سلام به نویسنده گرامی.
سلام
حالت چطوره؟
عالیه عالیی
یه بیوگرافی از خودت ب ما بده.
غزل کاظمینیا هستم 16 سالمه اهل شمالم.
سوال۱: چندتا رمان تا حالا نوشتی؟
4 تا که فقط دوتاش رو توی انجمن گذاشتم!
سوال۲: اولین رمانی که خوندی؟
اولین رمانی که خوندم ملت عشق بود
سوال۳: اولین اثری که تا حالا نوشتی؟
اولین اثری که نوشتم عشق به سبک تصادف بود
سوال۴: آیا تاحالا اثری بوده ک از نوشتنش پشیمون شده باشی؟ اسمش؟!
پشیمون که نه، ولی خب رمان اول که عشق به سبک تصادف بود؛ چون اولین بارم بود زیاد جالب نبود.
سوال۵: بهترین اثری ک نوشتی؟ اسمش+خلاصهی ازش!
دلنوشتهی بغض شاپرک «شاپرک غصه مخور، روزگار بغضاش میشکند!
عاشق شدم! معشوق زخم زد و هیچ درمانی نکرد!
حرفهای نا گفتهای که میان دو عاشق باقی ماندهاند.
سخنانی که زبان از بیانشان قاصر است و حتی اگر، از زبان نیز جاری میشدند، خوراک هیچ گوشی نمیبودنند!
***
ای شاپرک غصه مخور، نگذار بغض گریبانگیر روزگار شود. تقدیر ما انسانها اینگونه بود دیگر... یکی بود و یکی دیگر نبود و در پایان این قصه، هیچ معشوقی باوفا نبود!»
سوال۶: تا حالا رمان یا داستان چاپ کردی؟
نه، ولی قصدش رو دارم!
سوال۷: از کدوم نویسنده بیشتر خوشت میاد؟
از نویسندهی کتاب من پیش از تو «جوجو مویس» و نویسندهی ملت عشق «الیف شافاک» شب های روشن «فیودور داستایفسکی»
سوال۸: آثار کدوم نویسنده رو بیشتر خوندی؟!
الیف شافاک، جوجو مویس، دکتر جیمز دوتی، شارلی لاپنا
سوال۹: کدوم نویسنده الگوته؟
الگویی ندارم
سوال۱۰: بهترین رمانی ک خوندی؟ یه خلاصه ازش بده!
بهترین رمانی که خوندم ملت عشق « کتاب ملت عشق، دو داستان را به صورت موازی پیش میبره؛ داستان اول، قصهی زنی چهل ساله به نام اللا هستش که را*ب*طهاش با همسرش سردِ و با اینکه متوجه خیانتش شده اما حرفی به همسرش نمیزنه. اللا در بیست سال زندگی مشترکش دچار روزمرگی بوده و تنها سرگرمیش، کلاس آشپزیه. در آستانهی چهل سالگی در یک انتشارات مشغول به کار میشود و وظیفهاش نوشتن گزارشی برای رمان «کفر شیرین» نوشتهی «عزیز زاهارا» است. همین اتفاق، داستان اول را به داستان دوم نزدیک میکند.
که همین رمان کفر شیرین هم راجب شمس و مولاناست.
سوال۱۱: چی باعث شد رمان ماموریت یک جانبه رو بنویسی؟ و اونو تو مسابقه شرکت بدی؟
رمان مشترک منو دوستم زری که از قبل ایدهاش رو داشتیم، یکمی از روند رو پیش رفته بودیم بعدش که ماجرای مسابقه رو فهمیدم گفتم من که دارم مینویسم و تاحالا هم توی مسابقه شرکت نکردم چی بهتراز این که یک بار تجربهاش رو داشته باشم! و این شد که توی مسابقه شرکت کردم
(@سرین عزیز خیلی ازتون ممنونیم که وقتتون رو دراختیار ما گذاشتین و باهامون مصاحبه کردین!❤
سلام
حالت چطوره؟
عالیه عالیی
یه بیوگرافی از خودت ب ما بده.
غزل کاظمینیا هستم 16 سالمه اهل شمالم.
سوال۱: چندتا رمان تا حالا نوشتی؟
4 تا که فقط دوتاش رو توی انجمن گذاشتم!
سوال۲: اولین رمانی که خوندی؟
اولین رمانی که خوندم ملت عشق بود
سوال۳: اولین اثری که تا حالا نوشتی؟
اولین اثری که نوشتم عشق به سبک تصادف بود
سوال۴: آیا تاحالا اثری بوده ک از نوشتنش پشیمون شده باشی؟ اسمش؟!
پشیمون که نه، ولی خب رمان اول که عشق به سبک تصادف بود؛ چون اولین بارم بود زیاد جالب نبود.
سوال۵: بهترین اثری ک نوشتی؟ اسمش+خلاصهی ازش!
دلنوشتهی بغض شاپرک «شاپرک غصه مخور، روزگار بغضاش میشکند!
عاشق شدم! معشوق زخم زد و هیچ درمانی نکرد!
حرفهای نا گفتهای که میان دو عاشق باقی ماندهاند.
سخنانی که زبان از بیانشان قاصر است و حتی اگر، از زبان نیز جاری میشدند، خوراک هیچ گوشی نمیبودنند!
***
ای شاپرک غصه مخور، نگذار بغض گریبانگیر روزگار شود. تقدیر ما انسانها اینگونه بود دیگر... یکی بود و یکی دیگر نبود و در پایان این قصه، هیچ معشوقی باوفا نبود!»
سوال۶: تا حالا رمان یا داستان چاپ کردی؟
نه، ولی قصدش رو دارم!
سوال۷: از کدوم نویسنده بیشتر خوشت میاد؟
از نویسندهی کتاب من پیش از تو «جوجو مویس» و نویسندهی ملت عشق «الیف شافاک» شب های روشن «فیودور داستایفسکی»
سوال۸: آثار کدوم نویسنده رو بیشتر خوندی؟!
الیف شافاک، جوجو مویس، دکتر جیمز دوتی، شارلی لاپنا
سوال۹: کدوم نویسنده الگوته؟
الگویی ندارم
سوال۱۰: بهترین رمانی ک خوندی؟ یه خلاصه ازش بده!
بهترین رمانی که خوندم ملت عشق « کتاب ملت عشق، دو داستان را به صورت موازی پیش میبره؛ داستان اول، قصهی زنی چهل ساله به نام اللا هستش که را*ب*طهاش با همسرش سردِ و با اینکه متوجه خیانتش شده اما حرفی به همسرش نمیزنه. اللا در بیست سال زندگی مشترکش دچار روزمرگی بوده و تنها سرگرمیش، کلاس آشپزیه. در آستانهی چهل سالگی در یک انتشارات مشغول به کار میشود و وظیفهاش نوشتن گزارشی برای رمان «کفر شیرین» نوشتهی «عزیز زاهارا» است. همین اتفاق، داستان اول را به داستان دوم نزدیک میکند.
که همین رمان کفر شیرین هم راجب شمس و مولاناست.
سوال۱۱: چی باعث شد رمان ماموریت یک جانبه رو بنویسی؟ و اونو تو مسابقه شرکت بدی؟
رمان مشترک منو دوستم زری که از قبل ایدهاش رو داشتیم، یکمی از روند رو پیش رفته بودیم بعدش که ماجرای مسابقه رو فهمیدم گفتم من که دارم مینویسم و تاحالا هم توی مسابقه شرکت نکردم چی بهتراز این که یک بار تجربهاش رو داشته باشم! و این شد که توی مسابقه شرکت کردم
(@سرین عزیز خیلی ازتون ممنونیم که وقتتون رو دراختیار ما گذاشتین و باهامون مصاحبه کردین!❤