نامکاربری: itszari
نام و نام خانوادگی: زری
نوع کتاب: دلنوشته
عنوان کتاب: سیزدهم
ژانر کتاب: تراژدی
خلاصه کتاب: صدایی به گوش میرسد، نگویید که سیزدهم نزدیک است. این روز، روز تولد من نیست. کیک به دست از من نخواهید که آرزو کنم. آرزوی من او بود، اویی که به نیستی و پوچی تبدیل شد. اویی که مثل پروانه بودم و او مثل شمع، دورش گشتم و سوختم. او خاموش گشت و من مُردم.
مقدمه کتاب: از من نخواهید که شمع بیست سالگی را فوت کنم. پلکهای سنگین و آغشته به اشکم را تا بستم و گشودم، دیدم به سن بیست سالگی رسیدم. بیست سال از عمرم با غم و سختی هدر رفت. ای کاش تولدم، روز مرگم باشد!
در صورت بیان ایرادات توسط ناظر، آیا خودتان آنها را ویرایش میکنید یا به ناظر واگذار میکنید؟ خودم ویرایش میکنم.
مورخ ثبت درخواست: 2024-06-26
نام و نام خانوادگی: زری
نوع کتاب: دلنوشته
عنوان کتاب: سیزدهم
ژانر کتاب: تراژدی
خلاصه کتاب: صدایی به گوش میرسد، نگویید که سیزدهم نزدیک است. این روز، روز تولد من نیست. کیک به دست از من نخواهید که آرزو کنم. آرزوی من او بود، اویی که به نیستی و پوچی تبدیل شد. اویی که مثل پروانه بودم و او مثل شمع، دورش گشتم و سوختم. او خاموش گشت و من مُردم.
مقدمه کتاب: از من نخواهید که شمع بیست سالگی را فوت کنم. پلکهای سنگین و آغشته به اشکم را تا بستم و گشودم، دیدم به سن بیست سالگی رسیدم. بیست سال از عمرم با غم و سختی هدر رفت. ای کاش تولدم، روز مرگم باشد!
در صورت بیان ایرادات توسط ناظر، آیا خودتان آنها را ویرایش میکنید یا به ناظر واگذار میکنید؟ خودم ویرایش میکنم.
مورخ ثبت درخواست: 2024-06-26