What's new

بزرگترین مرجع تایپِ کتاب | انجمن رمان نویسی بوکینو

انجمن فرهنگی بوکینو، مکانی‌ برای انتشار و تایپ آثارِ شما عزیزان بوده و طبقِ قوانین جمهوری اسلامی ایران اداره می‌شود. هدف ما همواره ایجاد یک محیط گرم و صمیمانه است. برای دسترسی به امکانات انجمن و تعامل در آن، همین حالا ثبت نام کنید.

سوالات متداول

آموزش کار با انجمن را از این لینک مطالعه کنید.

ایجاد موضوع

برای شروع موضوعی در تالار مورد نظر خود بفرستید.

کسب مقام

به خانواده‌ی بزرگ بوکینو بپیوندید!
  • ✵ انجمن رمانِ بوکـــیــنــو✵

    بزرگترین انجمن فرهنگی و کتابخانه‌ی مجازی ایران!

دلــنوشته نجوای محبوس | اثر یسنا نهتانی مدیرکل انجمن بوکینو

YAS

[مدیرکل - مدیر تالار نظارت]
Staff member
Top Poster Of Month
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
847
Reaction score
3,368
Time online
19d 21h 47m
Points
253
Location
بیرجند
سکه
5,625
  • #1
نام اثر: نجوای محبوس
ژانر: تراژدی، عاشقانه
سرشناسه: یسنا نهتانی ، @YAS
ناظر: @(SINA)
دیباچه:
در سکوت نیمه‌شب‌های بی‌خوابی، وقتی تمام شهر به خوابی سنگین فرو رفته، تنها صدایی که می‌شنوم تپش‌های بی‌قرار قلبم است. قلبم که سال‌هاست برای تو می‌تپد، بی‌آنکه تو هرگز از رازش باخبر باشی. چه بسیار کلماتی که روی زبانم چرخیدند و هرگز به ل*ب نرسیدند، چه بسیار نگاه‌هایی که در پسِ چشمانم ماندند و هرگز تفسیر نشدند. اینجا، در خلوت تنهایی‌ام، با انبوهی از حرف‌های نگفته تنها مانده‌ام؛ حرف‌هایی که مثل پرنده‌ای در قفس سینه‌ام زندانی شده‌اند و هرگز پرواز نخواهند کرد. تو که اکنون آن‌سوی دنیا ایستاده‌ای، آیا می‌دانی که تمام این سال‌ها، در سکوت عاشقت بودم؟ عشقی که هرگز جرات ابرازش را نداشتم، عشقی که نفس‌هایم را به شماره انداخت اما هرگز از ل*ب‌هایم گذر نکرد. این داستان، روایت نجوای محبوس من است؛ روایت عشقی که شاید هیچ‌گاه به گوش تو نرسد، اما تا همیشه در وجودم زنده خواهد ماند.
 

SULLIVAN

[مدیر آزمایشی تالار ادبیات + ناظر آزمایشی کتاب]
Staff member
LV
0
 
Joined
Aug 12, 2023
Messages
362
Reaction score
1,352
Time online
6d 17h 29m
Points
258
Location
دکان شکلات فروشی
سکه
1,633
  • #2
C53309D3-A18E-4B71-892B-D072C5F23CEC.png
نویسنده‌ی عزیز، از این‌که انجمن بوکینو را برای انتشار آثارتان برگزیدید، خرسند و سپاسگزاریم.

لطفا قبل از تایپ دلنوشته‌ی خود، قوانین مربوط به تایپ دلنوشته را مطالعه کنید.

᯽ [ قوانین تایپ دلنوشته | تالار ادبیات توصیفی ] ᯽

همچنین شما می‌توانید در صورت نیاز به راهنمایی و بهبود بخشیدن قلم خود، درخواست ناظر دهید.

᯽ [ 🔸درخواست نظارت (ویژه تالار ادبیات و شعر) ] ᯽

پس از تایپ حداقل ۱۵ پست، می‌توانید درخواست نقد
و تگ دهید.

᯽ [ درخواست - درخواست نقد ادبی شورا | ویژه تالار ادبیات ] ᯽

᯽ [ درخواست - درخواست تگ آثار | تالار نقد ] ᯽

شما می‌توانید پس از تایپ ١٠ پست برای اثر خود درخواست طراحی جلد دهید‌.

᯽ [ درخواست - جلد آثار | تالار طراحی ] ᯽

بعد از ۲۰ پست می‌توانید پایان دلنوشته‌تان را اعلام کنید.

᯽ [ اطلاعیه‌ - اعلام پایان آثار ادبی | تالار ادبیات توصیفی ] ᯽

در صورت تصمیم به عدم ادامه‌ی تایپ دلنوشته، شما می‌توانید درخواست انتقال به متروکه دهید و همچنین در صورت تصمیم به ادامه‌ی تایپ دلنوشته و انتشار اثرتان می‌توانید درخواست بازگردانی اثر از متروکه را دهید.

᯽ [ درخواست - انتقال و بازگردانی از متروکه | تالار ادبیات توصیفی] ᯽

𖡼 با سپاس از توجه شما 𖡼

[کادر مدیریت تالار ادبیات]​
 

YAS

[مدیرکل - مدیر تالار نظارت]
Staff member
Top Poster Of Month
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
847
Reaction score
3,368
Time online
19d 21h 47m
Points
253
Location
بیرجند
سکه
5,625
  • #3
آغازِ یک خاموشی...
صبح بود و تو آمدی. همان‌طور که همیشه می‌آیی، بی‌خبر از تمام طوفان‌هایی که در نگاه‌های کوتاهت به پا می‌کنی. من پشت میزِ دنج کتابخانه نشسته بودم و کتابی ورق می‌زدم که صدای خنده‌ات از دور، مرا از صفحه‌ها بیرون کشید. سر بلند کردم و دیدمت. همان لحظه، اولین جمله‌ی نگفته در سینه‌ام شکل گرفت؛ جمله‌ای که تا همیشه در گلویم ماند.
تو حتی متوجه نگاهم نشدی. چطور می‌توانستی بدانی که پشت این سکوتِ همیشگی من، دریایی از کلمات هست که هرگز اجازه‌ی جاری شدن ندارند؟ تو فقط رد شدی و بوی عطرت، مثل همیشه چند ثانیه بیشتر در هوا ماند. من هم دوباره به کتاب خیره شدم، اما این بار نه برای خواندن؛ بلکه برای پنهان کردن دست‌های لرزانم.
آن روزها فکر می‌کردم زمان زیادی دارم. فکر می‌کردم شاید فردا، یا روزی دیگر، بالاخره شجاعت پیدا کنم و تمام این نجواهای محبوس را به تو بگویم. اما زمان، مثل شن‌های روان، از میان انگشتانم می‌گریخت و من هنوز درگیر ترس‌هایم بودم؛ ترس از شکست، ترس از نگاهِ خیره‌ات، ترس از این‌که مبادا این احساسِ زیبا را با گفتن خراب کنم.
و این‌گونه شد که اولین فصل از داستانِ ما، نه با یک شروعِ پر شور، که با یک سکوتِ طولانی آغاز شد. سکوتی که بعدها فهمیدم، هرگز نمی‌توان آن را شکست.
 
Last edited by a moderator:

YAS

[مدیرکل - مدیر تالار نظارت]
Staff member
Top Poster Of Month
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
847
Reaction score
3,368
Time online
19d 21h 47m
Points
253
Location
بیرجند
سکه
5,625
  • #4
برخورد تصادفی.
پنجشنبه‌ها در کتابخانه، به عادت ما تبدیل شده بود. تو کنار پنجره، من پشت میزهای دورتر. گاهی نگاه‌مان به هم می‌رسید، اما همیشه زود چشمانت را برمی‌گرداندی.
آن روز، وقتی دست‌هایمان سر یک کتاب به هم خورد، دنیا برایم ایستاد. گرمای پوستت، تا مدت‌ها روی انگشتانم ماند. «اول تو بردار»، گفتی؛ و من در سکوت، کتاب را گرفتم، بی‌آنکه بگویم دلم چیز دیگری را می‌خواهد: جرئت اعتراف.
صدايت را آن شب، هزار بار در ذهن تکرار کردم. سه کلمه‌ی ساده، اما برای من یک دنیا معنی داشت. نمی‌دانستم این آغاز چیزی است یا فقط تصادفی دیگر در داستان یک‌طرفه‌ی من.
 
