بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی ایجاد شده است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذتبخش موفقیت را بچشید!
ثبتنام
ورود به حساب کاربری
نويسندگان گرامی توجه کنید:
انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران میباشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
(کلیک کنید.)
قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
(کلیک کنید.)
انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری میباشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما
مسدود میگردد.
باز کردن گره از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرفهایش، ما را به کشف حقیقت نزدیکتر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly. You should upgrade or use an alternative browser.
💬 قطار خیلی آهسته از یک پل فلزی عبور کرد و از شهری، درست شبیه دو شهر پیش، گذشت. اما توی میدان آنجا جمعیتی دیده می شد. دسته ارکستر آهنگ شادی را زیر برق آفتاب می نواخت. در طرف دیگر شهر، مزرعه ها به دشتی می رسید که از بی آبی قاچ قاچ شده بود.
آیا بهتر نبود که میرفت و در قبر خود میخوابید و میگذاشت رویش خاک بریزند؟ بدون وحشت از خدا میپرسید که آیا واقعا خیال میکند مخلوقاتش از آهن درست شده اند که بتوانند این همه درد و بدبختی را تاب بیاورند.