رودکی
«ابوعبدالله جعفر بن محمد» که بیشتر با تخلصش «رودکی» شناخته می شود، شاعر دربار «امیر نصر دوم سامانی» بود؛ پادشاهی که احترام زیادی برای «رودکی» قائل بود و ثروت قابل توجهی به او بخشید. اگرچه اغلب گفته می شود «رودکی» اولین بار در دربار «امیر نصر سامانی» نام خود را مطرح کرد، اما آثار به جای مانده از او آشکار می کند که او در زمان پدر «امیر نصر»، یعنی «امیر احمد سامانی» نیز شاعری مورد احترام بوده است. این جایگاه و مقام، به خاطر استعداد و توانایی کم نظیر «رودکی» در تسلط بر تمامی قالب های شعر در آن زمان به او تعلق گرفته بود.ابیات اندکی از او به جای مانده (تنها 52 اثر از حدود بیش از یک میلیون بِیتی که شاعرانِ پس از او به آن ها اشاره کرده اند) اما همین تعداد اندک نیز آشکار می کند که «رودکی» شاعری بسیار چیره دست بوده که می توانسته عواطف پیچیده ی انسان را به شکلی ساده اما تأثیرگذار به تصویر بکشد. «رودکی» به خاطر خلق مفهوم «دیوان» و گسترش قالب های ادبی در شعر، از جمله «غزل»، «قصیده» و «رباعی»، به شکل گسترده به عنوان «پدر ادبیات فارسی» در نظر گرفته می شود.
شاد زی با سیاه چشمان، شاد
که جهان نیست جز فسانه و باد
زآمده شادمان بباید بود
وز گذشته نکرد باید یاد
من و آن جعد موی غالیه بوی
من و آن ماهروی حورنژاد
نیک بخت آن کسی که داد و بخورد
شوربخت آن که او نخورد و نداد
باد و ابر است این جهان، افسوس!
باده پیش آر، هر چه باداباد
شاد بودهست از این جهان هرگز
هیچ کس؟ تا از او تو باشی شاد
داد دیدهست از او به هیچ سبب
هیچ فرزانه؟ تا تو بینی داد
منبع: ایران کتاب