mahban
[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بینالملل]
پرسنل مدیریت
مدیریت ارشد
مدیر رسمی تالار
عکاس انجمن
برترین کاربر ماه
ارسالکنندهی برتر ماه
سطح
6
دانشکده ی کسب وکار هاروارد اِمی ادموندسون انجام داده است نشان می دهد در چنین محیطی که میر ساخت، محیطی که امنیت روانی افراد در آن تضمین شده است، افراد بیشتر می آموزند و نوآوری دارند(۸۱ .(و این بخشندگان هستند که بیشتر اوقات چنین محیط هایی را به وجود می آورند:
در تحقیقی، مهندسانی که ایده های خود را بدون چشم داشت به اشتراک می گذاشتند، با احتمال بیشتری نقش اصلی در نوآوری را داشتند، چون
تبادل اطلاعات را امن کرده بودند. دان پین می گوید زمانی که او و همکار نویسنده اش، جان فرینک، به سریال خانواده ی سیمپسون پیوستند، از جانب نویسندگان قدیمی تر این نمایش احساس خطر می کردند، اما میر محیطی امن برای ارائه ی ایده هایشان فراهم کرد.
«جورج خیلی ازمون حمایت می کرد و ما رو زیر پر و بالش گرفت. مشارکت رو برامون آسون کرد، تشویق مون کرد ایده هامون رو ارائه بدیم و سکه ی یه پول مون نمی کرد. گوش می داد و نظرمون رو می پرسید».
بسیاری از طنزنویسان در زمان بازبینی متون، بخش های زیادی را بی رحمانه حذف می کنند که باعث می شود افرادی که آن بخش ها را نوشته اند از نظر روانی آسیب ببینند. ولی میر می گوید: «تلاش کردم در زمینه ی حمایت عاطفی از بقیه متخصص بشم».
وقتی نویسندگان به دلیل بازنویسی متن هایشان رفتارهای عجیب از خودشان نشان می دادند، میر کسی بود که آرام شان می کرد. میر می گوید: «همیشه با افرادی سروکار داشتم که شرایط حادی داشتن و بیشتر اوقات با این افراد صحبت می کردم تا اضطراب شون کم بشه. در زمینه ی آروم کردن افراد و نشون دادن موقعیت از زاویه ی دیگه استاد شدم».
در پایان کار، حتی اگر در حال دور انداختن متن این نویسندگان بود، آن ها می دانستند که او کسی است که به آن ها اهمیت می دهد. کارولین اوماین می گوید: «جورج حرفشو نمی خوره، اگه فکر کنه شوخی ای که طرح کردید احمقانه س، رک حرفش رو می زنه و نظرش رو می گه، اما اصلاً احساس نمی کنید که خودتون رو احمق خطاب کرده».
تیم لانگ به من گفت، زمانی که به جورج متنی می دهید تا بخواند «مثل این می مونه که کودکی رو بهش داده باشید و انگار وظیفشه که بگه بچه مریضه یا نه. واقعاً به کیفیت بالای متن و همچنین به خود شما اهمیت می ده».
در تحقیقی، مهندسانی که ایده های خود را بدون چشم داشت به اشتراک می گذاشتند، با احتمال بیشتری نقش اصلی در نوآوری را داشتند، چون
تبادل اطلاعات را امن کرده بودند. دان پین می گوید زمانی که او و همکار نویسنده اش، جان فرینک، به سریال خانواده ی سیمپسون پیوستند، از جانب نویسندگان قدیمی تر این نمایش احساس خطر می کردند، اما میر محیطی امن برای ارائه ی ایده هایشان فراهم کرد.
«جورج خیلی ازمون حمایت می کرد و ما رو زیر پر و بالش گرفت. مشارکت رو برامون آسون کرد، تشویق مون کرد ایده هامون رو ارائه بدیم و سکه ی یه پول مون نمی کرد. گوش می داد و نظرمون رو می پرسید».
بسیاری از طنزنویسان در زمان بازبینی متون، بخش های زیادی را بی رحمانه حذف می کنند که باعث می شود افرادی که آن بخش ها را نوشته اند از نظر روانی آسیب ببینند. ولی میر می گوید: «تلاش کردم در زمینه ی حمایت عاطفی از بقیه متخصص بشم».
وقتی نویسندگان به دلیل بازنویسی متن هایشان رفتارهای عجیب از خودشان نشان می دادند، میر کسی بود که آرام شان می کرد. میر می گوید: «همیشه با افرادی سروکار داشتم که شرایط حادی داشتن و بیشتر اوقات با این افراد صحبت می کردم تا اضطراب شون کم بشه. در زمینه ی آروم کردن افراد و نشون دادن موقعیت از زاویه ی دیگه استاد شدم».
در پایان کار، حتی اگر در حال دور انداختن متن این نویسندگان بود، آن ها می دانستند که او کسی است که به آن ها اهمیت می دهد. کارولین اوماین می گوید: «جورج حرفشو نمی خوره، اگه فکر کنه شوخی ای که طرح کردید احمقانه س، رک حرفش رو می زنه و نظرش رو می گه، اما اصلاً احساس نمی کنید که خودتون رو احمق خطاب کرده».
تیم لانگ به من گفت، زمانی که به جورج متنی می دهید تا بخواند «مثل این می مونه که کودکی رو بهش داده باشید و انگار وظیفشه که بگه بچه مریضه یا نه. واقعاً به کیفیت بالای متن و همچنین به خود شما اهمیت می ده».