حقیقت بی بند و باری نیست که بازوان خود را به گردن هر بی سر و پایی بیاویزد، برعکس، زیباروی مستورهای است که حتی مردی که همه چیز را فدای او کند باز نمیتواند از دست یافتن به او اطمینانِ خاطر داشته باشد.
از این رو، مرا با سازش و تبعیت و اطاعت کاری نیست، و هیچکس از فلسفهی من بهره ای نمیبرد، مگر آنکه تنها در پی حقیقت باشد. تنها چیزی که من برای عرضه دارم بینش و بصیرت است.
جهان همچون اراده و تصور