به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
● امتحان کنید

اگر دوست دارید با چیزی متفاوت رو به رو شوید حتی اگر این تنها یک تغییر در «شانس و اقبال شما باشد، بکوشید چیزی تازه را باور کنید؛ در این صورت به شما اطمینان می دهم که کوشش خواهید کرد تا باورهای خود را در زندگی متجلی کنید. این اصل برای من کارساز بوده است و تردیدی ندارم که شما نیز می توانید آن را به واقعیتی برای خود تبدیل کنید.

● نگرانی را کنار بگذارید. در این عالم به هم پیوسته، کامل و تمام عیار از چه چیزی نگرانید؟

نگرانی از بابت چیزهایی که خارج از کنترل شماست امری غیر منطقی است. زیرا نگرانی شما چیزی را تغییر نمی دهد. نگرانی از بابت چیزهایی که تحت کنترل شماست نیز معنا و مفهومی ندارد. زیرا به میل و اراده خود می توانید وضعیت نگران کننده را تغییر دهید. به علاوه ما همگی بایستی این نکته را درک کنیم که نیروی بیکرانی در عالم وجود دارد که در همه جا حي و حاضر است و قادر به حل مشکلات و مسایل می باشد.

زمانی که به این خرد ناب و عالم مطلق متوسل شویم، هر نوع نگرانی و آشفتگی و پریشان حالی و تردید را از زندگیمان دور خواهیم ساخت.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
● آشفتگی و اغتشاش را از ذهن خود بزدایید تا ریتم و آهنگ سنفونی طبیعت را بشنوید

با غلبه بر هرگونه پیشداوری و قضاوت، ذهن را از صلح و صفا سرشار سازید. با توسل به مکاشفه و مراقبه می توان یگانگی بین موجودات طبیعت را حس کرد و به انرژی آسمانی متصل شد. اگر به اندازه کافی به مراقبه بپردازید و ذهن را آرام و آسوده کنید، تکامل عالم هستی را باور خواهید کرد.

من هنگام مراقبه، ظرف چند لحظه آنچه را که دیگران معجزه خطابش می کنند می آفرینم. نخست از میان نوری زیبا و باورنکردنی - که بخشی از مراقبه ام است - می گذرم و آنگاه حس می کنم که ضمن برخورداری از جسم، به اندیشه ای ناب و خالص تبدیل شده ام. پس از بازگشت به جسم، گویی توسط انرژی نیرومند و اعجاز انگیزی شارژ شده ام. من بعد فراسوی جسم خویش را می شناسم، زیرا به اختیار آن را تجربه می کنم.
تأکید می کنم که از مقاومت در برابر ورود به دنیای درون دست بکشید، و مراقبه را بیازمایید. اگر با خود صبور و شکیبا باشید و تمایل داشته باشید که در این حالت باقی بمانید، یقین دارم که از نتایج مثبت و ارزنده ای بهره مند خواهید شد.

افرادی که از معنویت و روشن بینی سرشارند، همه روزه در دنیای درون گردش می کنند و از قلمروی دگرگونی می گذرند. آنان بر حسب تصادف به مراقبه نمی پردازند، بلکه این عمل برایشان به منزله نوعی تمرین و ممارست معنوی است. شما نیز جزیی از قدسیت الهی هستید و می توانید در این تمرین معنوی شرکت کنید. برای این منظور تنها کافی است، هر روز به مدت چند دقیقه موجودیت خود را به حیات مادی محدود نکنید و از جسم خویش فاصله بگیرید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
● سه مرحله روشن بینی را مرور و بررسی کنید و از خود بپرسید که در حال حاضر هر کدام مقطع قرار دارید

آیا هنوز در مرحله نخست به سر می برید و ناچارید با گذشت زمان و پس از رویارویی با ناملایمات زندگی از آن درسی بیاموزید؟ اگر چنین است در انتظار برخورد با مشکلات باشید و بکوشید که در حال بروز مسایل، نکته ای مثبت از آن بیاموزید. برای این منظور برای چند لحظه خشم و ناامیدی را کنترل کرده، اتمسفر روانی خود را تغییر دهید و با خود بگویید: «گرچه به روشنی نمی دانم که چگونه این گرفتاری را پدید آوردم. با این وصف، چگونه می توانم از این وضعیت نکته ای بیاموزم؟» این تمرین احساس های منفی ناشی از ضرر و زیان و یا ارتكاب خطا را از ذهنتان زدوده و احساس هاو هیجان های شما را متعادل می کند.

اگر در مرحله دوم روشن بینی به سر می برید و در کمین نشسته اید که پس از روشن شدن مسأله، از آن نکته ای بیاموزید، بکوشید این مسأله را در دنیای درون از هر جهت ارزیابی و نتایج و عواقب آن را پیش بینی کنید. اجازه ندهید که این مسأله از ذهنتان به دنیای برون رفته و درد و رنج را به جسم شما منتقل کند.

با ذهن نیرومند خویش، ناملایمات روحی را در نطفه خفه کنید و در این راستا از غرایز خود استمداد بجویید؛ به هر حال شما پیشاپیش می دانید که ظهور و تداوم این ناملایمات در جسم شما چه عوارضی را در پی خواهد داشت و به طور طبیعی ناگزیر نیستید به چنین عواقبی تن در دهید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
● اگر در مرحله سوم روشن بینی به سر می برید، از این توانایی برخوردارید که ضربه های روحی را دفع و یا دست کم کاهش دهید و اطرافیان خود را نیز در انجام این کار یاری کنید
این موهبت را با دیگران قسمت کنید و اجازه دهید آنان نیز زیبایی و شکوه فردی را که از مرز توجه به خود گذشته و به قلمروی دگرگونی گام نهاده به وضوح مشاهده کنند.

● بکوشید خود را از شر این نقطه نظر که عوامل ارتباط دهنده نامریی، غیر واقعی
هستند خلاص کنید

من بیشتر عوامل ارتباط د دهنده را که همه روزه از آن استفاده می کنید به شما نشان دادم. به مجرد این که به این نکته پی ببرید که هر اندیشه می تواند به جسم و اندیشه ای دیگر مرتبط شود و این که هر چیز در جهان ما، بدون استثناء یک انرژی مرتعش است، به روشنی این واقعیت را لمس خواهید کرد که در طرح طبیعت همه چیز به هم متصل و پیوسته است. با این بینش درونی، برای آفرینش رویدادهای متصل و به هم پیوسته فعالیت خود را آغاز می کنید. می توانید با تمرکز بر نیروی بیکران ذهنتان به تندرستی و شفا دست یابید، روابط خود را تقویت کنید و به توازن و هماهنگی باطنی برسید.

شما با توسل به تمرکز ذهن، هماهنگی و هوش بیکران - که حیات مادی شما را پشتیبانی می کند. بدون هیچ گونه محدودیت، به هر دستاوردی می توانید نایل آیید. اما قبل از هر چیز باید بدانید که توانایی شما برای تبدیل به اندیشه ناب، وسیله ای است که شما را در فرآیند دگرگونی یاری می کند. از راه اندیشه و تنها اندیشه، معجزه هایی را تحقق می بخشید که تا به حال عملی بودن آن را در خواب هم نمی دیدید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
● با تمرین و ممارست به ذهن شهودی خود اعتماد کنید

فرآیند شهود والاترین سطح هشیاری در عمل محسوب می شود، و چنانچه نادیده گرفته شود، به نمونه ها و عادت های پیشین خود باز می گردید. اما اگر آن را به گونه ای ملموس حس کنید و آن را مسیر واقعی زندگی به حساب آورید، پاداش ارزنده ای که همانا خیر و برکت و صلح و صفای باطنی است نصیبتان خواهد شد. حس درونی شهود یک اندیشه است.

اندیشه ای الهی که شیوه کار آن از حیطه تصور ما خارج است و کارش مستقل از رأی و نظر ماست.
به اندیشه ناب اعتماد کنید. شهود یک روش اساسی هشدار دهنده الهی است که پیشاپیش شما را از وقوع اتفاق های ناگوار باخبر می کند. اگر از آن ترس و واهمه داشته باشید، این روش را از انجام وظیفه باز می دارید. آنگاه چندی نمی گذرد که در اثر سوء استفاده و یا عدم اعتماد، این روش هشدار دهنده به کلی از کارآیی باز می ماند و به ناچار سرنخ های زندگیتان در دست دیگران قرار می گیرد
تردیدی نیست که شما هنگام بازی تنیس برای هر ضربه ای که قصد دارید به توپ وارد کنید، دست از بازی نمی کشید تا به تجزیه و تحلیل این ضربه بپردازید، بلکه به جسم خود اجازه می دهید که هماهنگ با اندیشه تان واکنش مناسب نشان دهد.

هر چه این شرایط را بیشتر فراهم آورید، با نتایج مؤثرتری رو به رو خواهید شد. با اعتماد به هم پیوستگی رخدادهای این نظام هستی، که از طریق شما جاری می شود، با شهود خویش، به طور خودکار ارتباط برقرار می کنید.

● از یاد نبرید که «تجزیه و تحلیل» در دنیای درون حرکتی تند و خشنونت آمیز تلقی می شود

این عمل اندیشه را از هم می پاشد و اصول نظام هستی را تجزیه می کند. وقتی شما چیزی را تجزیه می کنید تا هر بخش جدا شده را با دقت ببینید، برای از هم پاشیدن یک مجموعه و یا کل به ذهن خویش متوسل می شوید. غافل از این که تجزیه هر چیز سبب می شود توانایی شما برای ادراک کل ضعیف شود.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
● فراموش نکنید که «ترکیب» نقطه مقابل تجزیه» است

شما می توانید به جای توجه به تجزیه و تحلیل، ترکیب را کانون توجه قرار دهید و به این ترتیب ذهنتان را از تحت تسلط خشونت به زیر سیطره و نفوذ هماهنگی در آورید. ترکیب کردن یعنی همه چیز را به هم متصل کرده تا ببینید که اجزای این کل تا چه اندازه با هم جور و هماهنگ است. از طریق ترکیب می توانید میزان هماهنگی خود و دیگران را نسبت به اصول کاینات ارزیابی کنید. می توانید راههایی را جستجو کنید که شما را به سوی کل متمرکزتر هدایت کند و متعاقب آن، خود را با تمام ارکان انسانیت هماهنگ سازید.

متأسفانه در فرهنگ غرب تجزیه کردن به عادت و سرشت مردم تبدیل شده است. ما تنها به خود می اندیشیم و منافع دیگران را به بوته فراموشی می سپاریم؛ حتى موجودیت خود را به بخش های بیشتر و بیشتر تجزیه می کنیم. برای مثال شخصیت، عواطف، افکار، جسم، میراث فرهنگی خویش را به طور مجزا تعریف و ارزیابی می کنیم. برای عبور از این دوگانگی و خشونت ذهنی که اجازه نمی دهد کل به هم پیوسته و کامل آشکار شود، می توانیم تغییر جهت دهیم و به فرآیند ترکیب روی آوریم. خود را با همه چیز و همه کس مرتبط ببینیم؛ از خود محوری و خودبینی دست بکشیم و به جای آن نگرش خدمت به دیگران را مستقر سازیم.

من قبل از خواندن، دیدن و یا انجام هر کار، به این نکته می اندیشم که چگونه ممکن است همه ما با همه متحد و هماهنگ شویم. به همین دلیل بدون توجه به نقطه نظرهای سیاستمداران، هرگز خود را دشمن کسی تلقی نمی کنم. درباره هر چیز و هر کس جامع و جهانی می اندیشم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
نیک می دانم جهانی که هر دقیقه 25 میلیون دلار صرف سلاح و مهمات می کند و اجازه می دهد که در هر دقیقه چهل کودک در اثر گرسنگی تلف شوند، جهانی است که انرژی ذهنی زیادی را به از هم پاشیدگی سیاره خاک اختصاص داده و دقت و توجه فراوانی را به تفاوتها و دوگانگی ها مبذول داشته است.

یقین دارم که می توانم در برابر این وسوسه که هر کسی در هر کجای این سیاره با من تفاوت دارد مقاومت کنم. هر بار، انسانی را می بینم که از رنگ، فرهنگ و اعتقادهای دیگری برخوردار است، صرف نظر از این که اهل کجاست و به کدام گروه و دسته وابسته، به این نکته توجه می کنم که با او در تجربه های هر روز انسانی ام سهیم هستم. چرا که احساس ها و عاطفه های او را در انسان بودن، گرسنه شدن، عشق ورزیدن به فرزندان، هضم کردن غذا و اندیشیدن به خوبی درک می کنم.

هر چه به جای شیوه های تجزیه کننده، به راههای ترکیب کننده بیندیشیم، اتحاد و اتفاق و یگانگی را مستحکم تر کرده، عواملی که ما را از هم جدا می کند ضعیف تر کرده ایم. هر صبح که از خواب بر می خیزید به دنیا بنگرید و میلیون ها گل را ببینید که تحت تأثیر نیروی اتحاد و ترکیب آفریده شده اند.
حال که صحبت از گل به میان آمد. چون به تازگی درباره یک دسته گل داستانی شنیدم که تأثیرش از آنچه اهداء کنندگان آن تصور می کنند بسیار بیشتر بود، آن را برای شما نقل می کنم
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
یک زن و شوهر در نیوجرسی گلخانه ای داشتند که متصل به خانه شان بود. این گلخانه همیشه مملو از گل بود، از جمله گل لادن که به ندرت در گلخانه ها رشد می کند.
در یک شب برفی ژانویه، این زن و شوهر برای شرکت در کنسرت نوازندگان آماتور، به شهری که پیش از این در آن زندگی می کردند رفتند. آنان تصمیم گرفتند که یک دسته گل بزرگ لادن را با خود برده، در این کنسرت توزیع کنند. زیرا تصور می کردند که گل های زرد، نارنجی و قرمز لادن، محفل را گرم کرده و از سرمای آن شب زمستانی خواهد کاست.

وقتی آنان به شهر رسیدند، شوهر که رانندگی اتومبیل را به عهده داشت، اتومبیل را به جاده کنار رودخانه هدایت کرد. برف به شدت می بارید و به جز پیرزنی که آهسته گام بر می داشت هیچ کس دیگر در آن حوالی دیده نمی شد. آنان متوجه شدند که آن پیرزن. مادر همسایه سابقشان است. به همین دلیل ایستادند و به او گفتند که در صورت تمایلش می توانند وی را به مقصد برسانند. پیرزن پس از چند لحظه درنگ، با دستپاچگی سوار اتومبیل شد. این زن و شوهر پس از پیاده شدن پیرزن، دسته گل لادن را تقدیم او کردند.

سه روز بعد آنان یادداشتی را از این پیرزن دریافت کردند. او ضمن تشکر از رساندن او به مقصد و اهدای دسته گل، علت تغییر حالت ناگهانی و دستپاچه شدن خود را برای آنان شرح داد. از قرار معلوم او که تمام عمر تنها زندگی می کرد؛ به تازگی دریافته بود که پیر و درمانده شده و نمی تواند از خود مراقبت کند. از آنجایی که نمی خواست به فرزندانش تحمیل شود، تصمیم گرفت خود را به میان آب رودخانه بیفکند و از زندگی طاقت فرسا خلاص شود. مگر این که خداوند با نشان دادن علامتی او را از این کار منع کند. او آن دسته گل را پیامی از جانب خدا تلقی کرد و از پریدن به میان رودخانه خودداری کرد.

همان گونه که ملاحظه می شود رویدادهای مختلف دست به دست هم دادند و مانع از خودکشی آن پیرزن شدند. اگر آن زن و شوهر تصمیم نمی گرفتند. گل ها را به کنسرت بیرند، اگر آنان از جاده فرعی کنار رودخانه نگذشته بودند، اگر آنان وقتی که پیرزن به رودخانه نزدیک می شد، به آنجا نرسیده بودند؛ و اگر او هدیه آنان را پیامی از جانب خدا تلقی نکرده بود، زندگیش را از دست می داد و خانواده اش از خوشحالی مراقبت او محروم می شدند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
اجازه دهید این فصل را با ذکر ماجرایی دیگر به پایان برسانم. این ماجرا در فوریه 1959 و در نوزده سالگی برایم اتفاق افتاد.
در یک شب بسیار سرد، من قصد داشتم از پایگاه هوایی دریایی رودخانه پاتکسنت، در مریلند به خانه ام، در میشیگان باز گردم. برادر بزرگترم، که به مدت دو سال او را نديده بودم ما قصد داشت برای ملاقات ما به خانه مان بیاید. چون اتومبیل نداشتم، در توقف گاه متروکی، منتظر اتومبیل های رهگذر شدم تا از این طریق به میشیگان باز گردم. برودت هوا به پنجاه درجه زیر صفر می رسید.

وزش باد چنان شدید بود که هر بار تنها ده دقیقه می توانستم چشم به راه اتومبیل در کناره جاده بایستم. ساعت حدود 3 نیمه شب بود. من به بیرون از اقامتگاهی که برای مسافران میان راه پیش بینی شده بود قدم برداشتم تا دیگر بار شانس خود را برای یافتن اتومبیل امتحان کنم. در بیرون از اقامتگاه از کنار ملوانی دیگر گذشتم که برای گرم کردن خود به طرف اقامتگاه می رفت. هوا بسیار تاریک بود و من تنها توانستم علایم روی اونیفورم او را ببینم. چون هر دو اونیفورم به تن داشتیم، چند کلمه کوتاه بین ما رد و بدل شد.

او ضمن این که از فرط سرما می لرزید گفت: «مراقب باش، هوا آنقدر سرد است که تنها چند لحظه می توانی در بیرون از ساختمان دوام بیاوری» و من پس از تشکر از کنارش گذشتم. من برای پیدا کردن اتومبیل به کنار جاده رفتم و آن ملوان برای گرم شدن به اقامتگاه رفت. پس از پانزده دقیقه ایستادن بی نتیجه در کنار جاده، ناگزیر بودم به اقامتگاه باز گردم. به محض این که به آن محیط گرم قدم گذاشتم، با ملوانی برخورد کردم که چند لحظه پیش، در تاریکی با او صحبت کرده بودم.

او جيم، برادر بزرگتر من بود که برای پیوستن به خانواده اش و ملاقات من در میشیگان، با اتومبیل های عبوری از نورفولک ویرجینیا حرکت کرده بود و اینک در جستجوی اتومبیل دیگری بود که به وسیله آن بخش دیگری از مسیر را طی کند. چند لحظه بیندیشید و ببینید که عوامل متغیر تا چه اندازه دقیق با هم جور و هماهنگ شد تا ما در نیمه شب و در آن هوای توفانی و سرد، در ناکجاآبادی که هرگز انتظارش نمی رفت، با یکدیگر برخورد کنیم.
هرگز وانمود نمی کنم که پاسخ به این معما را می دانم. اما از این نکته با خبرم که در جهان هستی که همه چیز کامل و تمام عیار و به هم پیوسته است، هیچ چیز بر حسب تصادف و اتفاق روی نمی دهد و تنها زمانی که به این واقعیت ایمان بیاورید، آن را به چشم خواهید دید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
فصل 7

بخشودن

برای بخشودن ... فردی را باید مقصر بشناسید.


تا وقتی که اصل کیهانی بخشودن را در زندگی روزانه خویش به کار نبریم، دستیابی به مرحله بیداری در زندگی ناممکن است. من فصلی از این کتاب را به عفو و گذشت اختصاص دادم زیرا می دانم که درد و رنج غالب مردم از ناتوانی بخشش ناشی می شود.

در طول سال های زیادی که با هزاران نفر سر و کار داشته ام به این باور دست یافته ام که فقدان عفو و گذشت معادل ماندن در سیه چال خواب و غفلت است. یادگیری و رعایت اصل بخشودن به تنهایی و به اندازه استفاده از سایر اصول برشمرده در این کتاب حایز اهمیت است.

مادام که باور کنیم زندگی ما در قالب این جسم مادی محدود می شود، ورود به مرحله بیداری و زیستن در پرتوی اشراق و روشن بینی محال است. چنانچه ملاحظه شد، روشن بینی و وفور نعمت دست در دست یکدیگر دارند. برای دستیابی به یک زندگی بیدار و هشیار، باید فراسوی جسم خویش گام برداریم، عدم دلبستگی را بیاموزیم و به پیوستگی و اتحاد رویدادهای عالم متصل شویم. اگر عفو و گذشت را نیاموزیم - گرچه ممکن است در به کارگیری تمام اصول دیگر ماهر و کارکشته شویم - اما هنوز در زندان بی خبری اسیر خواهیم بود.

برای این که به طور کامل عفو و گذشت را لمس کنید، ضرورت دارد آنچه در این کتاب آموخته اید به راستی درک کرده و به کار گیرید. بخشودن، برای فردی که مایل است از زندگی سرشار از روشن بینی بهره مند شود، آزمون نهایی محسوب می شود.
 
بالا