به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

تأیید شد درخواست نظارت رمان کالیدور | Masoome کاربر انجمن بوکینو

  • نویسنده موضوع Masoome
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1
  • بازدیدها 23
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Masoome

کاربر بوکینویی
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-09-08
نوشته‌ها
16
سکه
80
نام‌کاربری: Masoome

نام و نام خانوادگی: معصومه ابدالی

نوع کتاب: رمان

عنوان کتاب: کالیدور

ژانر کتاب: عاشقانه، تراژدی، جنایی

خلاصه کتاب: زنی ناجیِ شش زندگی از کالیدور می‌شود! دستِ یاریِ او شش زمین خورده را بلند می‌کند و یکی از این شش نفر مردِ جوانی به نامِ ناموَر است که سال‌هاست اسیرِ دستِ شیطانی شده و مجبور به زندگی در زندانِ اوست! به یاریِ این زن از اسارت رهایی می‌یابد و به دنبالِ مقصدِ تازه‌ای در زندگی‌اش می‌رود؛ جایی فراتر از سرابی که کلِ عمرش را در آن گذرانده بود و در این راه با افرادِ تازه و رازهای تازه‌ای روبه‌رو می‌شود... اما کالیدور قوانینی داشت زیرِ پا له نشدنی! اولین قانون اخطار می‌داد کسی از آن خارج نمی‌شد مگر آنکه نبضِ حیاتش ترمز می‌کرد!

مقدمه کتاب: زندگی‌ای زیرِ سنگینیِ سایه‌ی دروغ و سرنوشتی که اجازه‌ی سر از مُهر برداشتنِ رازهایش را نمی‌داد...
کبک‌هایی می‌ساخت سر در برف فرو برده، تا بی‌خبر بمانند از دنیای سردِ بیرون از برف؛ جایی که آفتاب نقشی نداشت، سایه‌ی دروغ سقف بود و بی‌رحمی ستون‌های آن!
جایی حوالیِ زندگی‌های تهی، در پستوی ناامیدی و نقطه‌ی مقابلِ آرامش!
سایه‌ی دروغ بر سرهای زیادی سنگینی می‌کرد؛ اما شاید چون ماه پشتِ ابری خفته بود، به وقتِ بیداری‌اش سرها از برف بیرون می‌کشید!


در صورت بیان ایرادات توسط ناظر، آیا خودتان آنها را ویرایش می‌کنید یا به ناظر واگذار می‌کنید؟ خودم ویرایش می‌کنم.

مورخ ثبت درخواست: 2024-09-15
 

Aytak

[مدیر ارشد بازنشسته]
سطح
8
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-09-06
نوشته‌ها
341
مدال‌ها
16
سکه
1,808
سلام، درخواست نظارت رمان شما توسط مدیریت تائید شد.✅
ناظر شما: @پرتوِماه
می‌توانید تاپیک رمان خود را در بخش "تایپ رمان" در تالار کتاب ایجاد کنید. و همچنین لطفاً منتظر گفتگویی از طرف ناظر خود، تحت عنوان ( گپ نظارت | ناظر پرتوِماه ) باشید!
تائید شده توسط سرپرست بخش خدماتینو.​
 
امضا : Aytak
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا