به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
در دنیای اندیشه مطلق، مانع و محدودیتی وجود ندارد، وقتی می نویسم، اندیشه ام، این انرژی ناب و خالص به شکل کلمه ها از ذهنم تراوش می کند و سپس از طریق ماشین تحریر به صورت واقعیتی عینی جلوه گر می شود. کمبود، تنگنا، ترس، اضطراب، خستگی و فشار که در گذشته نمی گذاشت در زندگی به خرسندی و کامروایی برسم، در این عرصه جایی ندارد؛ اندیشه که شکل نسبتا سبک و ظریف انرژی است بدون هیچ گونه محدودیتی از ذهنم تراوش کرده و از طریق کلمه ها و عبارت های این کتاب عیان و بیان می شود.

وقتی جسم خود را در پشت در اتاق جا می گذارم، هر چه تردید و ناباوری را از خود دور کرده و این احساس را به دست می آورم که آنچه می خواهم امکان پذیر است. هدف من از نگارش این کتاب آن است که تجربه هایم را در اختیار شما بگذارم و یاریتان کنم تا با تسلط بر احساسات و هیجان های خویش مانع قربانی شدن خود در راه افکار منفی شوید و آنگاه به طرزی فزاینده راه خود را به سوی ضمیر برتر خویش بگشایید و انرژی خلاق طبیعی را در خود به تحرک واداريد.

برای شروع فرآیند بیداری در وهله نخست باید مفهوم تضاد و تناقص را به خوبی درک کنید. چرا؟ چون هر لحظه زندگی شما از خصوصیات ضد و نقیض سرشار است. به بیانی دیگر جسم شما تابع اصول و مقررات جهان مادی است و روحتان از قواعدی کاملا متفاوت پیروی می کند. با گوادجيتا، یکی از قدیمترین کتابهای معنوی سیاره ما تناقض را اینگونه جمع بندی می کند:

با اشتیاق «زوجهای اضداد»، با آن تله های دوست داشتن و دوست نداشتن، تمام مخلوقات با سرگردانی زندگی می کنند، به جز تعداد کمی از آنان، که آنها عاری از گناه هستند، که کرداری مقدس دارند و بصیرند، رها هستند از اضداد و ایمانی تثبیت شده نسبت به من دارند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
مادام که ضد و نقیض بودن چیزها برایتان معمول و عادی نشود، در سرگردانی به سر خواهید برد. شما در داخل جسمی واحد، هم می توانید کمرو باشید و هم پرخاشگر؛ تنبل و یا سخت کوش، ممکن است در مقام انجام کاری، کمترین تلاش را مبذول دارید و بیشترین تأیید و تحسین را بستانید.

هر چه بیشتر آب را بفشارید، کمتر در دستتان باقی خواهد ماند. چیزهایی که اسباب تكدر خاطر ما می شود در وجود دیگران درس هایی است که خودمان باید آن را بیاموزیم. شما نمی توانید آهن ربایی را بیابید که تنها دارای قطب مثبت باشد. هر چه آن را به قطعه های کوچکتر تقسیم کنید، همچنان دارای قطب مثبت و منفی خواهد بود.

دوگانگی بر تمام کنشهای عالم ما حاکم است. به جای این که با اتکاء به نیمکره چپ مغزتان، که به استدلال و منطق متکی است، بر تضاد و تناقص خط بطلان بکشید، با توسل به نیمکره راست مغز که از شهود و الهام تأثیر می پذیرد، این واقعیت را بپذیرید که انواع تضادها می توانند به سادگی در کنار هم زندگی کنند.

رام داس در کتابی با عنوان: «اکنون اینجا باشید» وصف دقیقی از تضادها و تناقصها به دست می دهد. وی می گوید: «عالی ترین شکل تضاد آن است که در مقام بخشش و بارش، جریان ایثار بی درنگ به خود شما باز می گردد. مادام که در طلب قدرت باشید، نمی توانید از جریان ایثار بهره مند شوید. به مجرد این که از قدرت و اقتدار چشم پوشی کنید، بیش از حد تصور از این موهبت برخوردار خواهید شد.

تا وقتی که این مفهوم را نپذیرید که به طور همزمان می توانید در جسم خود ساکن باشید و نباشید، با مبحث تناقص در ستیز خواهید بود.
اکنون تردیدی ندارم که پس از آگاهی از اصول و قواعد کیهانی و هماهنگی با آن، نوشتن درباره آن و زیستن در کنار آن، به انسانی دیگر تبدیل شده ام و با روحیه ای مصمم تر و شاداب تر از آنچه در خواب و خیال متصور است، عالم خود را به والاترین و زیباترین شکل ممکن آفریده ام.

امیدوارم نیرو و تلاش هایم در این کتاب روشن و ملموس باشد و شما را یاری کند که چون من تفاوتی مثبت و چشمگیر در زندگیتان پدید آورید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
فصل 1

دگرگونی

دگرگونی، یعنی توانایی و تمایل برای زیستن فراسوی جسم خویش


حس می کنم از دروازه ای گذشته ام که بازگشت به مکان و موقعیت پیشین برایم ممکن نیست. به اعتقاد من، عبور از دروازه، فرآیند دگرگونی را به روشنی به نمایش می گذارد. اجازه دهید بحث را از «جم» که بخش ملموس و عینی حیات انسان است، آغاز کنیم. جسم شما کلیه استخوانها، شریانها، رگهای خونی، پوست، تخم چشم، ناخنهای انگشتان، قلب، ریه ها، کلیه ها و سایر خصوصیات فیزیولوژیکی شما را در بر می گیرد.

از سوی دیگر واضح و مبرهن است که حیات شما به مشتی پوست و استخوان، بافتها و نسوج زنده محدود نمی شود. آنچه در جسم خود مشاهده می کنید در یک اسب و یا خوک نیز می بینید. نود و نه درصد از وجود واقعی و منحصر به فرد شما دیدنی، بوییدنی و لمس کردنی نیست. در حقیقت بخش عمده زندگیتان چیزی فراسوی این جسم است.

این بخش را ذهن، احساس، اندیشه و یا هشیاری برتر می نامند، هر چه باشد به طور قطع جسمتان نیست. تمام هشیاری و خرد لايتناهی انسان در بعد بی شکل، بی بو و غیرقابل المس او متمرکز است.
طبیعی است که جسم تابع اصول و قواعد حیات مادی بوده و همواره در حال دگرگونی است؛ و نیز هر لحظه در حال تجدید حیات و تجدید قوای خود.

بد نیست بدانید که هر هفت سال سلول های فرسوده بدنتان می میرند و جای خود را به سلول های تازه می دهند و به این طریق ادامه زندگیتان میسر می شود. شما نخست طفل کوچکی بودید، به تدریج رشد کردید و به دوره نوجوانی و جوانی قدم نهادید. در این مدت، کالبدتان بارها به طور کامل تغییر یافت. اما «خود» راستین شما ثابت و پا برجا ماند. به مجرد این که به اصول و قواعد روح پی ببرید و از آن پیروی کنید از این توانایی بهره مند خواهید شد که از دروازه دگرگونی بگذرید و با کسی یا چیزی فراسوی خود بپیوندید.

تمام تولیدات و مصنوعات ساخت بشر، از فکر و نگرش او مایه گرفته است. در حقیقت ابداع هر فرآورده تازه، تبلور یک اندیشه یا نگرش تازه است. برای مثال کتابی که در دست دارید، حاصل اندیشه های من است که از طریق ماشین تحریر در جهان مادی جلوه گر شده است. همه ما در طول روز هزاران بار این گونه فرآیندها را تجربه می کنیم.

فردی که از مرز توجه به خود گذشته و از کالبد مادی خود فرا رفته، غایت و نهایت این تغییر و تحول را متبلور می سازد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
بر عکس هرگاه فقط در جسم خود ساکن شوید، سدی بر سر راه پیشرفت و گشایش افق فکری و روحی خود به وجود خواهید آورد. چند لحظه به محدودیت های جسم خود بیندیشید. این موانع، حد و مرزهایی هستند که پیامهایی را به ما دیکته می کنند.

برای مثال شما تنها می توانید مقدار خاصی وزنه بلند کنید، مسافت محدودی را بدوید و تا میزان معینی کار کنید. حال آنکه در قلمروی اندیشه، الهام، تجسم و مکاشفه محدودیت معنا ندارد. شما می توانید از طریق فکر و اندیشه مطلق، را*ب*طه کاملی با همسر خویش برقرار کنید و یا فارغ از جسم خود، بر بالهای مرغ خیال بنشینید، به هرکجا بروید و به دلخواه هر چیزی را تجربه کنید.

در فرهنگ ما به ارزش وجود ظاهری و فیزیکی تأکید شده است. حال آن که بخش نامریی و غیر ملموس ما شایسته این تأکید است. شما می توانید با توسل به تمرینهای ذهنی و عملی بر تمام تنگناها، موانع و محدودیتهای زندگی مادی خویش چیره شوید، از تجربه ها و فرآیندهای بسیار بگذرید و سرانجام به «خود» راستین و ذهن کیهانی که در باطن شما آرمیده است متصل شوید. در کتاب مقدس آمده است:

خود را با قید و بند این جهان محبوس نکنید؛ با به کارگیری نیروی ذهن، به فراسوی حیات مادی قدم گذارید، وارد فضای هستی و یا بودن بشوید و راه آمدن حکمت و هدایت برتر را بگشایید.»
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
در مقام و موقعیت دگرگونی معجزه پس از معجزه خواهد آمد و شگفتیها لحظه ای باز نخواهد ایستاد. شما می توانید بدون گذراندن دوره ای در علوم معنوی و یا ماوراء الطبيعه به سرچشمه عشق و خرد و انرژی لاينتاهی عالم متصل شوید، چگونه؟

هرگاه بر این اندیشه باطل که وجودتان جسمی است که روحی در آن مأوا گزیده خط بطلان بکشید و باور کنید که روحی هستید که با توسل به جسم در حیات مادی ظاهر شده اید، زندگیتان از هرگونه تنگنا و محدودیت مبرا خواهد شد. در چنین شرایطی تنها به این دلیل که به معجزه ایمان دارید و در انتظار آن به سر می برید، رخدادهای معجزه آسا بدون تلاشی از جانب شما، در خلال چند روز و یا چند ساعت عیان شده و به منصه ظهور خواهد رسید.

گویی پرده ای از روی هشیاری شما برداشته شده است. آنگاه خرد و فرزانگی برتر فرمان زندگیتان را به دست می گیرد و شما را به سر منزل مقصود می رساند.
دگرگونی، برای شفای جسم، یک ابزار کامل است. با عبور از قالب جسمانی از یک هشیاری و آگاهی شفابخش برخوردار می شوید؛ بودن در این فضا همواره به ما احساس شفا و آرامش و آسایش می بخشد.

در چنین شرایطی بدون تعیین هدف و به طور خودکار بر عادتهای مخرب از قبیل: پرخوری و پرهیز از ورزش چیره می شوید. حس قدردانی از دستاوردهایی که کسب کرده اید، عادتهای تازه را در وجودتان تقویت می کند؛ به گونه ای که توصیف آن با کلمات و عبارات امکان پذیر نیست. وقتی به مرتبه برتری از هوشیاری می رسید، ترس از مرگ در ذهن شما محو و زایل می شود. به این باور می رسید که فکر، اندیشه و خویشتن راستین شما فناناپذیر و ابدی است.

در طرح طبیعت هر چیز به چیزهای دیگر متصل است و اندیشه، که نوعی انرژی است، حیات و بقای عالم را میسر می سازد.
بانویی به نام پیس پیلگیریم با ارسال نامه ای پیام سرشار از صلح و صفا، عشق و تغییر و تحول شخصی خود را به شرح زیر برایم توصیف کرد:


«تمایل برای اندیشیدن و عمل کردن به جای ترس از تجربه های گذشته.

توانایی قاطع برای لذت بردن از هر لحظه زندگی.

عدم تمایل به قضاوت و داوری در مورد دیگران.

عدم تمایل به تغییر و تفسير اعمال دیگران.

عدم تمایل به اختلاف و درگیری.

عدم توانایی برای نگران شدن.

تشکر و قدردانی مکرر و احساس رضایت باطنی از مردم و طبیعت.

برخورداری از چهره ای متبسم.

آمادگی فراوان برای پذیرش عشق وکشش غیر قابل کنترل برای ایثارآن».
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
من به این حقیقت واقف شده ام که یک هشیاری نامریی، غیر قابل لمس، بی بو و در عین حال کاملا واقعی تمام اجسام و اشکال عالم هستی را پشتیبانی می کند. این هشیاری به اسامی متفاوتی نامیده می شود. بعضی افراد آن را خدا می نامند و برخی دیگر نور باطن، خرد جهان، و یا هوش بیکران.

نام و عنوانش مهم نیست، بلکه زیستن با آن و پیروی از این اصول از اهمیت بنیادی برخوردار است. این احساس را می توان به روشنی در پیام کارل یونگ مشاهده کرد. او به هنگام اسارت و در پاسخ به این پرسش بازجویان که آیا به خدا ایمان دارد؟ گفت: «خیر!» و آنگاه پس از درنگ اندیشمندانه ای افزود: «می دانم که خدایی وجود دارد.»

هر درخت در خود هوشی ذخیره دارد که قادر است در پوسته و برگ خود ترکیبات شیمیایی بسیار پیچیده ای که در درک و عقل بشر نمی گنجد به وجود آورد. برگ ها می آیند و می روند، شیره درخت بیرون کشیده می شود. شاخه ها در وقت مقرر گل می دهند. این درخت از آنچه با چشم قابل رویت است بسیار فراتر است.

او به خرد الابنتاهی اتصال دارد و در هوش بیکران سهیم است. گرچه ما از مشاهده این نیروی حیات عاجزیم اما وجود آن را هم نمی توانیم انکار کنیم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
این روزها اغلب به پوست روی دستم می نگرم. وقتی آن را می کشم، مثل گذشته انعطاف پذیر نیست و به سرعت به موقعیت اول خود باز نمی گردد. چین و چروکهایی را در اطراف چشمانم مشاهده می کنم که در گذشته وجود نداشت. شاهد ریزش موی سرم و رویش موهای زائد اطراف گوشم هستم، ناظر تغییر مداوم جسم خود هستم. اگر تصور می کردم که هستی ام به این جسم محدود می شود، از تغییرات جسمانی - که گاه و بی گاه شاهدش هستم - مضطرب و پریشان می شد.م.

اما نیک می دانم که بسیار فراتر از جسمی هستم که آن را اشغال کرده ام. می دانم که به جای جسمی برخوردار از روح، روحی هستم که جسمی را با خود یدک می کشم. چیزی که اغلب «روح» نامیده می شود و من آن را «هستی» خویش خطاب می کنم، ذات و جوهره وجود من است.

بزرگترین تفاوت بین «من» امروز و «من» چند سال گذشته، آن است که اکنون با این حقیقت زندگی می کنم که هستی ام تنها به این جسم محدود نمی شود.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
باک مینستر فولر يکبار گفت که 99 درصد وجود شما نامریی، غیر قابل لمس بی زمان، بی تولد و بی مرگ است. این بخش از وجودتان که همان نیروی اندیشه است، سبب می شود که از جسم خود فراتر روید و کیفیت زندگیتان را تعیین کنید.

اگر کسی نتواند از این نیروی عظیم و بیکران استفاده کند، در حقارت و ضعف و مسکنت عمر به سر خواهد آورد. دگرگونی زندگی من ناشی از این باور است که: «من تنها این جسم نیستم بلکه برای اندیشیدن و حس کردن نیز توانایی دارم.»
من در طول عمرم نقش های متفاوتی به عهده داشته ام. در گذشته بر این باور بودم که این نقش ها وجود راستین مرا تشکیل می دهند و آنچه انجام می دهم هستی مرا تعیین می کند.

اکنون شاهدم که جسم من در حال انجام کارهایی است که خود انتخاب کرده ام و در خلال این مدت می توانم به طور ذهنی در پس این جسم قرار گیرم و خود را در حال انجام کارهای مرتبط با صفات انسانی ام بیابم. بنابراین کار می کنم، تنیس بازی می کنم می نویسم، در برابر جمع فراوانی سخنرانی می کنم، به همسرم عشق می ورزم، در کنار ساحل قدم می زنم، پول پس انداز می کنم، درباره سرمایه گذاریم تماس تلفنی برقرار می کنم، کودکانم را در آغوش میگیرم و کارهای دیگر را به اختیار خودم انجام می دهم.

وقتی هستی ام در اعمالم متبلور می شود، این اعمال و این نقشها به گونه ای سحرانگیز کیفیت آن را افزایش می دهند. وقتی بخش نامریی و غیر قابل لمس خویش را در کارهایم دخالت می دهم، آنگاه تصدیق می کنم که وجود فیزیکی و یا جسم من، تمام هستی ام نیست. حس می کنم که در باطن من هوشمندی و اقتدار وصف ناپذیری وجود دارد که مدام به اندیشه ها و کلام من پاسخ می دهد.

توانایی من برای تبدیل شدن به اندیشه، یک معجزه واقعی است که من بخشی از آن هستم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
هیچ کس نمی تواند در پشت چشمان من قرار گیرد و واقعیت باطنی مرا تجربه کند. با همین منطق، من نمی توانم در جسم فردی دیگر نفوذ کنم و به فرآیندی که متعلق به اوست تبدیل شوم. در عین حال می توانم به خود اجازه دهم که به جای جسم خویش اندیشه ام باشم. اکنون بر این واقعیت چشم گشوده ام که آن خرد لاينتاهی که در تمام موجودات زنده به ودیعه نهاده شده، جوهره اصلی زندگی من است.

دیگر از مرگ هراسی ندارم؛ زیرا نمی دانم هستی ما در این قالب متمرکز نیست، بلکه مدام در حال دگرگونی است. جسم در نهایت از میان می رود، اما اندیشه زوال ناپذیر و خلل نیافتنی است.

به ظاهر در سال های اخیر همدردی و شفقت شگفت انگیزی در جسم و جانم رسوخ کرده است. در گذشته حداکثر می توانستم بر خطای دیگران قلم عفو بکشم و در دنیای خویش زندگی کنم. اما اکنون از نظر عاطفی و احساسی خود را با انرژی درونی تمام موجودات زنده متصل می یابم؛ در گذشته تنها اوضاع و شرایط خودم را مرکز توجه قرار می دادم.

به عنوان مثال هنگام ورود به هواپیما، از میان انبوه جمعیت میگذشتم تا به صندليم برسم. اما اکنون دیگران را در جای دادن بار و بنه در محفظه بالای سرشان یاری می کنم. من به این همبستگی - که در وجودم بسط و توسعه یافته به عشق می ورزم.

این احساس مرا در دستیابی به چیزهای بزرگتر یاری می کند، و البته برای آفرینش تجربه های دوست داشتنی تر در دیگران نیز مفید است .
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
همچنین دریافته ام که، بدون تلاشی آگاهانه، در حال گسترش نوعی هشیاری در وجود خویش هستم؛ به درک مفاهیمی که زمانی برایم عجیب و غریب می نمود حساسیت نشان می دهم. از گفت و شنود مطالبی درباره کوآنتوم، فرضیه نسبیت، ماوراء الطبیعه، فلسفه و اندیشه شرق لذت می برم.

در صورتی که در گذشته وقتی با کتابهای فلسفی در کتابفروشی ها برخورد می کردم، مطالب آن را سنگین و غیر قابل درک می یافتم. گاه تأسف می خوردم که به اندازه کافی وقت ندارم تا آنچه در این زمینه به رشته تحریر در آمده مطالعه کنم؛ اکنون خود را مفتون و مجذوب این مطالب می یابم؛ مهم ترآن که این نکات با سطح فهم و درک من کاملا سازگار است.

ذهنم برای درک هر چیز در سراسر عالم باز و گشوده است، دیدگاهم به من اجازه می دهد که فارغ از قضاوت و داوری که پیش از این در قید و بندش اسیر بودم، به کندوکاو بپردازم.

نکات پیچیده و مکتومی که در گذشته از آن سر در نمی آوردم، اکنون به روشنی برایم قابل درک است. این تجربه ها مولد هشیاری و بیداری قابل توجهی در وجودم می باشد. اکنون تردید ندارم که تحت سیطره و نفوذ این هشیاری هستم. گاه کتاب هایی را می خوانم و یا نوارهایی را می شنوم که به کلی مرا منقلب می کنند، نمی دانم که آیا ذهنم به آرمانها و مفاهیم تازه ای گشوده شده و یا از طریق مطالعه این نکات، هشیاری تازه ای در وجودم توسعه یافته است؟

به هر حال من شیفته و دلباخته این دگرگونی هستم، و امیدوارم تجربه هایم در این کتاب بتواند در باز کردن فکر و افق دیدتان مؤثر واقع شده و دنیای ذهنی شما را که تا به حال به گونه ای دیگر آن را تصور می کردید دگرگون سازد.
اکنون این توانایی را در خود به وجود آورده ام که درس های استادان روحانی را درک و با آن زندگی کنم.

مطالعات گسترده و کوشش من برای گسترش هشیاری ام سبب شده است که از طریق منبع لایزالی از هوش و قدرت، به نیروهای بیکران و فناناپذیر کاینات مرتبط شوم.
 
بالا