انگیزشی نام کتاب : کتاب باور کنید تا ببینیدنویسنده : وین دایرمترجم : محمدرضا آل یاسینناشر : هامون

[mahban]

از نظر فیزیکی، همه ما و هر آنچه در درون و پیرامون ماست از انرژی تشکیل شده است. انرژی با سرعت های گوناگون ساطع می شود و دارای کیفیت های متفاوت است، از این رو گرچه هر چیز ممکن است جامد و بی حرکت به نظر برسد، اما در سطح واقعیت خودش، در حال نوسان است.

یک بررسی ساده توسط میکروسکوپ نشان می‌دهد که شیء جامد گرچه بی حرکت به نظر می رسد اما با مولکولهایی که با سرعتی کمتر از سرعت نور نوسان دارد، در واقع زنده است. همه شکل های انرژی، گرچه نوسانات متفاوتی دارند، اما دارای ارتباطی متقابلند و می توانند بر یکدیگر اثر بگذارند.

اندیشه شکل به نسبت ظریف و سبک انرژی است و می تواند با سایر انرژی ها هماهنگ و مرتبط شود. بنابراین هرگاه درباره چیزی که مایلید برایتان تحقق یابد بیندیشید، از این توانایی برخوردار خواهید شد که ایده خود را به عنوان تصویری دلخواه در ذهن ببینید و آن را قطعی تلقی کنید. هرگاه دچار تردید و تزلزل شدید، از خود بپرسید: «اگر ایده و آرمان من در اینجا و در این نظام واقعی وجود ندارد، پس در کجا می تواند باشد؟ » اندیشه ای که من در دوران کودکی در سر داشته و به توسط آن خود را در برنامه «نمایش امشب» مشاهده می کردم، به رغم این که درک آن برای ما دشوار است، پیشاپیش در عالم مادی وجود داشت.

در واقع صرفنظر از بعد زمان، تصاویر ذهنی من در سال 1953 و تحقق آن در سال 1976، یک چیز بود.

 

[mahban]

اگر با تمام وجود باور کنید که تصاویر ذهنیتان تنها به لحاظ آن که می توانید به آن بیندیشید، پیشاپیش وجود دارد و از تردید و انتظار دست بشویید، به طور قطع با کار بر روی این تصاویر، آن را از واقعیتی ذهنی، به واقعیتی عینی و ملموس مبدل خواهید کرد. هرگاه درباره این که آیا تصاویر ذهنی شما جامه عمل خواهد پوشید، شک و تردید را بر خویش مسلط ساخته و دچار وسواس و دودلی شدید از خود بپرسید: «اگر این تصاویر با واقعیت ارتباطی ندارند، پس در کجا و در چه فضایی می توانند وجود داشته باشند؟»

3 - آمادگی و تمایل را در خود به وجود آورید

در قلمروی تجسم و تخیل کلمه «عزم و تصمیم» یا «پشتکار» و یا «انگیزه فردی» را فراموش کنید. این مفاهیم نمی توانند شما را در درک فرآیند تجسم یاری کنند و آن را در زندگیتان متجلی سازند. به کرات می شنویم که می گویند: «واقعا کوشیدم.»؛ «از تمام توش و توانم مایه گذاشتم، باز هم درست از آب در نیامد.»؛ «ماه ها پافشاری و استقامت کردم، اما آنچه می خواستم به دست نیاوردم.»

در تمام این عبارت ها کلمه ای که معرف تمایل و آمادگی فرد باشد وجود ندارد. برای این که اندیشه خود را از قوه خیال به واقعیتی در حیات مادی تبدیل کنید، ضرورت دارد آنچه برای تحققش لازم است با جان و دل پذیرا باشید. این نکته مهم ترین عامل در تجسم و تصویرسازی ذهن به شمار می رود.

هر آنچه را که بتوانید در قوه خیال بگنجانید، پیشاپیش در جهان وجود دارد و چشم انتظار شماست که به آن متصل شوید.

