mahban
[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بینالملل]
پرسنل مدیریت
مدیریت ارشد
مدیر رسمی تالار
عکاس انجمن
برترین کاربر ماه
ارسالکنندهی برتر ماه
سطح
6
۱۷ درصد، اطلاعات شغل جدیدشان را از یکی پیوندهای ارتباطی محکم شنیده بودند. دوستان و همکاران مورد اعتمادشان سرنخ های زیادی به آن ها داده بودند.اما نکته ی شگفت انگیزش این جاست که احتمال کسب منفعت از پیوندهای ارتباطی ضعیف بیشتر بود. نزدیک به ۲۸ درصد درباره ی آن شغل از یکی از پیوندهای ارتباطی ضعیف شنیده بودند.
پیوندهای ارتباطی محکم باعث ایجاد پیوند عاطفی می شوند، اما پیوندهای ارتباطی ضعیف نقش پل را دارند: راهی بهینه تر برای دسترسی به اطلاعات جدید فراهم می کنند. پیوندهای ارتباطی محکم مان درون همان دایره های اجتماعی هستند که ما در آن ها هستیم و تقریباً همان فرصت هایی را میشناسند که ما با آن ها آشنایی داریم. پیوندهای ارتباطی ضعیف دسترسی به شبکه ای متفاوت را به احتمال بیشتری برای مان فراهم کرده و کشف سرنخ های درست حسابی را برای مان تسهیل می کنند.
پیچیدگی اش در این است که کمک خواستن از پیوندهای ارتباطی ضعیف سخت است. گرچه آن ها راه های سریع تری برای رسیدن به سرنخ های جدیدند، اما هنگام رفتن به سمت شان احساس خوبی نداریم. نبود اعتماد متقابل بین آشنایان مانعی روانی ایجاد می کند. اما بخشندگانی همچون آدام ریفکین راه گریزی را کشف کرده اند. امکانش وجود دارد که بتوانیم بهترین هر دو جهان را از آن خود کنیم: اعتماد پیوندهای ارتباطی محکم به همراه اطلاعات جدید پیوندهای ارتباطی ضعیف. کلید این کار در برقراری مجدد ارتباط است و به همین دلیل، بخشندگان در طولانی مدت موفق می شوند.
پس از اینکه در سال ۱۹۹۴ ،ریفکین لینک های پانک راک را در سایت گرین دی برای اسپنسر ایجاد کرد، اکسایت رشد چشمگیری کرد و ریفکین سراغ تحصیلات تکمیلی رفت. برای پنج سال ارتباط شان را از دست دادند. وقتی ریفکین تصمیم گرفت به دره ی سیلیکون برود، سراغ زنجیره ایمیل های قدیمی اش رفت و پیامی برای اسپنسر فرستاد: «شاید از پنج سال پیش منو به خاطر نداشته باشی. من همونی ام که اون تغییرات رو توی سایت گرین دی انجام دادم. می خوام یه شرکت بزنم و به دره ی سیلیکون بیام و افراد زیادی رو نمی شناسم. امکانش هست همدیگه رو ببینیم و بهم مشاوره بدی؟»
ریفکین تلاش نمی کرد یک حسابگر باشد. وقتی به اسپنسر کمک کرده بود، بدون هیچ چشم داشتی این کار را انجام داده بود، هیچ قصدی نداشت که لطف متقابلی از او بخواهد. اما پنج سال بعد زمانی که به کمک نیاز پیدا کرد، با درخواستی صادقانه به سراغ او رفت. اسپنسر دوست داشت کمک کند و برای صرف قهوه با یکدیگر ملاقات کردند. ریفکین می گوید: «بازم با
پیوندهای ارتباطی محکم باعث ایجاد پیوند عاطفی می شوند، اما پیوندهای ارتباطی ضعیف نقش پل را دارند: راهی بهینه تر برای دسترسی به اطلاعات جدید فراهم می کنند. پیوندهای ارتباطی محکم مان درون همان دایره های اجتماعی هستند که ما در آن ها هستیم و تقریباً همان فرصت هایی را میشناسند که ما با آن ها آشنایی داریم. پیوندهای ارتباطی ضعیف دسترسی به شبکه ای متفاوت را به احتمال بیشتری برای مان فراهم کرده و کشف سرنخ های درست حسابی را برای مان تسهیل می کنند.
پیچیدگی اش در این است که کمک خواستن از پیوندهای ارتباطی ضعیف سخت است. گرچه آن ها راه های سریع تری برای رسیدن به سرنخ های جدیدند، اما هنگام رفتن به سمت شان احساس خوبی نداریم. نبود اعتماد متقابل بین آشنایان مانعی روانی ایجاد می کند. اما بخشندگانی همچون آدام ریفکین راه گریزی را کشف کرده اند. امکانش وجود دارد که بتوانیم بهترین هر دو جهان را از آن خود کنیم: اعتماد پیوندهای ارتباطی محکم به همراه اطلاعات جدید پیوندهای ارتباطی ضعیف. کلید این کار در برقراری مجدد ارتباط است و به همین دلیل، بخشندگان در طولانی مدت موفق می شوند.
پس از اینکه در سال ۱۹۹۴ ،ریفکین لینک های پانک راک را در سایت گرین دی برای اسپنسر ایجاد کرد، اکسایت رشد چشمگیری کرد و ریفکین سراغ تحصیلات تکمیلی رفت. برای پنج سال ارتباط شان را از دست دادند. وقتی ریفکین تصمیم گرفت به دره ی سیلیکون برود، سراغ زنجیره ایمیل های قدیمی اش رفت و پیامی برای اسپنسر فرستاد: «شاید از پنج سال پیش منو به خاطر نداشته باشی. من همونی ام که اون تغییرات رو توی سایت گرین دی انجام دادم. می خوام یه شرکت بزنم و به دره ی سیلیکون بیام و افراد زیادی رو نمی شناسم. امکانش هست همدیگه رو ببینیم و بهم مشاوره بدی؟»
ریفکین تلاش نمی کرد یک حسابگر باشد. وقتی به اسپنسر کمک کرده بود، بدون هیچ چشم داشتی این کار را انجام داده بود، هیچ قصدی نداشت که لطف متقابلی از او بخواهد. اما پنج سال بعد زمانی که به کمک نیاز پیدا کرد، با درخواستی صادقانه به سراغ او رفت. اسپنسر دوست داشت کمک کند و برای صرف قهوه با یکدیگر ملاقات کردند. ریفکین می گوید: «بازم با