به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
شکل نامه اى از رونق خواھد افتاد. به ھر صورت چه دلیلى داشت که وقتى کسى مى تواند به راحتى به فروشگاه مراجعه و کالاى مورد نظرش را بخرد، به فروشگاه مزبور نامه بنویسد و سفارش کالا بدھد؟ مؤسساتى مانند سیرز، روبوک و مونتگومرى وارد ھمچنان به رشد و شکوفایى خود ادامه دادند.
به رغم افزایش پیوسته نرخ ھاى پستى ھزاران واحد کسبى که سفارش کالا مى فروشند ھمچنان انواع و اقسام کالاھا را به شکل پست براى مشتریان مى فرستند. چرا اینگونه است؟ زیرا ممکن است زمانه تغییر کند اما نیازھاى جھانى و ھمگانى ھمیشه
ادامه دار ھستند. نشان دادن به یک شخص که مى تواند نام و آدرسش را روى برگ سفارش بنویسد و آن را به صندوق پست بیندازد و مطمئن باشد که در اسرع وقت سفارش او تحویل مى شود روش مناسبى براى به ھم رساندن فروشندگان و مصرف کنندگان است.

در مواقعى تولیدکننده مستقیما به مصرف کننده فروش مى کند اما بیشتر مصرف کننده ھا از واسطه ھا و خورده فروشى ھا خرید مى کنند. در مواردى نیز خرید از نمایندگى ھاى شرکت ھاى تولیدکننده صورت
مى گیرد. حالا کمى صبر کنید و بیندیشید: چگونه مى توانید تولیدکننده و مصرف کننده را به ھم برسانید؟ بخشى از درآمدى که کسب مى کنید باید با شما باقى بماند
مطمئنا موضوع کسب درآمد را به کنار نگذاشته ایم. شاید ھم به این نتیجه برسید که در این مورد خاص رفتار منصفانه اى نداشته ام. اما توصیه مى کنم که موضوع قبلى را از نو بخوانید و ببینید در چه زمینه ھایى مى توانید با آنھا ارتباط برقرار نمائید. اینھا بسیار فراگیر ھستند و عمومیت دارند.
خواھید دید که فعالیت ھاى بسیار مختلفى را در بر مى گیرند. توجه داشته باشید که اینھا به ھیچ مھارت یا صنعت خاصى محدود نمى شوند.

تمرین جالبى است که ببینید چند مورد از کار شما مى تواند در این سه گروه جاى گیرد. اگر کارتان را به کنار بگذارید و خودتان را یک مصرف کننده در نظر بگیرید، مطمئنا با موضوع ھمخوانى پیدا مى کنید. ما به اصول مختلف دیگرى اشاره مى کنیم که مى توانند به پول در آوردن و درآمد اشخاص کمک کنند. ما ھنوز درباره پول و آرامش صحبت مى کنیم کسى که به شدت مدیون باشد از آرامش ذھن بھره اى نخواھد داشت. ممکن است مدتى به آرامش ذھن برسید اما بدھکار بودن پیوسته به ذھن تان خطور مى کند و شما احساس مى کنید که مسلط بر
خود نیستید. شخص دیگرى بخشى از شما را در اختیار دارد. من درباره اعتبارات و وام ھاى عادى حرفه ھا و مؤسسات تجارى که بدون آن ھیچ مؤسسه اى نمى تواند دوام بیاورد صحبت نمى کنم. اشاره من بیشتر به بدھى ھاى شخصى است.

کنار گذاشتن و پس انداز کردن مبلغى پول اغلب از میزان نامطمئنى ھا مى کاھد و از احساس خجالتى که اغلب با بدھکار بودن ھمراه است کم مى کند. اما پس انداز کردن بیش از اینکه زمانى مى توانید
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
این پول را ھزینه کنید به شما کمک مى کند. پس انداز کردن به شما این عادت و امکان را مى دھد که پول تان را به نیازھاى تان بسنجید. به شما خاطرنشان مى سازد که پول تنھا خوبى اش به این است که مى تواند کالاھا و خدماتى براى شما خریدارى کند و بار دیگر به شما بگوید که به چه کالاھا و خدماتى احتیاج دارید.

عادت پس انداز کردن عادت تلف کردن پول را کنار مى زند. وقتى پس انداز کردن تبدیل به یک نیاز شد، بسیارى از اشخاص به این نتیجه مى رسند که مى توانند با ھمان درآمد و حقوق قبلى به ھمان خوبى زندگى کنند، حتى اگر قیمت ھا افزایش پیدا کرده باشند. چرا اینگونه است؟ زیرا شخص با پس انداز کردن بخشى از پول خود را صرف اقلام بى استفاده که در واقع به آن نیازى ندارد نمى کند. خریدھایش را با دقت بیشترى انجام مى دھد. در خرید لباس و اموال دیگر احتیاط مى کند. او به این نتیجه مى رسد که چگونه مى تواند از پولش به بھترین شکل خود استفاده نماید. و این کار را به
ھزینه فقیر کردن خود و یا افزودن بر حساب ھاى بانکى اش انجام نمى دھد. او در ھمین شرایطى که قرار دارد زندگى مى کند و سواى آن پولى را ھم پس انداز مى کند.


با پولى که پس انداز مى کنید چه باید بکنید؟
جواب واحد و ساده اى که براى ھمگان مناسب باشد وجود خارجى ندارد.
به نمونه ھاى جالبى برخورد کرده ام که در بسیارى از موارد مبلغ اندکى پول پس انداز شده. در مواردى حتى دویست دلار در حرفه ھاى کوچک سرمایه گذارى شده‌اند. بعضى از این سرمایه گذارى ھا ھزاران درصد سود تولید کرده اند. البتّه نمى توانید روى این حساب کنید. اما به این فکر کنید که فرصت مناسبى ایجاد مى شود و کسى که پس انداز کرده مى تواند بدون اینکه مجبور به استقراض شود از آن براى بھره بردارى از این فرصت استفاده نماید. زوج جوانى عادت کرده بودند که مرتب خرید کنند. آنھا ھمیشه مدیون و بدھکار بودند. یکى از
روزھا زن حساب کرد که چه رقم سنگینى را براى بھره پرداخت کرده اند. این زن به این نتیجه رسید که دیگر کافیست. این زن و شوھر قرار بود یک میھمانى بدھند و به این نتيجه رسیدند که احتیاج به یک میز بریج و چھار صندلى دارند. اما زن گفت مى توانند بریج را روى فرش و در کف اتاق بازى کنند و بدھى بیشترى براى خودشان تولید نکنند.
این تجربه سبب شد که آنھا تنى چند از دوستان شان را که نمى توانستند بدون نمایش تظاھر زندگى کنند، کنار بگذارند. افزوده بر این آنھا تصمیم گرفتند یک دھم درآمد ھفتگى خود را پس انداز کنند. بعد روزى درحالى که پول شان را در جیب داشتند به فروشگاھى مراجعه کردند و به این نتيجه رسیدند که فروشندگان اگر پول نقد ببینند به قیمت کمترى حاضر به فروش مى شوند.

افزوده بر این شوھر احساس آرامش کرد و مطمئن شد که حالا از بدھکارى بیرون آمده، مبلغى ھم پول ذخیره دارد. این موضوع او را در شغلش کمک فراوان کرد. او را براى مصاحبه اى صدا زدند و رئیسش از او پرسید آیا پولى در یکى از بانک ھاى محلى پس انداز کرده است (که این در واقع طرح سؤال به این شکل بود که آیا پس انداز مى کنى؟) جواب مثبت و مطمئن شوھر جواب
درستى بود. رئیس به او ارتقاء درجه دارد که در نتیجه بر میزان حقوقش اضافه شد. توجه داشته باشید پس انداز شاخص و نشانه منش و شخصیت است زیرا با احساس ھدفمندى و توانایى شخص براى اداره امورش در را*ب*طه است.

زمانى به مردى کمک کردم که پس انداز کردن را شروع کند. او معتقد بود در شرایط مالى که به سر مى برد فاقد این توانمندى است. ابتدا ھدفى را در نظر گرفتیم و آن ھدف این بود که بتواند یک
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
ژاکت اسپورت تھیه کند. قرار شد ژاکتى را خریدارى کند که بتواند ھم آن را در محیط کار و ھم در اوقات فراغت بپوشد. قیمت ژاکت در آن زمان ٩۵/ ٢۴ دلار بود. بعد از او خواستم تمام ھزینه ھایش را به مدت دو ھفته یادداشت کند. به اتفاق فھرست او را مرور کردیم و مکالمه اى شبيه آنچه مى خوانید میان ما در گرفت: "آیا مى توانى ھفته اى دو پاکت سیگار کمتر بکشى؟"
"بله." "به جاى پرداخت روزانه پانزده سنت براى واکس زدن کفش ھایت، مى توانى یک قوطى واکس و یک فرچه بخرى و کفش ھایت را خودت واکس بزنى؟"
"بله." "مى توانى براى صرف ناھار بیش از یک دلار ھزینه نکنى؟"
"نه من با کسانى غذا مى خورم که بسیار پرخور ھستند..."