 

[mahban]

وقتی برای پیگیری رویاهایم دانشگاه را ترک کردم؛ آماده بودم که به انجام هر کاری تن در دهم. برای مثال بر حسب ضرورت به بخش دیگر کشور نقل مکان کنم، پول قرض بگیرم و یا برای مدتی خانواده ام را ترک و یا سال ها روزانه هجده ساعت کار کنم. وقتی درباره مبحث تصویر سازی مثبت و تجسم خلاق سخنرانی می کنم.

معمولا فردی از میان حضار می پرسد:
- من برای تحقق رویایم تلاش زیادی به خرج دادم اما هیچ - درست از آب در نیامد چرا؟

وقتی می پرسم:

- آمادگی انجام چه کاری را ندارید؟

پاسخی شبیه به عبارت زیر را می شنوم:

- من نمی توانم صرفا بخاطر پیگیری رویاهایم از خانواده ام دل بکنم و برای مدتی در نقطه دیگری از کشور کار کنم.

و پاسخ نهایی من چنین است:

شما باید تمایل و آمادگی خود را برای انجام آنچه برای تحقق رویاهایتان ضرورت دارد، بررسی و کنترل کنید. به اعتقاد من، مهمترین عامل برای تحقق رویاهایتان، آمادگی و تمایل شما برای انجام آنچه در این راستا ضرورت دارد می باشد. در واقع تمایل و آمادگی، حالتی ذهنی و ندایی باطنی است که پیامی بدین مضمون دارد: من با شادمانی و نشاط انجام این کار را قبول می کنم و هر بار گامی در جهت تبلور این رؤیا برمی دارم.

در حقیقت این ندای باطنی می گوید: من آمادگی خود را برای انجام آنچه برای تحقق رویاهایم ضرورت دارد، اعلام می کنم.

 

[mahban]

به طور کلی تمایل به انجام یک کار با درست بودن راه و مسیر زندگی شما نسبت مستقیم دارد. اگر تمایل و شوقی برای انجام کاری ندارید، توصیه می کنم که به دقت رویاهای خود را مرور و بررسی کنید. چه بسا یک ندای باطنی به شما توصیه کند که در جهت تمایلات واقعی خویش گام بر نمی دارید.

زیرا اگر آمال و آرزوهای خود را می شناختید، بدون توجه به نقطه نظرهای دیگران، موانع میان راه و حتی شواهد و مدارک حاکی از عدم توانایی، با اطمینان و راسخ پیش می رفتید. بر روی دیوار دفترم، دو پوستر نصب شده است.

یکی از آنها، تصویری از آلبرت انیشتین است که در زیر آن، این عبارت به چشم می خورد:
«انسانهایی که از روح بزرگ برخوردارند، همواره با مخالفت های شدید افراد بزدل و میانه حال رو به رو می شوند.»


پوستر دیگر تنها حاوی کلمات زیر است:
«به تمام افرادی که گفتند «نه» مراتب سپاسگزاری خود را اعلام می کنم زیرا آنان موجب شدند که من خود مسؤوليتهایم را به عهده بگیرم!»

 

[mahban]

در بطن و درون سومین اصل تجسم، حس آمادگی و تمایل نهفته است. هرگاه آماده باشید که هر آنچه را که برای به فعلیت در آوردن تصاویر ذهنی شما ضرورت دارد، به مرحله اجرا گذارید، چشم خود را به روی تمام امکانات در دسترس خواهید گشود و هیچ مانع و یا عامل دلسرد کننده ای به سطح هشیاری شما رخنه و نفوذ نخواهد کرد.

افزون بر این، وقتی به استقبال وفور و فراوانی می روید، اعمال و رفتار شما در جهت دستیابی به این موقعیتها شکل می گیرد. به هنگام نگارش کتاب: «نقاط ضعف شما» افراد به اصطلاح خبره، بارها به من توصیه کردند که تلاشهای من برای ترویج نقطه نظرهایم بی حاصل است. اما یک ندای خاموش در اعماق قلبم به من اطمینان داد که این اندرزها تنها برای این یاوه سرایان درست و ارزشمند است.

در حقیقت شنیدن این توصیه های میان تھی، به شور و اشتیاق من برای انجام آنچه ناگزیر بودم انجام دهم دامن زد. به جای این که موانع میان راه را رنج و مشقت تلقی کنم، به هر گامی که در این مسیر بر می داشتم و به هر مانعی که با آن رو به رو می شدم عشق می ورزیدم، هر بار که بر مانعی چیره می شدم، جشن و سروری در درون خویش حس می کردم. بعدها به این حقیقت واقف شدم که تلاش و جانفشانی کنونی، به امید دستیابی به موفقیت و ثروت و شادکامی در آینده یک پندار باطل است.

چرا که آینده به هیچ وجه وجود ندارد و زمان حال، تنها واحد زندگی ما است.
به مجرد این که، بدون توجه به موانع، برای انجام کارهایی که تحقق رویاهایتان را ممکن می سازد، به راستی آمادگی نشان دهید، تمایل شما به یک هماهنگی باطنی تبدیل می شود. آنگاه این احساس شگرف و نیرومند هرگز اجازه نمی دهد که در برابر موانع و ناملایمات سر سر تسلیم فرود آورید و پس نشینی اختیار کنید.

تمایل داشتن بدان معنا نیست که باید جانفشانی کنید و یا به انجام هر کاری تن در دهید. تمایل و آمادگی یک، اندیشه و حالت ذهنی است و به تنهایی می تواند اسباب تحقق و تبلور اهداف و رویاها را میسر سازد.

 

[mahban]

4 - باور کنید که چیزی به نام شکست وجود ندارد


این نکته را از یاد نبرید که دستاوردهای شما ناشی از تصاویری است که در ذهن مشاهده می کنید. شما هرگز شکست نمی خورید، بلکه تنها با نتایج و پیامدهایی رو به رو هستید؛ اگر بکوشید با ضربه ای، توپ گلف را چند متر به جلو برانید و به اشتباه آن را به سمت راست منحرف کنید، شکست نخورده اید، بلکه با نتیجه ای رو به رو هستید.

از نظر شما مفهوم شکست از اعتقاد افراد دیگر درباره این که به چه ترتیب می توانستید به توپ گلف ضربه بزنید سرچشمه می گیرد. اگر شما با ضربه ای ناشیانه توپ را از مسیر منحرف کنید، یا دلسرد می شوید و خود را می بازید و یا این که دیگر بار توپ را در جای خود مستقر می سازید و با استفاده از نتایجی که پیش از این تجربه کردید، ضربه ای بهتر وارد می کنید.

اگر شما این کار را دویست بار انجام دهید، هنوز شکست نخورده اید، بلکه صرفا با دویست نتیجه رو به رو هستید. بنابراین اصل تجسم خلاقه بر این واقعیت استوار است که اگر مایلید با ضربه ای، توپ گلف را در مسیر درست پیش ببرید، باید از هیچ کوششی در این راستا فروگذار نکنید.

نکته بسیار ساده است: شما نه برای تحقق خواسته های دوست و یا همسرتان، که به خاطر به فعلیت در آوردن تمایلات باطنی خویش هر زحمتی را به جان و دل می خرید. صد بار تلاش برای زدن ضربه مناسب به توپ گلف، شاید دویست بار و یا هفتصد بار.

 

[mahban]

اگر می خواهید تصویر ذهنی خود را در دنیای شکل و ماده به صورت عینی و ملموس در آورید باید در این راستا سنگ تمام گذارید و بدون توجه به موانع و مشکلات ایستادگی و مداومت نشان دهید. فرض کنید که هشتاد کیلو وزن دارید و مایلید با پیروی از اصول چهارگانه تجسم مؤثر، وزن خود را تا شصت کیلو کاهش دهید.

نخست باید تصویر خود را که شصت کیلو وزن دارید بر پرده ذهن ترسیم کنید و هرگز اجازه ندهید این تصویر از ذهنتان پاک شود، از این لحظه، رفتار شما براساس این تصویر شکل می گیرد. احساس می کنید که به طور غیر ارادی به سوی غذاها و ورزشهایی که تحقق این تصویر ذهنی را ممکن می سازد، میل پیدا می کنید.

در درجه دوم، خود را متقاعد کنید که به گرچه با بیست کیلو وزن اضافه احاطه شده اید، اما تصویری که در ذهن دارید و شما را شصت کیلو نشان دهد، واقعیتی است که پیشاپیش وجود دارد. در درجه سوم این آمادگی را در خود پدید آورید که برای تحقق تجسم ذهنی و دستیابی به مقصود خویش هرآنچه ضرورت دارد انجام دهید.

سرانجام، به خود خاطرنشان کنید که در این فرآیند شکست ممکن نیست، بلکه هر بار با نتیجه ای رو به رو هستید که شما را یک گام به هدفتان نزدیک تر می کند.

اگر با وجود تلاش فراوان، در کاهش وزن خود عاجز و ناتوانید، به نظام اعتقادی خود مراجعه کنید و ببینید که چه باورهایی شما را چاق و فربه نگهداشته است؛ چرا که افکارتان تنها مسؤول نتایج نامطلوب و ناخواسته زندگیتان است. به هر حال راه غلبه بر موانع و تنگناها را باید در ذهن جستجو کرد.

روشی را بیابید که با اوضاع و شرایط شما سازگار باشد؛ روشی که بر مبنای مسؤولیت پذیری و درک این نکته استوار است که: «هر آنچه را که باور کنید، خواهید دید» می توانید از طریق قوه تخیل و یا مراقبه راه حل و پاسخ به تنگناها و معضلات خود را بیابید.

 

[mahban]

شما به تنهایی شاهد رویاهای خود هستید


وجود انسان که ورای جسم او قرار دارد فناناپذیر و خلل نیافتنی است. او برای همیشه به ابدیت و نامتناهی متصل است. آیا دوست داشتید، هر از چندگاهی جسم خود را ترک و پس از مدتی اقامت در دنیای فاقد شکل و ماده، به جسمتان مراجعت می کردید؟ قدر مسلم این است که شما به طور دقیق هر شب از این موقعیت بهره مندید.

ما تقریبا یک سوم از عمر خویش را در عالم خواب و رویا می گذرانیم. با ترک جسم و ورود به دنیای خواب و خیال می توان نکته های بسیار ارزشمندی درباره اندیشه قاب و مطلق آموخت. هر بار که به خواب می رویم و به عالم رؤیا می پیوندیم، جسم خویش را ترک کرده و در موقعیتی کاملا متفاوت قرار می گیریم.

در حال رؤيا يقين داریم که موقعیت ما به طور کامل حقیقی است، در غیر این صورت از خواب و رویا برخوردار نبودیم؛ زیرا فضایی برای تحقق آن وجود نداشت.
اجازه دهید به اصول حاکم بر رؤيا نظری بیفکنیم و تفاوت آن را نسبت به قوانین حاکم بر عالم بیداری مرور و بررسی کنیم در درجه نخست: در قلمروی رویا، زمان مفهومی ندارد.

می توانیم به طور ارادی به جلو و عقب برویم؛ می توانیم در کنار فردی باشیم که سال ها پیش چشم از جهان فرو بسته و او را به طور کامل واقعی حس کنیم؛ می توانیم دیگر بار به دوره نوجوانی قدم گذاریم و تجربیات این دوران را به طور واقعی ببینیم؛ می توانیم ظرف پانزده دقیقه، تمام رویدادهای عمر خویش را، به گونه ای کاملا مشهود و ملموس از نظر بگذرانیم.

در درجه دوم، در عرصه رویا، چیزی به نام قانون علل و معلول وجود ندارد. می توانیم در یک لحظه با فردی کاملا آشنا گفتگو کنیم و در لحظه بعد، سوار بر اتوبوس با غریبه ای سرگرم صحبت شویم؛ می توانیم در عالم رویا مشغول انجام کاری شویم که نتایجی متفاوت با نتایج این کار در عالم بیداری داريد.

 

[mahban]

در درجه سوم: رویا ممکن است آغاز و با انجام نداشته باشد، می توانیم ظرف چند لحظه از یک کار به کار دیگر تغییر مسیر دهیم و سالها جوانتر از لحظه ای پیش، به موقعیت تخست بازگردیم.

در درجه چهارم: هر مانعی در عالم رؤیا به نوعی فرصت مساعد تبدیل می شود. اگر در حال رؤيا در طول جاده ای با سرعت زیاد رانندگی کنیم و ناگهان با پرتگاهی رو به رو شویم، به جای تصادف شدید و تکه تکه شدن اتومبیل، می توانیم به پرواز در آییم و از روی پستی و بلندیها بگذریم؛ حتی در یک صحنه درگیری و مجادله، از این توانایی شگفت انگیز برخورداریم که گلوله ها را در حال عبور و در میان هوا بگیریم.

در درجه پنجم: ما تمام نیازهای خود را در عالم رویا برآورده می کنیم. اگر لازم باشد که فردی در رویای ما جیغ بزند و یا هوار بکشد، در رویای خویش، آن فرد و صحنه جیغ و فریاد را می آفرینیم. هر چیز و هر کس در قلمروی رویا، توسط خودمان بوجود می آید، اگر چنین نیست، پس چه کسی این کار را می کند؟

واکنشهای ما در عالم رویا، در جسم فیزیکی ما متظاهر می شود. اما عواملی که این واکنشها را موجب می شوند جملگی پندار باطل است. برای مثال اگر در عالم خواب فردی شما را با کارد تهدید کند، قلبتان به واقع به تپش در می آید، حال آن که چاقو و فردی که آن را به دست دارد یک خیال باطل است.

و سرانجام تنها پس از بیداری، در می یابیم که خواب می دیدیم.

 

[mahban]

اگر بیست و چهار ساعت در شبانه روز خواب ببینیم، تمام این مدت واقعیتی از زندگی ما به شمار می آید. هر چیز که در عالم رؤيا تجربه شود؛ واقعی نیست؛ یک پندار باطل است. تنها زمانی به این نکته پی می بریم که بیدار شویم.

آدمی تقریبا یک سوم از عمر خویش را در خواب به سر می برد و بخش عمده خواب هم به رؤيا اختصاص دارد. رویایی که یک اندیشه ناب بوده و پیش از بیدار شدن ما کاملا واقعی به نظر می رسد. در حقیقت ما در عالم رؤیا کارهای برجسته و خارق العاده ای انجام می دهیم، که در عالم بیداری آن ها را ناممکن می یابیم.

می توانیم پرواز کنیم، از مرز زمان بگذریم؛ به انتخاب، هر چیزی را بیافرینیم.
مردان می توانند در عالم رویا و در قلمروی اندیشه مطلق با جنس مخالف ارتباط جنسی برقرار کرده و حتی واکنشهای آن را در جسم خود شاهد باشند. انزال شبانه مردان پس از یک رویای شهوانی، چیزی بجزء پروتوپلاسم نیست.

بنابراین فکر ناب و مطلق بدون کوچکترین ارتباط جسمانی، فرصتی برای آفرینش رقص زندگی محسوب شده و می تواند به حیات انسانی دیگر منجر شود. این فرآیند حیرت انگیز در دنیای پر رمز و راز اندیشه مطلق کاملا امکان پذیر است.
قصد ندارم در اینجا به جزییات رؤیا بپردازم، تنها مایلم با ارائه اطلاعاتی درباره خصوصیات آن، شما را ترغیب کنم که در عالم بیداری نیز، از این ویژگیها بهره مند شوید.

به عبارت دیگر می خواهم شما را در درک این نکته یاری کنم که اصول حاکم بر خواب و رویا می تواند در عالم بیداری نیز متحقق شود. این درس، نخستین بار توسط ثارو، آموزگار بزرگ مطرح شد، او گفت:

«زندگی حقیقی ما زمانی متجلی می شود، که رویاهای خود را در عالم بیداری تجربه کنیم.»