به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
من همسرم را به دلیل... می بخشم


من رابین را به دلیل حالت پرخاشگرانه ای که نسبت به من داشت، می بخشم.

من رابین را به دلیل رفتار نامناسبش در مهمانی ها می بخشم.
من رابین را به دلیل چاپلوسی در برابر ثروتمندان می بخشم.
من رابین را به دلیل مراقبت نکردن از اموالش می بخشم.
من رابین را به دلیل جریمه ها و تصادفات رانندگی و این که باعث باطل شدن بیمه ماشینمان شد، می بخشم.
من رابین را به دليل ولخرجی های احمقانه اش می بخشم.
من رابین را به دلیل توجه نکرن به نصیحت های سودمند خودم می بخشم.
من رایین را به دلیل جلوه فروشی و رفتار متظاهرانه اش می بخشم.
من رابین را به دلیل آن که مرا به معاشرت با کسانی که ملالت آور بودند وامی داشت، می بخشم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
من خودم را به دلیل ... می بخشم


من خودم را به این دلیل که از پدر و مادر رابين متنفر بودم، می بخشم.
من خودم را به این دلیل که نمی خواستم با دوستان رابین معاشرت کنم، می بخشم.
من خودم را به این دلیل که هدایای مطلوب رابین را نمی خریدم، می بخشم.
من خودم را به این دلیل که پول کافی به رابین نمی دادم، می بخشم.
من خودم را به این دلیل که از کارهای رابین عصبانی می شدم، می بخشم.
من خودم را به این دلیل که موجب بیماری رابین شدم، می بخشم.
من خودم را به این دلیل که عشق و محبتم را از رابین دریغ کردم، می بخشم.
من خودم را به این دلیل که غرق در کار بودم، می بخشم .

وقتی موارد بخشش هایمان را در فهرستی مینویسیم، خودمان و همچنین همسرمان آماده پذیرش لطف الهی و رهایی از احساسات خشم، اندوه و پشیمانی خود می شویم.
پائولين و ایساک" پس از سه سال کوشش برای بقای ازدواجشان، سرانجام تصمیم گرفتند پیوند خود را قطع کنند. پائولین سال ها احساسات دردناکش را تحمل کرده بود تا بهتر بتواند با این موقعیت ناامیدکننده کنار بیاید. ایساک گویا همیشه کنار در آماده رفتن بود و اکنون پائولین آمادگی آن را داشت که برای آخرین بار با او خداحافظی کند. پائولین خودش یک روانپزشک بود و من به او کمک کردم تا مراسمی برای طلاق خود به وجود بیاورد که بر جدایی قطعی آنها دلالت کند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
من به او پیشنهاد کردم نامه ای به ایساک بنویسد تا هر حرف نگفته ای را که در قلبش داشت، به او بگوید. نام او چنین است:

ایساک عزیز

شاید این نامه من برای تو عجیب باشد، زیرا من آخرین نامه ام را سال ها پیش به تو نوشته بودم. من نیاز داشتم که این کار را به خاطر خودم انجام دهم و امیدوارم این نامه کمکی باشد تا تو احساس واقعی مرا درک کنی. ما دوران بسیار خوبی با هم داشتیم. در این هنگام من می توانم با اطمینان بگویم که عاشقت هستم و با همین اطمینان بگویم که تو عاشق من نیستی. تو بهترین دوست من بودی و بدون تو نمی توانستم سفر معنوی خود را طی کنم. دلم برایت خیلی تنگ می شود. بعضی روزها برایم بسیار دشوار خواهد بود که تو را کنارم نداشته باشم تا با تو حرف بزنم. نگرانت هستم که آیا خوب و خوش و سرحال هستی، یا نه.
می خواهم از تو به این دلیل که همیشه برای کمک کردن به من حاضر بودی - به خصوص در اوقاتی که کسی را نداشتم - تشکر کنم، می خواهم از تو به این دلیل که سال ها به وراجی ها و نطق هایم گوش دادی و با آن که این حرف ها گاهی تو را می ترساند پایداری کردی، تشکر کنم. من و تو مثل یک دو همگروه خوب بودیم و می دانستیم چگونه و از چه راه هایی می توانیم با هم هماهنگ شویم.

