نامکاربری: worning.f
نام و نام خانوادگی: الناز
نوع کتاب: داستان کوتاه
عنوان کتاب: شوتی سوار(میانبرمرگ)
ژانر کتاب: عاشقانه
خلاصه کتاب: خلاصه:
مسابقهی مرگ، تلاش برای زندگی.
دویدنهای بی پایان، لحظههای حساس، ثانیههای آخر.
ته این داستان چه میشود؟
رسیدن یا نرسیدن؟ تمام افکاری که درون ذهن آدمها درحال چرخ خوردنِ ولی غافل از مرگهای لحظهی!
مقدمه کتاب: مقدمه:
نگاهم را به چشمهای سبز وحشیاش دوختم.
چشمهایی که هر بینندهای با دیدنشان ترس در دلش ریشه میزد.
وقتی نگاه خیرهام را روی خودش دید صورتش را برگرداند و بهم نگاه کرد، نیشخند گوشهی ل*بهای گوشتیاش جا خوش کرده و ل*ب زد:
- نمیترسی ازم؟
مثل خودش نیشخندی زدم و با تمسخر در جوابش ل*ب زدم:
- نچ، چون از نظر من تو کلا وجود نداری!
مطمئن بودم از حرفم خوشش نمیآید و با درهم کشیده شدن ابروهایش این اطمینان بیشتر شد.
بدون اینکه منتظر شروع مسابقه باشد پا رو گاز فشرده و حرکت کرد..
گرد و خاکی که از حرکت چرخهای ماشین به پا شده بود باعث شد تا کمی جلوی دیدم را بگیرد ولی من بدون هیچ حرکتی فقط خیره شدم به دور شدن ماشیناش و ل*ب زدم:
- تلاش نکن تهش مرگِ!
در صورت بیان ایرادات توسط ناظر، آیا خودتان آنها را ویرایش میکنید یا به ناظر واگذار میکنید؟ به ناظر واگذار میکنم.
مورخ ثبت درخواست: 15\4\2024
نام و نام خانوادگی: الناز
نوع کتاب: داستان کوتاه
عنوان کتاب: شوتی سوار(میانبرمرگ)
ژانر کتاب: عاشقانه
خلاصه کتاب: خلاصه:
مسابقهی مرگ، تلاش برای زندگی.
دویدنهای بی پایان، لحظههای حساس، ثانیههای آخر.
ته این داستان چه میشود؟
رسیدن یا نرسیدن؟ تمام افکاری که درون ذهن آدمها درحال چرخ خوردنِ ولی غافل از مرگهای لحظهی!
مقدمه کتاب: مقدمه:
نگاهم را به چشمهای سبز وحشیاش دوختم.
چشمهایی که هر بینندهای با دیدنشان ترس در دلش ریشه میزد.
وقتی نگاه خیرهام را روی خودش دید صورتش را برگرداند و بهم نگاه کرد، نیشخند گوشهی ل*بهای گوشتیاش جا خوش کرده و ل*ب زد:
- نمیترسی ازم؟
مثل خودش نیشخندی زدم و با تمسخر در جوابش ل*ب زدم:
- نچ، چون از نظر من تو کلا وجود نداری!
مطمئن بودم از حرفم خوشش نمیآید و با درهم کشیده شدن ابروهایش این اطمینان بیشتر شد.
بدون اینکه منتظر شروع مسابقه باشد پا رو گاز فشرده و حرکت کرد..
گرد و خاکی که از حرکت چرخهای ماشین به پا شده بود باعث شد تا کمی جلوی دیدم را بگیرد ولی من بدون هیچ حرکتی فقط خیره شدم به دور شدن ماشیناش و ل*ب زدم:
- تلاش نکن تهش مرگِ!
در صورت بیان ایرادات توسط ناظر، آیا خودتان آنها را ویرایش میکنید یا به ناظر واگذار میکنید؟ به ناظر واگذار میکنم.
مورخ ثبت درخواست: 15\4\2024
آخرین ویرایش: