نقد و بررسی نقد حرفه‌ای دلنوشته براتون خوشحالیم مادام | منتقد: Elaheh_A

[Liza]

«به نام خداوند شعر و ادب»

نقد یک اثر در جهتِ توسعه‌ی نوشته بوده و هدف از آن توهین و بی‌ارزش جلوه دادن اثر شما نیست!
نویسنده‌ای موفق خواهد بود که انتقادپذیر باشد و از موارد ذکر شده بیاموزد، نه آنکه در مقابل منتقد جبهه بگیرد.
@Liza

ضمن درود و عرض وقت‌بخیر خدمت شما نویسنده گرامی @Liza
بابت اعتماد شما به نقد آثار خود در انجمن بوکینو سپاسگذاریم و امیدواریم که بتوانیم در پیشرفت شما نقش به‌سزایی داشته باشیم!

منتقد اثر شما:
@Elaheh_A

لازم به ذکر است که:
1. پس از نقد، بر روی داستان شما نظارت خواهد شد و در صورت عدم توجه به سخنان و راهنمایی‌های منتقد اثرتان، با درخواست‌های نقد بعدی شما‌، موافقت نخواهد شد!
2. نقد‌ها در کمال انصاف بوده و منتقد فرد وارد به مباحث ادبی‌ست؛ و از بابت صحت نقد و راهنمایی‌ِ منتقد، نگرانی نداشته باشید.
3. تمام تلاش ما در جهت پیشرفت نویسنده‌هاست؛ پس نقدپذیر باشید و در برابر نقد خود، جبهه نگیرید.
4. تا بعد از قرارگیری نقد اثر توسط منتقد، از ارسال پست اسپم، تشکر و... خودداری فرمائید.
5. در صورتی که از نقد یا منتقد خود ناراضی بودید و یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع پیشنهادات، اعتراضات و انتقادات

به امید موفقیت روز افزون شما!

 

[Liza]

عنوان مجموعه:
دلنوشته«براتون خوشحالیم مادام»
نویسنده:
@Liza
ژانر:
عاشقانه(احساسی)
مقدمه:
و در نهایت؛ کسی که از ته دل خندید،
کسی که هربار به خودش توی آینه نگاه می‌کرد حس خوبی داشت، کسی که از بهترین دانشگاه فارغ التحصیل شد و به تمام آرزو‌هاش رسید،
کسی که به تک‌تک لوکیشن‌های مورد علاقه‌اش سفر کرد، کسی که حالا از ته دل می‌خنده و هیچکس توانایی در آوردن اشکش رو نداره،
کسی که با تک‌تک آدم های معروف مورد علاقه‌اش عکس گرفت،و بازی های تمام تیم‌های مورد علاقه اش رو توی استادیوم از نزدیک دید،
کسی که باعث افتخار مادرش و سربلندی کل خانواده‌اش شد، کسی بخش زیادی از ثروت و دارایی‌اش رو صرف غذا و سرپناه خریدن برای حیوون های خیابونی کرد، کسی که از هر برند مورد علاقه اش یه کالکشن توی اتاق لباسش درست کرد، کسی که اعتماد به نفسش و رو به دست آورد، و از همه مهم‌تر؛ کسی که روز به روز اعتمادش و ایمانش به خدا بیشتر شد و هر روز بیشتر از روز قبل به نجات دهنده زندگیش نزدیک شد و روحش پاکسازی شد؛
و کسی که تمام سلول های بدنش هر روز میلیون ها بار تکرار میکنن:
بهتون افتخار می‌کنیم مادام؛ من بودم، من.

لینک

 

[Elaheh_A]

نقد دلنوشته "براتون خوشحالیم مادام"

نقدکلی: انگیزه‌دادن و انگیزه گرفتن چیزی‌ است که این روزها اکثر جوانانِ جامعه به آن نیاز دارند. در این دلنوشته تمام انگیزه‌ها هدف‌ها و سختی‌های یک مسیر برای خواننده قابل رؤیت است.
این دلنوشته می‌تواند با هدفِ انگیزشی بودن یک اثرِ تاثیرگذار باشد و به خواننده کمک کند، تا حدودی به مشکلات اجتماع اشاره کند و راه حلی برای آنها پیشنهاد دهد.
اما در قالب یک دلنوشته‌ی احساسی چیزی که باید را ارائه نمی‌کرد.
عنوان دلنوشته: عنوانِ این اثر از کلماتی روزمره برگرفته شده است و کمی طولانی نیز می‌باشد؛ طولانی بودنِ نام یک اثر باعث میشود که ماندگاری کمتری در ذهن خواننده داشته باشد.
از طرفی این عنوان با محتوای اثر هماهنگی داشته و در انتها دلیلِ انتخاب این نام برای خواننده هویدا می‌شود.
دیباچه دلنوشته: این دلنوشته در ابتدا با متنی که سرشار از تحسین است آغاز شد و در ادامه نیز از زبانِ شخص ثالثی که از ابتدا تا انتهای مسیرِ رشدِ آن دختر با او بود، تعریف‌ها و تمجیدها را می‌شنیدیم.
از این نظر ارتباطِ بین مقدمه و پارت‌ها برقرار بود اما همانطور که میدانید؛ دلنوشته یعنی متنی ساده که در قالب آرایه‌های ادبی قرار گرفته و تبدیل به یک متن فاخر شده است. که این دلنوشته در این امر به شدت کاستی داشت.
توصیفات و پردازش: در نگاهی کلی می‌توان یافت که نویسنده ارتباط بین ژانرها را حفظ نموده و درمورد "مادام" و معضلات زندگی‌اش، همچنین شادی‌هایش نوشته‌ است. اما عنصر مهم یک دلنوشته در آن به چشم نمی‌خورد.
توصیفات رکن اصلیِ هرنوشته‌ایست، نه تنها به زیبایی متن کمک می‌کند بلکه باعث می‌شود یک اثر گیراتر شود. همچنین باعث می‌شود که خواننده همزادپنداریِ بیشتری با آن داشته باشد.
انتقال احساسات: مادامی که توصیفات در یک اثر قوی باشد انتقال احساسات نیز به درستی انجام می‌گردد. این دو عنصر را*ب*طه‌ی دو سویه داشته و هر دو باعث می‌شوند که نویسنده بیشتر به خواندن یک اثر میل پیدا کند.
از طرفی زمانی که خواننده، احساسی که مد نظرش است را از نوشته‌ی مقابلش دریافت نکند قطعا آن را ادامه نمی‌دهد و در همان صفحات ابتدایی رهایش میکند.
ساختار دلنوشته: همانطور که پیش‌تر ذکر شد، در این اثر آرایه‌ای به چشم نمی‌خورد و از این رو باعث شده که جملاتی سطحی و در حد روزمره وجود داشته باشد. از طرفی طولانی بودن هر پارت و نبودِ آرایه‌های متفاوت و زینت‌بخشی و کلماتِ نوین باعثِ یکنواخت بودنِ اثر شده. این یکنواختی باعث میشود خستگی‌ای در ذهن خواننده به وجود آید که دیگر سمت آن اثر نرود.
ایده اصلی دلنوشته: محوریت این اثر به دورِ انگیزه‌دادن، امید داشتن، مهربانی و خداوند می‌چرخد که از این رو نویسنده توانسته است آنچه در ذهن دارد را به خواننده منتقل کند و باعث شود خواننده احساسِ خوبی را از برخی جملات دریافت کند.
انتخاب واژگان: وقتی واژه‌هایی ساده که در زندگی روزمره از آنها استفاده می‌کنیم را در یک اثر ببینیم باعث می‌شود که سریع‌تر منظورِ آن نوشته را درک کرده و آن احساس راحتی کنیم. در این دلنوشته استفاده از کلمات ساده نقشِ رابطِ بین آن و خواننده را بازی می‌کرد.
کمبودِ کلمات نوین نیز باعثِ از بین رفتن حس و حالِ یک دلنوشته میشد که انتظار می‌رفت ارتباط و تناسب میان این دو نوع واژه محفوظ باشد.
نگارش دلنوشته: در آخر، این دلنوشته توانسته بود آنچه مقصود نویسنده است را به خواننده انتقال دهد اما نه آنطور که درخورِ یک دلنوشته است.
انتخاب جملات و چینش بهتر کلمات می‌توانست کمک بزرگی به نویسنده در این امر بکند، مثلا جایی در پارت‌های آخر استفاده از کلمه‌ی "پس" به درستی بیان نشده است.

با تشکر از انتقادپذیری شما

 

[Liza]

تشکر فراوان از شما
و
خسته نباشید🙏🏻