متشکرم که وقتی روحیه ام را از دست می دادم، به من اعتماد به نفس می بخشیدی و هنگامی که خودت بی روحیه بودی، اجازه می دادی تا حامی تو باشم. عجب افتخاری! متشکرم. من در مسیر زندگی از کوه ها عبور کرده ام و در این لحظه می خواهم از تو تشكر و تأکید کنم که تو بیشترین درون مایه مرا در این راه تأمین کردی. لطفا مرا به دلیل هر حرفی که زدم و مایه آزارت شد یا هر رفتارم که به تو آسیب رساند، بیخش. تو هیچگاه به من آسیب نرساندی و به علت حضور تو، توانستم خودم را عميقاً بشناسم.
برای من زمان آن فرا رسیده است که دنبال زندگی خود بروم، اما هرگز تر را فراموش نخواهم کرد.

با عشق
پائولین

پائولین این نامه را برای خودش نوشت. او نیاز داشت تا به منظور خداحافظی با ایساک یک مراسم خاص برای اختتام بیافریند. لازم نبود که او این نامه را بفرستد. این زن در واقع با نوشتن احساسات خود را تخلیه کرد و به خودش اجازه داد تا بدون هیچ گونه سانسوری عمیق ترین عواطفش را حس کند. حالا زمانی بود که باید این احساس بخشایش را گسترش می داد و خودش را نيز می بخشید. به او پیشنهاد کردم یک نامه هم برای خودش بنویسد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
پائولين عزیز

فکر نمی کنم هیچ از یک انسان هایی که می شناسم، سرسخت تر از تو باشند. تر از خودت انتقاد کردی و خودت را به پرهیزگاری واداشتی و در درونت احساس دست کم بودن به وجود آوردی. تو خود را از خوشبختی بزرگ زندگی و برخورداری از یک را*ب*طه خارق العاده عاشقانه محروم کردی. تو میان خود و دوستان و خانواده ات جدایی به وجود آوردی. خودبیزاری، تو را به جایی کشاند که برای دست یابی به ذرهای عشق، هر چه را داشتی، خواه مالی با احساسی نابود کردی. اگر من کسی را می شناختم که با این تندی و خشونت با او برخورد شده بود، هرگز نمی گذاشتم که این رفتار با وی ادامه پیدا کند.

من حتما چنین فردی را از ظلم و بدبختی نجات می دادم و به دور کردن او از این وضع اسفبار کمک میکردم. اگر از این مسأله آگاه بودم، از مدت ها پیش مانع خشونت درونی تر می شدم.

من همین تازگی متوجه شدم که چه ظلم عظیمی بر تو روا شده است. بسیار متأسفم که زودتر از اینها متوجه این ستمکاری نشدم. واقعا چه قدر وحشتناک است که تا این اندازه به فاجعه ای نزدیک باشی، اما آن را نبینی. به راستی که وقتی ویرانگری ها و خشونت ها در نزدیکی مان و حتی درونمان رخ می دهند، نمی توانیم آنها را ببینیم.

تو در این لحظه با همه شکوه خود به عذرخواهی از خودت ایستاده ای. واقعا شایسته نبود که تو چنین تحقیر شوی، کتک بخوری و از دوست داشتن و عشق ورزیدن محروم باشی. تو سزاوار عشق، احترام، قدردانی و رشد و بالیدن هستی و من بسیار متأسفم که این مواهب را از تو دور کرده ام، چرا که تو لایق بهتر از اینها هستی!
من از تو تشکر میکنم که به اندازه کافی به خودت عشق ورزیدی که برای حقوق خودت بجنگی، چرا که لیاقت آن را داشتی. حق با توست؛ خداوند، سراسر عشق و محبت است. خدا نمی خواهد که تو رنج ببری، بلکه می خواهد به تو عشق بورزند و خودت نیز عشق بورزی و عشق را با تمامی وجودت احساس کنی. از تو سپاسگزارم که این فرصت را به من دادی تا سرانجام پس از چنین سفر دشوار و پرفراز و نشیبی بتوانم همه این موارد را ببینم.


لطفا مرا ببخش، دوستت دارم!
پائولین
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
بخشایش خود و همسرمان برای یک جدایی آگاهانه ضروری است؛ فقط از راه اشتیاق به پذیرش مسؤولیت و در اختیار گرفتن رنجش ها و آزردگی هایمان می توانیم بهبود یابیم. تمرین بخشایش، راهی برای زیستن است. ما باید هر روز چشم های خود را ببندیم و دعا کنیم تا تمامی کسانی را که به ما آسیب رسانده اند، ببخشیم. این کار، یکشبه ممکن نیست.

ما باید پیش از هرگونه تلاش برای دست یابی به بخشایش، خودمان را از درون اصلاح کنیم. شما نمی توانید بدون هیچ مقدمه ای به این مرحله برسید، زیرا بخشایش بخشی از یک روند است. ابتدا باید آزارها و آسیب هایی را که در وجودتان زخم هایی به وجود آورده است، احساس کنید و خشم ناشی از آنها را که به انگیزه محافظت از شما در برابر صدمات شکل می گیرد، برطرف نمایید. بخشایش، گذرگاهی میان گذشته و آینده شماست. اگر انتخاب کنید که خشم و آزردگی ها را در وجودتان نگه دارید، همچنان در گذشته زندگی خواهید کرد.

از زندگی در گذشته جز همان که بوده است، چه توقع بیشتری می توانید داشته باشید. اگر به خود جرأت عبور از آستان بخشایش را بدهید، به مکانی جدید و واقعیتی نوین گام می گذارید و یک زندگی لبریز از عشق، همدلی و شور و اشتیاق را خلق می کنید. در این صورت آماده ایجاد آینده ای بر مبنای خواسته هایتان و نه آینده ای متضاد با خواسته های خود خواهید شد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
گام های عملی درمان


1 - فهرستی از همه رفتارها و رویدادهایی که می خواهید برای آنها مورد بخشایش قرار بگیرید، بنویسید. همچنین فهرست دیگری از تمامی رفتارهایی که شما باید برای آنها همسر خود را ببخشید، تهیه کنید.
2 - پس از نوشتن این فهرست دعا کنید و از خداوند برای خود و همسرتان طلب بخشایش نمایید. سپس این نامه را در پاکتی سربسته کنار یک شمع بگذارید. این شمع را هر روز به مدت یک هفته با این تیت که از خشم و آزردگی های خود رها شوید، روشن کنید.
3 - فهرستی از همه کسانی که به بخشایش شما نیاز دارند، تهیه کنید و بنویسید که به چه چیزی برای بخشودن آنها نیاز دارید. از خدا بخواهید تا شما را در راه عفو کامل آنها تا مرحله آمرزش نهایی یاری کند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
بخش یازدهم

نور الهی خود را بازپس بگیریم

«رنگین کمان هم به باران و هم به آفتاب نیاز دارد تا رخ بنماید.» (ناشناس)


قانون آفرینش، ما را به آینده ای که بر اساس حقیقت الهی پایه گذاری شده است، راهنمایی می کند. اکنون به جای آن که در دنیای محدود واقعیت های افکار حقیر خود زندانی شویم، می توانیم به عرصه آزادی بی حد و مرز بزرگ ترین آرزوهایمان گام بگذاریم. پس از اسارت در دام خصلت های تاریک خودمان، اکنون زمان احیای روشنی، عشق، محبت و خودسازی فرارسیده است. هنگامی که ما ویژگی های تاریک وجود خود را در آغوش بکشیم، می توانیم روشنی عشق، همدلی و خلاقیت وجودمان را بازپس بگیریم.

فقط آن زمان که بتوانیم ویژگی های تاریک و روشن خود را در آغوش بکشیم، به تمامیت وجودمان دست می یابیم و فقط آنگاه که به تمامی کسی که هستیم دسترسی پیدا کنیم، می توانیم در نهایت با خود برترمان همراه و هماهنگ شویم. وقتی که در آغوش مقصود روح خود به رقص در آییم، هر یک از ما هدایای ارزشمندی را که داریم آشکار خواهیم کرد.
قانون آفرینش به ما می گوید که بخشایش، تمامی رشته هایی را که به شدت ما را به گذشته متصل نگاه می دارد پاره می کند.

هنگامی که به مرحله رهایی دهنده بخشایش گام گذاشتم، زندگی من شکل دیگری پیدا کرد. روزهای پر از مشاجرات آزاردهنده که ذهن مرا به خودش مشغول می کرد، سپری شدند و توشی جدید از آزادی در درونم پلیدار گشت که همیشه آرزویش را داشتم. با آن که هیچ یک از شرایط بیرونی من تغییر نکرده بود، اما همه چیز متفاوت به نظر می رسید. احساس آسودگی در همه سلول های وجودم رسوخ کرده بود.

من در اعماق وجودم می دانستم که همه چیز درست خواهد شد و در نهایت می توانم به زندگی خود ادامه دهم. درک می کردم که نگرانی ها و تردیدهایم در باورهای محدود خودم ریشه دارند. سرانجام، یک حقیقت جدید بر من آشکار شد که در این دنیا در امنیت هستم!
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
حالا می توانستم از زره سنگینی که در برابر دشمنان مورد ادعایم بر تن کرده بودم، رها شوم. با آزادی از آن زره، تاریکی سنگینی که مرا در بر گرفته بود محو گشت و آنچه در این جایگاه بر من پدیدار شد، عشق و قدردانی از آن موهبت بود که چه قدر خوشبختم که در این کره خاکی به دنیا آمده ام. با ادارک از آن که فرزند خداوند هستم، اخم همیشگی من به خنده و بدخلقیام به شادمانی مبدل شد.

دیگر هیچ چیز نمی توانست آمادگی مرا برای رویارویی با ورطه تاریک و هولناکی که در مسیر طلاق از دان برای بهبودی سر راهم قرار گرفته بود، در هم بشکند.
من با سپری شدن هر روز، انتخاب ها و تصمیمات خود را زیر سوال می بردم. حتی زمانی که برای خودم کاملا روشن بود که در مورد جدایی از دان تصمیم درستی گرفته ام، چند لحظه بعد دنیای امتم رنگ می باخت و این احساس تبدیل به شک و دودلی می شد.

اما گویا در جایگاه و سرزمینی تازه ایستاده و در پیرامون خود به مکان هایی که تا کنون ندیده بودم، می نگریستم. این زمین تو، آن زمین خشک و سختی که قبلا می شناختم نبود، بلکه خاکی مرطوب و سرشار از نیروی باروری بود. دریافتم که هدف از سفر طولانی و دردناک من این است که بتوانم خاک آگاهی خود را زیر و رو و بارور کنم. باید از علف های هرز و آفاتی که مواد غذایی اصلی زندگی مرا می مکیدند و نیروی حیاتم را تحلیل می بردند، خلاص می شدم.

اکنون که این روند را کامل می کردم، بر زمینی بارور و غنی ایستاده بودم. آگاهی من شفاف و پاک شده بود و آماده بودم تا بذر آرزوهایم را در این خاک بکارم و هدایایی را که زندگی می خواست به من ببخشد، دریافت کنم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
در کمال شگفتی به این ادراک رسیدم که درست در جایی ایستاده ام که قرار بود باشم و همه ناراحتی ها، ناامیدی ها و انتظارات برآورده نشده ام مرا به این لحظه مقدس، هدایت کرده است. دلواپس و هراسان بودم، زیرا تا کنون خودم را در این مسیر ندیده بودم.