به او درباره غذایى که با ھنرى فورد خورده بودم حرف زدم. من سفارش سالاد لابستر به قیمت سه دلار دادم. ھنرى فورد میلیاردر سفارش یک ساندویچ ھشتادوپنج سنتى داد. او مى توانست ھر غذایى را که مى خواھد بخرد. مردى که نمى توانست پولش را پس انداز کند با شنیدن حرف من گفت: "بله مى توانم."
"بسیار خوب تو با سه صرفه جویى براى خودت ھفته اى ده دلار پس انداز کرده اى."
"ده دلار در ھفته؟" مرد حیرت کرده بود. بعد او توانست در زمينه ھاى مختلف اقدام به
صرفه جویى کند. شما ھم مى توانید کار او را بکنید. ھزینه ھاى تان را فهرست کنید و بعد ببینید که کدام یک از آنھا را مى توانید کاھش دھید. و بعد به این توجه کنید که با این صرفه جویى در یک ھفته ، دو ھفته یا یک ماه چه مبلغى مى توانید پس انداز کنید.

نکات مھم فصل ۵:
آیا شما بر پول مسلط ھستید یا پول بر شما مسلط است؟
وقتى در مقایسه با نیازھاى تان مبالغ بسیار بیشترى درآمد داشته باشید باید ھم از ثروت و ھم از آرامش ذھن برخوردار گردید. در صورتى به آرامش ذھن مى رسید که شما بر پول مسلط باشید و نه اینکه پول بر شما حکومت کند. بسیارى از مردم پول شان را صرف مصرف مى کنند و جمع کثیرى با آنکه میلیون ھا دلار پول دارند مى ترسند که ثروت شان را از دست بدھند. اگر پول یا ھر
چیز دیگرى بر سر آرامش ذھنى شما قرار گیرد، به آرامش ذھن اولویت بدھید و بقیه را رھا سازید.

پولى که به شما فایده مى رساند اغلب اوقات نشأت گرفته از کارى است که براى تان سودمند است. انسان براى رسیدن به احساسى راحت و براى برخوردار شدن از تجملات دنیوى به پول کافى احتیاج دارد. اما درآمد بسیارى از مردم از این حد کفایت بیشتر است. ھیچ پدرى به فرزندش لطف نمى کند اگر ثروت خود را به پاى او بریزد و مانع از آن شود درس ھاى بزرگ زندگى را با
کار صادقانه بیاموزد.


اقدامات اساسى و اصولى براى رسیدن به درآمد

راھى براى ایجاد درآمد این است که به دیگران نشان بدھید که چگونه مى توانند با افزایش
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
موفقیت ھاى خود به شما کمک کنند. راه دیگر این است که به دیگران نشان دھید چگونه مى توانند در ازاء پول شان اموال بیشترى به دست آورند. روش دیگر به ھم نزدیک کردن تولیدکننده و مصرف کننده است که به طرق مختلف مى توان این کار را انجام داد.
ھمیشه بخشى از درآمد شما باید پس انداز شود. بدھکار بودن مى تواند براى تان فواید دیگرى ھم داشته باشد.


چگونه عادت پس انداز کردن را در خود ایجاد کنیم؟

تقریبا ھمه کسانى که با کمبود پول روبه رو ھستند مى توانند با کاستن از ھزینه ھاى خود، مشکل‌ کم پولى را برطرف نمایند. با درست خرج کردن پول مى توانید حتى با خرج کمتر کیفیت زندگى گذشته را حفظ کنید. توانایى پس انداز کردن نشانه شخصیت و منش است و کارفرماھا این را به خوبى مى دانند. فھرستى از تمام ھزینه ھایى که روى برخى از اقلام مى کنید تھیه نمائید. این‌گونه متوجه مى شوید که کل ھزینه ھا و مخارج شما چه اندازه است. به فرصت ھاى مناسب سرمایه گذارى که براى تان پیش مى آید توجه داشته باشید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
۶ .ھنر پسندیده سھیم شدن ثروت

ثروتى که سھیم شود با خود ثروت بیشترى به ھمراه مى آورد. مى توانید سواى پول ثروت ھاى دیگرى را ھم با دیگران سھیم شوید. میلیونرھاى روزگار ما مدعى ھستند که ھر کس مى تواند میلیونر شود زیرا ثروت پخش شده است و این فرصت ھاى تجارى عديده اى را امکان پذیر مى سازد. وقتى در خانه خودتان در اموال تان سھیم مى شوید نوعى ھماھنگى تولید مى کنید که بر موفقیت شما مى افزاید و آرامش ذھنى شما را افزایش مى دھد. از ھمین حالا تصمیم بگیرید آن‌چه را که دارید با دیگران سھیم شوید. وقتى پول فراوان داشته باشید پول تان را عاقلانه تر سھیم مى شوید که سود بیشترى براى تان به ارمغان مى آورد.
شما قرار است که پولدار شوید. اگر اجازه ندھید نقطه نظرھاى منفى مانعى بر سر راه شما ایجاد کنند، مستقیما در راستاى پولدار شدن به حرکت در مى آیند. بله قرار است که درآمد زیادى به جیب بزنید. و این فراوانى کسب درآمد با تلاش ھاى ارزشمند شما صورت خارجى پیدا مى کند، حاصل ھزینه کردن پول براى ھدف ھا و امیال ارزشمند است، حاصل پولى است که براى کمک به دیگران خرج مى کنید.

آیا وقتى بر ثروت خود مى افزایید بر منش و شخصیت خود ھم اضافه مى کنید؟ تابه حال به این نکته پى برده اید که این موضوع متفاوتى نیست. ارتباط نزدیکى میان قدرت پول درآوردن و قدرت شناسایى ذھن خود و صورت خارجى بخشیدن به شخصیت خود وجود دارد. بار دیگر روشى را بررسى مى کنیم که مى توانید به ثروت و ھم زمان با آن به آرامش ذھن برسید. تا
جایى که به سھیم شدن پول مربوط مى شود، متوجه مى شوید که این روش به آینده شما ارتباط دارد.
تا جایى که به سھیم شدن حدود دیگر ثروت مربوط مى شود، این روش از ھم اکنون در اختیار شماست. از این استفاده کنید و بگذارید که بخشى از شما باشد. زندگى براساس قانون بزرگ جبران مى چرخد. ھر چه از دارایى ھاى خود بیشتر به دیگران بدھید، بیشتر به خودتان بازمى گردد.


او ٩٠ %ساعات کارى خود را بخشید

یکى از شاگردان برجسته من، ادوارد چوات که در لس انجلس در یک شرکت بیمه کار مى کرد تصمیم گرفت در جریان جنگ دوم جھانى در فروش اوراق قرضه به دولت کمک کند. او ٨٠% اوقات خود را صرف کارى کرد که از آن ھرگز مستقیما جبران نشد. افزوده بر این او ١٠ درصد اوقاتش را ھم صرف آموزش سایر فروشندگان بیمه عمر کرد که در اصل رقباى مستقیم او محسوب مى شدند. براى این کار ھم نه تقاضاى پول کرد و نه پولى دریافت نمود. او ١٠ درصد باقى مانده اوقاتش را صرف فروش بیمه عمر براى خودش کرد. ممکن است کسى فکر کند مردى که ٩٠ درصد اوقات کارى خود را ھدر مى دھد، حتما حرفه و تجارت خودش را نابود مى کند. بھتر است به این موضوع کمى دقیق تر نگاه کنیم. اگر فروشنده بیمه عمر بتواند در سال ٠٠٠/٠٠٠ /١ دلار بیمه عمر بفروشد در کارش موفق ارزیابى مى شود.

درسه ماه اول یک سال جنگى ادوارد چوات ٠٠٠ /۵٠٠ /١ دلار بیمه عمر فروخت. اغلب این مبلغ در دفتر کار او نوشته شدند. بیمه شوندگان اغلب کسانى بودند که آوازه ادوارد چوات را که ٩
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
درصد اوقات کارى اش را به دیگران بخشیده بود، شنیده بودند. آقاى چوات در دادن ساعات کارى خودش به دیگران ھرگز نگفت که متقابلاً چیزى مى خواھد. با این حال این قانون جبران است که بازگشت کارى که مى کنید امر ناچار است. به موضوع به این شکل نگاه کنید: وقتى نعمات و دارندگى ھاى خود را با دیگران سھیم مى شوید در واقع بستانکار آنھا مى شوید و مطمئن باشید که سرانجام این دین پرداخت مى شود. به ھر صورت بدھى ھا باید پرداخت شوند.

آنھا فلسفه اى دادند و چند برابر سود بردند
یکى از ارزشمندترین ھدایایى که مى توانید به کسى بدھید ھدیه راھنمایى کردن و جھت دادن است. به او بیاموزید و نشان بدھید که چگونه براى رسیدن به مقصدى که در نظر دارد مى تواند نیروھایش را جمع آورى و سازمان دھى بکند. با این کار در مقایسه با اینکه یک میلیون دلار به او بدھید، خدمت بیشترى کرده اید. اندرو کارنگى براى ایجاد و تأسیس کتابخانه ھاى مختلف چندین
میلیون دلار پول خرج کرد. او مى خواست بدین وسيله انواع دانش را در ھمه جا بپراکند و سطح علم و اطلاع مردم را بالا ببرد. از اینکه بگذریم او "علم موفقیت شخصى" را پایه ریزى کرد که در این کار من ھم با او سھیم بودم.

یکى از بزرگ ترین پاداش ھایى که تاکنون دریافت کرده ام این است که دیدم کتاب "بیندیشید و ثروتمند شوید" من به اشاعه این فلسفه کمک کرده است. آقاى چوات یکى از کسانى بوده که صدھا نسخه از این کتاب را خریده و آن را در اختیار دیگران قرار داده است. این کتاب توانسته به کثیرى از مردم تضمینى براى رسیدن به ثروت بدھد. یکى دیگر از دانشجویان من با کمتر از دویست دلار به شھر اوکلند کالیفرنیا رفت. او نیمى از پولش را در کتاب "بیندیشید و ثروتمند شوید" سرمایه گذارى کرد. او این کتاب را به ھمسایگانش قرض مى داد. تنھا خواسته اش این بود که آنھا این کتاب را بیش از یک ھفته در نزد خود نگه ندارند. در پایان ھفته او کتاب را تحویل مى گرفت تا آن را به خواننده دیگرى بدھد. او بعدا برایم توضیح داد که عادت قرض دادن کتاب به دیگران چه کمک بزرگى به او کرده است.

او گفت: "وقتى شروع به قرض دادن کتاب ھاى شما کردم، ھدفى جز این نداشتم که با ھمسایگانم دوست شوم. مى خواستم به آنھا فلسفه اى را معرفى کنم که این ھمه دوستى در آن وجود دارد. "در ھمان زمان کارگاه فنى ام را با یک پرس کوچک شروع کرده بودم. کمى دیرتر آن دسته از ھمسایگانم که کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید را خوانده بودند، شروع به تبلیغات درباره من کردند و دیرى نگذشت که سفارشات بسیار زیادى دریافت کردم."
آن طور که در آخرین گزارش مالى این شخص آمده است او در کارگاھش تجھیزاتى به ارزش ٠٠٠ /١٠٠ دلار داشت و بیش از یک میلیون دلار کاسبى کرده بود.


کمک کردن به کسانى که به خودشان کمک مى کنند .
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
ھر کسى که به رقم دارایى میلیونى مى رسد درخواست ھاى فراوانى براى پول دریافت ميکند. اغلب این اشخاص میدانند که اغلب این درخواست ھا براى این نیست که این پول صرف ضروریات شود چه رسد به آنکه بخواھند از این پول در کار و حرفه خود استفاده کنند. در این شرایط کسى که از
تحول برخوردار است نمى تواند ھمه این درخواست ھا را سبک، سنگین کند. اغلب براى او ساده تر این است که بخشى از این پول خود را به مؤسسات خیریه و یا بنیادھاى مختلف بدھد. آنھا که براى کسب درآمد زحمت کشیده اند که فضیلت پول به این است که چگونه مصرف مى شود. اندازه آن آن قدرھا مھم نیست. این مسئله اى است که در مورد ده سنت پول به اندازه یک میلیون دلار صدق مى کند.

یکبار خانم مارتا برى، از ناحيه مدرسه مارتا برى جورجیا به ھنرى فورد مراجعه کرد و
تقاضاى اعطاى پول براى مدرسه اش نمود اما آقاى فورد درخواست او را رد کرد. خانم برى گفت: "بسیار خوب حاضرید یک کیسه بادام زمینى به ما بدھید؟" آقاى فورد براى او یک کیسه بادام زمینى خرید.
خانم برى به کمک دختران و پسران مدرسه اش بادام زمینى ھا را کشت کردند و با فروش محصولى که به دست آوردند از یک کیسه بادام زمینى مبلغى در حدود چھارصد دلار به دست آوردند. خانم برى ششصد دلار را به آقاى فورد داد و گفت: "مى بینید که در استفاده از پول تا چه اندازه فعال عمل مى کنیم." آقاى فورد ششصد دلار را به خانم برى پس داد و ھمراه آن دو میلیون دلار در اختیارش گذاشت تا ساختمان سنگى مدرسه مارتا برى را در جورجیا بسازد.

آقاى فورد ھدیه ھاى معدودى از این دست پرداخت کرد. او معتقد بود پول کمک به مدارس در اختیار کسانى قرار مى گیرد که نمى دانند با آن پول چه مى توانند بکنند. تا روزى که مارتا برى در قید حیات بود خانم و آقاى فورد سالى یک بار براى ملاقات او به مدرسه اش مى رفتند. یکى از مولتى میلیونرھاى روزگار ما، آقاى ھنرى کراون است که دست خالى از لیتوانى به امریکا آمد و به یک مولتى میلیونر تبدیل شد. آقاى کراون ھمه ساله پول قابل ملاحظه اى را براى آموزش طرز درست استفاده کردن از پول اختصاص مى دھد.


ثروت تولید ثروت مى کند

مبلغ قابل ملاحظھ اى پول در دست ھاى یک انسان به آن اندازه که پول گردش کند تولید درآمد نمى کند به شرط اینکه کسانى که این پول را به گردش مى اندازند بدانند که چگونه ثروت بیافرینند. سعادت و آرامش ذھن ھر کس بستگى به این دارد که او انواع ثروتش را سھیم شود. روابط تجارى و بازرگانى را نمى توان را*ب*طه عاشقانه میان خریدار و فروشنده دانست، با این حال وقتى ایده خدمت به ھمنوعان به را*ب*طه وارد مى شود، آن‌چه براى ھر دو طرف سودمند است وارد عمل مى گردد. ھنرى فورد مى گوید: "در ھر اتومبیلى که تولید مى کنیم ذره اى از وجود من دریافت مى شود." ما تنھا به سودى که از فروش اتومبیل مى بریم خوشحال نیستیم بلکه به خدمتى که به
خریدار مى کنیم به خود مى بالیم." و توماس ادیسون مى گوید: "ھرگز اختراعى را کامل نکردم بدون اینکه فایده آن را براى دیگران در نظر بگیرم."

این ایده که واحدھاى تجارى باید به مشتریان شان چیزى بیشتر از یک محصول در ازاء پول بدھند مطلب جدیدى نیست و تاریخ نشان مى دھد که این ھم به سود واحدھاى تجارى و ھم به سود
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
مشتریان است. اما روابط خوب میان کارفرماى صنعتى و کارکنانش سابقه طولانى ندارد. وقتى در نظر بگیریم مؤسسات اقتصادى که کارکنانش در اندازه ھزار نفر باشند سابقه طولانى ندارند، به این نتیجه مى رسیم که نداشتن سابقه موضوع میان بنگاه اقتصادى و کارکنانش آن قدرھا اسباب
شگفتى نمى تواند باشد. کارکنان منبع کسب درآمد براى استخدام کنندگان ھستند اما متاسفانه در بسیارى از مواقع با این کارکنان بد رفتارى مى شود.

در سال ھاى گذشته در عصرى زندگى مى کردیم که صاحبان مؤسسات تجارى حاضر نبودند بخشى از درآمد خود را با کسانى که براى شان کار مى کردند و در ایجاد این ثروت سھیم بودند، تقسیم کنند. آنھا درحالى که نمایش ھاى عظیم ثروت برپا مى کردند معتقد نبودند که بخش قابل ملاحظه اى از مردم کشور باید حقوق مکفى بگیرند و درآمد خوب داشته باشند.
امروزه بر شمار میلیونرھا به میزان زیاد افزوده شده است. در برگه ھاى مالیاتى در مقایسه با ده سال قبل بیش از ۵٠٠٠ نفر بر شمار میلیونرھاى از قبل موجود اضافه شده است. از اینکه بگذریم میلیونرھاى امروزى به اندازه میلیونرھاى روزگار گذشته نمى خواھند شناسایى شوند و نام شان بر سر زبان ھا بیفتد. اغلب کسانى که کتاب ھاى مرا مى خوانند با نام میلیونرھا و مولتى
میلیونرھا که من از آنھا یاد کنم آشنایى ندارند.

پولداران امروزى دلشان نمى خواھد براى خود طبقه اى تشکیل دھند. اجازه بدھید از ارتور دسیو که با خرید و فروش اتومبیل به ثروت سرشار رسید نقل قول کنم. "امروزه در مقایسھ با پانزده یا چھل سال قبل جلو زدن و پیش افتادن ساده تر شده است. به رشد جمعیت نگاه کنید، رشد فراوان درآمدھاى مردم را ببینید. این کشور انباشته از فرصت ھاى مطلوب است." اگر ثروت بھتر از گذشته توزیع نمى شد این ھمه پیشرفت و ترقى به دست نمى آمد. کارفرمایان خود به ارزش و اھمیت این مطلب پى برده اند و به این نتيجه رسیده اند که تولیدکنندگان را در سود مؤسسات خود سھیم سازند.

یک پیروزى براى "علم موفقیت شخصى"

شرکت ارجى لتورنو یک استخدام کننده بزرگ است. چند سال قبل یکى از دانشجویان سابق من که یکى از مدیران بلندپايه این شرکت شده بود به من زنگ زد. او گفت: "لطفا ھر چه سریعتر به نزد ما بیایید. مشکلى داریم که تنھا شما مى توانید آن را برطرف کنید." وقتى وارد کارخانه لتورنو شدم دیدم ایده ھاى کمونیستى با شکل گیرى یک اتحاديه کارگرى واردعمل شده اند. شرکت مى خواست از کارکنانش در برابر این مرام حراست کند. آنھا مى ترسیدند که اگر این جنبش بالا بگیرد کارکنانش مى دانند که به کدام جھت باید گرایش پیدا کنند. از من پرسیدند چه مبلغى براى کارم مطالبه مى کنم و من جواب دادم: "شاید به پول احتیاج نباشد.
به من آزادى عمل بدھید. اگر نتوانستم بر این مشکل غلبه کنم پولى در ازاء کارم دریافت نخواھم کرد. اگر موفق شدم نفوذ کمونیست ھا را از میان بردارم، دستمزدم را بعدا با شما در میان مى گذارم."

قرارداد ما بر این اساس جوش خورد. تختخوابى در کارخانه تدارک دیدم و شب و روز آنجا ماندگار شدم. مشکل اساسى آنھا از دو بخش تشکیل مى شد: کارکنان نمى دانستند که چگونه آن شرکت بخشى از
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
درآمد تولیدى آنھا را به خودشان بازمى گرداند. دوم اینکه به ندرت در میان کارکنان کسانى بودند که به موضوع موفقیت با ذھنیت مثبت اشراف داشتند و نمى دانستند که به کمک ذھنیت مثبت تا چه اندازه مى توانند بر موفقیت ھا و درآمدھاى خود بیفزایند. ترس از فقر و ندارى به شدت میان آنھا حاکم بود. باور به ثروت و سعادت، باور به توانمندى اشخاص که مى توانند به ثروت برسند و خوشبختى خود را رقم بزنند تحت تأثیر اندیشه منفى کنار زده شده بود.

مروجین کمونیست در این اشخاص، این باور را ایجاد کرده بودند که آينده ى آنھا در اختیار دیگران قرار دارد. مى گفتند که کارکنان به تدریج تبدیل به ماشین مى شوند. مى گفتند در شرایطى که اشخاص با ذھنیت منفى توان رشد کردن ندارند، درست نیست که مثبت اندیشان با ایمان رشد نکنند.
من به جاى اینکه اشاره اى به مرام ھاى کمونیستى داشته باشم علم موفقیت شخصى را با کارکنان در میان مى گذاشتم. این تنھا مطلبى بود که باید درس مى دادم. در مدت کوتاھى کارکنان لتورن متوجه شدند که ھر کس در محدوده ذھن خود از چه عظمتى برخوردار است، عظمتى که شخص
دیگرى نمى تواند براى او فراھم آورد. آنھا متوجه شدند کار کردن و پاداشى که این کار کردن نصیب کسانى مى کند که تنھا به سه وعده غذا در روز فکر نمى کنند و مى خواھند به خواسته ھا و آرزوھایشان برسند، تا چه اندازه مھم و اساسى است. آنھا متوجه شدند که ثروتمندان زمانه آنھا از
ھیچ قدرت طبیعى که آنھا از آن بى بھره باشند برخوردار نیستند. آنھا متوجه شدند تنھا کارى که باید بکنند این است که قدرت ھا و توانمندى ھاى خود را براى موفق شدن پیدا کنند و آنھا را به کار بگیرند.

من در کارم موفق شدم و حق العملى را که مطالبه کردم فورا دریافت نمودم. ھشت ماه بعد شرکت بر حقوق من افزود.


سھیم شدن درآمد در خانه خودتان

اگر به آنچه در یک خانه مى گذرد توجه کنید، علم و اطلاع فراوانى درباره مرد آن خانواده به دست مى آورید. مردانى که زندگى موفق دارند، در خانه اى زندگى مى کنند که لزوما کسى رئیس نیست و میان اعضاى خانواده عشق راستین وجود دارد و افراد خانواده در شئونات زندگى با ھم سھیم ھستند.
من در منزل مردان ثروتمندى بوده ام که زن خانواده براى خرید لباس مورد نیازش باید به شوھرش التماس مى کرد. ھمچنین در منزل خانواده ھاى فقیرى بودھ ام که درباره ھر خریدى مذاکره مى شد مبادا پولى براى غذا باقى نماند. اما این خانواده فقیر از آن خانواده ثروتمند شادتر و خوشبخت تر بودند که دلیلش ھمانا فضاى سھیم شدن در خانواده بود ھر چند کمبود پول در خانواده به شدت محسوس بود. بارھا از من خواسته شده است که در زمینھ روابط زناشویى با زوج ھا مشاوره کنم. در مواقعى اتفاق افتاده که توصیه کرده ام ازدواجى متلاشى شود. این توصیه دلایل متعدد دارد و به شما قول مى دھم که دلایلش جزئى و بى اھمیت نبوده است. در این موارد شاھد آن بوده ام که نبود توانایى سھیم شدن به خوبى خودش را نشان مى دھد. اگر سھیم شدن در خانواده ھا وجود خارجى نداشته باشد، مشکلات عدیده اى بروز مى کند.

قرار است که شما کسب درآمد کنید. مطمئن شوید که ھمسرتان پولى داشته باشد که ھر طور مایل
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
بود آن را خرج کند. مطمئن باشید در این شرایط اگر شما با مشکل بحرانى روبه رو شدید او از پولى که در اختیار دارد به شما کمک مى کند. وقتى پول در اختیار ھمسرتان مى گذارید در واقع به او مى گویید که شریک زندگى شماست، خدمتکار شما نیست.
بسیارى از زن ھا وقتى دور ھم مى نشینند از روش ھاى زيرکانه پول بیرون کشیدن از شوھران شان حرف مى زنند. بعضى نیز وقتى شوھرشان در خواب است از جیب او پول برمى دارند. بعضى دیگر براى پول گرفتن از شوھران شان بھانه ھایى از قبیل کمک به امور خیریه، یا پرداخت به مدرسه اى که بچه ھا در آن درس مى خوانند ساز مى کنند .

تا حدود زیاد وقتى مردى نشان مى دھد که پولى در اختیار ھمسرش قرار مى دھد، زنش به طور طبیعى رفتار دوستانه ترى را با او به نمایش مى گذارد. در ضمن اینکه مردھا چه مبلغى از درآمدشان را در اختیار زنان شان بگذارند بستگى به این دارد که چقدر درآمد دارند و این درآمد را چگونه به دست مى آورند. زنان معمولاً وقتى شوھران شان بیرون از منزل کار مى کنند در خانه یا در محلى نزدیک به خانه مى مانند. وقتى مردى از سر کار به منزل بازمى گردد، زن مى خواھد شوھرش بخشى از اطلاعات مربوط به دنیاى خارج از خانه را به سمع او برساند. این‌گونه بسیار درست تر است که مرد بدون اینکه زنش در این خصوص حرفى بزند درباره کارھاى روزانه و اتفاقات بیرون از خانه اطلاعاتى به او بدھد.

مطالب و مسائل را با ھمسرتان سھیم شوید تا صاحب یک ازدواج خوب شوید و سھیم نشوید تا تنھا زندگى کنید.
درباره نه انگیزه اى که در فصل قبل درباره اش حرف زدیم فکر کنید. براى یادآورى بیشتر بار دیگر آنھا را مطرح مى سازیم:

ھفت انگیزه مثبت :
١ .احساس عشق
٢ .عاطفه جنسى
٣ .میل به دستاوردھاى مادى
۴ .میل به صیانت از ذات
۵.میل به آزادى جسم و ذھن
۶ .میل خودابرازى
٧ .آرزوى ادامه حیات بعد از مرگ

دو انگیزه منفى :

١ .احساس خشم و انتقام
٢ .احساس ترس

گفته مى شود که سه انگیزه اولیه، عملاً بر دنیا حکومت مى کنند. نمى گویم که این حرف کاملاً درست است، اما تا حدود زیادى حقیقت دارد. مردى که به واقع ھمه زندگى خود را با زنى که انتخاب کرده سھیم نمى شود نمى تواند مھر و عشق راستین را تجربه کند. ھیچ بخشى از حالت وجودى شما نمى تواند جدا از سایر بخش ھا و اجزاء شما باشد. وقتى در
 
بالا