به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
من عنوان «نعش سرشار از احساس» را که در مقاله بالا به جسم نسبت داده شده دوست دارم. جسم، نعش، لاشه، بدن و یا هر عنوانی که برایش قایلید برد اصول و قواعد مادی است و همواره توسط انواع دردها، خرد شدن استخوانها، ترکیدن جوش ها در معرض آزار و اذیت است. اما در درون، شما یک اندیشه آسمانی هستید.

این بخش از وجودتان ناب و خالص است و از موانعی که بر جسمتان حاکم است آزاد و مبراست. وابستگی به جسم به مثابه وابستگی به انواع درد و رنج و عدم تمایل برای رها شدن از آن است.
عدم دلبستگی به جسم بدان معنا نیست که نسبت به تکامل جسم خویش بی توجه باشید. به عکس شما را به مراقبت بهتر از قالبی که روحتان در آن جای گرفته دعوت می کند.

دریافته ام که از وقتی که به ظاهر خود کمتر وابسته هستم با حفظ وزن مناسب، ورزش، استراحت کافی و به موقع و پرهیز از خوردن غذاهای کم قوت، از جسم خویش بیشتر مراقبت کرده ام. اکنون از این توانایی برخوردارم که به طور موقت از قالب جسمانی خود خارج شوم و تأثیر گذشت زمان را بر روی جسم خویش شاهد باشم، بدون این که حس کنم که هستی ام، وجودم در حال فروپاشی و نابودی است.

از آنجایی که چندان به این جسم وابسته نیستم، از ناتوانایی های جسمانی هرگز هراسی ندارم. این عدم وابستگی موجب شده است که با جسم خویش مسایل کمتر و کمتری داشته باشم.
بنابراین من از جسم خویش و تکامل آن تجلیل به عمل می آورم. وجود مادی خویش را دوست دارم و به آن ارج می نهم، در عین حال هویت و ماهیت من به آن وابسته نیست. عیسی مسیح يكبار گفت: «در جهان باشید و نه از آن.» او با ذکر این عبارت به پیروانش هشدار داد که جسم گرچه موهبتی الهی است، اما تنها وسیله ای است برای حضور در حیات مادی.

جالب توجه این که درک این حقایق موجب شده است که اینک در جسم خویش بسیار مؤثرتر از زمانی باشم که موجودیت خویش را در آن محدود کرده بودم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
5 - دلبستگی به نقطه نظرهای خود (خود را صاحب حق دانستن)

این هم یکی از دلبستگی هایی است که خلاص شدن از چنگال آن سهل و آسان نیست. «صاحب حق دانستن خویش» را می توان یکی از امراض دنیای متمدن تلقی کرد. من همه روزه به مدت چند ساعت به گفتگوهای رادیویی شهرهای مختلف آمریکا گوش می کنم. تقریبا هر روز شاهد این صحنه هستم که فردی که برای اظهار نظر درباره موضوع روز به رادیو دعوت شده، مدام می کوشد نقطه نظرهایش را به کرسی بنشاند و هرگز حاضر نیست در هیچ موردی اشتباه را متوجه خود سازد.

بسیار غریب و بعید است که او با ذهن باز و گشوده به نقطه نظر فرد مقابل گوش بسپارد. در حقیقت کسی که به استودیو دعوت می شود، به طور معمول چند لحظه نخست ساکت و مؤدب می نشیند و در ظاهر به سخن طرف مقابل گوش می کند. اما به محض این که نوبت او فرا می رسد با نادیده گرفتن آنچه گفته شده نقطه نظرهای خود را بیان می کند. به ندرت شنیده ام که فردی بگوید: «شما به نکته خوبی اشاره کردید، من باید در اعتقاداتم تجدید نظر کنم».

وابستگی به باورهای خویش و سماجت برای این که حق به جانب ماست، ناراحتی های فراوانی را سبب می شود. و ابزاری بی فایده و غیر مؤثر برای ارتباط با دیگران به شمار می آید. مردم دوست ندارند به آنان گفته شود چگونه باید بیندیشند و یا در صورت مخالفت با عقاید شما، نقطه نظرهایشان مردود شمرده شود. چنانچه آنان با چنین وضعیتی رو به رو شوند، به طور غیر ارادی شما را از قلمروی هشیاری خویش اخراج کرده و ذهنشان را در برابر نقطه نظرهایتان مسدود می کنند.

اگر به خاطر عدم توانایی در گوش کردن به نقطه نظرهای مردم از سطح هشیاری آنان رانده شده اید، تردید نکنید که سخت به نقطه نظرهای خویش چسبیده اید و هر کس را که با عقاید شما مخالفت می کند خطا کار می شمرید. وابستگی هایی از این دست به طور قطع حفظ و بقای روابط محبت آمیز را ناممکن می سازد، چرا که حد و مرزها پیوسته گسترده تر می شود و بین افراد فاصله و جدایی بیشتری به وجود می آید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
در مقابل هر عقیده ای که قاطعانه آن را درست و منطقی می شمرید، میلیون ها نفر وجود دارند که آن را کذب محض می پندارند. از نظر دانشمندان ماوراء الطبیعه کلمه درست در مقابل واژه «اشتباه گرفتاری های زیادی را دامنگیر انسان ها کرده است. هرگاه بکوشید عمق و میزان اشتباه فردی را که متفاوت از شما می اندیشد به رخش بکشید، تنها شخصیت خود را در محک آزمون گذارده اید.

برخورد شما به احتمال زیاد او را در اظهار عقیده اش راسخ تر خواهد کرد.
برای رهایی از این نوع وابستگی، قبل از هر چیز باید بدانید که تمام «درست ها» در برابر «نادرست ها» ساخته و پرداخته ذهن انسان است. مفهوم درست، مستقل از وجود انسان معنا ندارد. جهان هستی بر محور اصولی که ما آن را تعریف کرده ایم می گردد. با وجود این مستقل از نقطه نظرهای ما به کارش ادامه می دهد.

تردیدی نیست که برخورداری از عقاید محکم درباره هر چیز خوب و نیکوست؛ در عین حال هر گاه به نقطه نظرهای خود بچسبید و تحت هر شرایطی خود را صاحب حق شمرید، امکان شنیدن و توجه به نقطه نظرهای دیگران را نفی کرده و خود را فردی متعصب و خود رای معرفی می کنید. حق را به جانب خود دادن و دیگران را خطا کار شمردن از روز ازل در میان نوع بشر وجود داشته و از بدو نگارش تاریخ عامل و مسبب بسیاری از جنگ ها و مصیبت ها بوده است.

به ندرت ممکن است که فردی توجه خود را متمرکز کرده و به طور کامل به سخن طرف مقابل گوش فرا دهد. کمتر اتفاق می افتد که ما تصمیم های خود را براساس نظریات محکم و منطقی فرد دیگر تغییر دهیم، و غیر ممکن است که در اظهار نظر و یا عقیده ضد و نقیض را در آن واحد در ذهن حفظ کنیم. به هرحال برای دستیابی به سطوح عالی هشیاری، ضرورت دارد که نقطه نظرهای مخالف را توأم با عقیده خویش در ذهن حفظ کنیم و برای اشتباه دانستن عقیده مخالف ضرورتی حس نکنیم.

اسکات - فیتزرجرالد، یکی از بزرگترین رمان نویس های آمریکایی یکبار گفت:

«فردی از هوش و ذکاوت ممتاز برخوردار است که در آن واحد بتواند دو نکته کاملا مخالف را در ذهن حفظ کند و همچنان به کارش ادامه دهد. برای مثال، انسان به هنگام برخورد با اوضاع و شرایط ناگوار باید از این توانایی بهره مند باشد که با عزمی راسخ این وضعیت را سر و سامان دهد»

مفهوم عدم وابستگی به روشنی در مطلب بالا نمایان است. این که اجازه دهید نقطه نظرهای متضاد و متباین به طور همزمان در ذهن شما ساکن شود و شما زیبایی این تفاهم را به طور عملی در چنین دیدگاهی شاهد باشید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
6 - دلبستگی به پول

این وابستگی در میان مردم دنیای غرب به سر حد جنون و دیوانگی رسیده است. توصیه نمی کنم که نسبت به پول بی میل باشید. سخت معتقدم که برخورداری از پول در زندگی یک امتیاز و مزیت عمده به شمار می آید. در عین حال بر این باورم که پول باید در زندگی انسان سالم و جریان درستی پیدا کند. به بیانی دیگر پول خوب و نیکوست و کار کردن برای کسب پول یا بخشی از زندگی مردم در عصر مدرن است.

با وجود این هرگز نباید اجازه دهید که پول سلطان و حاکم وجودتان شود و به عنوان عامل کنترل کننده در زندگیتان نقشی به عهده داشته باشد.
عدم وابستگی به تحصیل پول مسؤولیت دشواری محسوب می شود. به تجربه دریافته ام افرادی که می توانند به کار خود علاقه و اشتیاق نشان دهند و بر این گونه زیستن تأکید دارند، پولی که نیازمندش هستند به زندگی خویش می کشانند.

این کسان پول را به گردش می اندازند و آن را در خدمت به دیگران به کار می گیرند و هیچگاه به انباشت و ذخیره سرمایه نمی اندیشند. در حقیقت آنان به بیماری «بیشتر» که در فرهنگ غرب شایع است مبتلا نیستند.
عدم وابستگی به پول بدان معناست که ذهن را به آنچه دوست دارید و آنچه معنا و منظوری در آن جستجو می کنید معطوف کنید.

عدم وابستگی به پول چشم گشودن به این واقعیت است که هویت شما با سپرده های بانکی شما توصیف نمی شود. اگر حس می کنید که برای شاد بودن و موفق زیستن محتاج پول هستید، يقين بدانید که به پول وابسته اید. نیاز شما به چنگ افکندن به پول بیشتر بدان معناست که در حال حاضر موجودیت شما ناقص است. نقص شما چیزی است که شما آن را پول بیشتر خطاب می کنید. این خلاء شما را وا می دارد که برای جبران آن به تقلا و تکاپویی سخت تن در دهید و در نتیجه از بودن در فضای اکنون و لذت بردن از انجام آنچه دوست دارید محروم شوید. و، البته آنچه درباره اش می اندیشید بسط و گسترش می یابد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
آنچه اکنون در زندگی شاهدش هستید به طور دقیق ناشی از اعتقادهای شماست. چه بسا بخواهید بعضی از باورهای زیانبخش را - از جمله استنباطی که نسبت به پول دارید - تغییر دهید.

اگر چنین است از خود بپرسید: «آیا پول خشنودی و رضایت مرا فراهم کرده است؟» اگر پاسخ منفی است و همچنان نمی توانید این عقاید را تغییر دهید، بررسی کنید و ببینید که عقایدتان به چه چیزی وابسته است.
تمرکز ذهن و مراقبه، یکی از روشهای یافتن ریشه عقاید ناصواب است. به نیروی باطن خود اعتماد کرده، و از آن تقاضا کنید که این عقیده را بر شما آشکار سازد.

اگر شما به رغم برخورداری از پول خرسند و شادمان نیستند، به احتمال زیاد عقاید شما به پول وابسته نیست.

7 - دلبستگی به بُردن

در فرهنگ غالب جوامع، بردن تقریبا یک اعتیاد محسوب می شود، مادام که ما عاجزانه خواستار بردن باشیم و به آن بچسبیم، دچار یک کشمکش درونی تحمل ناپذیر می شویم. البته من مخالف رد نیستم و به اندازه هر کس دیگر مایلم، به ویژه در مسابقه های ورزشی برنده شوم. در عین حال به اعتقاد من توانایی انسان در دفع کشش و جاذبه برنده شدن و نیاز به پیروز شدن نشان می دهد که او تا چه اندازه به حس بصیرت و هشیاری برتر خود متکی است.

وابستگی به بردن به تدریج به وسواس تبدیل می شود و چنانچه پیروز نشویم ما را دچار فشار روحی و کشمکش و اضطراب می کند. واکنش مابه هنگام باخت، بزرگترین ارزیابی شخصیت ما محسوب می شود.
راستی اگر در یک بازی رقابت جویانه شرکت کنیم و رقیب ما با امتیازهای بیشتری در بازی پیروز شود، چه چیزی را از دست می دهیم؟ به طور قطع هیچ چیز را! زیرا فقط مدتی به انجام یک بازی سرگرم بوده و از آن لذت برده ایم. با این طرز تلقی به آسانی می توانیم به رقیب خود در ازای بازی خوبی که ارائه کرده - تبریک بگوییم و همانند او از احساس خوب و انبساط خاطر بهره مند شویم.

وابستگی به بردن جز احساس شکست، تشویش، آشفتگی و کشمکش درونی ارمغانی به همراه ندارد و چسبیدن به این وابستگی، مدام احساس یک بازنده را در ذات و ضمير ما پایدار نگاه می دارد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
بُرد و باخت نوعی داوری است. هرگاه این نوع داوری دامنگیرمان شود و به زندگیمان رخنه کند، برد و باخت که معلول نیروهای بیرون از خود ماست، عنان افکار و احساس هایمان را در دست می گیرد. در صورت تمایل در قلمرو ورزش و یا عرصه کسب و کار به رقابت بپردازید، اما با عدم دلبستگی به نتیجه نهایی در تمام مدت، از همکاری و تشریک مساعی نیز غافل نشوید.

وابستگی به بردن بدان معناست که ارزش باطنی شما معادل امتیازهایی است که کسب می کنید و به طور طبیعی کمبود این امتیازها بر حال و هوای روانی شما تأثیر می گذارد.
نکته جالب توجه این است که هر چه به بردن در بازی کمتر دلبسته باشید، شانس پیروزی شما بیشتر خواهد بود. ورزشکاران برجسته تمام دقت و توجه خود را به پیروزی متمرکز نمی کنند.

آنان تنها می کوشند با برخورداری از تسلط کامل بر اعصاب و هماهنگی و توازن کامل روحی حرکات مناسب را به مرحله اجرا بگذارند. رقابت آنان به مراقبه بیشتر شبیه است تا به مسابقه. موسیقی دان های بزرگ نیز به غرایز و شهود خود اعتماد می کنند و هماهنگ با نوای موسیقی، راه را به روی جریان انرژی خلاق خویش می گشایند و توانایی های خود را به آسانی و به طور کامل عیان و بیان می کنند. این کسان از آرامش و هماهنگی کامل سرشارند؛ هیچ گاه پیروزی به ذهنشان خطور نمی کند و یا محور و معیار اعمالشان قرار نمی گیرد.

به مجرد این که فکر بردن بر ذهن آدمی سایه افکند، عضلاتش منقبض و سفت شده و نمی تواند آن طور که باید و شاید تونایی هایی را که با تحمل رنج و مشقت فراوان کسب کرده متظاهر سازد. در نتیجه پیروزی به حریف تقریبا ناممکن می شود.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
دلبستگی به بُردن تقریبا معادل نیاز به جنگیدن با حریف است. زبان رقابت به زبان جنگ و ستیزه جویی می ماند. اگر این موضوع را باور ندارید، به هواداران تیم ها در مسابقه های فوتبال توجه کنید. چنانچه گفتیم هرگاه دقت و توجه به بردن معطوف شود، سطح عملكرد و توانایی هایمان شدت تحلیل رفته، عضلات مان منقبض شده، تسلط بر اعصاب از دست می رود و در نهایت به شکست و ناکامی منجر می شود چرا؟ برای این که جنگ و ستیز فرجامی جز ضعف و ناتوانی ندارد.

در صورتی که هماهنگی و توازن موجب توانمندی می شود. با برخورداری از هماهنگی باطنی، عملکردها در بالاترین سطح ممکن ظاهر می شوند. به عکس کشمکش و آشفتگی روحی کارکرد را تا پایین ترین سطح تنزل می دهد. به شما توصیه می کنم که از دلبستگی به بردن سخت بپرهیزید و آن را امری پیش پا افتاده تلقی کنید. به آرامی در دل بگویید:

«اکنون عشق الهی به خیر و صلاح این حرکت جمعی یاری می رساند؛ اینک از وقار و آرامش درون سرشارم. عشق الهی پیاپیش من حرکت می کند و راهم را هموار می سازد.»

آنگاه با آنچه در جریان است هماهنگ و همنوا شوید و از آنچه با هماهنگی جسم و روح شما حاصل می شود لذت ببرید و به این نکته توجه کنید که عدم دلبستگی بالاترین سطوح توانایی را در وجودتان متجلی می سازد.
دیگر بار هر یک از وابستگی هایی را که در این بخش بدان اشاره شد، با دقت مرور و بررسی کنید و ببینید که کدامیک از آنها به زندگیتان راه یافته است.

