بسم الله الرحمن الرحیم
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي يَوْمِ الْفِطْرِ إِذَا انْصَرَفَ مِنْ صَلَاتِهِ قَامَ قَائِماً ثُمَّ اسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ ، وَ فِي يَوْمِ الْجُمُعَةِ ، فَقَالَ
دعاى آن حضرت است در روز عيد فطر و جمعه، هنگامی كه از نمازش باز مىگشت به پا می ایستاد آنگاه رو به قبله میکرد و مىگفت:
﴿1﴾ يَا مَنْ يَرْحَمُ مَنْ لَا يَرْحَمُهُ الْعِبَادُ
(1) ای آنکه رحم میکند به کسی که بندگان به او رحم نمیکنند!
﴿2﴾ وَ يَا مَنْ يَقْبَلُ مَنْ لَا تَقْبَلُهُ الْبِلَادُ
(2) ای آنکه میپذیرد کسی را که کشورها او را نمیپذیرند!
﴿3﴾ وَ يَا مَنْ لَا يَحْتَقِرُ أَهْلَ الْحَاجَةِ إِلَيْهِ
(3) ای آنکه نیازمندان درگاهش را، حقیر و کوچک نمیشمرد!
﴿4﴾ وَ يَا مَنْ لَا يُخَيِّبُ الْمُلِحِّينَ عَلَيْهِ .
(4) ای آنکه اصرارکنندگان به پیشگاهش را ناامید نمیکند!
﴿5﴾ وَ يَا مَنْ لَا يَجْبَهُ بِالرَّدِّ أَهْلَ الدَّالَّةِ عَلَيْهِ
(5) ای آنکه دست ردّ به سینۀ کسانی که عمل خود را در برابر حضرتش بزرگ میشمارند نمیزند!
﴿6﴾ وَ يَا مَنْ يَجْتَبِي صَغِيرَ مَا يُتْحَفُ بِهِ ، وَ يَشْكُرُ يَسِيرَ مَا يُعْمَلُ لَهُ .
(6) ای آنکه ارمغان و هدیۀ کوچک را میپذیرد و اندک کاری که برایش انجام میگیرد، سپاس مینهد!
﴿7﴾ وَ يَا مَنْ يَشْكُرُ عَلَى الْقَلِيلِ وَ يُجَازِي بِالْجَلِيلِ
(7) و ای آنکه عمل کم را قدرشناسی میکند و پاداش بزرگ میدهد!
﴿8﴾ وَ يَا مَنْ يَدْنُو إِلَى مَنْ دَنَا مِنْهُ .
(8) و ای آنکه هر که به او نزدیک شود، به او نزدیک میشود!
﴿9﴾ وَ يَا مَنْ يَدْعُو إِلَى نَفْسِهِ مَنْ أَدْبَرَ عَنْهُ .
(9) و ای آنکه هر که را از او روی گردانده، به سوی خود میخواند!
﴿10﴾ وَ يَا مَنْ لَا يُغَيِّرُ النِّعْمَةَ ، وَ لَا يُبَادِرُ بِالنَّقِمَةِ .
(10) و ای آنکه نعمت را تغییر نمیدهد و به انتقام شتاب نمیورزد!
﴿11﴾ وَ يَا مَنْ يُثْمِرُ الْحَسَنَةَ حَتَّى يُنْمِيَهَا ، وَ يَتَجَاوَزُ عَنِ السَّيِّئَةِ حَتَّى يُعَفِّيَهَا .
(11) و ای آنکه نیکی را به بار مینشاند تا آن را بیافزاید و از بدی میگذرد تا آن را محو و نابود کند!
﴿12﴾ انْصَرَفَتِ الآْمَالُ دُونَ مَدَى كَرَمِكَ بِالْحَاجَاتِ ، وَ امْتَلَأَتْ بِفَيْضِ جُودِكَ أَوْعِيَةُ الطَّلِبَاتِ ، وَ تَفَسَّخَتْ دُونَ بُلُوغِ نَعْتِكَ الصِّفَاتُ ، فَلَكَ الْعُلُوُّ الْأَعْلَى فَوْقَ كُلِّ عَالٍ ، وَ الْجَلَالُ الْأَمْجَدُ فَوْقَ كُلِّ جَلَالٍ .
(12) آرزوها پیش از رسیدن به قلمرو و حوزۀ کرمت، حاجت روا برگشتند و ظرفهای طلب به فیض بخششت لبریز شدند و اوصاف پیش از رسیدن به وصفت، از هم گسیختند. برتری در بالاترین مرتبهاش که ورای هر برتری است مخصوص توست و بزرگی و عظمت که فراتر از هر بزرگی و عظمت است، ویژۀ توست.
﴿13﴾ كُلُّ جَلِيلٍ عِنْدَكَ صَغِيرٌ ، وَ كُلُّ شَرِيفٍ فِي جَنْبِ شَرَفِكَ حَقِيرٌ ، خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِكَ ، وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِ لَّا لَكَ ، وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلَّا بِكَ ، وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلَّا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ
(13) هر بزرگی نزد تو کوچک و هر شریفی در کنار شرفت حقیر است. آنان که به سوی غیر تو کوچ کردند، ناامید شدند؛ و آنان که جز تو را خواستند، به خسارت نشستند؛ و آنان که به درگاه غیر تو فرود آمدند، تباه شدند؛ و نعمت خواهان جز آنان که از فضل و احسان تو نعمت خواستند، دچار تهیدستی و قحطی شدند.
﴿14﴾ بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِينَ ، وَ جُودُكَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِينَ ، وَ إِغَاثَتُكَ قَرِيبَةٌ مِنَ الْمُسْتَغِيثِينَ .
(14) درب رحمتت به روی علاقهمندان باز و جود و سخایت برای گدایان رایگان و فریاد رسیات به فریاد خواهان نزدیک است.
﴿15﴾ لَا يَخِيبُ مِنْكَ الآْمِلُونَ ، وَ لَا يَيْأَسُ مِنْ عَطَائِكَ الْمُتَعَرِّضُونَ ، وَ لَا يَشْقَى بِنَقِمَتِكَ الْمُسْتَغْفِرُونَ .
(15) آرزومندان از تو نومید نمیشوند و درخواستکنندگان از عطایت مأیوس نمیگردند و آمرزش خواهان به کیفرت، بدبخت نمیشوند.
﴿16﴾ رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاكَ ، وَ حِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاكَ ، عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِيئِينَ ، وَ سُنَّتُكَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِينَ حَتَّى لَقَدْ غَرَّتْهُمْ أَنَاتُكَ عَنِ الرُّجُوعِ ، وَ صَدَّهُمْ إِمْهَالُكَ عَنِ النُّزُوعِ .
(16) سفرۀ روزیات برای گنهکاران پهن است و بردباریات به جانب کسی که با تو دشمنی ورزید، روی آورنده است. عادتت احسان به بدکاران و راه و روشت مهلت به متجاوزان است تا جایی که مدارایت، اینان را از بازگشت و توبه به درگاهت فریب داده و غافل ساخته؛ و مهلت دادنت، ایشان را از خودداری از گناه باز داشته.
﴿17﴾ وَ إِنَّمَا تَأَنَّيْتَ بِهِمْ لِيَفِيؤُوا إِلَى أَمْرِكَ ، وَ أَمْهَلْتَهُمْ ثِقَةً بِدَوَامِ مُلْكِكَ ، فَمَنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ السَّعَادَةِ خَتَمْتَ لَهُ بِهَا ، وَ مَنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الشَّقَاوَةِ خَذَلْتَهُ لَهَا .
(17) جز این نیست که آنان را فرصت دادی، به خاطر اینکه به فرمانت بازگردند؛ و برای اطمینان به دوام فرمانرواییات مهلتشان دادی؛ پس آنکه اهل سعادت بود، فرجام کارش را به سعادت ختم کردی؛ و آنکه اهل بدبختی بود، به بدبختیاش واگذاشتی.
﴿18﴾ كُلُّهُمْ صَائِرُونَ ، إِلَى حُكْمِكَ ، وَ اُمُورُهُمْ آئِلَةٌ إِلَى أَمْرِكَ ، لَمْ يَهِنْ عَلَى طُولِ مُدَّتِهِمْ سُلْطَانُكَ ، وَ لَمْ يَدْحَضْ لِتَرْكِ مُعَاجَلَتِهِمْ بُرْهَانُكَ .
(18) همۀ اینان، چه سعادتمندان و چه شقاوتمندان به حکم و حکومت تو باز میگردند؛ و کارشان منتهی به فرمان تو میشود. طولانی شدن زمان زندگی گنهکاران، قدرت پادشاهیات را سست نمیکند؛ و شتاب نورزیدن در عقوبت و بازپرسی آنان، برهان و دلیلت را باطل نمیسازد.
﴿19﴾ حُجَّتُكَ قَائِمَةٌ لَا تُدْحَضُ ، وَ سُلْطَانُكَ ثَابِتٌ لَا يَزُولُ ، فَالْوَيْلُ الدَّائِمُ لِمَنْ جَنَحَ عَنْكَ ، وَ الْخَيْبَةُ الْخَاذِلَةُ لِمَنْ خَابَ مِنْكَ ، وَ الشَّقَاءُ الْأَشْقَى لِمَنِ اغْتَرَّ بِكَ .
(19) حجّتت استوار و پابرجاست و باطل نگردد؛ و پادشاهیات ثابت و همیشگی است و از بین نمیرود؛ پس عذاب همیشگی بر کسی که از تو روی تافت و نومیدی ذلّتبار برای کسی که از تو نومید شد و بدترین تیرهبختی برای کسی که به رحمت و کرم تو مغرور گشت.
﴿20﴾ مَا أَكْثَرَ تَصَرُّفَهُ فِي عَذَابِكَ ، وَ مَا أَطْوَلَ تَرَدُّدَهُ فِي عِقَابِكَ ، وَ مَا أَبْعَدَ غَايَتَهُ مِنَ الْفَرَجِ ، وَ مَا أَقْنَطَهُ مِنْ سُهُولَةِ الَْمخْرَجِ عَدْلًا مِنْ قَضَائِكَ لَا تَجُورُ فِيهِ ، وَ إِنْصَافاً مِنْ حُكْمِكَ لَا تَحِيفُ عَلَيْهِ .
(20) چه بسیار دگرگونیهایی که در عذابت برای او هست و چه بسیار زمان طولانی و درازی که در عرصۀ کیفرت رفت و آمد خواهد داشت؛ و فرج و گشایش از چنین انسانی چه اندازه دور است و از رهایی یافتن از دوزخ، به آسانی و سهولت، چه بسیار ناامید است. این مجازاتها، بر اساس عدالت در داوری توست که در آن ستم نمیکنی؛ و از انصاف در فرمان توست که بیعدالتی در آن روا نمیداری.
﴿21﴾ فَقَدْ ظَاهَرْتَ الْحُجَجَ ، وَ أَبْلَيْتَ الْأَعْذَارَ ، وَ قَدْ تَقَدَّمْتَ بِالْوَعِيدِ ، وَ تَلَطَّفْتَ فِي التَّرْغِيبِ ، وَ ضَرَبْتَ الْأَمْثَالَ ، وَ أَطَلْتَ الْإِمْهَالَ ، وَ أَخَّرْتَ وَ أَنْتَ مُسْتَطِيعٌ لِلمُعَاجَلَةِ ، وَ تَأَنَّيْتَ وَ أَنْتَ مَلِيءٌ بِالْمُبَادَرَةِ
(21) همانا حجّتهایت را برای بیداری مردم، پیدرپی آوردی و دلیل و عذرت را به سوی آنان فرستادی و تهدیدت را یادآور شدی و در ترغیب بندگان به ایمان و عمل، لطف و مدارا را به کار گرفتی؛ و برای بیداری آنان، مثلها زدی؛ و مهلت به مردم را طولانی کردی. کیفر را به تأخیر انداختی، در حالی که بر شتابِ به عذاب توانا بودی؛ و فرصت دادی در صورتی که بر عجله قدرت داشتی.
﴿22﴾ لَمْ تَكُنْ أَنَاتُكَ عَجْزاً ، وَ لَا إِمْهَالُكَ وَهْناً ، وَ لَا إِمْسَاكُكَ غَفْلَةً ، وَ لَا انْتِظَارُكَ مُدَارَاةً ، بَلْ لِتَكُونَ حُجَّتُكَ أَبْلَغَ ، وَ كَرَمُكَ أَكْمَلَ ، وَ إِحْسَانُكَ أَوْفَى ، وَ نِعْمَتُكَ أَتَمَّ ، كُلُّ ذَلِكَ كَانَ وَ لَمْ تَزَلْ ، وَ هُوَ كَائِنٌ وَ لَا تَزَالُ .
(22) مدارایت از روی ناتوانی و مهلت دادنت از باب سستی و خودداریات به خاطر غفلت و به تأخیر انداختنت از روی مدارا و سازش نبود؛ بلکه برای این بوده که حجّتت رساتر و بزرگواریات کاملتر و احسانت فراگیرتر و نعمتت تمامتر باشد. تمام اینها بود و هست و میباشد و خواهد بود.
﴿23﴾ حُجَّتُكَ أَجَلُّ مِنْ أَنْ تُوصَفَ بِكُلِّهَا ، وَ مَجْدُكَ أَرْفَعُ مِنْ أَنْ يُحَدَّ بِكُنْهِهِ ، وَ نِعْمَتُكَ أَكْثَرُ مِنْ أَنْ تُحْصَى بِأَسْرِهَا ، وَ إِحْسَانُكَ أَكْثَرُ مِنْ أَنْ تُشْكَرَ عَلَى أَقَلِّهِ
(23) حجّتت برتر از آن است که بتوان همۀ آن را به دایرۀ وصف کشید و بزرگیات بالاتر از آن است که بتوان به عمق و ژرفای آن رسید و نعمتت بیش از آن است که به شماره درآید و احسانت افزونتر از آن است که کمترینش سپاس شود.
﴿24﴾ وَ قَدْ قَصَّرَ بِيَ السُّكُوتُ عَنْ تَحْمِيدِكَ ، وَ فَهَّهَنِيَ الْإِمْسَاكُ عَنْ تَمْجِيدِكَ ، وَ قُصَارَايَ الْإِقْرَارُ بِالْحُسُورِ ، لَا رَغْبَةً يَا إِلَهِي بَلْ عَجْزاً .
(24) اکنون، نبودن زبان سخن، مرا از سپاسگزاریات ناتوان ساخته؛ و خودداری از بزرگداشتت، مرا درمانده و ناتوان کرده؛ و نهایت قدرتم این است که به درماندگی از سپاست اقرار کنم. ای خدای من! این درماندگیِ از سپاس، نه از بیرغبتی، بلکه از ناتوانی من است.
﴿25﴾ فَهَا أَنَا ذَا أَؤُمُّكَ بِالْوِفَادَةِ ، وَ أَسْأَلُكَ حُسْنَ الرِّفَادَةِ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اسْمَعْ نَجْوَايَ ، وَ اسْتَجِبْ دُعَائِي ، وَ لَا تَخْتِمْ يَوْمِي بِخَيْبَتِي ، وَ لَا تَجْبَهْنِي بِالرَّدِّ فِي مَسْأَلَتِي ، وَ أَكْرِمْ مِنْ عِنْدِكَ مُنْصَرَفِي ، وَ تُرِيدُ مُنْقَلَبِي ، إِنَّكَ غَيْرُ ضَائِقٍ بِمَا تُرِيدُ ، وَ لَا عَاجِزٍ عَمَّا تُسْأَلُ ، وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ، وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ .
(25) اینک منم که آمدن به درگاه تو را قصد میکنم و از حضرتت توقع پذیرایی نیک دارم؛ پس بر محمّد و آلش درود فرست و رازم را بشنو و دعایم را مستجاب کن و روزم را به نومیدی ختم مکن و نسبت به گداییام، دست ردّ به سینهام نزن؛ و رفتنم را از نزدت و بازگشتم را به سویت، گرامی دار؛ زیرا هر چه را اراده کنی، از انجامش دچار سختی نمیشوی؛ و در برآوردن آنچه از تو خواسته شود، ناتوان نمیباشی؛ و تو بر هر کاری توانایی و حول و قوّهای نیست، جز به خدای بلندمرتبۀ بزرگ.
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي يَوْمِ الْفِطْرِ إِذَا انْصَرَفَ مِنْ صَلَاتِهِ قَامَ قَائِماً ثُمَّ اسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ ، وَ فِي يَوْمِ الْجُمُعَةِ ، فَقَالَ
دعاى آن حضرت است در روز عيد فطر و جمعه، هنگامی كه از نمازش باز مىگشت به پا می ایستاد آنگاه رو به قبله میکرد و مىگفت:
﴿1﴾ يَا مَنْ يَرْحَمُ مَنْ لَا يَرْحَمُهُ الْعِبَادُ
(1) ای آنکه رحم میکند به کسی که بندگان به او رحم نمیکنند!
﴿2﴾ وَ يَا مَنْ يَقْبَلُ مَنْ لَا تَقْبَلُهُ الْبِلَادُ
(2) ای آنکه میپذیرد کسی را که کشورها او را نمیپذیرند!
﴿3﴾ وَ يَا مَنْ لَا يَحْتَقِرُ أَهْلَ الْحَاجَةِ إِلَيْهِ
(3) ای آنکه نیازمندان درگاهش را، حقیر و کوچک نمیشمرد!
﴿4﴾ وَ يَا مَنْ لَا يُخَيِّبُ الْمُلِحِّينَ عَلَيْهِ .
(4) ای آنکه اصرارکنندگان به پیشگاهش را ناامید نمیکند!
﴿5﴾ وَ يَا مَنْ لَا يَجْبَهُ بِالرَّدِّ أَهْلَ الدَّالَّةِ عَلَيْهِ
(5) ای آنکه دست ردّ به سینۀ کسانی که عمل خود را در برابر حضرتش بزرگ میشمارند نمیزند!
﴿6﴾ وَ يَا مَنْ يَجْتَبِي صَغِيرَ مَا يُتْحَفُ بِهِ ، وَ يَشْكُرُ يَسِيرَ مَا يُعْمَلُ لَهُ .
(6) ای آنکه ارمغان و هدیۀ کوچک را میپذیرد و اندک کاری که برایش انجام میگیرد، سپاس مینهد!
﴿7﴾ وَ يَا مَنْ يَشْكُرُ عَلَى الْقَلِيلِ وَ يُجَازِي بِالْجَلِيلِ
(7) و ای آنکه عمل کم را قدرشناسی میکند و پاداش بزرگ میدهد!
﴿8﴾ وَ يَا مَنْ يَدْنُو إِلَى مَنْ دَنَا مِنْهُ .
(8) و ای آنکه هر که به او نزدیک شود، به او نزدیک میشود!
﴿9﴾ وَ يَا مَنْ يَدْعُو إِلَى نَفْسِهِ مَنْ أَدْبَرَ عَنْهُ .
(9) و ای آنکه هر که را از او روی گردانده، به سوی خود میخواند!
﴿10﴾ وَ يَا مَنْ لَا يُغَيِّرُ النِّعْمَةَ ، وَ لَا يُبَادِرُ بِالنَّقِمَةِ .
(10) و ای آنکه نعمت را تغییر نمیدهد و به انتقام شتاب نمیورزد!
﴿11﴾ وَ يَا مَنْ يُثْمِرُ الْحَسَنَةَ حَتَّى يُنْمِيَهَا ، وَ يَتَجَاوَزُ عَنِ السَّيِّئَةِ حَتَّى يُعَفِّيَهَا .
(11) و ای آنکه نیکی را به بار مینشاند تا آن را بیافزاید و از بدی میگذرد تا آن را محو و نابود کند!
﴿12﴾ انْصَرَفَتِ الآْمَالُ دُونَ مَدَى كَرَمِكَ بِالْحَاجَاتِ ، وَ امْتَلَأَتْ بِفَيْضِ جُودِكَ أَوْعِيَةُ الطَّلِبَاتِ ، وَ تَفَسَّخَتْ دُونَ بُلُوغِ نَعْتِكَ الصِّفَاتُ ، فَلَكَ الْعُلُوُّ الْأَعْلَى فَوْقَ كُلِّ عَالٍ ، وَ الْجَلَالُ الْأَمْجَدُ فَوْقَ كُلِّ جَلَالٍ .
(12) آرزوها پیش از رسیدن به قلمرو و حوزۀ کرمت، حاجت روا برگشتند و ظرفهای طلب به فیض بخششت لبریز شدند و اوصاف پیش از رسیدن به وصفت، از هم گسیختند. برتری در بالاترین مرتبهاش که ورای هر برتری است مخصوص توست و بزرگی و عظمت که فراتر از هر بزرگی و عظمت است، ویژۀ توست.
﴿13﴾ كُلُّ جَلِيلٍ عِنْدَكَ صَغِيرٌ ، وَ كُلُّ شَرِيفٍ فِي جَنْبِ شَرَفِكَ حَقِيرٌ ، خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِكَ ، وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِ لَّا لَكَ ، وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلَّا بِكَ ، وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلَّا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ
(13) هر بزرگی نزد تو کوچک و هر شریفی در کنار شرفت حقیر است. آنان که به سوی غیر تو کوچ کردند، ناامید شدند؛ و آنان که جز تو را خواستند، به خسارت نشستند؛ و آنان که به درگاه غیر تو فرود آمدند، تباه شدند؛ و نعمت خواهان جز آنان که از فضل و احسان تو نعمت خواستند، دچار تهیدستی و قحطی شدند.
﴿14﴾ بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِينَ ، وَ جُودُكَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِينَ ، وَ إِغَاثَتُكَ قَرِيبَةٌ مِنَ الْمُسْتَغِيثِينَ .
(14) درب رحمتت به روی علاقهمندان باز و جود و سخایت برای گدایان رایگان و فریاد رسیات به فریاد خواهان نزدیک است.
﴿15﴾ لَا يَخِيبُ مِنْكَ الآْمِلُونَ ، وَ لَا يَيْأَسُ مِنْ عَطَائِكَ الْمُتَعَرِّضُونَ ، وَ لَا يَشْقَى بِنَقِمَتِكَ الْمُسْتَغْفِرُونَ .
(15) آرزومندان از تو نومید نمیشوند و درخواستکنندگان از عطایت مأیوس نمیگردند و آمرزش خواهان به کیفرت، بدبخت نمیشوند.
﴿16﴾ رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاكَ ، وَ حِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاكَ ، عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِيئِينَ ، وَ سُنَّتُكَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِينَ حَتَّى لَقَدْ غَرَّتْهُمْ أَنَاتُكَ عَنِ الرُّجُوعِ ، وَ صَدَّهُمْ إِمْهَالُكَ عَنِ النُّزُوعِ .
(16) سفرۀ روزیات برای گنهکاران پهن است و بردباریات به جانب کسی که با تو دشمنی ورزید، روی آورنده است. عادتت احسان به بدکاران و راه و روشت مهلت به متجاوزان است تا جایی که مدارایت، اینان را از بازگشت و توبه به درگاهت فریب داده و غافل ساخته؛ و مهلت دادنت، ایشان را از خودداری از گناه باز داشته.
﴿17﴾ وَ إِنَّمَا تَأَنَّيْتَ بِهِمْ لِيَفِيؤُوا إِلَى أَمْرِكَ ، وَ أَمْهَلْتَهُمْ ثِقَةً بِدَوَامِ مُلْكِكَ ، فَمَنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ السَّعَادَةِ خَتَمْتَ لَهُ بِهَا ، وَ مَنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الشَّقَاوَةِ خَذَلْتَهُ لَهَا .
(17) جز این نیست که آنان را فرصت دادی، به خاطر اینکه به فرمانت بازگردند؛ و برای اطمینان به دوام فرمانرواییات مهلتشان دادی؛ پس آنکه اهل سعادت بود، فرجام کارش را به سعادت ختم کردی؛ و آنکه اهل بدبختی بود، به بدبختیاش واگذاشتی.
﴿18﴾ كُلُّهُمْ صَائِرُونَ ، إِلَى حُكْمِكَ ، وَ اُمُورُهُمْ آئِلَةٌ إِلَى أَمْرِكَ ، لَمْ يَهِنْ عَلَى طُولِ مُدَّتِهِمْ سُلْطَانُكَ ، وَ لَمْ يَدْحَضْ لِتَرْكِ مُعَاجَلَتِهِمْ بُرْهَانُكَ .
(18) همۀ اینان، چه سعادتمندان و چه شقاوتمندان به حکم و حکومت تو باز میگردند؛ و کارشان منتهی به فرمان تو میشود. طولانی شدن زمان زندگی گنهکاران، قدرت پادشاهیات را سست نمیکند؛ و شتاب نورزیدن در عقوبت و بازپرسی آنان، برهان و دلیلت را باطل نمیسازد.
﴿19﴾ حُجَّتُكَ قَائِمَةٌ لَا تُدْحَضُ ، وَ سُلْطَانُكَ ثَابِتٌ لَا يَزُولُ ، فَالْوَيْلُ الدَّائِمُ لِمَنْ جَنَحَ عَنْكَ ، وَ الْخَيْبَةُ الْخَاذِلَةُ لِمَنْ خَابَ مِنْكَ ، وَ الشَّقَاءُ الْأَشْقَى لِمَنِ اغْتَرَّ بِكَ .
(19) حجّتت استوار و پابرجاست و باطل نگردد؛ و پادشاهیات ثابت و همیشگی است و از بین نمیرود؛ پس عذاب همیشگی بر کسی که از تو روی تافت و نومیدی ذلّتبار برای کسی که از تو نومید شد و بدترین تیرهبختی برای کسی که به رحمت و کرم تو مغرور گشت.
﴿20﴾ مَا أَكْثَرَ تَصَرُّفَهُ فِي عَذَابِكَ ، وَ مَا أَطْوَلَ تَرَدُّدَهُ فِي عِقَابِكَ ، وَ مَا أَبْعَدَ غَايَتَهُ مِنَ الْفَرَجِ ، وَ مَا أَقْنَطَهُ مِنْ سُهُولَةِ الَْمخْرَجِ عَدْلًا مِنْ قَضَائِكَ لَا تَجُورُ فِيهِ ، وَ إِنْصَافاً مِنْ حُكْمِكَ لَا تَحِيفُ عَلَيْهِ .
(20) چه بسیار دگرگونیهایی که در عذابت برای او هست و چه بسیار زمان طولانی و درازی که در عرصۀ کیفرت رفت و آمد خواهد داشت؛ و فرج و گشایش از چنین انسانی چه اندازه دور است و از رهایی یافتن از دوزخ، به آسانی و سهولت، چه بسیار ناامید است. این مجازاتها، بر اساس عدالت در داوری توست که در آن ستم نمیکنی؛ و از انصاف در فرمان توست که بیعدالتی در آن روا نمیداری.
﴿21﴾ فَقَدْ ظَاهَرْتَ الْحُجَجَ ، وَ أَبْلَيْتَ الْأَعْذَارَ ، وَ قَدْ تَقَدَّمْتَ بِالْوَعِيدِ ، وَ تَلَطَّفْتَ فِي التَّرْغِيبِ ، وَ ضَرَبْتَ الْأَمْثَالَ ، وَ أَطَلْتَ الْإِمْهَالَ ، وَ أَخَّرْتَ وَ أَنْتَ مُسْتَطِيعٌ لِلمُعَاجَلَةِ ، وَ تَأَنَّيْتَ وَ أَنْتَ مَلِيءٌ بِالْمُبَادَرَةِ
(21) همانا حجّتهایت را برای بیداری مردم، پیدرپی آوردی و دلیل و عذرت را به سوی آنان فرستادی و تهدیدت را یادآور شدی و در ترغیب بندگان به ایمان و عمل، لطف و مدارا را به کار گرفتی؛ و برای بیداری آنان، مثلها زدی؛ و مهلت به مردم را طولانی کردی. کیفر را به تأخیر انداختی، در حالی که بر شتابِ به عذاب توانا بودی؛ و فرصت دادی در صورتی که بر عجله قدرت داشتی.
﴿22﴾ لَمْ تَكُنْ أَنَاتُكَ عَجْزاً ، وَ لَا إِمْهَالُكَ وَهْناً ، وَ لَا إِمْسَاكُكَ غَفْلَةً ، وَ لَا انْتِظَارُكَ مُدَارَاةً ، بَلْ لِتَكُونَ حُجَّتُكَ أَبْلَغَ ، وَ كَرَمُكَ أَكْمَلَ ، وَ إِحْسَانُكَ أَوْفَى ، وَ نِعْمَتُكَ أَتَمَّ ، كُلُّ ذَلِكَ كَانَ وَ لَمْ تَزَلْ ، وَ هُوَ كَائِنٌ وَ لَا تَزَالُ .
(22) مدارایت از روی ناتوانی و مهلت دادنت از باب سستی و خودداریات به خاطر غفلت و به تأخیر انداختنت از روی مدارا و سازش نبود؛ بلکه برای این بوده که حجّتت رساتر و بزرگواریات کاملتر و احسانت فراگیرتر و نعمتت تمامتر باشد. تمام اینها بود و هست و میباشد و خواهد بود.
﴿23﴾ حُجَّتُكَ أَجَلُّ مِنْ أَنْ تُوصَفَ بِكُلِّهَا ، وَ مَجْدُكَ أَرْفَعُ مِنْ أَنْ يُحَدَّ بِكُنْهِهِ ، وَ نِعْمَتُكَ أَكْثَرُ مِنْ أَنْ تُحْصَى بِأَسْرِهَا ، وَ إِحْسَانُكَ أَكْثَرُ مِنْ أَنْ تُشْكَرَ عَلَى أَقَلِّهِ
(23) حجّتت برتر از آن است که بتوان همۀ آن را به دایرۀ وصف کشید و بزرگیات بالاتر از آن است که بتوان به عمق و ژرفای آن رسید و نعمتت بیش از آن است که به شماره درآید و احسانت افزونتر از آن است که کمترینش سپاس شود.
﴿24﴾ وَ قَدْ قَصَّرَ بِيَ السُّكُوتُ عَنْ تَحْمِيدِكَ ، وَ فَهَّهَنِيَ الْإِمْسَاكُ عَنْ تَمْجِيدِكَ ، وَ قُصَارَايَ الْإِقْرَارُ بِالْحُسُورِ ، لَا رَغْبَةً يَا إِلَهِي بَلْ عَجْزاً .
(24) اکنون، نبودن زبان سخن، مرا از سپاسگزاریات ناتوان ساخته؛ و خودداری از بزرگداشتت، مرا درمانده و ناتوان کرده؛ و نهایت قدرتم این است که به درماندگی از سپاست اقرار کنم. ای خدای من! این درماندگیِ از سپاس، نه از بیرغبتی، بلکه از ناتوانی من است.
﴿25﴾ فَهَا أَنَا ذَا أَؤُمُّكَ بِالْوِفَادَةِ ، وَ أَسْأَلُكَ حُسْنَ الرِّفَادَةِ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اسْمَعْ نَجْوَايَ ، وَ اسْتَجِبْ دُعَائِي ، وَ لَا تَخْتِمْ يَوْمِي بِخَيْبَتِي ، وَ لَا تَجْبَهْنِي بِالرَّدِّ فِي مَسْأَلَتِي ، وَ أَكْرِمْ مِنْ عِنْدِكَ مُنْصَرَفِي ، وَ تُرِيدُ مُنْقَلَبِي ، إِنَّكَ غَيْرُ ضَائِقٍ بِمَا تُرِيدُ ، وَ لَا عَاجِزٍ عَمَّا تُسْأَلُ ، وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ، وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ .
(25) اینک منم که آمدن به درگاه تو را قصد میکنم و از حضرتت توقع پذیرایی نیک دارم؛ پس بر محمّد و آلش درود فرست و رازم را بشنو و دعایم را مستجاب کن و روزم را به نومیدی ختم مکن و نسبت به گداییام، دست ردّ به سینهام نزن؛ و رفتنم را از نزدت و بازگشتم را به سویت، گرامی دار؛ زیرا هر چه را اراده کنی، از انجامش دچار سختی نمیشوی؛ و در برآوردن آنچه از تو خواسته شود، ناتوان نمیباشی؛ و تو بر هر کاری توانایی و حول و قوّهای نیست، جز به خدای بلندمرتبۀ بزرگ.