استاد سید محمد حسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار فرزند حاج آقا خشکنابی که خود از اهل ادب بود در تبریز چشم به جهان گشود. محمد حسین تحصیل را در مکتب خانه زادگاهش روستای خشکناب با گلستان سعدی، نصاب قرآن و حافظ آغاز کرد و نخستین مربی او مادرش بود.
به سبب پیشامدهای عاطفی و عشقی از ادامه تحصیل منصرف شد و کمی قبل از اخذ مدرک دکتری، پزشکی را رها کرد و به خدمات دولتی پرداخت.
به قول خود شهریار، این شکست، و ناکامی عشق، موهبت الهی بود که از عشق مجازی به عشق حقیقی و معنوی می رسید.
شهریار شاعری مومن و مسلمان بود. خصوصیات بارز او حساسیت بسیار بالا، فروتنی و درویشی که مسلک همیشگی وی بود و علاقه مفرط به تمامی هنرها داشت. وی در جوانی سه تار می زد و آنطور نیکو می نواخت که اشک استاد، ابوالحسن صبا را جاری می کرد و برای ساز خود می سرود.
نالد به حال زار من امشب سه تار من / این مایة تسلی شب های تار من
شهریار هر چند شاعری غزلسرا شهرت یافته و این خود حقیقتی است انکارناپذیر ولی او مرکب اندیشه شاعرانه خود را در میدان های مختلف شعری به جولان درآورده، از قصیده و قطعه و مثنوی و رباعی گرفته تا منظومه ها و حتی قالب های تازه و نو و به اصطلاح نیمایی آثاری دلپذیر و لطیف و استوار به وجود آورده است.
سبک شهریار مخصوص به خود اوست و سخنش سخن دل است و از عمق جان و روح بسیار حساس و پرشور او مایه می گیرد.
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ / بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟
عاقبت پس از ۸۳ سال زندگی شاعرانه پر بار و با افتخار روح این شاعر بزرگ در ۲۷ شهریور ماه ۱۳۶۷ به ملکوت اعلی پیوست و جسمش در مقبره الشعرای تبریز که مدفن بسیاری از شعرا و هنرمندان آن دیار ارجمند است به خاک سپرده شد.
روحش شاد و یادش جاودان باد.
…
او مرد و در کنار پدر زیر خاک رفت
اقوامش آمدند پی سر سلامتی
یک ختم هم گرفته شد و پر بدک نبود
بسیار تسلیت که به ما عرضه داشتند
لطف شما زیاد
اما ندای قلب به گوشم همیشه گفت:
این حرف ها برای تو مادر نمی شود
منبع:
4barandeh.ir
به سبب پیشامدهای عاطفی و عشقی از ادامه تحصیل منصرف شد و کمی قبل از اخذ مدرک دکتری، پزشکی را رها کرد و به خدمات دولتی پرداخت.
به قول خود شهریار، این شکست، و ناکامی عشق، موهبت الهی بود که از عشق مجازی به عشق حقیقی و معنوی می رسید.
شهریار شاعری مومن و مسلمان بود. خصوصیات بارز او حساسیت بسیار بالا، فروتنی و درویشی که مسلک همیشگی وی بود و علاقه مفرط به تمامی هنرها داشت. وی در جوانی سه تار می زد و آنطور نیکو می نواخت که اشک استاد، ابوالحسن صبا را جاری می کرد و برای ساز خود می سرود.
نالد به حال زار من امشب سه تار من / این مایة تسلی شب های تار من
شهریار هر چند شاعری غزلسرا شهرت یافته و این خود حقیقتی است انکارناپذیر ولی او مرکب اندیشه شاعرانه خود را در میدان های مختلف شعری به جولان درآورده، از قصیده و قطعه و مثنوی و رباعی گرفته تا منظومه ها و حتی قالب های تازه و نو و به اصطلاح نیمایی آثاری دلپذیر و لطیف و استوار به وجود آورده است.
سبک شهریار مخصوص به خود اوست و سخنش سخن دل است و از عمق جان و روح بسیار حساس و پرشور او مایه می گیرد.
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ / بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟
عاقبت پس از ۸۳ سال زندگی شاعرانه پر بار و با افتخار روح این شاعر بزرگ در ۲۷ شهریور ماه ۱۳۶۷ به ملکوت اعلی پیوست و جسمش در مقبره الشعرای تبریز که مدفن بسیاری از شعرا و هنرمندان آن دیار ارجمند است به خاک سپرده شد.
روحش شاد و یادش جاودان باد.
…
او مرد و در کنار پدر زیر خاک رفت
اقوامش آمدند پی سر سلامتی
یک ختم هم گرفته شد و پر بدک نبود
بسیار تسلیت که به ما عرضه داشتند
لطف شما زیاد
اما ندای قلب به گوشم همیشه گفت:
این حرف ها برای تو مادر نمی شود
منبع:
4barandeh.ir