این نکته را از یاد نبرید که می توان ضمن وانهادن دلبستگی به هر یک از موارد فوق، به خصوصیات آن عشق ورزید. اتصال به ضمیر برتر و یا موجود خداگونه درون را سرلوحه رفتار خود قرار دهید و اجازه دهید که عشق و ایثار شما در شبکه عشق و هماهنگی عالم هستی جریان یابد. پس از عبور از مرز وابستگی خواهید آموخت که چگونه هشیاری خود را به شبکه عشق الهی متصل کرده و در مقام بخشش و بارش به آسانی و بی تکاپو از موهبت زندگی مؤثر و سرشار از صفای باطن بهره مند شوید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
اتصال به شبکه نوعدوستی: ابزاری مفید برای رهایی از دلبستگی


همه ما تا اندازه ای با نمودارهای تشکیلاتی آشنایی داریم. در رأس این نمودارها بالاترین مقام اجرایی مدیر عامل شرکت حضور دارد و سپس یک پله پایین تر، معاونان سازمان یا شرکت که هر یک، بخشی از مسؤولیت های مدیر عامل و یا رییس را پیگیری می کنند قرار دارند، کمی پایین تر مدیر میانی مستقر و پایین تر از آن جایگاه مدیران هر بخش است و سرانجام در پایین ترین سطح، منشی ها، ماشین نویس ها و کلیه کارکنان بخش خدمات جای گرفته اند.

افرادی که در چنین سازمانی مشغول به کار هستند، پیوسته می کوشند، سلسله مراتب اداری را طی کرده و به سطوح بالاتر ارتقاء مقام پیدا کنند. آنان در هر یک از این سطوح، توانمندی و اعتبار بیشتری تحصیل می کنند و در صورت دستیابی به بالاترین مقام، از موقعیت و اقتدار نهایی برخوردار شده و از تمام مزایای آن سود می برند.

بسیاری از گروههای آموزشی، مذهبی، اداری، عام المنفعه و حتی خانواده ها از این نمودار تشکیلاتی پیروی می کنند، نیرومندترین فرد در رأس این هرم مستقر است و تمام مسئولیت و اقتدار تشکیلات را در اختیار دارد. او از طریق این نمودار مسئولیت هایش را به افراد زیر دست خود تفویض می کند. این گونه تشکیلات در اصطلاح اداری بور و کراسی نام دارد و تقریبا از نظر عموم مردم قابل قبول است. اما این نظام به رغم متداول بودنش، کم اثر ترین شیوه برای به اجرا در آوردن کارها و خدمات است. در مقابل آن نظام شبکه بندی وجود دارد که گرچه شناخته شده و مشهور نیست.

اما از منتهای درجه اثربخشی برخوردار است. به اعتقاد من پیروی از نظام شبکه بندی، جامعه را به سوی بصیرت و روشن بینی هدایت می کند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
در نظام بوروکراسی قدرت در نقطه ای متمرکز شده و سپس در سطوح پایین تر تجزیه می شود. به عکس در نظام شبکه بندی، تمام دقت و توجه به بخشیدن قدرت متمرکز است. در اینجا برای روشن شدن مطلب استعاره ای می آوردم که در زیر می خوانید:
یک شبکه سراسری تلفن را در نظر بگیرید که تمام عالم هستی را تحت پوشش قرار داده است.

در این شبکه ارتباطی، تنها پیام ها و آرمان های معنوی، عشق، ایثار و گذشت مخابره می شود. به عکس ارسال پیام هایی که نشان از کمبود دارد و یا از مال پرستی، مقام پرستی و نفوذ حکایت می کند، در این شبکه پذیرفتنی نیست. مقام و منزلت انسانی ما حکم می کند که از طریق این شبکه نامتناهی دستاوردها و موهبت های خویش را، در جریان بخشش و بارش رها کرد و با دیگران سهیم شویم.

اگر بخواهیم برای شبکه نوعدوستی نموداری قایل شویم، این نمودار به جای عمودی افقی خواهد بود، زیرا در این شبکه مردم در یک سطح قرار دارند و برایشان مال و مقام و سایر معیارهای مادی مهم و تعیین کننده نیست. گویی هر چه بیشتر در این فضا اقامت کنیم و دستاوردهای بیشتری را با جهانیان سهیم شویم، به علت اصل بخشش و ایثار بیشتر از جهان می ستانیم.

به تجربه دریافته ام که عدم وابستگی و تعلق خاطر به اقتدار و تملک راه را برای دستیابی به موقعیت ها و دستاوردهای بیشتر و بالاتر صاف و هموار می کند.
دریافته ام که که شبکه نوعدوستی مؤثر ترین شیوه برای انتقال و دریافت دستاوردهایی است که قصد داریم با دیگران سهیم شویم. به تازگی نسخه هایی از کتابم را با عنوان «هدایایی از آی کیس» برای همه افرادی که در طول سال های سال برایم نامه نوشته بودند فرستادم.

افزون بر این با پیروی از نظام شبکه بندی و با این هدف که نقطه نظرهایم را که سخت پایبندش هستم به گردش در آورم، نسخه هایی را نیز در اختیار اقشار مختلف مردم قرار دادم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
از زمانی که تعدادی از این کتاب را در شبکه بخشش و بارش به رایگان توزیع کردم، فروش آن به طرز سرسام آوری افزایش یافت. هر چه بیشتر این کتاب هدیه شد، بیشتر به فروش رسید و مردم افکار و نقطه نظرهای بیشتری را با من در میان گذاشتند. افزون بر این صدها کتاب و نوار را به پاس این عشق و محبت، از مردم سراسر جهان دریافت کردم.

حتی قرار است فیلمی براساس محتوای آن ساخته شود. اینک این کتاب به طور چشمگیر و فزاینده ای جای خود را در میان مردم باز کرده است. آری در مقام بخشش و بارش، جریان ایثار همواره به خود ما باز می گردد. ضرب المثل معروفی که می گوید: « آنچه آدمی بکارد، همان را درو خواهد کرد.» پایه و اساس نظام شبكه نوعدوستی محسوب شده و بر یکایک کنش های عالم ما حاکم است. آری عشق و دوستی، مهر و محبت می زاید و خشم و نفرت، انزجار و کینه جویی به بار می آورد.

افراد پیرو شبکه نوعدوستی، در هر کار و خدمتی بیش از حد انتظار می دهند و می بخشایند.
این کسان هرگز به گردآوری مال، قدرت و یا اقتدار نمی اندیشند، آنچه در اختیار دارند در شبکه عشق و دوستی جهان به گردش در می آورند و دیگران را نیز ترغیب می کنند که بسیاری از شرکت های تجاری با توسل به ارتباط سالم با مشتری به شبکه جهانی عشق و نوعدوستی پیوسته و از این رهگذر، سود زیادی عایدشان شده است. برای عضویت در هر سیستمی، نخست باید حق اشتراک آن را پرداخت. عضویت در شبکه بخشش و بارش مستلزم آن است که منافع خود را نادیده گیرید و تمام وقت خود را به ارائه خدمات بهتر به مردم متمرکز کنید.

رشد و توسعه یک شرکت بر این نکته دلالت دارد که خدماتی خالصانه و بدون چشم داشت در اختیار مشتریان و کارکنان قرار گرفته است. تشکیلاتی که از نظام شبکه عشق و ایثار تبعیت کند، رضایت و خشنودی کارکنان و مشتریان را از هر حیث فراهم می آورد.
برای پیوستن به شبکه نوعدوستی، نخست با آنچه هست در جریان باشید و به مشیت الهی توکل کنید. سپس دلبستگی های خود را ارزیابی کرده و سرانجام در نظام شبکه بندی به بخشش و بارش بپردازید.

افق و گستره دید بعضی از مردم بسیار کوتاه و محدود است. این وضعیت به طور معمول ناشی از اعتقادی ریشه دار به بی ارزش بودن است که در نخستین سال های کودکی به وجود آمده است. این کسان ترجیح می دهند که به جای تأمل و تعمق درباره جنگل، یکایک درخت ها را شمارش کنند. به همین دلیل با صرف وقت درباره امور بیش پا افتاده، از دستیابی به منشاء درونی سعادت و برکت محروم می شوند. برای برخورداری از نگرش غیر وابسته و سرشار از صلح و صفا بایستی این کانون های مقاومت را با نگاهی دقیق و عمیق شناخته و شیوه غلبه بر آنها را بیابیم.
 
بالا