زندگینامه مولانا
جلال الدین محمد در ششم ربیع الاول سال 604 هجری، در شهر بلخ به دنیا آمد. نام کامل او «محمد بن محمد بن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده است. نام پدر او محمد بود و به سلطان العلماء، بهاءالدین ولدبن ولد مشهور بود. او مردی سخنور از اکابر صوفیه واعاظم عرفا بودو خرقۀ او به احمد غزالی می پیوست.
وابستگی مردم به بهاء ولد سبب ایجاد ترس در محمد خوارزمشاه شد و به همین علت بهاءالدین ولد به قونیه مهاجرت نمود اما در قونیه مورد مخالفت امام فخررازی که فردی بانفوذ در دربار خوارزمشاه بود، قرار گرفت و او بیش از دیگران شاه را بر ضد او برانگیخت.
القاب مولانا
از القاب مولانا می توان به «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی»، «ملای رومی» اشاره نمود و تخلص او «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته اند.
مسافرت های مولانا
جلال الدین محمد پدرش را در سفر زیارتی به حج از بلخ همراهی کرد و در این سفر در شهر نیشابور به دیدار شیخ فریدالدین عطار عارف و شاعر رفت، این عارف سفارش مولوی را در همان کودکی به پدر نمود.
در این سفر او در بغداد نیز مدتی اقامت نمود و به علت فتنه تاتار از بازگشت به وطن منصرف شد و در آسیای صغیر ساکن شد. اما بعد از دعوت علاء الدین کیقباد به شهر قونینه بازگشت.
مولوی همزمان با تربیت مردم خود نیز از شاگردان محقق ترمذی بود و از تعلیمات و ارشادات او استفاده نمود سپس برای تکمیل تحصیل به تشویق همین استادش به حلب سفر کرد و در شهر حلب علم فقه را از کمال الدین عدیم فرا گرفت.
او پس از مدتی به شهر دمشق رفت و با محی الدین عربی آشنا شد و از معلومات او استفاده ها را برده و از آنجا به قونیه سفر کرد و طریق ریاضت را به درخواست سید برهان الدین پیش گرفت. او پس از مرگ محقق ترمذی علوم دینی را آموزش داد و چهارصد شاگرد را تربیت نمود.
جلال الدین محمد در ششم ربیع الاول سال 604 هجری، در شهر بلخ به دنیا آمد. نام کامل او «محمد بن محمد بن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده است. نام پدر او محمد بود و به سلطان العلماء، بهاءالدین ولدبن ولد مشهور بود. او مردی سخنور از اکابر صوفیه واعاظم عرفا بودو خرقۀ او به احمد غزالی می پیوست.
وابستگی مردم به بهاء ولد سبب ایجاد ترس در محمد خوارزمشاه شد و به همین علت بهاءالدین ولد به قونیه مهاجرت نمود اما در قونیه مورد مخالفت امام فخررازی که فردی بانفوذ در دربار خوارزمشاه بود، قرار گرفت و او بیش از دیگران شاه را بر ضد او برانگیخت.
القاب مولانا
از القاب مولانا می توان به «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی»، «ملای رومی» اشاره نمود و تخلص او «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته اند.
مسافرت های مولانا
جلال الدین محمد پدرش را در سفر زیارتی به حج از بلخ همراهی کرد و در این سفر در شهر نیشابور به دیدار شیخ فریدالدین عطار عارف و شاعر رفت، این عارف سفارش مولوی را در همان کودکی به پدر نمود.
در این سفر او در بغداد نیز مدتی اقامت نمود و به علت فتنه تاتار از بازگشت به وطن منصرف شد و در آسیای صغیر ساکن شد. اما بعد از دعوت علاء الدین کیقباد به شهر قونینه بازگشت.
مولوی همزمان با تربیت مردم خود نیز از شاگردان محقق ترمذی بود و از تعلیمات و ارشادات او استفاده نمود سپس برای تکمیل تحصیل به تشویق همین استادش به حلب سفر کرد و در شهر حلب علم فقه را از کمال الدین عدیم فرا گرفت.
او پس از مدتی به شهر دمشق رفت و با محی الدین عربی آشنا شد و از معلومات او استفاده ها را برده و از آنجا به قونیه سفر کرد و طریق ریاضت را به درخواست سید برهان الدین پیش گرفت. او پس از مرگ محقق ترمذی علوم دینی را آموزش داد و چهارصد شاگرد را تربیت نمود.