به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
● عبارت ها زیر را بدون هرگونه وابستگی به این که مرا خطاکار بشمرید بخوانید. آماده اید؟

برای این که پول به میزان قابل توجه به زندگیتان راه بگشاید و نیازهای شما را برطرف کند، تنها کافی است بر عطش خود برای جذب پول غلبه کنید. هرچه بدون چشم داشت و با اندکی توقع بیشتر ببخشایید، به حکم قانون طبیعت جا باز می کنید تا اشیای بیشتری به زندگیتان راه پیدا کند.»

می دانم که این یک نظریه ذاتی و غریزی است. اما برای من کارساز بوده است. از وقتی که وابستگی ام را نسبت به پول وانهاده و از قرار دادن برچسب قیمت بر روی هر چیز پرهیز کرده و به انجام کاری که به راستی طالبش بودم پرداختم، پول به میزان کلان و قابل توجه، دور از انتظار و حد تصورم به زندگیم راه یافت. هر بار که به پول می اندیشید، چند لحظه درنگ کنید و اندیشه خود را به چیزهای زیبا و شکوهمند - که با هیچ مبلغی قابل معامله نیست.

مشغول کنید و به این ترتیب عطش اکتساب و اندوختن پول را در وجودتان بگشید؛ به هر میزان و مبلغی که مناسب می دانید، از بخشش و ایثار پول دریغ نکنید. برچسب قیمت را از روی هر چه می بینید و انجام می دهید بردارید. به جای این که هر چیز را با قیمت و ارزش مادی ارزیابی کنید، از زیباییهای آن لذت ببرید.

● به خود خاطرنشان کنید که بهترین شیوه برای پیروزی عدم نیاز به بردن است

شما تنها در پرتو اعصاب آرام و آسودگی خاطر، بهترین عملکرد را از خود بروز می دهید. ذهن آشفته و مغشوش با عملکرد خوب و برازنده میانه ای ندارد. فشار برنده شدن را از روی فرزندان و اطرافیانتان بردارید.

به جای این که آنان را بر به این که چه کسی را شکست می دهند ارزیابی کنید، به ایشان مجال دهید که با آرامش کامل از بازی خود لذت ببرند. رهایی از این نیاز و دلبستگی سبب می شود که هر روز خود را شادمان تر از روز دیگر بیابید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
● آنچه را که دوست دارید با دیگران سهیم شوید، بدون چشمداشت و با اندکی توقع به نظام شبکه نوعدوستی جهان هدیه کنید

فراموش نکنید که هرگونه عشق، مشارکت، ایثار و بخشش به صورت جریانی پیوسته و فزونی پذیر در این شبکه قرار دارد. بنابراین هر چه از طریق این شبکه بیشتر با مردم ارتباط برقرار کنید، عشق، محبت و قدردانی بیشتری را به سوی خود جذب خواهید کرد. همچنین هر چه بیشتر آنچه را که ارزشمند می شمرید به دیگران ارزانی کنید، بیشتر در جهت هماهنگی و توازن عالم هستی کوشش به خرج داده اید و حس رضایت و نیز عزم و اراده شما نیرومندتر می شود.

آنان که از مرز توجه به خود می گذرند، از خود فراتر می روند و به دور از هیاهو و تبلیغ، جذب ایثار و بخشش می شوند، دروازه هایی غیر منتظره فرا راهشان گشوده خواهد شد و راهها و چاره های حیرت انگیز بر آنان مکشوف خواهد شد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
هرگونه امکان مادی، پول، دوستی و یا هر چیز دیگر را که از طریق شبکه با دیگران قسمت می کنید، پس از یک سیر گردشی به خودتان باز می گردد. وقتی چیزی را می بخشید، فردی که مشمول این ایثار می شود با انرژی نوعدوستی شارژ می شود و به طور طبیعی مایل است این رأفت و مهربانی را به دیگری منتقل کند.

گرچه کانالهای ارتباطی این شبکه نامریی است، با وجود این کانالی بزرگ و نیرومند است و ثمرات ارزنده ای به بار می آورد. بد نیست بار دیگر که به سوی استفاده نمونه های بوروکراسی میل پیدا کردید، به خود بیایید و از شبکه نوعدوستی نظام هستی استفاده کنید.

به جای این که فرد دیگر را مانعی برای تحقق امیال و آرزوهای خود تلقی کنید، او را یار و یاور خود به حساب آورید. آنچه را که قصد داشتید برای خود بیندوزید در اختیار او گذارید. نیاز به اعمال نفوذ و قدرت را در وجودتان بکشید و طرف مقابل را فردی بینکارید که بر مسند قدرت تکیه زده و قصد دارد، چیزی را که به او می سپارید به فرد دیگر منتقل کند و این وضعیت به طور مستمر در شبکه بیکرانه ایثار و بخشش ادامه دارد. به اعتقاد من وارستگی، یکی از پیچیده ترین اصول کاینات است. بکوشید از نقطه نظر استعاره به این اصل بنگرید.

در ذهن مجسم کنید که مشغول شنیدن یک سنفونی هستید و به خود می گویید که تا به تمام این سنفونی گوش نکنید از هیچ یک از نتهای آن لذت نخواهید برد. در حالی که این سنفونی رو به اتمام است، در می یابید که این موسیقی تصویر کاملی نیست که شما بتوانید تصاحب کنید. این نت است و سپس نت دیگر از طریق حواستان دریافت می شود. در تمام سنفوني، نت ها به ترتیب نواخته می شوند و شما آن ها را در را*ب*طه با نتها و ابزارهای موسیقی تجربه می کنید.

اصل وارستگی نیز این گونه عمل می کند. هرگز نمی توان تمام یک چیز را در یک بسته بندی تمیز و آراسته دریافت کرد. هرگز! تنها می توانید به آن مجال دهید که از طریق شما جاری شود. در همان لحظه از آن لذت ببرید و سپس در لحظه بعد تجربه اش کنید، اصل وابستگی، عاری از هر گونه تصاحب و بری از هر گونه کنترل است. تنها می توان بدون وابستگی به این عقیده . که به گونه ای دیگر باید باشد. از آن لذت برد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
موسیقی نوعی انرژی است که از طریق هر نت در شما جاری و ساری می شود. شما نمی توانید منتظر باشید که همه نتها نواخته شود و آنگاه از آن ها لذت ببرید. انرژی موسیقی از طریق شما به خارج از وجودتان جریان می یابد و هر آینه به آن دلبسته شوید، بازنده خواهید بود. در سنفونی طبیعت، تنها هر بار از یک نت می توان لذت برد. دلبستگی به هر یک از این نت ها وجود ندارد.

این نت ها به طور مستمر و مداوم نواخته می شوند. هر نوع وابستگی مانع از آن می شود که از جریان عالم هستی . که زندگی نام دارد. لذت ببرید. این موضوع را می توان به گرفتن مشتی آب تشبیه کرد. هر چه مشت خود را محکم تر بفشارید، آب کمتری در دستتان باقی می ماند. اما وقتی در آرامش و آسایش کامل بسر می برید و دستتان را به طور آزاد در آب قرار می دهید، آب در اختیار شماست تا هر اندازه که مایلید از آن لذت ببرید.

رها کردن دلبستگی ها، یعنی این که موانع را از سر راه جریان طبیعی و مهرانگیز کاینات برداریم؛ درست مانند نت های موسیقی که به تدریج نواخته می شوند. و مثل آب جاری که همواره در دسترس است. تاوقتی که چون طبیعت، دلبستگی ها را وانهیم می توانیم در شبکه نوعدوستی نظام هستی سهیم شویم و طریق کمال و روشن بینی را طی کنیم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
فصل ۶

پیوستگی رویدادهای عالم

عالم هستی کامل و تمام عیار است، هیچ خطا و با خللی در آن یافت نمی شود؛ هیچ چیز در آن اتفاقی نیست. تمام اجزاء و اشکال و رویدادهای آن به طرزی عالی و باشکوه به هم پیوسته و متحد است.


برای درک مفهوم پیوستگی و چگونگی کارکرد آن، لازم است که دست کم به طور موقت عقاید و گرایش های خود را به حال تعلیق در آورید، رویدادها را به شانس و اتفاق نسبت ندهید و به تکامل و شکوهمندی عالم هستی تردید نکنید. پذیرش این اصل که در طبیعت همه چیز به هم وابسته است، امری دشوار می نماید. به ظاهر ما ترجیح می دهیم که رویدادها را به شانس و تصادف و یا خطا نسبت دهیم و به ندرت می پذیریم که همه چیز در عرصه نظام هستی به طور کامل به هم پیوسته است.

برای ما ساده تر است که باور کنیم اتفاق ها و رویدادها، بدون هیچ گونه دلیل و یا نیازی برای توصیف اتفاق می افتد.
واژه «پیوستگی» نخستین بار توسط کارل یونگ مورد استفاده قرار گرفت. او در تلاش برای باز کردن کلاف سردرگمی که به ظاهر باز کردن آن برای ما ناممکن بود، تمام عمرش را صرف کرد. یونگ پیوستگی را این گونه توصیف می کند: «وقوع هم زمان دو رویداد پر معنا که به ظاهر و بر حسب تصادف به هم مرتبط نیست.» او چنین فرض کرد که یک نوع همکاری و تشریک مساعی بین ما و تمام رویدادها موجود است، که به نوعی در سرنوشت ما دخالت داشته و همواره در نظام هستی در جریان است.

اساس و شالوده نظریه پیوستگی بر این استدلال استوار است که هر موجود زنده از مقصود و معنای ژرف و عمیقی که بر ما پوشیده است پیروی می کند. هوش بیکران که منشاء همه امور است، به شیوه ای همبسته و به هم پیوسته تمام موجودات عالم هستی را حمایت و پشتیبانی می کند. اگر عالم هستی را یک پازل تصور کنیم، قطعه های این پازل به طور دقیق و کامل با یکدیگر مطابقت کرده، یک مجموعه را تشکیل می دهند. به مجرد این که این نکته را باور کنید، هر روز با مدارک و شواهدی - که صدق این مدعا را ثابت کند - رو به رو خواهید شد.

این پدیده که هیچ گاه از شانس و تصادف متأثر نیست در همه جا حي و حاضر و بر یکایک کنشهای عالم ما حاکم است. آری ما جزیی از طبیعت هستیم و حیات ما به تأثیر از قوانین کهکشان ها ادامه می یابد. کارل یونگ یکبار گفت:

«هر بار که بکوشیم حس استقلال فردی خود را حفظ کنیم، تحت استیلای نیروهای حیات بخشی قرار می گیریم که از سطح نیروهای فردی ما بسیار فراتر است. به همین دلیل در همان لحظه که در نمایشنامه زندگی خود، نقش عمده ای را بر عهده داریم، در نمایشی بسیار بزرگتر و والاتر، در جمع یک سیاهی لشگر زوبین به دست، نقش مشترکی را بازی می کنیم»

من به این کشف بزرگ نایل شده ام که تنها یک رؤیا وجود دارد؛ رؤیای خدا، و ما در این رؤیا، درست مانند نقش هایی که در رویای خویش می آفرینیم، نقشی به عهده داریم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
پیوستگی در سراسر زندگی ما


در طول چند سال گذشته، من از افراد حاضر در جلسه های سخنرانیم پرسیده ام چند نفر از شما تا به حال با این تجربه رو به رو بوده است که در باره فردی بیندیشد و در همان روز، نامه و یا تلفنی از او دریافت کند؟» و دیگر این که: آیا تا به حال با این تجربه رو به رو بوده اید که پس از شنیدن نام فردی که سال های سال او را فراموش کرده اید، به طور غیر منتظره با وی برخورد کنید؟ » پس از طرح این دو پرسش، به تقریب همه دست ها بالا می رود.

از قرار معلوم، پیوستگی و ارتباط رویدادها و افراد شانسی و یا الله بختکی نیست، بلکه تابع اصول و جریانی منظم بوده و یکی از تجربه های انسان در نظام هستی به شمار می آید، گرچه ذهن استدلالی در برابر اتصال و همبسته بودن امور مقاومت و مجادله می کند. با این وصف این پدیده از طریق رشته ای از اتفاق های غیر قابل توصیف، و گاه هراسناک، به کرات در زندگی ما رخ می دهد. حقیقت آن است که هر چه از آرامش بیشتری برخوردار باشیم و هر چه هماهنگ تر با نظام طبیعت در مسیر زندگی حرکت و یا جریان پیدا کنیم، بیشتر با این پدیده رو به رو خواهیم شد. سرانجام رویارویی با این گونه وقایع به ظاهر اتفاقی برایمان عادی می شود و آن را بخشی از تکامل اسرار آمیز عالم تلقی می کنیم.

یقین دارم که شما نیز به طور قطع با این گونه تجربه ها رو به رو بوده اید. برای مثال، قبل از پاسخ به تلفن، می دانستید که چه کسی به شما تلفن می زند یا این که تا به حال خود را در حال انجام کاری یافته اید که با ذهن استدلالی نمی توانستید علت انجام آن کار را توجیه کنید، اما پس از مدتی که به عقب برگشتید و کارهای خود را مرور کردید، به روشنی به علل آن پی بردید. اجازه دهید به نمونه ای از تجربه های شخصی ام در این باره اشاره کنم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
چند سال پیش ناشر من بابت نگارش دنباله کتاب «نقاط ضعف شما» و «سررشته زندگی خود را به دست گیرید.» دستمزد قابل ملاحظه ای را به من پیشنهاد کرد. پس از قبول این پیشنهاد، ماه ها در برابر مطالب و محتوای کتاب جدیدم فکر کردم و راستش را بخواهید نمی دانستم که از کجا آغاز کنم، روزی در کنار دریا نشسته و در این اندیشه غوطه ور بودم که درباره چه مطالبی بنویسم.

ناگهان تحت تأثیر فشار و انگیزه ای بسیار نیرومند از جا برخاستم، لباس بر تن کردم و سوار بر اتومبیلم شدم. این عمل از جانب من بسیار بعید و غیر معمول بود. به بیانی دیگر طبع و سرشت من هرگز اجازه نمی داد که در آن وقت از روز، از آرامش کنار دریا دل بکنم و بدون هیچ گونه الزام و اجبار سوار بر اتومبیل شوم و به پیش برانم. با وجود این بدون این که به مقصد خود بیندیشم، به رانندگی ادامه دادم و پس از حدود سی دقیقه، خود را در مرکز خرید پمپانو یافتم.

از کار خودم سر در نمی آوردم؛ من به طور معمول به مراکز خرید نمی روم و هرگز تصور نمی کردم که در بعدازظهری زیبا و دل انگیز در یکی از آنها ظاهر شوم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
پس از ورود به مرکز خرید، یکراست به یک کتابفروشی قدم گذارم و بی درنگ به بخش روانشناسی رفتم. در یکی از قفسه ها، کتابی که از ردیف خارج شده بود و هر آینه احتمال داشت سقوط کند فرم را جلب کرد. این کتاب را بیرون کشیده، نزد صندوقدار رفتم و آن را خریدم. پس از بازگشت به خانه و پارک اتومبیل به طرف ساحل قدم برداشتم و در همان نقطه نشستم و از صفحه اول تا آخر کتاب را خواندم.

پس از مرور این کتاب، تازه دریافتم که چه مطالبی را باید به رشته تحریر در آورم. پس از گذشت چند ساعت، نگارش کتابی را که بعدها عنوان : "The Sky's The Limit" را برای آن برگزیدم طرح ریزی کردم. موضوع کتابم درباره خود شکوفایی بود. به روشنی حس می کردم که می توانم این بخش از روانشناسی انسانی را برای مردم بشکافم و با استدلالی روشن در دسترسشان قرار دهیم. می دانستم که باید درباره فردی بنویسم که در بالاترین سطوح هشیاری زندگی می کند و می داند چگونه باید در زندگیش معنا و مقصودی بجوید.

کتابی که عملا از قفسه کتابفروشی در دستان من فرو افتاد، کتابی از آبراهام مزلو، زیر عنوان «جنبه های دور از دسترس سرشت انسان» بود. کتابی که پیش از این از مزلو مطالعه کرده بودم تأثیر ژرف و عمیقی بر من نهاده بود. اما کتابی که در دست داشتم برای نگارش کتاب "The Sky's The limit" انگیزه ای نیرومند در اختیارم می گذاشت. همان طور که ملاحظه کردید در شرایطی که احساس درماندگی می کردم و نمی دانستم از کجا شروع کنم، نیرویی به ظاهر تصادفی، به طور دقیق مرا به مکانی که می بایستی می رفتم راهنمایی کرد و بدون این که تلاش زیادی به خرج دهم، کارها خود به خود رو به راه شد.

من این کتاب را به دکتر مزلو تقدیم کردم و حس کردم که مأموریت یافته ام نقطه نظرهای او را درباره توانایی های بالقوه و عظمت بشر برای عموم مردم توصیف کنم. اکنون تردیدی ندارم که شما نیز می توانید با این گونه رویدادهای وهم آور و هراسناک در زندگیتان رو به رو شوید. برای مثال ناگهان از طریق یک اظهار نظر به ظاهر تصادفی از جانب کسی و یا عبارتی از کتابی، کاری به طور کامل غیر منتظره را انجام داده و پس از گذشت مدتی به روشنی به دلایل آن پی می برید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
حال این سوال پیش می می آید که چگونه می توان این گونه رویدادها را توجیه کرد؟ چگونه ناگهان یک اندیشه شما را به فردی و یا چیزی به طور کامل غير مرتبط متصل می کند. کلمه «اتصال» برای درک اصل به هم پیوستگی شایان اهمیت بسیار است. به ظاهر همه چیز به شیوه ای اسرار آمیز و غیر قابل توصیف به هم مرتبط است، ولو این که ما نتوانیم این ارتباطات را مشاهده کنیم.

هنگام بروز مسایل سخت و طاقت فرسا، ناگهان به شیوه ای عجیب و غیر منتظره، فردی از راه می رسد و یا این که رشته ای از رویدادهای لازم و مؤثر به وقوع می پیوندد و شما را از گرفتاری نجات می دهد. به مجرد این که باور کنیم که همه ما ذرات کوچک و به هم پیوسته کلی عظیم هستیم و این اصل و قاعده طبیعت است، حتی اگر نتوانیم عوامل ارتباط دهنده را مشاهده کنیم، هوش بیکران، ذهنمان را روشن خواهد ساخت و طرح دقیق و روش های تحقق آن را مکشوف خواهد کرد.

عالم هستی از ریتم و آهنگی موزون برخوردار است. در پرتو آرامش و سکوت ژرف، در می یابیم که چگونه می توان بخشی از این ریتم کامل و تمام عیار بود. در این کتاب بارها به مفهوم كمال و کامل بودن اشاره می شود؛ زیرا بسیارند افرادی که به شدت به عیب ها و نقص ها و کمبودها اعتقاد دارند. به اعتقاد من، جهان ما به جز کامل بودن جیز دیگری نمی تواند باشد.

سیاره ما برای گرم کردن و نگهداری خود به میزان دقیق و معینی به انرژی خورشیدی نیاز دارد، بدون این که حرارت زیاد این منبع انرژی، آن را بسوزاند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
حال این سوال پیش می می آید که چگونه می توان این گونه رویدادها را توجیه کرد؟ چگونه ناگهان یک اندیشه شما را به فردی و یا چیزی به طور کامل غير مرتبط متصل می کند. کلمه «اتصال» برای درک اصل به هم پیوستگی شایان اهمیت بسیار است. به ظاهر همه چیز به شیوه ای اسرار آمیز و غیر قابل توصیف به هم مرتبط است، ولو این که ما نتوانیم این ارتباطات را مشاهده کنیم.

هنگام بروز مسایل سخت و طاقت فرسا، ناگهان به شیوه ای عجیب و غیر منتظره، فردی از راه می رسد و یا این که رشته ای از رویدادهای لازم و مؤثر به وقوع می پیوندد و شما را از گرفتاری نجات می دهد. به مجرد این که باور کنیم که همه ما ذرات کوچک و به هم پیوسته کلی عظیم هستیم و این اصل و قاعده طبیعت است، حتی اگر نتوانیم عوامل ارتباط دهنده را مشاهده کنیم، هوش بیکران، ذهنمان را روشن خواهد ساخت و طرح دقیق و روش های تحقق آن را مکشوف خواهد کرد.

عالم هستی از ریتم و آهنگی موزون برخوردار است. در پرتو آرامش و سکوت ژرف، در می یابیم که چگونه می توان بخشی از این ریتم کامل و تمام عیار بود. در این کتاب بارها به مفهوم كمال و کامل بودن اشاره می شود؛ زیرا بسیارند افرادی که به شدت به عیب ها و نقص ها و کمبودها اعتقاد دارند. به اعتقاد من، جهان ما به جز کامل بودن جیز دیگری نمی تواند باشد.

سیاره ما برای گرم کردن و نگهداری خود به میزان دقیق و معینی به انرژی خورشیدی نیاز دارد، بدون این که حرارت زیاد این منبع انرژی، آن را بسوزاند.
 
بالا