به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

فلسفی فارابی و ابن‌ سینا در پرتو تفسیر نو

  • نویسنده موضوع Gharibeh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 16

Gharibeh

[شاهزاده‌انجمن]
سطح
11
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-12-06
نوشته‌ها
1,015
مدال‌ها
23
سکه
5,219
فلاطوری در بخش پایانی كتاب نشان می‌دهد كه چگونه این تصور خاص و منحصر به فرد مسلمانان از واقعیت و متناظر با آن معرفت در خوانش ایشان از فلسفه یونانی تاثیر گذاشت. او بدین منظور به خوانش فارابی به عنوان موسس فلسفه اسلامی در مهم‌ترین كتابش یعنی الجمع بین رای الحكیمین می‌پردازد و نشان می‌دهد كه بر خلاف نگرش رایج، فارابی در این كتاب، قصد آشتی دادن میان افلاطون و ارسطو را ندارد بلكه می‌كوشد نشان بدهد كه این هر دو از یك منبع سیراب شده‌اند و تنها مرجع حقیقی یك فلسفه راستین، خداست، یعنی دیدگاهی كاملا منطبق با معرفت‌شناسی قرآنی چنانكه فلاطوری نشان داده است. از دید فلاطوری مسلمانان در خوانش فلسفه یونانی دچار كژفهمی نشدند بلكه آن را بر مبنای اندیشه قرآنی خواندند و نتیجه‌ای به دست آوردند كه از بنیاد با فلسفه یونانی متفاوت است: «همه جا قرآن مبنای بنیادین فكری از ارجحیت برخوردار بود».

از دید فلاطوری، تنها فیلسوف مسلمانی كه به این تفاوت بنیادین میان اندیشه اسلامی با فلسفه یونانی پی برد، ابن‌سینا بود. از نظر او ابن‌سینا با تفطن به این موضوع، دریافت كه فلسفه رایج اسلامی غیرموزون و غیررضایت‌بخش است و به همین دلیل قصد داشت حكمت مشرقیه را بنا بگذارد، اثری كه متاسفانه تنها یك بخش كوتاه هشت و سه صفحه‌ای با عنوان «منطق المشرقیین» از آن باقی مانده است. فلاطوری معتقد است، برداشت رایج عرفانی از این كتاب كه با ربط دادن واژه «مشرق» به «محل اشراق و نور» صورت می‌گیرد، خطاست و برعكس ابن‌سینا، می‌خواست شیوه اندیشه‌ای متناسب با شیوه اندیشه قرآنی بنا نهد.
منبع: روز اعتماد
 
امضا : Gharibeh
  • پسندیدم
واکنش‌ها[ی پسندها]: IVI
بالا