماد شما به نقد آثار خود در انجمن بوکینو سپاسگذاریم و امیدواریم که بتوانیم در پیشرفت شما نقش به‌سزایی داشته باشیم!

منتقد اثر شما: @RaHa_WH

لازم به ذکر است که:
1. پس از نقد، بر روی داستان شما نظارت خواهد شد و در صورت عدم توجه به سخنان و راهنمایی‌های منتقد اثرتان، با درخواست‌های نقد بعدی شما‌، موافقت نخواهد شد!
2. نقد‌ها در کمال انصاف بوده و منتقد فرد وارد به مباحث ادبی‌ست؛ و از بابت صحت نقد و راهنمایی‌ِ منتقد، نگرانی نداشته باشید.
3. تمام تلاش ما در جهت پیشرفت نویسنده‌هاست؛ پس نقدپذیر باشید و در برابر نقد خود، جبهه نگیرید.
4. تا بعد از قرارگیری نقد اثر توسط منتقد، از ارسال پست اسپم، تشکر و... خودداری فرمائید.
5. در صورتی که از نقد یا منتقد خود ناراضی بودید و یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع پیشنهادات، اعتراضات و انتقادات

به امید موفقیت روز افزون شما!​

 

[Aytak]

نام داستان: ته مانده‌های بوی بابونه
ژانر: اجتماعی
نویسنده: پرتوِماه
خلاصه:
صدای خنده‌های کودکانه، غرغرهای بامزه، وسواس انگشت‌های دستمال به دست، عطر ادویه‌های پخش و پلا، ورق‌های کتاب روی میز، بابونه‌های جا خوش کرده میان گلدان، رد سرخ خون همه را با خود برد. باد میان بلوط‌های آویزان می‌وزید. بابونه‌های خشک میان باد چرخیدند و لا‌به‌لای کارتن‌های پخش‌و‌پلا گم شدند. برگ‌های خیس خورده در خون بابونه‌ها و ناله‌های گربه میان سکوت خانه می‌پیچید.
صفحات باز کتاب در دستان مرد به سختی ورق خوردند. دیگر از لمس نوازش‌وار انگشتان لطیف زن و صدای گربه‌ی حنایی اثری نبود.

لینک: داستان ته مانده‌های بابونه

 

[Aytak]

"نقد داستان کوتاه ته‌مانده‌های بوی بابونه"
منتقد: @RaHa_WH

«عناصر اولیه رمان»
عنوان:
نام داستان از سه بخش تشکیل شده و اندازه‌ی استانداردی دارد؛ توجه به ارتباط عنوان با سناریو و ژانرها که دارای اهمیت بسیاری است، در این داستان قابل‌قبول بوده و توجه به نام کرکتر داستان و فضای خوش و زیبایی که ناگهان محو می‌شود، به درستی در آن مشهود است.​

---

ژانر:
تنها ژانر استفاده شده، اجتماعی می‌باشد که البته بهتر بود تا برای این داستان، از ژانرهای عاشقانه یا تراژدی بهره گرفته میشد؛ زیرا تا این لحظه که پارت‌های شما کامل نیست، توجه چندانی به مسائل و مباحث روز اجتماع نشده و این ژانر بیشتر جنبه‌ای نمادین دارد!​

---

خلاصه:
خواننده با خواندن متن خلاصه، می‌تواند به اتفاق تلخی که در آینده به آن برمی‌خورد، پی می‌برد؛ درحالی که دارای ابهام است و فرد را در هاله‌ای از بی‌خبری و نامشخص بودن سناریو نگه می‌دارد. توصیفات و تشبیهات مناسب و در عین سادگی، گیرا هستند؛ اما نکته‌ای که وجود دارد، نوع جمله‌سازی پس از این توصیفات است؛ می‌توانید در ابتدای اولین جمله‌ی پس از این توصیفات شیرین، "اما/ ولی" قرار داده تا دو بخش خلاصه را از یکدیگر جدا کرده باشید.​

---

مقدمه:
برای این داستان، مقدمه‌ای نوشته نشده بود.​

---

«ساختار کلی رمان»
نقطه شروع:
نقطه آغاز رمان، همانجایی‌ست که خواننده با خواندن آن تصمیم می‌گیرد که آیا رمانی ارزش وقت صرف کردن دارد یا نه! گاه می‌توان با ساده و ملایم‌ترین اتفاقات، جذب را ایجاد کرد و گاه نفس‌گیر و هیجان‌انگیز بودن، دلیلی بر بالا بردن جذابیت و کشش در نگاه خواننده اثر می‌شود. نویسنده‌ی عزیز شروع داستان را با یک حرکت ساده در معرفی شخصیت‌ها آغاز و با توصیفات ظاهری و مکانی آن را پیش برده‌ است. شروع عاشقانه و درعین حال همراه با حسادت‌های عجیب و بامزه‌ی کرکتر گربه، فضایی ملایم و نرم و بی‌غل و غش را ایجاد کرده که البته باتوجه به متن خلاصه، احتمالا این فضا به همین منوال باقی نمانده و انتظار می‌رود صحنه‌هایی سنگین‌تر و توصیفاتی جدی‌تر در آینده ببینیم.​

---

سیر داستان:
همه‌چیز می‌توان گفت در آرامش و سرجای خود، پشت سر یکدیگر قرار گرفته است. باتوجه به قلم نویسنده، ایشان استفاده از توصیفات مختلف و فراوان و بازی با کلمات را در متون خود بهره‌ی بسیار می‌برند، با این منوال انتظار می‌رود که فضاسازی و شخصیت‌پردازی قوی‌تر از نیمه‌ی اول داستان، پیش برود و آمادگی برای فاش شدن اتفاقات مهم داستان بیش از پیش ایجاد شود.
با خواندن ادامه‌ی داستان، سیر آن همچنان آرام و مِلو مثل گذشته باقی مانده و اتفاق سنگینی نیافتاده؛ باتوجه به داستان کوتاه بودن اثر و نداشتن پارت‌های بسیار زیاد، این یک‌نواختی به چشم خواننده می‌آید و نسبتا به روند آن عادت می‌کند، زیرا فراز و نشیبی جز اتفاقات گذشته و اتفاقات روزانه و کل‌کل‌های بین اشخاص تا آخرین پارت آپلود شده، به چشم نمی‌خورد.​

---

«عناصر پایانی رمان»
دستور نگارش:
نویسنده بسیاری از نکات نگارشی اعم از علائم نگارشی درست در جای مناسب و خطوط دیالوگ و... را رعایت کرده، تناسب مونولوگ و دیالوگ‌ها مناسب بوده و بجز چند مورد غلط املایی و نیم‌فاصله‌ها که تنها نیاز به توجه و دقت مجدد به آنها از جانب نویسنده‌ی محترم است، مورد دیگری به چشم نمی‌خورد.​

---

و در آخر، داستان ته‌مانده‌های بوی بابونه به زیبایی و ملیحی هرچه تمام‌تر به رشته‌ی تحریر در آمده و امیدوارم با توجه به چند نکته‌ی ذکر شده، هرروز موفق‌تر از روزهای قبل باشید. قلم‌تون پاینده.​

 

[Aytak]

نویسنده عزیز: @پرتوِماه
نقد شما تحویل داده شد.
از انتقادپذیری شما سپاسگذاریم.

مدّت باز بودن تاپیک: 2 روز!​