What's new

بزرگترین مرجع تایپِ کتاب | انجمن رمان نویسی بوکینو

انجمن فرهنگی بوکینو، مکانی‌ برای انتشار و تایپ آثارِ شما عزیزان بوده و طبقِ قوانین جمهوری اسلامی ایران اداره می‌شود. هدف ما همواره ایجاد یک محیط گرم و صمیمانه است. برای دسترسی به امکانات انجمن و تعامل در آن، همین حالا ثبت نام کنید.

سوالات متداول

آموزش کار با انجمن را از این لینک مطالعه کنید.

ایجاد موضوع

برای شروع موضوعی در تالار مورد نظر خود بفرستید.

کسب مقام

به خانواده‌ی بزرگ بوکینو بپیوندید!
  • ✵ انجمن رمانِ بوکـــیــنــو✵

    بزرگترین انجمن فرهنگی و کتابخانه‌ی مجازی ایران!

*RaHa._

رَـهـایِـش
LV
0
 
Joined
Jul 18, 2025
Messages
91
Reaction score
167
Time online
15h 38m
Points
10
سکه
434
  • #21
«در تاریکی»
چراغ را که خاموش می‌کنم، تو روشن می‌شوی.
در ذهنم، در خاطرم، در قلبم.
هرچه تاریکی بیشتر، تو واضح‌تر.
هرچه سکوت بیشتر، صدایت بلندتر.
شب‌ها، لحافم را روی خودم می‌کشم؛ نه از سرما، از دلتنگی.
شاید اگر چشم‌هایم را محکم‌تر ببندم، بیشتر نزدیک شوی.
گاهی با تو حرف می‌زنم؛ آهسته، مثل کسی که از خواب کسی مراقبت می‌کند.
گاهی هم فقط گریه می‌کنم.
بی‌دلیل، بی‌نام، بی‌حرف.
تو که رفتی، انگار همه‌ی حواس من از کار افتاد.
فقط «حسرت» ماند.
آن هم با قدرتی عجیب، واقعی‌تر از هر خاطره‌ای... .
 

*RaHa._

رَـهـایِـش
LV
0
 
Joined
Jul 18, 2025
Messages
91
Reaction score
167
Time online
15h 38m
Points
10
سکه
434
  • #22
«قاب خالی»
قاب عکس روی میز را دیگر گردگیری نمی‌کنم.
گذاشته‌ام بماند، با همان لکه‌ی کوچک گوشه‌ی شیشه.
خاطرات هم باید گَرد بخورند گاهی.
وگرنه برق‌شان کور می‌کند چشم آدم را.
همان چشم‌هایی که به‌زور می‌خواهند نبینند که تو دیگر نیستی.
راستش را بخواهی، هر بار که نگاهم به آن قاب می‌افتد، نفسم می‌گیرد.
نه چون رفته‌ای، چون هیچ‌وقت نشد که برگردی.
چون حرفی ماند، که گفته نشد.
دستی بود، که گرفته نشد.
قابی بود، که هنوز توی آن نشسته‌ای، اما خودت...
خودت خیلی وقت است که دیگر شبیه آن عکس نیستی... .
 

Who has read this thread (Total: 4) View details

shape1
shape2
shape3
shape4
shape5
shape6
Top Bottom