به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
هنگامی که تازه روند بهبودم را آغاز کرده بودم از همه کارهایی که می توانستم برای خودم انجام دهم فهرستی تهیه کردم. مدتی طول کشید تا متوجه شدم رفتن به سالن ورزشی با روحم سازگار نیست، البته ورزش برای بدنم مفید بود. یعنی در سلامت و شکل ظاهری من تأثیر داشت برای منیتم هم خوب بود، اما روحم را تغذیه نمی کرد مهم است، بدانید چه کار هایی برای اعتماد به نفس شما مفید است و چه کار هایی روحتان را تغذیه می کند.

در آن دوران بسیار احساس تنهایی می کردم اما به جای غرق شدن در غم و اندوه تصمیم گرفتم برنامه مهر ورزیدن به خود را عملی کنم. هر چند واقعاً آشپز خیلی ماهری نبودم، اما هر شب برای خودم شام بسیار خوبی تهیه می کردم به مغازه که می رفتم از خودم می پرسیدم: «امشب چه بخورم که برایم روح نواز باشد؟» در هنگام غذا خوردن عود می سوزاندم و به موسیقی گوش می دادم پس از شام برای خودم آتشی روشن می کردم و سراسر خانه را با نور شمع مزین می کردم.

این کار ها حال من را خوش می کرد پس از یکی دو هفته بی صبرانه انتظار ساعتی را می کشیدم، که به خانه برسم و با خودم خلوت کنم به جای آن که منتظر آن باشم تا کسی را بیابم که به من مهر بورزد، خودم به خودم مهر ورزیدم و این شیوه در بهبود حالم بسیار مفید بود.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
مراسم شبانگاهی تغییرات عمده ای را در زندگی من ایجاد کرد. هر روز صبح بنا رضایت و آرامش از خواب بیدار می شدم. احساس خوبی نسبت به خودم داشتم، و هر روز نکات جدیدی درباره مهر ورزی و توجه به روحم یاد می گرفتم. آن چه را که دوست دارید دیگری برایتان انجام دهد خودتان برای خود انجام دهید. اگر از گل خوشتان می آید برای خودتان گل بخرید به موسیقی ملایم گوش دهید، شمع روشن کنید. عطر مورد علاقه خود را بخرید و هر روز از آن استفاده کنید؛ خلاصه برای خودتان مهم شوید.

اگر به طور معمول به ظاهرتان اهمیت نمی دهید، می توانید با پوشیدن لباسی زیبا هنگام صرف غذا - حتی اگر تنها هستید - به خود مهر و توجه نشان دهید. حتی اگر قصد ندارید از منزل بیرون بروید لباسی را که دوست دارید بپوشید. همچون شاهزادگان با خود رفتار کنید، چرا که به راستی شاهزاده هستید.

جهان بازتابی از خود شما است اگر خود را از درون دوست بدارید به خود مهر بورزید و ارج نهید در زندگی بیرونی نیز همین حالات آشکار خواهند شد. اگر طالب عشق بیش تری هستید به خود بیشتر عشق بورزید اگر خواهان پذیرفته شدن هستید، خود را بپذیرید به شما قول میدهم چنانچه از اعماق وجودتان خود را دوست بدارید و محترم، شمارید همان سطح مهر و احترام را از هستی فرا خواهید خواند.

اگر گمان می کنید، به رغم انجام این کار ها هنوز هم دنیا ییرونی شما مطابق با تصوراتتان نیست. از شما می خواهم که بار دیگر به درون خود توجه کنید. دروغی را که پنهان کرده اید آشکار نمایید و آن چه را که آرزویش را دارید اما به خود اجازه نمی دهید، داشته باشید بیابید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
تمرین


1 - این تمرین به منظور شناسایی و رها سازی انرژی مسموم احساسی طراحی شده است و طی آن توجه ما به بخشایش معطوف خواهد بود. هدف ما آن است که هر احساس باز دارنده ای مانند خشم، نفرت پشیمانی یا گناه که نمی گذارد خود و سایرین را ببخشیم رها کنیم. یادداشت کردن روش مفیدی برای بررسی احساساتمان است نوشتن ما را تشویق می کند که هر چه در فکر داریم بر کاغذ بیاوریم و مسمومیت موجود در بدن و افکارمان را آزادانه ابراز نماییم. به محض آن که بدون پیش داوری به این مسمومیت اجازه وجود دهیم، رها خواهد شد.

ابتدا هر چه پیش رو با اطرافتان ،هست جمعه کنید در حال حاضر فقط به یک دفتر یادداشت و قلم نیاز دارید. شاید پخش موسیقی ملایم روشن کردن شمع با سوزاندن عود برایتان آرامش بخش باشد. اکنون چشمانتان را ببندید. از تنفس برای آرام کردن ذهن یاری بگیرید و خود را به این روند وانهید پنج نفس عمیق و آرام بکشید. چشمانتان را ببندید و خود را در آسانسوری مجسم کنید. دگمه ای را فشار دهید که شما را هفت طبقه پایین ببرد با باز شدن در خود را در باغی دل انگیز می یینید. در حینی که به گل ها و سبزه ها زیبا نگاه می کنید چشمتان به صندلی قشنگ و راحتی می خورد؛ چه جای مطلوبی که میتوان با آرامش در آن نشست آسوده آن جا بنشیند و نفس آرام و عمیق دیگری بکشید.

اکنون پرسش ها زیر را از خود بپرسید و بگذارید که پاسخ ها بر شما آشکار شوند سپس چشمانتان را باز کرده، آن ها را یادداشت کنید. این روند را برای هر کدام از چهار پرسش تکرار نمایید و توجه کنید که هر بار چشمانتان را ببندید و چند نفس عمیق و آرام بکشید تا ذهنتان پاک شود و بتوانید پاسخ ها را از قلب خود بشنوید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
الف - چه داستانی دربارۀ خود ساخته ام که شرایط کنونی زندگی ام را وصف می کند یادداشت کنید.
ب - چه رنجش ها زخم‌ها کهنه خشم یا پشیمانی هایی را در قلبم حمل می کنم؟ یادداشت کنید.
ج - چه کسی را مایل نیستم در زندگی ام ببخشم؟ یادداشت کنید.
د - چه رویدادی باید پیش بیاید تا بتوانم خود و دیگران را ببخشم؟ یادداشت کنید.

اکنون فهرستی از افرادی که باید ببخشید تهیه کنید و نامه کوتاهی به هر یک بنویسید. اگر فهرست شما بسیار طولانی است به آن تعداد که می توانید نامه بنویسید و فصل نهم بقیه را برای فرصت دیگری بگذارید.

1 - نیاز دارید به خود چه بگویید تا زندگیتان را تا به امروز بپذیرید؟
2 - نامه ای به خود بنویسید و خود را ببخشید

نام سه نفر را که از همه بیشتر تحسین می کنید بنویسید و در برابر هر کدام سه ویژگی آن ها را که بیش از همه الهام بخش شما هستند، یادداشت کنید. سپس فهرستی از این که ویژگی تهیه نمایید فهرست ویژگی ها مثبت صفحه 167 را بخوانید و هر کدام را که نمی توانید در خود بپذیرید یادداشت کنید این واژه ها را به آن فهرست نه ویژگی مثبت اضافه نمایید.
اکنون در برابر آینه ای بنشینید یا بایستید هر واژه را بخوانید به چشمان خود نگرید و این جمله را تکرار کنید: «من.... هستم» این عبارت را آن قدر تکرار نمایید تا دیگر مقاومتی در برابر آن واژه احساس نکنید. هر روز زمانی را به این کار اختصاص دهید، که یکی دو واژه فهرست خود را پذیرا شوید اگر در برابر واژه ای احساس درماندگی می کنید و نمی توانید یا نمی خواهید آن را بپذیرید، به سراغ واژهٔ بعدی روید و روز بعد به آن واژه باز گردید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
فصل دهم

زندگی قابل زیستن


نخستین گام در راه تجلی رؤیاهایتان آن است که آن ها را به راستی بشناسید، اما این کار چندان ساده نیست در کودکی دنباله رو پدر و مادر و آموزگاران خود هستیم و بیش تر ما راهنمایی و خود آن ها را درباره انتخاب رشته در مدرسه می پذیریم و سلیقه آن ها را حتی در نوع، تفریح ورزش و باشگاه هایی که بر می گزینیم، رعایت می کنیم در بزرگ سالی نیز، اغلب شغل و شریک زندگی خود را بر مبنا آرمان هایی که بزرگ تر ها برای ما پایه ریزی کرده اند انتخاب می کنیم پس چه زمانی از گوش دادن به صدا ها بیرونی دست می کشیم و به راهنمایی ها درونمان توجه می کنیم؟

چه هنگام به این نتیجه می رسیم که شاید مسیری را که در زندگی پیش گرفته ایم واقعاً از آن ما نباشد؟ آیا به همین دلیل نیست که در زندگی احساس کمبود می کنیم؟

از چنین پرسش هایی بیش از همه می ترسیم زیرا مجبور می شویم آموخته های خود را زیر سؤال ببریم آیا هرگز اعتقادتان به خدا را مورد بررسی قرار داده اید؟ برای برخی ها پرسش درباره کتب مقدس گناهی نابخشودنی ست اما اگر ما پایه ای ترین باور ها خود را زیر سؤال نبریم به عنوان موجوداتی معنوی رشد نخواهیم کرد و زندگی ما در همان مسیری طی می شود که پدر و مادر هایمان بنا نهاده اند و هیچگاه از محدوده ای که در کودکی برای ما معین کرده اند فراتر نخواهیم رفت این فصل درباره گام نهادن به سرزمین ناشناخته ها است و شما را در مسیر تجلی یک زندگی پر شکوه و آرام هدایت می کند به جای گفتن من نمی توانم آن کار را بکنم لازم است بپرسید:

«چرا نباید آن کار را بکنم؟ از چه می ترسم؟ این پرسش، قید و بند ها اسارت شما را زیر سؤال می برد این فصل به یافتن هدف و منظور زندگی شما اختصاص دارد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
شاید این پرسش که آیا در مسیر درست گام بر می دارید ساده باشد، اما بخش دشوار شنیدن پاسخی لست که از قلب بر می آید ذهن شما پاسخی دارد، اما شاید دلتان پاسخ دیگری داشته باشد. شاید ترس شما را به حفظ موقعیت کنونی ترغیب کند، در حالی که عشق شما را تشویق می کند که مسیرتان را تغییر دهید.

باید ذهنتان را آرام کنید تا والا ترین رسالت خود را بشنوید باید قلبتان را بگشایید تا ببینید عشق در کجا آرمیده است اگر انتخاب می کنید که به دنبال آرزوها و خواسته ها و شور و شوقتان بروید باید به اندازه کافی آرام باشید تا بتوانید پاسخ ها را از روح خود دریافت کنید. اگر فقط تا آن اندازه در آب پیش بروید که سرتان از آب بیرون باشد، همواره یک منظره می بینید اما اگر شجاعانه دست به سفر مخاطره آمیزی بزنید و به درون آب ها عمیق بروید دنیایی سحر آمیز در انتظار شما خواهد بود.
ما می ترسیم که غرق شویم می ترسیم که اشتباه کنیم و می ترسیم که شکست بخوریم آیا آرزو هایتان آن قدر مهم هستند که شما را وادار کنند تا شجاعانه با ترس های خود روبه رو شوید؟

آیا به اندازه کافی خواستار برآورده شدن آرزو هایتان هستید؟ انتخاب با شما است؛ میتوانید انتخاب کنید که نگرش خود را از حالت واگذاری و انفعال به حالت تعهد و مسؤولیت یعنی از حالت ترس به حالت عشق دگرگون کنید نخستین گام آن است که خود را زیر سؤال ببرید و به راستی باور ها درونی تان را به پرسش تبدیل کنید من نا موفق هستم را به «آیا می توانم موفق شوم؟» تبدیل کنید از زندگی خسته شده ام را به آیا می توانم به وجد آیم؟» تبدیل کنید زندگی من اهمیتی ندارد را به آیا می توانم بر جهان تأثیری بگذارم؟

تغییر دهید. نیاز ما برای محق و ایمن ،بودن مانعی بر سر راه تعهد داشتن و مسؤولیت پذیرفتن در زندگی ست زیر سؤال بردن انگیزه هایمان به ما احساس نا امنی می دهد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
اما آیا ترجیح می دهید دربارۀ ناتوان بودن حق با شما باشد یا درباره توانایی و عظمت خود اشتباه کرده باشید؟ آیا ترجیح می دهید پول کمی در اختیار داشته باشید یا به رغم آن که به رسیدگی حساب ها بزرگ بانکی چندان وارد نیستید، ثروتمند باشید؟ آیا ترجیح می دهید به انجام کاری که دوست ندارید ادامه دهید با خطر ایجاد کار و کسبی را که دوست دارید بپذیرید؟ آیا شادمان هستید؟ آیا به دنبال آرزو ها قلبی خود می روید؟

اگر می دانستید که فقط یک سال از عمرتان باقی مانده است، آیا همین کار هایی را می کردید که اکنون می کنید؟ آیا همین گزیده ها را در زندگی انتخاب می کردید؟

چشمانتان را ببندید و در اعماق وجود خود بر نقطه ای متمرکز شوید که احساس راحتی و ایمنی می کنید. از خود بپرسید چرا به دنبال آن رؤیا نمی روید؟ از چه می ترسید؟ پرسشی را که هم اکنون مطرح کردم از خود بپرسید: «اگر فقط یک سال فرصت زندگی کردن داشتید چه می کردید؟ چه تغییراتی در زندگی خود ایجاد می کردید؟ پاسخ ها را در آرامش از قلبتان بگیرید و متعهد شوید که زندگی خود را به گونه ای دگرگون کنید که رؤیا هایتان متجلی شوند.

متعهد شوید که همواره به حقیقت خود گوش کنید متعهد شوید که به هستی اجازه دهید تا شما را به سوی آرزو ها قلبی تان هدایت کند همین تعهدات به تنهایی زندگی شما را متحول می کنند با چنین اقدامی به خود و آفرینش می گویید من ارزش آن را دارم که خواسته هایم را به دست آورم و هر کاری را لازم باشد انجام می دهم تا آرزو هایم را برآورده سازم!»
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
موری می نویسد :
تا هنگامی که شخص متعهد نشود پیوسته تردید و امکان عقب نشینی و ناتوانی وجود دارد در تمامی اعمال مبتکرانه و خلاق یک حقیقت بنیادین وجود دارد که در نظر نگرفتن آن طرحها و نقشه ها عالی بی شماری را از بین میبرد. آن حقیقت این است که زمانی که شخص بدون تردید خود را متعهد کند مشیت الهی نیز به حرکت در می آید و انواع و اقسام رویدادها به یاری شخص می شتابند؛ رویداد هایی که امکان ندارد در غیر این صورت روی دهند جریان کامل رویدادها بر مبنای تصمیم شخص به راه می افتد تا همه گونه یاری، مادی دیدارها و موارد پیش بینی نشده را به نفع شخص پدید آورد رویداد هایی که حتی در تصور فرد نمی گنجد.

هر آن چه را که می توانید انجام دهید با آرزو ،کنید شروع نمایید بیباکی با خود نبوغ توانایی و سحر را به همراه می آورد.»
بدون تعهد، هستی نمیتواند رویداد هایی را که برای تحقق آرزو هایمان نیاز داریم پیش آورد اما متأسفانه بیش تر ما خود را به خواسته حقیقی مان متعهد نمی کنیم. شب ها در تخت دراز می کشیم و برای بدن سالمتر و کار و زندگی بهتر دست به دعا بر می داریم اما هیچ تغییری پدید نمی آید زیرا به خودمان دروغ می گوییم و بیشتر اوقات برای چیز هایی دعا می کنیم که کاملاً با آن چه بدان متعهد هستیم تفاوت دارند.

ما برای زندگی سالم تری دعا می کنیم اما به بی عملی و دست روی دست گذاشتن متعهدیم ما برای را*ب*طه ای رضایت بخش دست به دعا بر می داریم اما تعهدمان به آن است که از منزل بیرون نرویم ما دوست نداریم کاری برای تغییر وضع موجود انجام ، اما آن هنگام که متوجه شویم کسی به نجات ما نمی آید و کاری برای ما انجام نمی دهد و خواه ناخواه زخم ها قدیمی مان هنوز وجود دارند درک خواهیم کرد که این خود ما هستیم که باید از توانایی هایمان بهره جوییم. البته همواره ساده تر است که تقصیر را به گردن دیگران بیندازیم تا ،خود مسؤولیت بپذیریم:

«اگر شکست بخورم دهیم چه؟ اگر دچار رنج شوم چه؟ مردم درباره من چه فکر خواهند کرد؟»
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
نخستین باری که از مواد مخدر دست کشیدم یکی دو هفته پیش از تولد بیست و نه سالگی ام بود. حدود پانزده سال اعتیاد و مسمومیت از مواد مخدر را به عنوان مسیر زندگی ام انتخاب کرده. مالامال از درد و رنج و افسردگی بودم. هر چند ظاهراً به نظر می رسید که وضعم از هر نظر مرتب است اما از درون در حال مرگ بودم پس از آن که از چهارمین مرکزی که برای درمان به آن رجوع کردم مرخص شدم سرانجام متعهد شدم که زندگی ام را بهبود بخشم پیش از آن با اندک ناراحتی خشم و یا تنهایی بی درنگ بار دیگر به همان مسیری باز می گشتم که من را به جایی نمی رساند اما در آن روز زیبا در میامی در حالی که اتومبیل کروکی خود را می راندم و نسیم ملایمی بر صورتم می وزید. کاملاً در لحظه حال سیر می کردم و برای زنده بودن و رهایی از اعتیاد سرایا شکرگزار بودم.

در آن هنگام به من الهام شد که می توانم واقعاً خود را از همه اعتیادهایم اعم از سیگار مواد مخدر، غذا، خرید کردن و یا مردان نجات دهم خودم را دیدم که در سراسر کشور به سفر می پردازم و پیام سلامتی ام را با مردم سهیم می شوم. شنیدم که می گویم شما هم می توانید خود را کاملاً درمان کنید، همه بدنم می لرزید، هم زمان احساس شعف و ترس داشتم. احساس می کردم به شدت نیاز دارم همه عشق و حمایتی را که دریافت کرده بودم به دیگران منتقل کنم.

آن لحظه که در برابر چراغ قرمز مقابل مرکز خرید او شورا در ساحل میامی شمالی در اتومبیل نشسته بودم؛ فهمیدم زندگی من می تواند مؤثر باشد و چنین خواهد شدا دانستم اگر متعهد شوم، که هر چه را لازم است انجام دهم تا بر تمامی خشم، آشوب لج بازی و محق بودنم کار کنم بر آنها پیروز کردم و با منیت و خود بزرگ بینی ام روبه رو شوم، من دبورا سوفورد می توانم هدیه ای به این جهان تقدیم کنم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
این الهام مرا به زندگی کنونی ام رساند هر گاه به این فکر می افتادم که توقف کنم و از کار کردن بر خود دست بکشم صدای ملایمی در درونم می گفت: «نه، کار تو تمام نشده است! تو هنوز به طور کامل بهبود نیافته ای هرگاه می خواستم انگشتم را به سوی شخص دیگری اشاره روم و او را سرزنش کنم صدا ملایمی در درونم می پرسید: نقش تو در این نمایش چه بوده است؟ چرا چنین صحنه ای را به زندگی خود فرا خواندی؟»

بند بند وجودم در راه عملی ساختن تعهدم مبنی بر درمان کامل تلاش می کرد هرگاه نمی خواستم به جلسه روان درمانی بروم یا در سمیناری شرکت کنم و یا مایل نبودم با لایه جدیدی از درد روبه رو شوم به هر حال آن کار را می کردم زیرا بیش تر به بهبودم متعهد بودم تا به این که در آن لحظه خوش باشم.

من به جلسات «پر خور ها ناشناس رفتم نه به این دلیل که اضافه وزن داشتم بلکه برای آن که دیدم یک باره یک کیک شکلاتی را درسته می خورم پیش از آن برای تغییر حالم از مواد مخدر استفاده میکردم و بعد ها متوجه شدم که میتوانم از غذا هم به همین منظور استفاده کنم به دلیل تعهدی که داشتم انتخاب کردم که یک اعتیاد را با اعتیاد دیگر جایگزین نکنم می توانستم از طریق پر خوری به دنیای بی خبری بروم اما برگزیدم که با این مسأله روبه رو شوم می دانستم برای آن که تحولی حقیقی در زندگی ام ایجاد نمایم، باید تا مدتی ناراحتی را تحمل کنم تعهدم به بهبود، وسیله ای برای دگرگونی من ،بود و گرنه همچون گذشته با اعتیاد ها گوناگون به بی حس کردن خودم در برابر درد و رنج ادامه می دادم.
 
بالا