به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

تأیید شد درخواست نظارت رمان من با تو مجنون شدم | itszari کاربر انجمن بوکینو

  • نویسنده موضوع ARNICA
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1
  • بازدیدها 31
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

ARNICA

[سرپرست کتابینو - مدیر تالار ادبیات]
پرسنل مدیریت
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-09-14
نوشته‌ها
1,022
مدال‌ها
3
سکه
5,124
نام‌کاربری: itszari

نام و نام خانوادگی: زهرا زارع

نوع کتاب: رمان

عنوان کتاب: من با تو مجنون شدم

ژانر کتاب: تراژدی، عاشقانه

خلاصه کتاب: خلاصه: از همان ابتدا سایه‌ی سنگین روی سرش نشسته بود کاسه‌ای گربود و سرشار از غم بر روی سرش شکست گویی دیگر چشم‌ دیدن این دنیای فلاکت‌وار را نداشت فکر‌ می‌کرد دوره‌ی‌ تنهایی و بی‌کَسی‌اش شروع شده است. آنکه از پشت به او خنجر می‌زد آشنا بود، زیرا غریبه که از او چیزی نمی‌دانست. عاقل‌ترین‌ها هم یک روز در مُشت‌های عشق مجنون می‌شوند. آن هم یک لیلای بی‌مجنون است، ولی عاشقی‌ست که برای معشوقه‌اش زمین را به آسمان می‌دوزد.

مقدمه کتاب: کسی که زیبایی‌ها را ندیده است زیبایی‌های ماه را هم نمی‌بیند که هر شب دوازده بار با انگشتانش بر پنجره‌ی اتاقش می‌لغزد و بارها نگاهش را بر اندوه چشمانش می‌دوزد
ماه شاهد است که شب‌ها با اندوه چشمانت سر روی بالین می‌گذاری و خورشید شاهد دیگری است و می‌داند که با سر و صداهای مهیب و وحشتناک از خواب زیبایت برمی‌خیزی
می‌داند که میان آمار معتادان و کشته شدگان به آرامی گام برمی‌داری و در نهایت چاقو را به جای گلوبند اشتباه می‌گیری و دست به اشتباه می‌زنی و دیگر پشیمانی‌ات به درد این خانه‌ی بی‌چراغ نمی‌خورد.


در صورت بیان ایرادات توسط ناظر، آیا خودتان آنها را ویرایش می‌کنید یا به ناظر واگذار می‌کنید؟ خودم ویرایش می‌کنم.

مورخ ثبت درخواست: 2024-06-25
 
امضا : ARNICA

Aytak

[مدیر ارشد بازنشسته]
سطح
8
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-09-06
نوشته‌ها
341
مدال‌ها
16
سکه
1,808
سلام، درخواست نظارت رمان شما توسط مدیریت تائید شد.✅
ناظر شما: @🤍yas
می‌توانید تاپیک رمان خود را در بخش "تایپ رمان" در تالار کتاب ایجاد کنید. و همچنین لطفاً منتظر گفتگویی از طرف ناظر خود، تحت عنوان ( گپ نظارت | ناظر yas🤍 ) باشید!
تائید شده توسط سرپرست بخش خدماتینو.​
 
امضا : Aytak
  • عالیه
واکنش‌ها[ی پسندها]: yas_NHT
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا