به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
به هر حال من دریافتم که با توجه به اصل اتصال و پیوستگی تمام بهانه تراشی های من برای پرهیز از شرکت در برنامه رادیویی بی جا و بی فایده بود. زیرا اراده انسان ناتوانتر از آن است که بتواند در مشیت الهی - که مدام در تن، ذهن و امور ما جاری است به دخالت کند.
چند سال پیش هنگام بازگشت به منزل ناگهان هوا تیره و تار شد و پس از چند لحظه، بارانی شدید. که نظیرش را تا به حال ندیده بودم - باریدن گرفت؛ به سختی می توانستم از پشت شیشه اتومبیل بیرون را ببینم. هنگام رانندگی، با زنی رو به رو شدم که در کنار اتومبیل از کار افتاده اش ایستاده بود و با سر و رو و لباسهای خیس از اتومبیل های رهگذر تقاضای کمک می کرد.

ناگهان متأثر از انگیزه ای قوی، به دلم افتاد که بایستم و او را سوا کنم. این زن پس از سوار شدن به اتومبیل من گفت که اتومبیلش خراب شده و قصد دارد با دسترسی به نزدیکترین تلفن تقاضای امداد کند. اما من تصمیم گرفتم، با وجود مسافت زیاد، او را به خانه اش برسانم.
پس از این که ما خود را به یکدیگر معرفی کردیم، او که نامش شرلی بود با حیرت فریاد زد که دو تن از دوستانش به او توصیه کرده بودند درباره بعضی مسایل شخصی زندگی با من تماس بگیرد. پس از گفت و شنود فراوان هنگام پیاده کردن او در کنار خانه اش، نسخه ای از کتاب: «هدایایی برای آی کیسه را تقدیمش کردم و او را تشویق کردم که با همسر من تماس بگیرد و درباره مسایلی که با زایمان مرتبط بود با او مشورت کند.

از آنجایی که همسرم در این زمینه صاحب نظر است، حس کردم که او می تواند به این زن کمک کند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
چند هفته بعد، شرلی تصمیم گرفت به خانه ما بیاید. او هنگام خروج از منزلش ناگهان این فکر از سرش گذشت که نوار ویدیویی خاصی را به همراه بیاورد. این نوار بعدها مرا در کندوکاو پاره ای از اصول ماوراء الطبیعه که اکنون بخشی از زندگیم را تشکیل می دهد یاری کرد. در حقیقت دستیابی من به این نوار ناشی از یک برخورد به ظاهر «تصادفی» در زیر باران بود. شرلی در آرزوی برخورداری از یک زندگی مشترک و یک نوزاد سالم و زیبا بود.

او چند بار در باره امکان استفاده از تجسم خلاق برای دستیابی به آرزوهایش با همسرم گفتگو کرد. شرلی دختر سی و هشت ساله ای بود که به ظاهر آمادگی ازدواج نداشت. با وجود این دو سال بعد نامه زیر را از او دریافت کردیم:

وین و مارسی عزیز

آیا مرا به خاطر می آورید؟ دختری که در زیر باران، در کنار اتومبیل از کارافتاده اش تقاضای کمک می کرد. من شرلی لورنتزی هستم، اکنون دو سال است که ازدواج کرده ام و در کمال خوشی و سعادت با همسرم در لوس آنجلس زندگی می کنم. ظواهر نشان می دهد که به زودی به مقام مادری نایل می آیم. زندگی جالب و زیباست ، عکسی که پیوست نامه است، درست یک ساعت پس از جشن عروسی ما گرفته شده است.

شوهرم دارای تمام خصوصیاتی است که من از یک شوهر ایده آل انتظار داشتم. از این که با آرمان های اعتقادها و تشویق های خود، در انجام این وصلت خجسته مرا یاری کردید بسیار سپاسگزارم.
وین، اسم تو اغلب ورد زبان من است. بخصوص در مباحثه های مربوط به تندرستی، به سخنان تو اشاره می کنم. هفته پیش، ماجرای آشنایی با تو را برای دوستانم تعریف کردم. به آنان گفتم که در بزرگراه و در زیر باران شدید اتومبیلم خراب شد و تو مرا از گرفتاری نجات دادی. آن حادثه درست و به موقع اتفاق افتاد. من اغلب به این برخورد می اندیشم تا طبیعت اسرار آمیز زندگی را به خود خاطر نشان کنم. آیا دست طبیعت این حادثه را به وجود آورد تا من بتوانم از رهنمودهایت استفاده کنم؟ آیا خدا می دانست که به فردی نیاز دارم که روحیه ام را تقویت کند؟
و تو مارسی، به راستی با رویی گشاده از من استقبال کردی و به رویاها و تخیلاتم توجه کردی؛ به من اطمینان دادی که همسر و مادری تندرست و شادمان خواهم بود.

شما دو نفر به راستی فرشته اید. با امید دومین ملاقات سحر آمیز با شما در کالیفرنیا و با تقدیم صمیمی ترین احترام ها - شرلی.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
همان گونه که ملاحظه کردید، رشته ای از رخدادهای به ظاهر تصادفی و عجیب، در پی انگیزه ناگهانی من برای کمک به آن زن به وقوع پیوست. شولی اولوهیت مرا بیدار کرد. زندگیم پس از این ماجرا دچار یک تحول و دگردیسی کامل شد. پاره ای از مطالبی که او به دلش افتاد که باید با من در میان گذارد، سفر معنوی مرا شتاب بخشید. من و همسرم نیز در صاف و هموار کردن مسیر زندگی، شرلی را یاری کردیم. او را متقاعد کردیم که می تواند به برکت ذهن شهودی خویش نیروهای به ظاهر غیبی را به کار وادارد و امور زندگی خود را صورتی تازه ببخشد.

به هر حال او کلید رمز را یافت و موفق شد با توسل به هوش و خرد باطنی به آمال و آرزوهایی که زمانی تحقق آنها را ناممکن می دانست دست یابد. او اینک مادر نوزادی زیباست که مشیت الهی به او عطا کرده است.
آری هرگاه شما در جهت موافق نظام هستی گام بردارید و روزهای زندگی خویش را با رسالتی که برای خود برگزیده اید درآمیزید، نظام آفرینش از طریق رویدادهای به ظاهر پیش پا افتاده و تصادفی با شما همراه و همپا خواهد شد و شما را در مسیر راستین زندگی یاری خواهد داد.

اصل اتصال و همبستگی کانون و مرکز جذب این گونه نیروها و به خدمت در آوردن آن در زندگی ماست، اما نخست ما باید به مشیت الهی توکل کنیم و به زندگی پاسخ مثبت بدهیم. ذکر یک کلمه «نه» در طول مسیر، جریان این انرژی را بند می آورد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
بنابراین توکل و مثبت نگری شرط عمده و اساسی برخورداری از اصل به هم پیوستگی است. هر واکنش مثبت در زندگی به واکنش مثبت دیگری می انجامد. این فرآیند تحت تأثیر قانون علل و معلول نیست بلکه تنها تداوم انرژی در تمام گونه ها و اشیاء گیتی است. شما با توسل به ذهنتان به عنوان منشاء اندیشه - که منبع انرژی و کانون زندگی است - می توانید تفاوت های بیکرانه ای در جهان بیافرینید.

پاسخ «نه» که از ترس و شک و تردید ناشی می شود، مانعی فرا راه نیروی لایزال و نامتناهی که در درون شما جریان دارد پدید می آورد و آن را از حرکت باز می دارد. حال آن که یک پاسخ مثبت و یا یک تصدیق باطنی، مبنی بر این که با این جریان انرژی متصل و همبسته اید، این جریان کامل و سحرانگیز را تداوم می بخشد.
ما به عنوان انسان، منبع اندیشه ایم و با هوش الهی و نامتناهی که در بیرون، درون و پس و پیش همه اجسام و اشکال است، ارتباطی جاوید و ابدی داریم.

تمایل ما برای گفتن آریا و برای ست. بودن و نهراسیدن از برداشتن گام بعد و هماهنگی با شهود باطن اندیشه ها به ما نیرو می بخشد تا با آن هوش الهی که جوهره عالم هستی است، هماهنگ شویم.

ما در نظام هستی که از هر حیث کامل و تمام عیار است، در انتخاب مسیر زندگی خویش صاحب اختیاریم و تمایل و آمادگی ما برای گفتن «آری» به زندگی، موجب تقویت انرژی زندگی می شود.
ماجراهای تجربه من در شهر مونتربی و برخورد به ظاهر تصادفي هام با شرلی تنها دو مورد از رویدادهایی است که اگر به تفصیل توصیف شوند می توانند صدها صفحه از کتابی را به خود اختصاص دهند. این رخدادها، نقطه عطف زندگی من به شمار می آیند. من به همبستگی و اتصال این رویدادها ایمان دارم، به همین دلیل به کرات با آنها رو به رو می شوم. هر چه در ذهن و قلبم، جایگاه وسیع تری به این اصل اختصاص دهم مدارک و شواهد بیشتری برای حقانیت آن به دست می آورم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
هر چیزی که تاکنون اتفاق افتاده، باید اتفاق می افتاد
هر چیزی که باید اتفاق بیفتد، به طور قطع اتفاق خواهد افتاد


دیگر بار به مثال هایی که درباره شرلی و مردی که در کتابفروشی کلیسای شهر مونتربی ملاقات کردم، بر می گردیم. همه رویدادهای لازم و مناسب دست به دست هم داد تا من هنگام رانندگی در بزرگراه با شرلی رو به رو شوم. اگر اتومبیل او خراب نمی شد یا اگر من از آن جاده عبور نمی کردم و یا اگر تحت تأثیر یک انگیزه ناگهانی قرار نمی گرفتم، هرگز با او برخورد نمی کردم. اما کاینات - که این رویدادها را پیشاپیش طرح ریزی کرده بود - درست مانند قطعات پازل که یکدیگر را کامل می کنند، این رخدادها را به وقت مناسب کنار هم قرار داد.

ورود من به کتابفروشی نیز تحت تأثیر یک سری رویدادهای مناسب و سازگار بود. آیا شخصیت من یکباره تغییر کرد و با اوضاع و شرایط ناگهان متحول شد؟ هیچکدام. چنین به نظر می رسد که این وقایع از نظمی طرح ریزی کرده بود. درست مانند قطعات پازل که یکدیگر را کامل می کنند، این رخدادها را به وقت مناسب کنار هم قرار داد. ورود من به کتابفروشی نیز تحت تأثیر یک سری رویدادهای مناسب و سازگار بود. آیا شخصیت من یکباره تغییر کرد و با اوضاع و شرایط ناگهان متحول شد؟ هیچکدام. چنین به نظر می رسد که این وقایع از نظمی مشخص پیروی می کنند.

به جز کارهایی که تحقق یافتند، رویدادهای دیگری نمی توانستند به فعلیت در آیند. بنابراین خواه من معتقد باشم که می توانم در روند تحقق این امور دخالت کنم و خواه نه، امر مسلم آن است که آنچه اتفاق افتاد، به طور دقیق می بایستی اتفاق می افتاد و هیچ چیز نمی توانست مانع از تحقق آن شود. این نکته را نباید از یاد برد که تمام رویدادهایی که در زندگی انسان به عینیت در می آید، پیشاپیش واقعیتی است انجام یافته در ذهن الهی.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
به تجربه دریافته ام به محض این که باور کنم در تعیین رویدادهایی که بر من واقع می شود دخالت دارم، این رویدادها به میل و علاقه من به وقوع خواهند پیوست. انتخاب بزرگترین توانایی انسان است. ما جملگی ناگزیریم دست به انتخاب بزنیم. هر انتخاب، ما را به سوی انتخاب بعدی هدایت می کند، و مادام که بتوانیم با این قواعد و قوانین روحی کنار بیاییم و سازگاری و اعتدال لازم پیشه کنیم، بدون شک قادر خواهیم شد تا فقر و تهیدستی، ترس و موهومات را از قلمروی وجود خود برانیم.

اکنون می دانم که وقتی از قالب فیزیکی خود فراتر می روم و در قلمروی آرمانهای عالی و عرصه معنویت قدم می گذارم، با اتصال به ذهن شهودی که قادر به توصیفش نیستم، همه چیز درست از آب در می آید. همچنین می دانم که هر گونه اعمال ناسازگار و مخالف و خشونت آمیز، جریان هماهنگ و مهر آمیز کاینات را بند می آورد.

حتی اگر حواس پنجگانه ام به من بگوید که رویدادهای جاری زندگیم اتفاقی و شانسی است، هوش بیکرانی که در من نهفته است و به من قدرت اندیشیدن و استدلال می دهد، مرا در مسیری که طبیعت فرا را هم قرار داده هدایت می کند. من نیک می دانم که یک بررسی دقیق و اندیشمندانه آشکار می کند که هیچ چیز، از جمله من و همه تصمیم هایم اتفاقی نیست.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
شما هر روز می توانید از این واقعیت هشدار دهنده در زندگیتان سود ببرید. به مجرد این که از این واقعیت آگاه شوید که هر چیزی که سر راه شما قرار می گیرد، هر چیزی که حس می کنید و یا به آن می اندیشید، هر کاری که انجام می دهید، و حتی همین لحظه که به مطالعه این کتاب سرگرم هستید، بخشی از پیوستگی عالم هستی است، زندگی خود را از قید و بند آزاد کرده اید؛ آغاز می کنید که ببینید تمام مراحل زندگیتان مانند قطعات پازل به هم پیوسته و کامل است.

می توانید در ذهن و یا فراسوی جسم خود قرار بگیرید و به اعمال و کردارتان بنگرید، می توانید از هر چیزی که وادارتان می کند تا با خشونت برخورد کنید دل بکنید و نسبت به اطرافیانتان خوش رو و پذیرا باشید، می توانید با وقوف به این حقیقت که هوش الهی و نامتناهی که حیات شما را پشتیبانی می کند، کامل و تمام عیار بوده و هست و خواهد بود، از قضاوت و داوری بی پایان دست بکشید و رفتارتان را از صلح و صفا سرشار کنید.

راستی چگونه ممکن است خلاف این واقعیت وجود داشته باشد؟ چگونه می تواند چیزی تا این اندازه عمیق، متوازن و کامل تا ابدیت دوام نداشته باشد؟ به این واقعیت ها اعتماد کنید. تردید نکنید که تمام این امور به شیوه ای کامل با هم جور و هماهنگ است. از این نکته غافل نشوید که شما نیز بخشی از کمال عالم هستی می باشید و در نتیجه هر عمل، اندیشه و شهود شما نیز بخشی از این تکامل است.

به محض این که به همبستگی رویداد های عالم هستی ایمان بیاورید، به هنگام رویارویی با اتفاق های به ظاهر ناممکن، به جای این که با ناباوری درباره رشته ای از حوادث، انگشت تحیر به دهان ببرید، فقط با تکان دادن سر به آن مهر تأیید می زنید.

اما قبل از این که بتوانید این اصل را بر زندگیتان حاکم کنید و همواره تحت تأثیر آن قرار بگیرید، ضرورت دارد که از بعضی عقاید منسوخ گذشته دست بشویید. در زیر به چند نمونه از دلایلی که ممکن است مانع از به کارگیری اصل اتصال و همبستگی شود اشاره می کنم. برای این که آمادگی خود را در بهره گیری از این «معجزه ها» بیازمایید، هر یک از این دلایل را با دقت بررسی کنید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
چرا پیروی از اصل به هم پیوستگی را دشوار می یابید؟


● ما آموخته ایم که تا چیزی را با چشمان خود نبینیم، آن را نپذیریم

به همین دلیل از آنجایی که اصل به هم پیوستگی قابل رؤیت نیست و یا نمی توان آن را به وسیله حواس پنجگانه تجربه کرده با شک و تردید با آن برخورد می کنیم. فرهنگ غالب ملل بر این نکته تأکید دارد که تمام ارتباطات اسرار آمیز تنها ناشی از رویدادهای اتفاقی است. برای ما بسیار آسان تر است که این امور را اتفاقی تلقی کنیم تا این که به خاطر بی خبری از شیوه کار عالم، با معما و ابهام رو به رو شویم.


● ما به شدت به جدایی و فردیت خویش اعتقاد داریم

از این رو به هم پیوستگی با نیاز ما برای منحصر به فرد بودن و تمایز از دیگران در تضاد و تقابل است. شاید تصور کنیم که اگر هر چیز کامل و پیوسته باشد، سرنوشت در زندگی ما نقش عمده به عهده دارد، و اگر همه چیز در دست تقدیر است، ما از این توانایی محروم خواهیم بود که آزادانه تصمیم بگیریم و دست به عمال بزنیم، به بیانی ساده بسیاری از افراد می گویند که اگر هوس بیکران مقدرات ما را تعیین می کند، پس چگونه می توانیم از آزادی عمل برخوردار باشیم. حال آن که اگر باور کنیم که یک اصل، اصل دیگر را نفی می کند، به آسانی نمی توانیم در برابر اصل کیهانی به هم پیوستگی سر تسلیم فرود آوریم و از آن پیروی کنیم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
● جسم به جای اندیشه، معیار و میزان زندگی ماست

هرگاه هویت خود را به جسم خویش محدود کنیم و از شناخت بعدی فراتر از جسم خود عاجز باشیم، در پذیرش اصل به هم پیوستگی با مشکلات فراوانی رو به رو خواهیم شد. دنیای بی شکل و بی ماده ممکن است اسباب ناراحتی ما را فراهم کند. چرا که به طور عمده بر عقیده و ایمان استوار است. برای افرادی که در دنیای کسب و تجارت کار می کنند و تمام دقت و توجه خود را به مزایا و منافع حاصل از کارشان معطوف کرده اند، شک و تردید درباره اصول کاینات، از جمله اصل به هم پیوستگی نه تنها حیرت آور نیست که قابل انتظار است.

با وجود این هر روز با مدرک ها و شاهدهای بیشتر و روشن تری - که بر حاکمیت این اصل تأکید می کند - رو به رو می شویم. امروزه حتی دانشمندانی که ذهن خود را به تحقیق پیرامون نکته ای خاص متمرکز کرده اند، تحت تأثیر این اصل قرار گرفته اند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
چند نقطه نظر برای به کارگیری اصل پیوستگی


● گرچه اصول و قواعد جسم و روح با یکدیگر به طور کامل متمایز است

با وجود این ما باید بپذیریم که هم در جسم و هم در روح خویش زندگی می کنیم. به مجرد این که بدانید که در درون نظام هستی، از اراده ای آزاد برخوردارید، می توانید کوله بار توان فرسای فشار روحی را زمین بگذارید و زندگی خویش را از قید و بند آن رها کنید. به محض این که حس کردید تحت سیطره و نفوذ فشار عصبی قرار دارید، به آرامی به خود یاد آور شوید که در عرصه بیکران کاینات همه چیز کامل و تمام عیار است و در بطن هر مسأله و تنگنایی درسی ارزنده برای آموختن وجود دارد.

این نگرش که هر چیز همان گونه که مقدر است اتفاق خواهد افتاد و هیچ امری اتفاقی و تصادفی نیست و موقعیت کنونی ما، همانگونه که باید باشد هست، فشار روحیتان را به میزان قابل توجهی کاهش داده، نیازتان را برای قضاوت و داوری درباره هر چیز برطرف می کند. حال در عالم خیال از جسم خود فاصله بگیرید و ببینید که جزیی از یک نمونه کامل و تمام عیار بودن تا چه اندازه شکوهمند است.

●هر رویداد ناگوار را شتابزده نادرست و نامناسب تعبیر نکنید، بلکه ببینید که در ورای این مسأله چه درسی نهفته است

وقتی بدانید که در این جهان به هم پیوسته و کامل، شما خود آفریدگار مقدرات خویشید و به خاطر نابسامانی های خود، هیچ کس و یا هیچ چیز را به باد ملامت نمی گیرید و یا این که هر چه به جهان ارزانی می کنید، توسط یک انرژی کامل و پس از یک سیر گردشی به خودتان باز می گردد، نگرش خود را نسبت به «شانس و اقبال تغییر خواهید داد. هرگاه درس های نهفته در رویدادهای منفی را جذب کنید و بیاموزید، دیگر به کرات با این گونه رویدادها رو به رو نخواهید شد. به محض این که مایل باشید از «بدبیاری ها» چیزی بیاموزید و در درون هر دشواری و تنگنا، خیر و صلاحی جستجو کنید، ضرورتی برای تکرار آن حس نخواهید کرد.

به این ترتیب وقتی قبض جریمه رانندگی را دریافت می کنید، در باطن می دانید که این قبض به شما می آموزد که آهسته و با احتیاط رانندگی کنید. اگر به این پیام وقعی ننهید، ممکن است در موقعیتی جدی تر، بهای بیشتری را بپردازید. به بیانی دیگر بی توجهی به پیام این درس موجب می شود که همچنان با بی دقتی رانندگی کنید، تا این که روزی حادثه ای می آفرینید و یا گواهینامه رانندگی خود را تسلیم پلیس می کنید.

با وقوف به این نکته که می توان از رویدادهای ناگوار جلوگیری کرد و این که حتی ریزترین ذرات اتم هم با هدف و منظوری به کار سرگرم هستند، در زندگی خویش معنا و منظوری بجویید و آن را متحول کنید.
 
بالا