معنای تعلیق
کلمهی تعلیق در داستان به معنای معلق نگه داشتن خواننده نسبت به جریان داستان است اعم از حادثهی آن، عمل داستانی و یا انتخاب شخصیت و...در واقع تعلیق عنصری است که با شک و تردید هم معناست و این شک و تردید خواننده را وا میدارد تا داستان را دنبال کند و به او امکان حدس زدنهایی را در ارتباط با ادامهی داستان و فرجام ماجرای داستانی میدهد.
جایگاه تعلیق در داستان
آیا میتوان خوانندهی بیحوصلهی امروز را که در دنیای سرعت زندگی میکند و نیتش از خواندن یک متن شاید تفریح و وقتگذرانی یک روز تعطیل و خسته کننده باشد بدون بر انگیختن حس عدم اطمینان از پایان وقایع داستان و هیجان مربوط به ماجرا و شخصیت داستانی تا پایان داستان حفظ کرد؟
در گذر زمان و با توجه به بالا و یا پایین آمدن میزان حساسیت انسان به برخی مسائل،نحوهی نگارش داستان نیز تحولات چشمگیری داشتهاست.یادتان باشد داستان برای انسان نوشته میشود و همین امر تاثیر نحوهی زندگی و اندیشهی انسان را در تغییر نگارش داستان سبب میشود.
به نظر میرسد امروزه بیشتر از هر چیز شخصیت و شخصیتپردازی بر داستانها حکومت میکند.اما به گمانم یک متن ادبی تا زمانی که میل و رغبت خوانندهاش را برای دنبال کردنش ایجاد نکند،نمیتواند بخت این را داشته باشد که خوانده شود.هنوز میل پاسخ به این سئوال که بعد چه خواهد شد در خوانندهی امروزی بهترین راه تشویقش برای خواندن متن است.
فورستر در کتاب جنبههای رمان مینویسد:
«داستانی که واقعا داستان باشد باید واجد یک ویژگی باشد شنونده را بر آن دارد که بخواهد بداند بعد چه پیش خواهد آمد و بر عکس ناقص است اگر کاری کند که خواننده نخواهد بداند بعد چه خواهد شد».(فورستر،۱۳۶۹ :۳۳)
به خاطر داشته باشید هنر قصه گویی شهرزاد در هزار و یکشب این بود که در جایی ل*ب از قصه گفتن فرو میبست که شهریار مشتاقانه میخواست بداند بعد چه خواهد شد. در واقع با انتظار و اشتیاقی که در شهریار به وجود میآورد،جانش را حفظ میکرد.
کلمهی تعلیق در داستان به معنای معلق نگه داشتن خواننده نسبت به جریان داستان است اعم از حادثهی آن، عمل داستانی و یا انتخاب شخصیت و...در واقع تعلیق عنصری است که با شک و تردید هم معناست و این شک و تردید خواننده را وا میدارد تا داستان را دنبال کند و به او امکان حدس زدنهایی را در ارتباط با ادامهی داستان و فرجام ماجرای داستانی میدهد.
جایگاه تعلیق در داستان
آیا میتوان خوانندهی بیحوصلهی امروز را که در دنیای سرعت زندگی میکند و نیتش از خواندن یک متن شاید تفریح و وقتگذرانی یک روز تعطیل و خسته کننده باشد بدون بر انگیختن حس عدم اطمینان از پایان وقایع داستان و هیجان مربوط به ماجرا و شخصیت داستانی تا پایان داستان حفظ کرد؟
در گذر زمان و با توجه به بالا و یا پایین آمدن میزان حساسیت انسان به برخی مسائل،نحوهی نگارش داستان نیز تحولات چشمگیری داشتهاست.یادتان باشد داستان برای انسان نوشته میشود و همین امر تاثیر نحوهی زندگی و اندیشهی انسان را در تغییر نگارش داستان سبب میشود.
به نظر میرسد امروزه بیشتر از هر چیز شخصیت و شخصیتپردازی بر داستانها حکومت میکند.اما به گمانم یک متن ادبی تا زمانی که میل و رغبت خوانندهاش را برای دنبال کردنش ایجاد نکند،نمیتواند بخت این را داشته باشد که خوانده شود.هنوز میل پاسخ به این سئوال که بعد چه خواهد شد در خوانندهی امروزی بهترین راه تشویقش برای خواندن متن است.
فورستر در کتاب جنبههای رمان مینویسد:
«داستانی که واقعا داستان باشد باید واجد یک ویژگی باشد شنونده را بر آن دارد که بخواهد بداند بعد چه پیش خواهد آمد و بر عکس ناقص است اگر کاری کند که خواننده نخواهد بداند بعد چه خواهد شد».(فورستر،۱۳۶۹ :۳۳)
به خاطر داشته باشید هنر قصه گویی شهرزاد در هزار و یکشب این بود که در جایی ل*ب از قصه گفتن فرو میبست که شهریار مشتاقانه میخواست بداند بعد چه خواهد شد. در واقع با انتظار و اشتیاقی که در شهریار به وجود میآورد،جانش را حفظ میکرد.
آخرین ویرایش: