به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
کره زمین بدون کمترین احتمال سقوط، حول محورش می چرخد. تمام نظام هستی را یک انرژی بی نهایت و جاودان و لايزالی که منشاء همه امور است - پشتیبانی می کند. من این نیروی لاينتاهی را «خدا» خطاب می کنم و شما مختارید که آن را نور باطن، خرد جهان، خالق و یا عناوین دیگر بنامید.

خرد و نیروی لاينتاهی، سهمی از هوش و درایت خود را در تمام موجودات هستی دمیده است. شنا کردن ماهی قزل آلا در جهت مخالف آب تا محل تخم گذاریش به گونه ای اسرار آمیز از تکامل طبیعت حکایت می کند. قرنها است که پرستوها در روزی خاص مهاجرت آغاز می کنند و در پهنه آسمان نمایان می شوند؛ تار عنکبوت بدون این که به مدرسه برود و شیوه تنیدن را بیاموزد، تار می تند.

غرایز جانداران - که از هوش بیکران مایه گرفته به موجب می شود که آنان در سنفونی طبیعت نت های هماهنگ بنوازند و در تکامل اسرار آمیز طبیعت شرکت کنن گرچه اطلاعات ما در باره چگونگی عملکرد هر یک از موجودات اندک است، با وجود این موجودات و رویدادها در تمام قرون و اعصار، و در گونه ها و اشکال مختلف از روز ازل تا ابد به نوعی به هم پیوسته هستند. اگر ما بتوانیم، هر چند اندک، مفهوم اتصال و ارتباط امور طبیعت را درک کنیم، آغازی خواهد بوده که مفهوم به هم پیوستگی را، هر چند ناچیز، بیابیم و به آن هوشمندی که حیات همه جانداران را پشتیبانی می کند .

ایمان بیاوریم آری در طبیعت همه چیز به هم وابسته است و از طریق انرژی آسمانی حمایت می شود. عوامل پیوند دهنده رویدادها و افراد همیشه مربی و قابل لمس نیستند. اجازه دهید به اتفاقی با گشت و گذاری کوتاه در قلمرو «اتصال و پیوستگی» داشته باشیم و ببینیم که چگونه همه چیز در عالم هستی همبسته است.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
ساده ترین عوامل اتصال


هر چیز را که به چشم ببینیم، به طور قطع باور می کنیم. به همین دلیل این عقیده متعارف که: تا آن را نبینم، باورم نمی شود، از دوران کودکی در ذهن و ضمير ما آشیان دارد. اگر کودکی را ببینیم که اسباب بازی خود را با ریسمان درازی می کشد، مشکلی در دید و باور کردن ارتباط بین حرکت اسباب بازی و رفتار کودک نخواهیم داشت.

هرگاه چیزی متصل باشد و ما بتوانیم این اتصال را ببینیم، بشنویم، لمس کنیم، مزه کنیم و بیوییم، باور کردن ارتباط موجود برای ما سهل و آسان است. وقتی اتومبیل خود را بنزین می زنیم و روشن می کنیم؛ ارتباط اعمال و توانایی ما برای به حرکت در آوردن اتومبیل به طور کاملا مشهود است و از این که اتومبیل می تواند از مکانی به مکان دیگر حرکت کند دچار ناباوری و ابهام نمی شویم.

بنابراین ساده ترین عوامل ارتباط دهنده که بين اشیاء پیوستگی ایجاد می کند، عواملی است که می توانید با چشمانتان آن را ببینید و با خود بگویید: «می توانم ببینم چگونه کار می کند، بنابراین آن را باور می کنم».
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
اتصال دشوار (بین جسم و جسم مخفی)


وقتی از طریق کلید روی دیوار، چراغی را روشن می کنید، نمی توانید ارتباط بین کلید و اتاقی که مانند روز روشن شده، ببینید. با وجود این یقین دارید که ارتباطی وجود دارد؛ می دانید عوامل ارتباط دهنده در درون دیوار پنهان است.

پس ما ناگزیر نیستیم که عوامل ارتباط دهنده را بینیم، تنها باید باور کنیم که چنین ارتباطی وجود دارد، ولو این که این ارتباط پنهان و ناپیدا باشد. با این وصف در صورت کنجکاوی می توانیم درباره استدلال های علمی آن مطالعه و تحقیق کنیم. چگونگی عملکرد این نوع ارتباط دهنده ها کمی دشوار است؛ با وجود این ملموس و پذیرفتنی است.

زیرا ما به این حقیقت ایمان داریم که به هر حال عوامل ارتباط دهنده ای وجود دارند که از شکل و ابعادی برخوردار هستند. گرچه بخشی از این عوامل از محدوده دید و رؤیت ما خارج است؛ با این وصف می توانیم در صورت تمایل چگونگی عملکرد آن را به گونه ای عینی و قابل لمس مشاهده کنیم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
اتصال دشوارتر (بین جسم و جسم نامریی)


فرض کنید که در اتاق نشیمن نشسته اید و سرگرم تماشای تلویزیون هستید. برای تغییر کانال تلویزیون، به جای برخاستن، دستگاه کنترل از راه دور را به دست می گیرید و با انگشت بر روی دکمه آن فشار می آورید. دستگاه تلویزیون به نوعی علایم نامریی واکنش نشان می دهد و کانال تغییر می کند.

چگونه این ارتباط برقرار می شود؟ شما نمی توانید عوامل ارتباط دهنده را ببینید، نمی توانید چیزی را ببویید و یا بشنوید. حتی ممکن است تکه کاغذی را در برابر دستگاه کنترل قرار داده، باز هم ناظر برقراری ارتباط باشید. چگونه ارتباط برقرار می شود؟ همه ما با این نوع عوامل ارتباط دهنده آشناییم.

برای کودکانمان ماشین های اسباب بازی می خریم که به وسیله یک دستگاه کنترل و هدایت می شود. ده متر گردش به چپ برای این اتومبیل، با فشار دادن دکمه گردش به چپ بر روی دستگاه کنترل اجرا می شود. چیزی در هوا به جریان می افتد به اتومبیل اصابت کرده آن را به طرف چپ هدایت می کند. هیچ گونه سیم و یا عوامل ارتباط دهنده ای مشاهده نمی شود. گرچه اغلب ما چیزی درباره چگونگی عملکرد آن نمی دانیم، با وجود این، این نوع ارتباط را باور می کنیم و می پذیریم، زیرا به ما چنین گفته شده است که یک سری علایم نامریی در هوا منتشر می شود.

اکنون از این واقعیت آگاهیم که ارتباط بین دو شئی پس از آن که حضورش را به وسیله حواسمان حس کردیم، مستلزم مشاهده شکل و یا ماده ای نیست. ما این گونه ابزار ارتباط دهنده و چگونگی عملکردش را باور داریم. پس از چند سال که از آن ها استفاده کردیم، به رغم این که عملکرد این سیستم ها بسیار دقیق و پر رمز و راز است، به آن عادت می کنیم و هرگز به شیوه عملکردش نمی اندیشیم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
اتصال نامریی بین دو انسان


بار دیگر که فردی از آن سوی اتاق چیزی می گوید و شما به سخنانش گوش فرا می دهید از خود بپرسید که: «این فرآیند چگونه اتفاق می افتد؟» آن فرد ده متر آن طرف تر ایستاده است، فقط دهانش را حرکت می دهد؛ هیچ چیز به جز هوا بین شما و او وجود ندارد.

با وجود این شما بی درنگ سخنان او را می شنوید و آن را فرآیند می کنید. این وضعیت را چگونه می توان توجیه کرد؟ هرگاه این ارتباط را اتفاق عادی - که هر روز به انجام آن سرگرم هستید به شمار نیاورید - به موضوعی در خور تأمل و توجه تبدیل می شود. واقعیت این است که چیزهای نامریی موسوم به امواج صوتی بین دهان و گوش رفت و آمد می کند و شما آن را از طریق مغزتان فرآیند می کنید.

عوامل ارتباط دهنده کجاست؟ دهان او را می بینم که حرکت می کند. آیا او این امواج را از دهان به بیرون می فرستد؟ گوش هایم را وادار نمی کنم که این علایم نامریی را جذب کنند. با وجود این، این کار انجام می شود. ما بدون پرس و جو مجموعه وسیعی از ارتباطات را باور می کنیم؛ در صورتی که ذهن ما از سنجش و ارزیابی شیوه عملکرد این گونه ارتباطات عاجز است.

می دانیم که این امواج نامریی می تواند به صورت صدای یک فرد و یا صدای اشیایی نظیر: رادیو و یا صدای بسته شدن در، به فرد دیگر منتقل شود. اما هرگز به خود زحمت نداده ایم که از چگونگی این ارتباط سر در آوریم. فقط می پذیریم که اصلی به نام «صوت» وجود دارد و در زندگی روزمره ما جایی به خود اختصاص داده است. هرگز نمی گوییم که چنین چیزی ممکن و میسر نیست و یا چون قابل رویت و لمس کردنی نیست، بنابراین وجود ندارد.

عقیده ما بر چنین اصولی به ما اجازه می دهد که به عنوان یک انسان عمل کنیم. به هر حال بین انسانها عوامل ارتباط دهنده نامریی وجود دارد و شما هر روز از آن استفاده می کنید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
اتصال بین اندیشه و جسم ما


مجسم کنید که به اتفاق فردی مشغول رقصیدن هستید و نرم و سبک بر روی کف سالن حرکت می کنید. پاهای شما به طور دقیق آنچه را که قرار است انجام دهد، انجام می دهد. اعصاب شما نوعی ارتباط اسرارآمیز را بین افکارتان و فعالیت های عضلات پایان برقرار نمی کند.

چرا پاهایتان در واکنش به اندیشه ای که فرمان حرکت را صادر کرده به طور کامل واکنش نشان می دهد؟ چه ارتباطی برقرار می شود و چگونه می توان آن را توجیه کرد؟
حرکت هر یک از اعضای بدن، واکنشی نسبت به یک اندیشه است. گرچه اندیشه نامریی و بی شکل است با با این وصف آن اعمال را هدایت می کند. شما نمی توانید این ارتباط را ببینید؛ نمی توانید آن را توصیف کنید. با وجود این گام برداشتن به طرف آشپزخانه، یا حرکت دادن سر و جهیدن به سوی توپ بیس بال و گرفتن آن با دست و پا انجام ده ها و صدها حرکت در طول روز، مؤید این نکته است که وجود عوامل ارتباط دهنده نامریی به شما اجازه می دهد که حرکت هایی را انجام دهید.

انرژی ذهنی، انرژی عضلانی را هدایت می کند. اندیشه، انرژی ذهنی و نوعی ارتباط بین تمایلات و پیامدهای جسمانی است. شما به طور کامل این ارتباط را باور می کنید و آن را که نوعی واکنش غیر ارادی است به عنوان بخشی از زندگی پذیرفته و با استفاده از آن دست به عمل می زنید. اما هرگز نمی پرسید که آیا چنین ارتباطی وجود دارد؟ زیرا میلیون ها حرکت روزانه بر این نکته دلالت دارند که بین اندیشه و دنیای جسم و ماده ارتباطی حاکم است.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
اتصال بین اندیشه ما و جسم فرد دیگر


همسرم در بخشی از خانه و کودک نوزادم در بخش دیگر خانه قرار دارند؛ فاصله آنان به اندازه ای است که احتمال رسیدن صدایشان به یکدیگر ممکن نیست. همسرم ناگهان به من می گوید: «بچه دارد گریه می کند؛ ممکن است به او سر بزنی؟» و وقتی من به سر بالین بچه می روم، او را گریان می بینم.

یقین دارم هر مادری که این کلمه ها را می خواند به نشانه تصدیق سرش را تکان می دهد. او از ارتباط نامریی موجود بین اندیشه های خودش و اعمال کودک نوزادش به خوبی آگاه است.
حال که به فراسوی نکته های قابل لمس و قابل درک گام نهاده ایم. جا دارد به این نکته اشاره کنیم که بین افکار یک فرد و اعمال فرد دیگر، بدون دخالت حواس پنجگانه می تواند ارتباطی وجود داشته باشد، من بارها این قبیل رویدادها را تجربه کرده ام.

برای مثال یکبار که به اتفاق همسرم در خارج از خانه به سر می بردیم. با این که حدود ده کیلومتر با خانه فاصله داشتیم، همسرم رو به من کرد و گفت: «باید همین حالا به خانه برویم، بچه گرسنه است و بی تابی می کند» گفتم: «از کجا می دانی که او گرسنه است؟ آیا تا این اندازه از احساسات او باخبری؟» او پاسخ داد: «سینه ام از شیر لبریز شده است؛ هر وقت او گرسنه باشد، این وضعیت پیش می آید» ارتباط بین نوزاد و مادری که ده کیلومتر از او فاصله دارد چیست؟

بدن مادر براساس زمان گرسنگی کودک، به طور دقیق می داند چه وقت شیر تولید کند و هر بار به شیوه ای کامل و تمام عیار به انجام این کار مبادرت می ورزد. ارتباط نامریی است، اما اثرات آن را به وضوح مشاهده می کنیم. حال که يقين داریم چنین ارتباطی بین مادر و نوزاد برقرار است، آیا می توان از این گونه ارتباطی بین انسان های دیگر نیز بهره گرفت؟ آیا می توانیم چنین را*ب*طه ای را بین افکار خود و جسم فرد دیگر برقرار کنیم؟

چندی پیش که در ساکرامنتوی ایالت کالیفرنیا مشغول سخنرانی بودم، پدری از میان حضار کودک چند ماهه ای را که گریه می کرد در آغوش داشت. او از این که صدای گریه کودکش توجه همه را جلب کرده بود، مضطرب و ناراحت به نظر می رسید. به همین دلیل ضمن این که می کوشید به سخنان من گوش کند، به طرف در خروجی تالار سخنرانی حرکت کرد. به او پیشنهاد کردم به جای این که نگران بی تابی بچه اش باشد بر اعصاب خود مسلط شود و آرامش را به جسم خود راه دهد.

او با بیرون راندن تشویش و اضطراب، راه نیروی آسمانی را که منبع و مولد تمام نعمت ها و برکت هاست گشود. پس از چند لحظه در نهایت حیرت حضار، تب و تاب در وجود بچه به آرامی گرایید و پس از چندی از آن همه جوش و غلیان در او اثری به جای نماند، زیرا بین افکار او و رفتار بچه اش ارتباطی نامریی برقرار شد. ارتباطی که کلمات از وصف جزییات آن عاجز است.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
اتصال بین یک اندیشه و اندیشه دیگر


ما حتی نمی دانیم که اندیشه چیست، با وجود این همه بر این باوریم که اندیشه وجود دارد و ارتباطی بین یک اندیشه و اندیشه دیگر نیز حاکم است. به عنوان مثال من اینجا می نشینم و می نویسم و درباره آنچه قصد دارم بنویسم می اندیشم. این اندیشه مرا به اندیشه ای دیگر هدایت می کند و و سپس از اندیشه ای دیگر برخوردار می شوم.

اندیشه ای که به انگشتان من اجازه می دهد تا نکات انگیخته از اندیشه های گذشته را تایپ کنم. ما می توانیم در کمال سکوت و آرامش بنشینیم و از اندیشه ای بهره مند باشیم. چرا که ما منبع و منشاء اندیشه هستیم. همچنین می توانیم بر اساس اندیشه نخستین، از اندیشه های دیگر بهره مند شویم. ممکن است تعداد این افکار به ده مورد و یا بیشتر برسد.

سرانجام تصمیم می گیریم این اندیشه ها را در حیات مادی متجلی سازیم و یا تنها آنها را به بوته فراموشی بسپاریم.
درباره فرآیند اندیشه سخن نمی گویم، مقصودم ارتباط و پیوستگی بین رشته های اندیشه است. تردیدی نیست که بین اندیشه های شما ارتباطی وجود دارد. برای درک سطوح بعدی به هم پیوستگی، باید بپذیرید که عواملی اندیشه های شما را به هم مرتبط می سازند. در غیر این صورت، مایلم به من بگویید که: در شرایطی که یک اندیشه به اندیشه ای دیگر منجر می شود، چگونه ممکن است بین اندیشه ها ارتباطی وجود نداشته باشد؟
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
اتصال بین اندیشه ما و اندیشه فرد دیگر


این اندیشه ای است که من سال هاست کشش به سوی آن را احساس می کنم. در این گروه نیز مثل گروههای دیگر، به استثنای مورد نخست، عوامل ارتباط دهنده پنهان است.

حال که وجود تمام عوامل ارتباط دهنده مریی و نامریی را باور دارید، قلب خود را بگشایید و این حقیقت را در دل جای دهید که، شاید، فقط شاید این ارتباط نامریی نیز در عالم هستی ما وجود داشته باشد. به مجرد این که آغاز کنید که باورش کنید، علایم و نشانه های آن را در همه جا مشاهده خواهید کرد. گرچه مدارک حاکی از این ادعا در حواس پنجگانه شما مخفی است؛ با این وصف هرگاه باورش کنید، به وضوح آشکار خواهد شد.

حال اجازه دهید ببینیم که این عوامل چگونه در زندگی من و شما جلوه گر می شود.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
اتصال نامریی بین انسانها


یک قوطی سرپوش دار را که به اندازه یک گریپ فروت است در ذهن مجسم کنید. حدس بزنید که چند سکه کوچک را می توانید در آن جای دهید. ممکن است حدس بزنید که حدود سیصد سکه در آن جای می گیرد. اگر از شما بپرسم: «چه تعداد اندیشه را می توانید در این قوطی ذخیره کنید و سرپوش آن را محکم ببندید؟» شاید بپرسید: «چگونه می توان اندیشه را در یک قوطی نگهداری کرد؟» اندیشه فاقد شکل و بعد است.

شما نمی توانید چیزی را که فاقد خصوصیات و يا حد و مرز فیزیکی است در یک قوطی نگهداری کنید.
حال از خود بپرسید: «حافظه چیست؟» در نهایت ناگزیرید به این نتیجه برسید که حافظه چیزی جز اندیشه نیست. این اندیشه فاقد بعد برای این که چیزی را به خاطر مان آورد در کجا ذخیره می شود؟ بسیارند افرادی که به طور کامل معتقدند حافظه در مغز ذخیره می شود. گرچه اندازه مغز و یک قوطی به اندازه گریپ فروت به تقریب یکسان است. اما مغز از شکل و ماده تشکیل شده است. چگونه ممکن است اندیشه فاقد شکل و ماده را در ظرفی دارای شکل و ماده نگهداری کرد؟

طبیعی است که چنین چیزی ناممکن است. بنابراین حافظه چیست و اگر در مغز نگهداری نمی شود، در کجا قرار دارد؟ این پرسش را در ذهن نگاه دارید و مدتی درباره آن تأمل و تعمق کنید.
حال اجازه دهید پرسش دیگری را که اغلب با من در میان گذاشته می شود مطرح کنم: پس از مرگ به کجا می رویم؟ غالب مردم می کوشند به مکانی که تنها با جهت گیری مادی قابل توجیه است اشاره کنند.

حال آن که بخش عمده وجود ما خارج از اصول و قواعد مادی متمرکز است و از این رو من برای پاسخ به این پرسش، پرسش دیگری را مطرح می کنم: «پس از بیدار شدن از خواب، افرادی که در رویای شما حضور داشتند به کجا می روند؟»
 
بالا