انگیزشی با آرامش ذھن به ثروت برسید_ناپلئون ھیل/*مترجم: مھدی قراچه داغی* تایپیست : " mahban "

[mahban]

مى کنم ذھنى که معتقد است و ایمان دارد از نیرویى که در فراسوى ابعاد جسمانى اوست استفاده مى کند. در جاى دیگرى از این کتاب به حکایت دیگرى اشاره کرده ام. به ماجرایى اشاره مى کنم که زمینه ساز نگارش این کتاب شد. بعد از آن حادثه که مربوط به سال ١٩٢٨ مى شود من به ده ھا ھزار زن و مرد کمک کرده ام تا نفس و ضمیرشان را تقویت کنند. اغلب آنھا را ھرگز ملاقات نکرده ام زیرا اذھان ما از طریق
نوشته ھاى کتاب ھایم با ھم در تماس ھستند. من از طریق سخنرانى ھا و درس ھاى شخصى که آموزش داده ام به ھزاران نفر کمک کرده ام تا به قدرت ھاى ذھنى خود پى ببرند و با کمال مسرت باید بگویم که شاھد این اتفاق بوده ام.

من به توانمندى قابل ملاحظه اى رسیده ام که نیاز دیگران را در این زمینه‌ اندازه بگیرم و دکمه درست را فشار بدھم. اما وقتى این دکمه را فشار مى دھید چه اتفاقى مى افتد؟ چه عاملى است که ذھن را از حالت نه به حالت آرى سوق مى دھد و درھاى بزرگ موفقیت را مى گشاید؟ من ھنوز دنبال این جواب مى گردم. شاید این را در آینده بیاموزم زیرا لحظه اى از آموختن دست برنمى دارم. ببینید چه عاملى ضمیر شما را تقویت مى کند به روش ھاى گوناگون و اغلب شگفت انگیز مى توان نفس و ضمیر را تقویت کرد. گرچه ممکن است اینھا روش ھایى اسرارآمیز باشند، مى توانید مظاھر بیرونى آنھا را ملاحظه کنید. به مثال ھاى زیر توجه کنید. اینھا کاربردى فراگیر و جھانى دارند و ممکن است به شما ھم کمک کنند تا آن‌چه را مى خواھید پیدا کنید.

در میان فروشندگان بیمه موفقى که آموزش داده ام، کسى را مى شناسم که یک اتومبیل گران قیمت سوار مى شود. تقویت کننده ضمیر و نفس او بیشتر شکل فردى دارد. این تقویت کننده نفس یک کیسه گلف و چند باطوم است که آن را در معرض دید در اتومبیلش حمل مى کند. بنابراین او از خود این تأثیر را بر جاى مى گذارد ـ ھم براى خودش و ھم براى دیگران ـ که اوقات
قابل ملاحظه اى را صرف بازى گلف مى کند و ھمیشه آماده رفتن به زمین بازى است. نمى دانم اگر او ھمیشه این نشانه ھاى موفقیت را به نمایش نمى گذاشت باز ھم مى توانست یک بازرگان موفق شود اما این را مى دانم که ھمیشه از آنچه مى خواھد و لازم دارد براى تقویت نفس خود استفاده مى کند.

فروشنده بیمه موفق دیگرى که او ھم شاگرد من بوده است انگشتر الماسى به وزن ھشت قیراط بر انگشت مى کند. این انگشترى در حکم یک عصاى جادویى به ھنگام فروش کردن به اشخاص عمل مى کند. او یکى از بزرگ ترین فروشندگان بیمه عمر در ماساچوست است. یک بار او انگشترى خود را براى تمیز کردن به یک جواھرفروشى داد. در تمام آن چند روزى که انگشترى را در انگشت نداشت به رغم ھمه تلاش ھا و فعالیت ھایش حتى یک بیمه عمر نفروخت.
مى گفت با ھر یک از مشتریانش که صحبت مى کرد او به انگشتان دست او خیره مى شد و چون اثرى از انگشترى نمى دید از خرید منصرف مى شد. وقتى سرانجام انگشترى را در انگشت کرد طبق معمول ھمیشه سر کار رفت و در شش مصاحبه اى که انجام داد، شش قرارداد بیمه را فروخت.
وقتى مردى به خودش مى پردازد، نفس و ضمیرش را پیدا مى کند و بر آن چنگ مى اندازد، موضوع براى ھمه جھانیان روشن مى شود. مى توان آن را در لحن صدایش جستجو نمود، مى توان آن را در

 

[mahban]

ابرازھاى چھره اش مشاھده کرد، مى توان آن را در حرکاتش دید، در شفافى اندیشه ھایش دید، در قاطعیت کلامش جستجو نمود، مى توان آن را در نگرش مثبت ذھنى اش تشخیص داد. اینھا ھمان چیزھایى ھستند که وقتى دیگران آنھا را احساس کردند علاقه مند مى شوند که با او تن به کار و ھمکارى بدھند.
دوست من، وقتى فرمانده کل ذھنت مى شوى، وقتى بر نفس خود فرمان مى رانى مسلط بر امور خود مى گردى. دسترسى به ھمه تنعم و وفور موجود پیدا مى کنى. ھرگز ترس را به خود راه نمى دھى زیرا ذھنت فرصتى و مجالى به ترس نمى دھد که خودنمایى کند. به آزادى مى رسى. از زندگى
برخوردار مى گردى که با توجه به آنچه مى خواھى به تو پرداخت و توجه مى کند. یک نفس سالم ابزارى براى رسیدن به سلامتى و آرامش ذھن است. بنابراین دنبال آن روش
مناسبى بگرد که بتواند آن‌چه را که مى خواھى به تو عرضه کند. زندگى اشخاص موفقى را که مى شناسى مرور کن، شاید آنھا نیز از این نیروى متعالى که از آن سخن گفتیم استفاده مى کنند.


نکات مھم فصل ٧:

داشتن نفس سالم به چه معنایى است؟
نفس شما آن قدرت ذھنى شماست که به شما امکان مى دھد به خواسته ھا و امیال خود برسید. مى تواند از شما انسانى قدرتمند بسازد، مى تواند بر سر راه تان موانع بسیار قرار دھد. ھمه چیز بستگى به این دارد که آن را چگونه تغذيه مى کنید. ھمه ما مى دانیم که وقتى لباس خوب مى پوشیم از چه قدرت بیشترى برخوردار مى گردیم. یک نفس قدرتمند مى تواند به فراسوى ھر محدودیتى برود.

وقتى کسى بتواند نفسش را به شکلى که مى خواھد عرضه کند از تأثیر و نفوذ فراوانى برخوردار مى شود. یک فروشنده به کمک نفس خود فروش مى کند یک فروشنده خوب مى داند که فروشنده خوبیست، مى داند که محصول خوبى دارد و اعتماد و
اطمینانش به ندرت متزلزل مى گردد. گاه ممکن است عوامل بیرونى روى کسى تأثیر منفى بر جاى بگذارند و او را از حالت آرى به حالت نه بیاورند. فروشنده اى حتى مى تواند به این ذھنیت برسد که در شنوایى مشکل دارد بنابراین جواب ھاى "نه" را ناشنیده مى گیرد. نفس شما و ثروت شما
وقتى نفس قدرتمند باشد موفقیت را به جانب خود جذب مى کند. وقتى نفس متزلزل میشود مى توان آن را با تصویر ذھنى قدرت بخشید. کسى که سابقا زندگى خوبى داشته است اما حالا استاندارد‌ زندگى اش را پایین آورده است مى تواند بار دیگر با حفظ باور موفقیت و با داشتن اموال و دارایى ھاى مطلوب، نفس خود را تقویت کند.

ببینید چه عواملى نفس شما را تقویت مى کند .

نفس یک موضوع کاملاً فردى است. ببینید دیگران چگونه نفس خود را تقویت مى کنند. شما ھم اگر راه و روش خود را جستجو کنید آن را مى یابید. وقتى بھترین راه را براى تقویت نفس خود پیدا کردید به گنجینه بزرگى دست یافته اید.

 

[mahban]

٨ .چگونه انرژى جنسى را به نیروى موفقیت تبدیل کنیم

ھمه انسان ھا مى توانند از نیروى جنسى خود براى رسیدن به موفقیت استفاده کنند. این توانمندى با توجه به تمایل شما افزایش مى یابد. جوان ھا اغلب و به اشتباه به جنبه فیزیکى نیروى جنسى توجه دارند و به ھمین دلیل تنھا در دوران چھل سالگى و بعد از آن است که سعى مى کنند از انرژى جنسى در کارھاى شان استفاده کنند. گهگاه کتابى منتشر مى شود و نویسنده آن کتاب با خوشحالى به این نتیجه مى رسد که چیزى به دانش انسان ھا اضافه کرده است. کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید من ھم از چنین شرایطى برخوردار بود.

با آنکه این یکى از چندین کتابى است که درباره علم موفقیت شخصى به رشته تحریر درآمده است، اما این کتاب بیش از سایر کتاب ھایم فروش کرده است. من از شمار کثیرى پرسیدم که چرا فکر مى کنند کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید در این سى سال
گذشته تا این حد فروش کرده است. مردم در جوابم مى گویند که این کتابى الھام بخش تر از کتاب ھاى دیگر است و من فکر مى کنم که دلیلش را مى دانم. من این کتاب را دو بار نوشتم. اولین بار مربوط به سال ١٩٣٣ مى شود. در آن زمان در گروه کارکنان فرانکلین روزولت کار مى کردم. منتظر بودم که فضا و جو ھراس از بین برود. تا جایى
که به یاد دارم نشستم و کتاب را نوشتم. اما در این زمان به دلیل آن‌که براى ریاست جمھورى کار مى کردم نمى توانستم با تمام وجود در خدمت کتاب باشم.

چند سال بعد بود که تصمیم گرفتم کتاب را منتشر کنم. وقتى پیش نویس کتاب را خواندم احساس کردم چیزى کم دارد. پاسخ به آنچه در آن نوشته ھا وجود نداشت در واقع در یکى از فصل ھاى کتاب بود. فصلى درباره تبدیل نیروى جنسى که در این فصل کتاب حاضر سعى کرده ام به طور خلاصه به آن بپردازم. من کتابى پر از اطلاعات نوشته بودم اما این کتاب فاقد مبحث تبدیل نیروى جنسى بود. حالا کتاب را به کلى بازنویسى کرده ام.

البته ضرورت دارد که اشتباه نکنید. اشاره من به مظاھر فیزیکى نیروى جنسى نیست. آنچه من در کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید نوشته ام به زبان ھاى مختلف ترجمه شده است و به عنوان نمونه در برزیل بھ ھمان اندازه الھام بخش بوده که در پرتقال و انگلستان.

تبدیل شدن میل جنسى چه معنا و مفھومى دارد؟

اجازه بدھید ابتدا به نیروى جنسى بپردازیم. به حکم طبیعت حیوانات و گیاھان تنھا در فصول خاصى از نیروى جنسى استفاده مى کنند اما انسان در تمام فصول از نیروى جنسى باخبر است. شاید به ھمین دلیل است که فعالیت جنسى براى کثیرى از مردم تولید مشکل مى کند. ممکن است بسیارى از مردم به عمد خود را از نیروى جنسى ناغافل نشان بدھند زیرا از آن مى ترسند. به ھر ترتیب نیروى جنسى معنایش را براى انسان و تنھا انسان از دست مى دھد. بعضى از مذھبیون کاردینال اصولاً عمل جنسى را گناه مى دانند و اقدام جنسى را شیطانى و اھریمنى ارزیابى مى کنند. این اشخاص مى گویند با امتناع از فعالیت جنسى از روح و روان خود پاسدارى مى کنند و این در حالى است که به روح و روان خود لطمه مى زنند.

 

[mahban]

وقتى به این توجه داشته باشید که میل جنسى اقدام خلاق است، خلاق نه تنھا در تولید مثل، به این نتیجه مى رسید که تبدیل نیروى جنسى چه کمکى به شما مى تواند بکند. با تبدیل نیروى جنسى و استفاده از آن در کانال ھاى دیگر مى توانید تا حدود زیادى بر موفقیت ھاى خود بیفزایید. مسئله بر سر
کاھش نیروى جنسى نیست، بلکه تبدیل کردن و به خدمت گرفتن آن در راستاى موفقیت است که معنا و مفھوم پیدا مى کند.

انسان ھاى موفق از نیروى جنسى فراوان بھره دارند چند سال قبل در یک مدرسه فروش و تبلیغات کار مى کردم. یکى از روزھا منشى ام اعلام کرد، ارباب رجوعى دارم که بیشتر شبيه خانه به دوش ھا مى ماند. شاید به آن دلیل که ماجراى ھمکارى و
شریک توماس ادیسون را مى دانستم به منشى ام گفتم که خانه به دوش را به دفتر من ھدایت کند . یک ژنده پوش بود. ریشش را سه روزى بود که نتراشیده بود. سیگارى بر لبان خود داشت. حالتش به گونه اى بود که انگار یا باادب و نزاکت را*ب*طه نداشت و یا اصولاً برایش مھم نبود که راعى ادب باشد.

دنبال آگھى ھاى تجارتى براى نشريه سالنامه جھانى مى گشت.و قبلاً با این سالنامه کار نکرده بودم و معتقد نبودم که مناسب کار من باشد. به رغم آنکه این مرد روى من تأثیر مناسبى بر جاى نگذاشت ـ به رغم این حقیقت که خاکستر سیگارش را روى فرش اتاق من ریخت - وقتى از دفتر من خارج شد یک آگھى تجارتى به ارزش ھشتصد دلار را از من گرفته بود.

این شخص به طور مسلم مشکلات روانى داشت اما از اینکه بگذریم از قدرت جاذبه فراوان بھره داشت. این را در کلامش شنیدم و در نتیجه به صحبتش گوش دادم. براى اولین بار به امتیازات درج آگھى در سالنامه جھانى توجه کردم و بعد ثابت شد که این سالنامه براى من بسیار مفید است. در حال حاضر به ھر کس نگاه مى کنم به توانایى او در تبدیل نیروى جنسى توجه مى نمایم. کاملاً مسلم و مشخص است کسانى که در کارشان به بالاترین درجه موفقیت مى رسند از توانمندى جنسى بسیار زیاد برخوردارند و مى توانند آن را به اراده خود به نیرویى در خدمت خود تبدیل نمایند.

مترصد چیز فوق العاده اى شوید تا آن را ببینید . در ھر نسلى کمتر از پنج تا شش نفر را پیدا مى کنید که یک ویولونیست فوق العاده باشد. صدھا نفر ویولون را به خوبى مى نوازند. اما در جمع آنھا کسانى ھستند که چیزى فوق العاده و اضافه بر دیگران دارند. معنایش این است که آنھا بھتر مى توانند با موفقیت از نیروى جنسى خود استفاده
نمایند. البته این موضوعى است که درباره پیانیست ھا و سایر موسیقیدان ھا ھم صدق مى کند. درحالى که این مطلب را مى نویسم ارتور روبین اشتاین دوران ھشتاد سالگى خود را مى گذراند و صاحب نظران مى گویند او نه تنھا بزرگ ترین پیانیستى است که تاکنون وجود داشته، بلکه نوازندگى او ھمیشه تازه و جدید به نظر مى رسد. روبین اشتاین در ضمن یک عاشق بزرگ زندگى است. او نظاره گر زندگى نیست، بلکه کسى است که در این زندگى مشارکت دارد. ھمین مطلب در مورد رھبران سیاسى، حقوقدان ھا، ورزشکاران و صنعت گران صدق مى کند.

 

[mahban]

شخصا شاھد آن بوده ام که بناھایى که از نیرو و جذبه جنسى مطلوب برخوردارند مى توانند در برابر کسانى که از این مھم محرومند کار کنند و آجر روى ھم بگذارند.
وقتى به تاریخ و به گذشته نگاه مى کنیم مى بینیم بسیارى از مردان بزرگ و موفق تاریخ از انگیزه جنسى فراوان برخوردار بوده اند. به اسامى چند نفرى اشاره مى کنم تا شما را به فکر کردن تشویق کند :

رج واشنگتن
بنجامین فرانکلین
ویلیام شکسپیر
آبراھام لیکلن
رالف والدو امرسون
روبرت برنز
توماس جفرسون
اندروجکسون
انریکو کاروسو

توجه داشته باشید که این اشخاص قربانیان انگیزه ھاى جنسى خود نبودند، بلکه از آن بھ سود خود استفاده مى کردند. آنھا انرژى جنسى را به انرژى موفقیت ھاى فردى تبدیل مى نمودند. شما در طى تاریخ حتى به یک نفر برنمى خوردید که از انگیزه جنسى کافى بھره نداشت و به موفقیت ھاى مھم رسید.
من در ضمن متوجه شده ام که مى توان از انرژى جنسى در خدمت حس ششم استفاده کرد. این نیروى خلاق سبب مى شود که قدرت ذھن و مغز از محدودیت ھاى عادى به مراتب فراتر رود. من سخنران بزرگى را سراغ دارم که به ھنگام سخنرانى، گاه لحظه اى مکث مى کرد و چشمانش را بر روى ھم مى گذاشت. بعد از آن از چنان قدرتى در سخنرانى برخوردار مى شد که تمامى حاضران را به وجد مى آورد. معتقدم که او از ھمه جذبه خلاقش براى جلب نظر استفاده مى کرد و ھرگز در این خصوص اتفاق نیفتاد که موفق نشود.

دکتر المر گینز یکى از بزرگ ترین مخترعان جھان بود. او بیش از ٢٠٠ اختراع را به نام خود ثبت داد. بسیارى از این اختراعات به شیوه خاصى صورت خارجى پیدا کردند.
او جایى داشت که آن را "اتاق ارتباطات شخصى" مى نامید. صدا و نور به درون این اتاق نمى آمدند. تنھا اشیاء داخل این اتاق را یک میز تحریر، یک صندلى و قلم و کاغذ تشکیل مى دادند. وقتى دکتر گینز مى خواست روى نیروھاى خود تمرکز کند، به درون این اتاق مى رفت، پشت میز مى نشست و بعد روى چیزى که مى خواست اختراع کند فکر مى نمود. دیرى نمى گذشت که ایده ھاى جدید پشت سر ھم به ذھنش خطور مى کرد.‌در یک موقعیت خاص او سه ساعت پشت سر ھم مطلب نوشت. آن قدرھا مطمئن نبود که چه مى نویسد وقتى سرانجام نوشته ھایش را وارسى کرد متوجه شد به اصولى اشاره کرده که قبلاً در دنیاى علم مورد توجه قرار نگرفته است. اصولى که او به آن اشاره کرده بود مسئله و مشکل را
حل کرد و راه را براى ادامه حرکت دیگران گشود.

دکتر گینز توانست با نشستن در انتظار نقطه نظرھا و ایده ھا، وجوه قابل ملاحظه اى تحصیل کند.

 

[mahban]

تصورش را بکنید که یک شرکت عظیم به کسى پول بدھد تا صرفا برایش فکر کند.
نمى توانیم دقیقا بگوییم کجا تجربه جاى خود را به شم و شھود مى دھد. گفته مى شود که نبوغ بدین معناست که انگاره ھا را ببینیم و آنھا را فرافکن بکنیم. وقتى به چیزى بیشتر و فوق العاده نظر بکنید آن را مى بینید و زمانى که به این توجه کنید که چه چیزى مى تواند اضافه و فوق العاده باشد، اما چیزى است که از بین مى رود و تلف مى شود، مى توانید آن را ببینید. بسیارى از کسانى کھ موفق مى شوند آنھایى ھستند که نیروى جنسى را یک شھوت فیزیکى ارزیابى نمى کنند.‌ درسى که باید در جوانى بیاموزید به خاطر داشته باشید که ھرگز براى شروع کردن یک زندگى جدید بیش از حد دیر نشده است. توانمندى بالقوه ھمیشه در اختیار و دسترس شماست. ھر کس دستش را دراز کند، آن‌چه را که
مى خواھد به دست مى آورد. اما بدون تردید بعضى از مطالب را وقتى کم سال تر ھستید بھتر یاد مى گیرید. در مورد انرژى
جنسى ھم ھمین مطلب صدق مى کند. یک بازرگان کاملاً موفق به من گفت اگر ھنر تبدیل انرژى جنسى را وقتى به دبیرستان مى رفت آموخته بود مى توانست در اوایل بیست سالگى به یک مولتى میلیونر تبدیل شود. او در اواسط چھل سالگى بود که به این موضوع پى برد و دانست که مى توان انرژى جنسى را در کانال ھاى مختلف مورد استفاده قرار داد.

این نقطه نظر سبب شد تا درباره سنى که معمولاً مردان موفق، به موفقیت مى رسند بررسى کنم. به این نتیجه رسیدم که اغلب این اشخاص تا قبل از دوران چھل سالگى به موفقیت چشمگیرى دست پیدا نمى کنند. بسیارى از آنھا در دوران پنجاه سالگى، یا شصت یا ھفتاد سالگى به موفقیت مى رسند. موفقیت در ھر سن و سالى که دست دھد بسیار خوب است اما ھر چه زودتر به موفقیت برسید زمان بیشترى مى توانید از آن سود ببرید. موفقیت تا حدود زیاد بستگى به تجارب زندگى دارد. با این حال توجه داشته باشید که گفتم اغلب اشخاص قبل از چھل سالگى به موفقیت نمى رسند.

بررسى ھاى من در ضمن نشان داد اقلیتى از مردم ھم قبل از چھل سالگى به موفقیت دست پیدا مى کنند. وقتى زندگى این اشخاص را بررسى مى کنیم مى بینیم آنھا از توانمندى تبدیل انگیزه جنسى‌ برخوردار بوده اند. زندگى عشقى یک مرد که آن را با زندگى زن دلخواھش سھیم مى شود نیروى حمایت گر قدرتمندى در خدمت موفقیت است. باید توجه داشت که ھمبسترى زن و شوھر تنھا موضوع مورد اشاره من در تبدیل انرژى جنسى نیست. مرد در نقش تأمین کننده معیشت ھمسر و خانواده اش ھنوز یک
موجود جنسى است. مردانى که دوران بیست و سى سالگى خود را طى مى کنند لازم است که دست کم یک ساعتى به این موضوع فکر کنند.


قدرت مشارکت عشق

 

[mahban]

بعضى ھا به نظر مى رسد که ابدا به این توجه ندارند که نیروى جنسى سه وظيفه مھم در زندگى مردان متمدن ایفا مى کند.
١ .براى ادامه نسل و بقاى انسان ضرورت دارد.
٢ .به حفظ و ادامه سلامتى کمک مى کند، ھمان طور که ورزش کردن درست و مناسب این وظیفه را انجام مى دھد.
٣ .وقتى نیروى جنسى به کانال ھاى دیگرى تبدیل شود دست در دست نفس و ضمیر به انسان امکان مى دھد که به آنچه مى خواھد دست یابد، به او انرژى اضافه و افزوده مى دهد، شخصیت او را تقویت مى کند و بر توانمندى ھاى ذھنى او مى افزاید. از سوى دیگر اگر از این نیرو به خوبى استفاده نشود مى تواند به شغل، سلامتى و دارایى او لطمه بزند. این تقصیر نیروى جنسى نیست، بلکه استفاده اشتباه از آن است که تولید اشکال مى کند. بعضى از اشخاص ھرگز به واقع تلاش نمى کنند تا از ھمه توابع و عملکردھاى جنسى در زندگى خود استفاده کنند، شاید علتش این است که بر این گمانند اگر این کار را بکنند به نیروى جنسى بھاى مبالغھ آمیز داده اند و برایش اھمیت بیش از اندازه قائل شده اند. این یک نگرش و استنباط بى اساس است و مانند ھمه ى نگرش ھاى افراط گونه باید به انسان لطمه بزند.

بعضى ھا اصرار بر این باور دارند که اگر مرد انرژى جنسى را در کار و حرفه خود مورد
استفاده قرار دھد، قدم اول را براى نابودى خانه و خانواده اش برداشته است. البته مردانى که بیش از حد به کسب درآمد علاقه مندند فراموش مى کنند که ازدواج کرده اند. اما بھتر است بیشتر به رویه روشن موضوع نگاه کنیم. اجازه بدھید برایتان حکایت مردى را تعریف کنم که تظاھر او را در جاھاى دیگر ھم دیده ام. این مرد ھر گاه لازم شود تصمیم مھمى بگیرد باید با ھمسرش نزدیکى کند. تنھا در این صورت است که صبح روز بعد مى تواند تصمیم مناسبى بگیرد. مرد دیگرى تعریف مى کرد وقتى در ھمبسترى با ھمسرش به اوج لذت جنسى مى رسد درباره اینکه کارھایش را چگونه انجام دھد، به او الھام مى شود. به کمک این الھام او در موقعیتى قرار مى گیرد که در زندگى خود به موفقیت برسد. زنى که دنیاى یک مرد را مى سازد مى گوید: "پشت ھر مردى زنى ایستاده است." این بیان صد در صد درست نیست، اما وقتى موردى را یافتید که این مطلب در او صدق نمى کند، لازم است این سؤال را مطرح کنید که چرا نه؟ در این مواقع مرد احساس مى کند و یا با خود مى گوید که بدون کمک یک زن ھم مى تواند موفق شود، اما این احتمال ھم وجود دارد که او با زنان و مردان، ھیچ کدام، نمى تواند کنار بیاید و یا ممکن است او با مشکل جنسى روبه رو باشد و براى اینکه جبران این موقعیت را بکند بر تلاش ھاى کارى خود مى افزاید.
بزرگ ترین انگیزه مردھا از میل آنھا به راضى کردن و حمایت نمودن از زنان است. شکارچى روزگار قبل از تاریخ که وقتى سایر مردان ھر کدام یک خرس را به غار آورده اند او دو خرس را شکار کرده است، تنھا از خوردن خرس دوم لذت نمى برد، بلکه مى خواھد ھنر و توانمندیش را به رخ زنش بکشد. شکارچى امروز اسباب معیشت و راحتى و تجمل را به خانه مى آورد اما نه

 

[mahban]

براى اینکه صرفا زنده بمانند. او اگر صادق باشد به شما خواھد گفت این کار را براى نشان دادن ھنر و توانمندى خود به زنش انجام مى دھد.ابراھام لینکلن این مرد بزرگ تاریخ از ھمسرش خشنود نبود. او زنى نبود که لینکلن در آرزوى ازدواج با او بود. این زن که اسمش آن روت لج بود قبل از ازدواج با لینکلن از دنیا رفت. مردن این زن روى رفتار بعدى لینکلن اثر گذاشت تا تاریخ به شکل دیگرى ثبت شود. ذھن شما از قدرت ھاى فراوان برخوردار است و زمانى که قدرت متعالى خود را بیابید مى دانید قدرت ذھن خود را یافته اید.


نکات مھم فصل ٨:

تبدیل نیروى جنسى مى تواند زندگى شما را متحول سازد ممکن است کتابى دو بار نوشته شود و بار دوم موفق گردد که علتش این است که شاید در نگارش کتاب دوم از نیروى جنسى تبدیل شده استفاده شده باشد. انسان بر خلاف حیوانات از نیروى جنسى در تمام فصول استفاده مى کند. شاید به ھمین دلیل است که اغلب نیروى جنسى به درستى درک نمى شود. در بسیارى از مواقع فعالیت جنسى را گناھى بزرگ ارزیابى مى کنند که باید از آن اجتناب شود. در مواقعى و اگر به درستى با نیروى جنسى برخورد شود مى توان آن را به عنوان یک نیروى مھم براى رسیدن به موفقیت به کار گرفت.

انسان ھاى موفق از انرژى جنسى فراوان بھره دارند حتى یک فروشنده که ژنده پوش و خانه به دوش به نظر مى رسد مى تواند به کمک تبدیل انرژى جنسى فروش موفقى داشته باشد. ھنرمندان بزرگ مى دانند که چگونه از انرژى جنسى در ھنرستان استفاده کنند. متخصصان حرفه اى نیز از انرژى جنسى براى رسیدن به موفقیت استفاده
مى کنند. وقتى به تاریخ نگاه مى کنیم مى بینیم بسیارى از تاریخ سازان از انرژى جنسى براى تأثیر گذاردن بر حوادث تاریخى استفاده کرده اند .


انرژى جنسى و حس ششم

انرژى جنسى به این علت که تا حدود زیاد با نفس و ضمیر در ارتباط است مى تواند بر فعالیت ھاى مغزى بیفزاید. یک سخنران بزرگ از تبدیل نیروى جنسى براى موفقیت خود استفاده مى کند. دانشمند بزرگى با تبدیل انرژى جنسى توانست اختراعات بزرگ بکند. درسى که در جوانى باید بیاموزید اغلب مردم تا سال ھاى بعد از چھل سالگى به موفقیت ھاى بزرگ نمى رسند. موفقیت این اشخاص از آن جھت به تأخیر مى افتد که آنھا در جوانى ارزش بیش از اندازه اى را براى فعالیت جنسى فیزیکى قائل مى شوند. گاه لازم است زنان به شوھران خود بگویند که انرژى جنسى از حد را*ب*طه نزدیکى میان زن و شوھر فراتر مى رود و آنھا مى توانند براى رسیدن به موفقیت ھاى بزرگ از آن استفاده کنند.

 

[mahban]

٩ .براى موفقیت در زندگى خودتان باشید
تنھا کسى که خویش واقعى خود را یافته مى تواند خودش را بشناسد، از بھترین استعدادھایش مطلع گردد و به موفقیت ھاى سطح بالا برسد. لازم است که زندگى خودمان را بسازیم و این موضوع اغلب در دوران کودکى القاء مى شود. وقتى خودتان مى شوید به خویشتن دارى و کنترل خود مى رسید. مراقب باشید که در کار انباشتن دلار از خود بیش از اندازه مایه نگذارید. زیرا مردى به واقع غنى است که صاحب ذھن و اموال خود است.

در فصل اول کتاب گفتم: "زندگى کنید." اکنون به حکم برنامه کتاب به ھمین مضمون
بازمى گردیم. امیدوارم در حال حاضر به طور کامل پذیراى این ایده باشید که خودتان باشید و زندگى خودتان را داشته باشید. تا اینجا متوجه شده اید که تا چه اندازه این کیفیت درونى قدرتمندترین نیروھاى شما را آزاد مى کند. به ھمین شکل در این کتاب دیده اید و خوانده اید که درباره زندگى بسیار خوب مطالب فراوانى
عنوان کرده ام. اما در این بخش از کتاب مى خواھم به شما کمک کنم تا انگیزه ھاى اولیه و اصولى که انسان را مى سازد درک کنید.
اکنون به ھنر زندگى کردن مى پردازیم. به این توجه مى کنیم که چگونه مى توانید خودتان باشید و از توانمندى ھاى خود بھره بگیرید. یکى از این روزھا به لباس فروشى خواھید رفت. اگر فروشنده اى به شما بگوید "این لباسى است که ھمه در این فصل مى پوشند" لزوما متقاعد نشوید. خودتان باشید، رنگ ھاى مورد علاقه خودتان را امتحان کنید، جنس و مدل لباس تان را شخصا انتخاب کنید. به فروشنده بگویید لباسى مى خواھید که دیگران نمى پوشند. یا بدون اینکه خرید کنید از فروشگاه بیرون بیایید و یا صرفا با توجه به میل و خواسته خود خرید کنید.

یکى از ھمین روزھا به رستورانى خواھید رفت. گارسون ھا اغلب از سرآشپز و یا مدیر رستوران توصیه مى گیرند که روى بعضى از غذاھا تبلیغ کنند تا فروش بیشترى بکند. شاید دلیلش این است که ممکن است غذاى به خصوصى سود بیشترى عاید رستوران بکند، شاید موجودى آن ماده غذایى در رستوران زیاد است. اگر گارسون اصرار دارد که غذاى به خصوصى به شما بفروشد، سرى در مقام مخالفت تکان دھید و دقیقا غذایى را که مى خواھید سفارش بدھید، ممکن است کسى را به خاطر مھارت یا استعداد خاصى تحسین بکنید. ممکن است دلتان بخواھد مھارتى مشابه او را شما ھم داشته باشید. ممکن است تصمیم بگیرید که مى خواھید او بشوید. ممکن است پس از صرف
نیرو و انرژى و وقت فراوان به این نتیجه برسید که نمى توانید مثل او بشوید. به طور کلى ھیچ کس نمى تواند مثل شخص دیگرى بشود مگر آن‌که به شخصیت خود آسیب برساند و مانع از آن بشود که به استعدادھاى منحصر به فرد خود برسد. من در جوانى تصمیم گرفتم که مثل ارتور بریس بین بنویسم. او نویسنده بسیار جالبى بود و
طرفداران بسیار زیادى داشت. من فکر مى کردم که از ھوش و زیرکى خودم استفاده کرده ام اگر سعى کنم مانند او و به سبک و طرز او بنویسم. اما یکى از دوستانم مرا به خود آورد. او به من گفت اگر بخواھم مانند بریس بین بنویسم ھرگز صاحب سبک و حرفه اى از آن خودم نمى شوم. تصمیم گرفتم بریس بین را کنار بگذارم و موفقیت نوشته ھایم نشان داد که طرز برخورد درستى

 

[mahban]

کردم که خواستم ناپلئون ھیل باشم نه آرتور بریس بین.
بچه ھا سعى مى کنند از بزرگترھا تقلید کنند که این قابل درک است اما بعدا در سنین بالاتر ھم خیلى ھا را مى بینیم که سعى مى کنند به لحاظ مالى مثل آقاى جونز شوند و یا در فعالیت ھاى اجتماعى جاى آقاى اسمیت را بگیرند که البته نتایج مصیبت بارى ھم بر جاى مى گذارد. تا زمانى که نخواھید خودتان بشوید و در سطح خودتان قرار بگیرید نمى توانید خودتان را بشناسید، نمى توانید بدانید و بفھمید که ذھنتان به چه موفقیت ھایى مى تواند دست پیدا کند. اجازه ندھید کسى نگذارد خودتان بشوید.
دلتان مى خواھد پولدار شوید و به محض آنکه این اتفاق مى افتد دیگران مى خواھند با رفتارشان دمار از روزگار شما درآورند. متاسفانه در این زمان است که خیلى ھا خودشان را گم مى کنند. کسى که تا این لحظه از درون خودش را ساخته به موفقیت ھاى قابل ملاحظه رسیده و جلب توجه کرده، تسلیم دیگران مى شود تا آنھا او را بخرند و او براى آنھا کار بکند. دیرى نمى گذرد که او چشمانش را بازمى کند و مى بیند تجارتى ھر چند کوچک که زمانى از آن او بوده دیگر مال او نیست. آرامش ذھنى
ھم برایش باقى نمى ماند. درباره مردى برایم تعریف کرده اند که در شرکت معظمى در یک اتاق بزرگ و مجلل پشت یک میز پانصد دلارى مى نشیند، کار زیادى ھم نمى کند و با این حال حقوق سالانه شش رقمى مى گیرد.
او زمانى براى خودش کار مى کرد اما مؤسسه اش را به یک مؤسسه بزرگ تر فروخت. شرکت او آن قدرھا بزرگ نبود با این حال از آرامش ذھنى برخوردار بود، از کارش رضایت خاطر داشت و این چیزى است که در حال حاضر از آن محروم است.
در روزگارى که ٢۵٠٠٠ دلار به اندازه ٧۵٠٠٠ دلار امروزى قدرت خرید داشت، من در سال
١٢۵٠٠ دلار عایدى داشتم، اما کارم را به شدت دوست داشتم. سخت تلاش مى کردم و "مجله قاعده طلایى" را منتشر مى نمودم. شاید به آن دلیل که مشاور وود رو وینسون بودم کسى به نام آیوى لى متخصص روابط عمویم خودش را به من نزدیک کرد.

پیشنھادش این بود که به جمع کارکنان او بپیوندم و براى یکى از مشتریانش که به خانواده راکفلرھا تعلق داشت مطلب بنویسم. ابتدا وسوسه شدم به پیشنھادش گوش دادم: یک قرارداد پنج ساله با حقوق سالانه ٢۵٠٠٠ دلار، و البته باید از خیر انتشار مجله ام مى گذشتم. اما خیلى زود به خودم آمدم. گفتم: "ابدا آقاى لى." اگر حقوق پیشنھادى او یک میلیون دلار در سال بود ھم حاضر نبودم براى او کار کنم. بعدھا به میل و علاقه خودم انتشار مجله قاعده طلایى را متوقف ساختم. آیا در آن زمان با خود گفتم کاش پیشنھاد آقاى آیوى لى را رد نکرده بودم؟ نه ابدا نام و حرفه ام از آن خودم باقى ماند . توانستم و ھنوز ھم مى توانم تحت نام و نشان خودم در ھر سمتى که مى خواھم حرکت کنم. مسئولیت کامل اشتباھاتم را مى پذیرم ھمان طور که اعتبار موقعیت ھایم نیز از آن خود من است. اطرافیانم در آن زمان مى گفتند اشتباه بزرگى کردم که پیشنھاد جالب آقاى لى را رد کردم. حتى با اصرار توصیه مى کردند که با آقاى لى تماس بگیرم که آیا ھنوز این کار برایم وجود دارد. من با خودم گفتم ھر بدبیارى و گرفتارى با خود بذرى با منافع بیشتر ھمراه دارد. من با خودم بودن توانسته ام به موفقیت برسم .