پدیده ای اساسی و بنیادین در وجود قدیمی من دگرگون شده بود و به این ترتیب مجال دیدار با وجود نوین خود را به دست آورده بودم. سرانجام دیوارهای تنگ پیله عاطفی و احساسی خود را شکسته بودم. رهایی از کشمکش های درونی و بیرونی، مرا به یاد یک داستان قدیمی انداخت.

رهگذری، یک کرم پروانه را پیدا کرد که درون پیله خود قرار داشت. آن مرد از روی کنجکاوی پیله را به خانه خود برد تا از نزدیک شاهد دگردیسی کرم به یک پروانه زیبا باشد. پس از چند روز روزنه ای در پیله ایجاد شد و چنین به نظر می رسید کرم در حالی که تقلا می کند، نمی تواند بدن خود را از آن سوراخ باریک عبور دهد. آن مرد فکر کرد که در کار کرم مشکلی پیش آمده است، پس با یک قیچی پیله را برید. پس از چند لحظه پروانه ای که بدنی بزرگ و بال هایی نازک و چروکیده داشت، به راحتی از پیله خارج شد. مرد در انتظار نشست تا چند ساعت دیگر بال های پروانه زیبایی طبیعی خود را به دست آورد، اما چنین نشد.

به جای آن که پروانه آماده پرواز شود، سراسر زندگی اش به کشیدن بدن متورم و بال های چروکیده اش گذشت.
تقلای پروانه برای گشودن پیله و عبور از آن سوراخ باریک، در واقع طریقی ست که خداوند قرار داده است تا مایعات از درون بدن پروانه به سوی بال ها سرازیر و در نتیجه بال های حشره بزرگ و زیبا شوند. کار آن مرد از سر دلسوزی بود، اما در حقیقت ظلم بزرگی در حق پروانه کرد.

هنگامی که ما رنج می کشیم و می کوشیم تا از درد و رنج های خود نجات یابیم، آرزو می کنیم که کسی پیدا شود و نجاتمان دهد، اما در حقیقت این تلاش و تقلاست که به ما نیرو می بخشد تا راه تکامل را بپیماییم و جلوۂ عالی آفرینش خود را که با آن زاده شده ایم، آشکار کنیم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
طی جریان طلاق، برای من روشن شد که هر رویدادی همانی بود که باید پیش می آمد و من باید هر مبارزه کوچک و بزرگ را از سر می گذراندم تا به آنجا برسم که بتوانم بال های الهی خود را بگشایم و پرواز کنم. از وقتی که انسان متفاوتی شده بودم، روزی نبود که برای آن کسی که بودم و آنچه داشتم، خدا را شکر نکنم. من آکنده از این حس سپاسگزاری بودم، زیرا به این یقین بی تزلزل رسیده بودم که خدایی وجود دارد و این وجود لبریز از عشق و شفقت مرا دوست دارد.

اکنون در جایگاهی ایستاده ام و به این حقیقت رسیده ام که همه ما با سرشتی بی همتا زاده شده ایم که با دیگر پدیده های هستی متفاوت است. یکایک ما بدون استثنا در جایگاهی خاص و به منظوری مشخص در این کره خاکی حضور داریم. هیچ کس نمی تواند آنچه را شما انجام می دهید، درست به همان شیوه شما انجام دهد. اثر انگشت های ما با هم تفاوت دارد، زیرا که تک تک ما منحصر به فرد هستیم. روح هر کدام از ما بر مبنای نقشه ای اختصاصی طراحی شده است که ما را به موقعیت های منحصر به فردی رهنمون می شود و بهترین حامی مان در راه تجلی شکوه و عظمت خداوند بر روی زمین می باشد. شما مهم هستید؛ کارها و فعالیت های شما و انتخاب هایتان همگی مهم . هستند! شما بخشی مهم از بشریت و قطعه ای با ارزش در عالم هستی هستید.

اگر بدانید که چه قدر مهم هستید، سرتان را از پنجره بیرون می برید و از خوشحالی فریاد میکشید.
 
بالا