Last edited by a moderator:

YAS

[مدیرکل - مدیر تالار نظارت]
Staff member
Top Poster Of Month
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
847
Reaction score
3,368
Time online
19d 21h 47m
Points
253
Location
بیرجند
سکه
5,625
  • #5
نامه‌ای که هرگز فرستاده نشد.
کاغذ را برای بار صدم تا کردم و به سطل آشغال پرتاب کردم. چطور میشد تمام آن‌چه در سینه داشتم را در چند خط جا داد؟ «دوستت دارم» زیادی پیش‌پاافتاده بود، «عاشقت هستم» زیادی سنگین. هر چه می‌نوشتم، به نظرم ناقص می‌رسید.
روز بعد، کتاب را با نامه‌ای که بالاخره نوشته بودم به کتابخانه برگرداندم. اما وقتی دیدمت که با دوستی گرم گفتگو می‌کنی، دستانم یخ زد. نامه را توی جیبم له کردم و کتاب را تنها روی میز گذاشتم.
هنوز بوی کاغذ مچاله‌شده در مشقم مانده، وقتی پنجشنبه‌ی بعد تو را با همان کتاب در دست دیدم. این بار با خطی ناشناس: «صفحه‌ی صد و چهل و سه را بخوان.» قلبم ایستاد. آیا بالاخره...؟
با لرز ورق زدم: «این کتاب به کتابخانه بازگردانده شده است.» زیرش تو نوشته بودی: «پیدایش کردم.» و یک ایمیل.
اولین قدم را تو برداشتی، اما من هنوز در سکوت خودم گیر کرده بودم.
 
Last edited by a moderator:

YAS

[مدیرکل - مدیر تالار نظارت]
Staff member
Top Poster Of Month
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
847
Reaction score
3,368
Time online
19d 21h 47m
Points
253
Location
بیرجند
سکه
5,625
  • #6
تردیدهای دیجیتال
صندوق ورودی را بی‌وقفه چک می‌کردم. همان سه خط ایمیل تو را بارها خواندم:
«کتاب را دوست داشتی؟ شاید بتوانیم درباره‌اش صحبت کنیم.»
انگشتانم بالای صفحه کلید معلق ماندند. چه پاسخی می‌توانست این معادله را حل کند؟ اگر زیاد صمیمی می‌شدم، ترسم از رفتن تو بود. اگر سرد می‌گرفتم، ترس از دست دادن همین فرصت نادر.
سه روز گذشت. سه روز جنگ با خودم. سرانجام فقط نوشتم:
«بله، به‌ویژه فصل پایانی.»
کلیک کردم و بلافاصله پشیمان شدم. چرا این‌قدر خشک؟ چرا نگفتم چگونه نثر توأم با شکست عشقم در آن فصل را پیدا کرده بودم؟
پاسخ تو یک ساعت بعد رسید:
«فکر می‌کردم فقط من آن حس را درک کرده‌ام. چهارشنبه‌ها کافه‌ی دانشگاه؟»
تایید کردم، اما می‌دانستم تا آن روز، هر ثانیه را با ترس از اشتباه بودن این تصمیم خواهم شمرد.
 
Last edited by a moderator:

YAS

[مدیرکل - مدیر تالار نظارت]
Staff member
Top Poster Of Month
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
847
Reaction score
3,368
Time online
19d 21h 47m
Points
253
Location
بیرجند
سکه
5,625
  • #7
ملاقات بی‌فرجام
چهارشنبه بود و باران.
کافه‌ی دانشگاه، میز کنار پنجره. تو با عجله آمدی، موهایت نمناک از باران.
«دیر کردم، ببخش!»
صدایت کمی لرزان بود، شاید از سرما.
قهوه سفارش دادیم. حرف زدیم از کتاب، از امتحانات، از آب‌وهوا.
از هر چیزی، جز آن‌چه واقعاً می‌خواستیم بگوییم. نگاهت به ساعت تلفن افتاد.
«باید برم، کلاس دارم.»
لیوانت هنوز نیمه‌پر بود. وقتی رفتی، پیشخدمت آمد:
«این مال شما بود؟»
دفترچه‌ی کوچکی که از جیبم افتاده بود. روی اولین صفحه نوشته بودم:
«امروز به او خواهم گفت.»
اما نگفته بودم.
باران شدیدتر شد. من ماندم و قهوه‌ی سرد شده و فکرِ این‌که شاید پنج‌شنبه... .
 
Last edited by a moderator:

YAS

[مدیرکل - مدیر تالار نظارت]
Staff member
Top Poster Of Month
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
847
Reaction score
3,368
Time online
19d 21h 47m
Points
253
Location
بیرجند
سکه
5,625
  • #8
پنج‌شنبه‌ی بی‌تفاوت.
کتابخانه خلوت بود. صندلی همیشگی تو خالی ماند.
ساعت‌ها گذشت. چشم به در دوخته بودم، هر بار که باز میشد، قلبم می‌لرزید.
کتابدار آمد:
«آقا، ساعت تعطیلی‌ست.»
گفتم:
«کمی دیگر… .»
دفترچه را باز کردم و روی صفحه‌ی تازه نوشتم:
«شاید بیمار شده‌ای.»
خط بعدی را پاک کردم:
«شاید دیگر نمی‌آیی.»
برگه‌ای از کتابت افتاد. نوشته بودی: «ببخشید، امروز نمی‌آیم.»
اما نگفته بودی برای چه کسی‌ست.
چراغ‌ها یکی یکی خاموش شدند.
در تاریکی، تنها صدای پاره کردن کاغذ می‌آمد!
 
Last edited by a moderator:

YAS

[مدیرکل - مدیر تالار نظارت]
Staff member
Top Poster Of Month
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
847
Reaction score
3,368
Time online
19d 21h 47m
Points
253
Location
بیرجند
سکه
5,625
  • #9
ردپای غیبت.
باران، پنجره‌های کتابخانه را شسته بود و صندلی کنار پنجره هنوز خالی می‌نمود.
روی میز، حلقه‌ای از گرد و غبار، جای لیوان همیشگی تو را نشان می‌داد.
کتابت را از قفسه برداشتم و بین صفحاتش به‌دنبال نشانه‌ای گشتم، ته صفحه‌ی صد و چهل و سه، با مداد نوشته بودی:
«این‌جا زیباترین جمله است»
و من انگشتانم را روی آن خط کشیدم.
روز بعد، کتابدار گفت کتاب به امانت رفته، کاربر جدیدی ثبت شده با اسمی ناآشنا.
دفترچه را ورق زدم؛ تمام صفحات پر شده بودند از:
«شاید فردا... .»
«شاید پس‌فردا... .»
«شاید هیچ‌وقت... .»
آخرین صفحه سفید بود و قلمی که خشک شده بود، در انتظار حرکتی که هرگز نخواهد آمد.
 
Last edited by a moderator:

YAS

[مدیرکل - مدیر تالار نظارت]
Staff member
Top Poster Of Month
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
847
Reaction score
3,368
Time online
19d 21h 47m
Points
253
Location
بیرجند
سکه
5,625
  • #10
ردپای تو روی پیاده‌رو.
پیاده‌روی عصرگاهی، همان مسیر همیشگی.
ته کفشم سنگریزه‌ای افتاد، خم شدم تا بردارم.
نور چراغ روی چیزی برق زد: سکه‌ای کهنه.
گمانم مال توست! همان سکه‌ای که همیشه بین انگشتانت می‌چرخاندی، وقتی فکر می‌کردی کسی تو را نمی‌بیند.
چند قدم آن‌طرف‌تر، پایین نارون کج، جایی که همیشه منتظر می‌ماندی، ته‌سیگاری نیمه‌سوخته افتاده بود.
میزان سوختگی اش می‌گفت:
دقیقاً هفت دقیقه منتظر مانده‌ای.
هفت دقیقه بیشتر از همیشه.
کف دستم را باز کردم. سکه و ته‌سیگار را کنار هم گذاشتم.
یک مجموعه‌ی ناقص:
تو، و اثری از بودنت بدون خودت.
باد آمد و ته‌سیگار را برد.
فقط سکه ماند، سرد و گویا، مثل حقیقتی که دیر فهمیدم:
انتظار تو همیشه یک‌طرفه بود.
 
Last edited by a moderator:

Who has read this thread (Total: 7) View details

shape1
shape2
shape3
shape4
shape5
shape6
Top Bottom