به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
در یک مکان آرام روزگار بگذراند.
اما در آخرین ماه در بند بودن به اندازه کافى بھبودى یافت که به صحبت ھاى یک مشاور گوش بدھد. مشاور به او گفت که احساس تنفر و میل به انتقام به مراتب بیش از از دست دادن پول به او آسیب رسانده است. او را متقاعد کرد دوستى را که او را تشویق به سرمایه گذارى در ملک و املاک کرده بود مورد عفو قرار دھد. او حتى به این مرد نامه اى نوشت و یادآور شد که نظرش
درباره او تغییر کرده است. وقتى او به کار و کاسبى اش برگشت نسبت به اشخاصى که با آنھا سر و کار داشت احساس مھر و عشق مى کرد و ذھنش انباشته از امواج مثبت و انگیزه ھاى سازنده بود. او در آغاز شصت
سالگى اش حرفه جدیدى راه اندازى کرد. او حالا در ھفتاد سالگى از موقعیت مطلوبى بھره دارد و در اغلب مواقع یک آرامش ذھنى بر او حاکم است و این ثروتى است که لازم و ضرورى است. خود من در مواقعى از انگیزه ھاى منفى آسیب فراوان دیده ام. ھمان طور که در فصل قبل توضیح دادم وقتى پنھان شدم. در شروع انگیزه سالمى براى حفظ و حراست جان خودم داشتم، اما دیرى نگذشت که این انگیزه شکل ھراس پیدا کرد و ھمراه این ترس بدبختى و فلاکت از راه رسید.

خوشبختانه به موقع متوجه شدم که چه اتفاقى برایم افتاده است. اما دیگر نمى تواند اتفاق بیفتد. مى توانید از ده پرنس راھنما بخواھید که در آستانه ذھن شما بایستند. مى توانید با برخى از اصول راھنما و حراست و حفاظت کننده آشنا شوید. مى توانید آنھا را شخصى سازى کنید. آنھا را پرنس ھایى ببینید کھ در زره و جوشن در آستانه ذھن شما ایستاده اند. این پرنس ھا آنچه را که به ذھن شما مى رسد بازرسى مى کنند. آنھا ذھن شما را مثبت و مؤثر نگه
مى دارند. من به اسامى پرنس ھاى خود اشاره مى کنم. مى توانید این فھرست را تغییر بدھید تا مطابق میل و خواسته ھاى شما در آیند. پرنس آرامش ذھن. او در آستانه در بیرونى ایستاده است. او تنھا به کسانى اجازه ورود مى دھد که ذھنیت مثبت داشته باشند. ذھنیت ھاى منفى حق ورود ندارند.

پرنس امید و باور. این پرنس تنھا به کسانى اجازه ورود مى دھد که سبب مى شوند به مأموریت زندگی ام بیشتر توجه کنم.
پرنس عشق و مھر. این پرنس تنھا نفوذھایى را به ذھن من راه مى دھد که عشق را ھمیشه در ذھن من جاودانه نگه مى دارند. پرنس سلامت جسمانى. او مى داند کدام نفوذ ذھنى سلامت مرا به مخاطره مى اندازد. او تنھا به نفوذھایى اجازه ورود مى دھد که بدن من را سالم و شاداب نگه مى دارند. پرنس امنیت مالى. وقتى از او مى خواھم از من پاسدارى کند، مانع از ورود اندیشه ھایى به ذھن من مى شود که خیال را در زمينه ھاى مالى مخدوش مى کنند.
پرنس درایت و کاردانى. این پرنس مسئول است تا اندیشه ھاى ويژه اى را به انبار دانش من راه دھد. در این زمان اندیشه ھایى به ذھنم خطور مى کنند که به سود من ھستند و به دیگران ھم کمک مى کنند.

پرنس صبر و شکیبایى. این پرنس تمام تکانه ھاى شتاب و عجله را از ذھن من دور نگه مى دارد. مانع از آن مى شود که کارھا را نیمه کاره رھا کنم و در برخورد با قدرت زمان شکیبایى خود را
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
از دست بدھم.
پرنس فوق العاده. این پرنس است که کارھایى را که به سایر پرنس ھا وا گذار نشده است انجام مى دھد.
وقتى از لشکر پرنس ھاى معنوى خود آگاه باشید، آنھا به شما کمک مى کنند تا از تمام نیروھاى خود براى حل کردن ھر مسئله اى که براى تان تولید اشکال مى کند استفاده نمایید. در مواقعى مى بینم با کسى حرف مى زنم که رفتار خصمانه اش، آرامش ذھن مرا به ھم مى ریزد. در این زمان یادداشتى براى پرنس آرامش ذھن مخابره مى کنم. او بلافاصله وارد میدان مى شود و با قدرتى مضاعف مرا در شرایط کنترل و آرامش قرار مى دھد تا بر ذھن خودم مسلط شوم.

و یا فرض کنیم با درد و تألم جسمانى روبه رو ھستم. در این زمان با پرنس سلامت جسمانى تماس مى گیرم تا به موضوع رسیدگى کند. اینگونه به نتایج مطلوبى دست پیدا مى کنم. معتقدم از این التیام ھا بھره فراوان برده ام. اینھا مواردى ھستند که علم پزشکى توانایى رسیدگى به آنھا را
ندارد. پرنس ھاى راھنماى من براى خدماتى که به من ارائۀ مى دھند پاداش ھایى مى گیرند. حقوق و دستمزد آنھا سپاسگزارى ھمیشگى من است. من ھمه روزه از کمکى که آنھا به من مى کنند سپاسگزارى مى کنم. ابتدا از تک تک آنھا تشکر مى کنم و بعد از ھمه آنھا به طور دسته جمعى حسن جویى مى نمایم. این را مى دانم اگر در این کار قصورى بکنم، آنھا ھم در حق من قصور مى کنند. اما وقتى از آنھا تشکر مى کنم، به اندازه ھمیشه قدرتمند مى شوند.

اجازه ندھید انگیزه کسب سود و مال با انگیزه آزادى در تضاد شوند درک آزادى جسمانى کار ساده اى است اما آزادى ذھنى موضوعى ظریف و حساس است. ترس
و خشم ذھن را به پشت میله ھاى زندان مى برند. احساس گناه ذھن را در زنجیر مى کند.
در بسیارى از مواقع انگیزه کسب سود ـ که به خودى خود چیز بسیار خوبیست ـ با انگیزه آزادى جسم و ذھن در تضاد مى شوند زیرا براى رسیدن به مال و منال آزادى ذھن را از دست مى دھیم. ذھن مان را با احساس گناه و ھراس انباشته مى سازیم زیرا رفتار صادقانه اى به نمایش نمى گذاریم. افزوده بر این کسى که از دیگران به طور غیرمنصفانه سودجویى مى کند. در واقع خودش را
فریب داده است. اینگونه آن احساس خوشى که معمولاً با موفقیت صادقانه به دست مى آید، وجود خارجى پیدا نمى کند.
فکر مى کنم از اقبال خوش برخوردار بودم که خیلى زود در زندگى کارم را شروع کردم. به ھمین دلیل درس ھاى زندگى را خیلى سریع آموختم. اجازه بدھید به یکى از تجربیاتم که مربوط به اولین شغل من مى باشد اشاره اى کرده باشم. به تازگى از کالج بازرگانى بیرون آمده بودم و از تجربه کافى بھره اى نداشتم. کارفرماى من صاحب چند بانک بود. او در یکى از این بانک ھا که در شھرى دوردست واقع بود پسرش را به عنوان یک صندوقدار به کار گرفته بود. یکى از شب ھا صاحب یکى از ھتل ھاى آن
شھر به من زنگ زد و گفت که پسر کارفرمایم با یک مشکل جدى روبه رو شده است. این شخص نتوانسته بود با کارفرماى من تماس بگیرد. بلافاصله بلیط قطارى تھیه کردم و صبح روز بعد در آن شھر بودم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
وقتى به بانک رفتم دیدم که در بسته اما قفل نیست. داخل بانک دیدم که گاوصندوق باز است و اسکناس ھاى زیباى سبز رنگ روى پیشخوان صندوق دار پخش شده اند. در را بستم و تلفن را برداشتم. توانستم با کارفرمایم تماس بگیرم. به او گفتم که چرا به آن شھر رفته ام و بعد ماجرا را با او در میان گذاشتم. او درحالى که آشفته به نظر مى رسید گفت: "سریعا پول ھا را شمارش کن و کم و کسرى ھا را به اطلاع من برسان."
مشغول شمردن پول ھا شدم. در میان حیرت خود دیدم که حتى یک سنت کم و کسرى ندارد. نشستم و به انبوه اسکناس ھا نگاه کردم. به یاد دوران جوانى ام افتادم که فقیرانه زندگى کرده بودم. حال مى توانستم دست کم پنجاه درصد اسکناس ھا را که به ٠٠٠ /۵٠ دلار بالغ مى شد در جیبم بگذارم و
کسى متوجه آن نشود. پسر کارفرمایم نشان داده بود که با بى ثباتى جدى ذھنى روبه روست. ھمه فرض را بر این مى گذاشتند که او پول ھا را برداشته است. او حتى به گونه اى رفتار کرده بود که دیگران فکر میکردند جیب ھایش را پر از پول کرده است و من تنھا کسى بودم که مى دانستم این اتفاق نیفتاده است.

انگیزه رسیدن به مال و منال ذھنم را پر کرده بود. اما انگیزه آزادى به من گفت: "این کار را نکن." چیزى سبب شد که من صادق باقى بمانم. شاید آن چیز جلساتى بود که قبل از ترک خانه با زن پدرم داشتم. او به من گفته بود که باید ھمیشه بر ذھنم مسلط باشم و راه خطا نروم. پول ھا را در گاوصندوق گذاشتم. بعد با کارفرمایم تماس گرفتم و به او گفتم که کم و کسرى وجود
ندارد. با ذھنى آرام از بانک بیرون آمدم. ذھنى که آزاد و شاد و مثبت بود. از آن زمان به بعد ھمیشه انگیزه آزادى را مقدم بر انگیزه سود مادى به حساب آورده ام. من توانستم بدون اینکه به آزادى درونى و بیرونى خود لطمه بزنم به پولى که در زندگى خواھان آن
بودم برسم.

زندگى اندیشه ھاى شما را به روى خودتان منعکس مى کند . اندیشه ھا موجودیتى از آن خود دارند. به ھمین دلیل اگر نفرین کنید نفرین مى شوید و اگر خوب فکر کنید باز ھم این خوبى نصیب شما مى شود. شاعرى مى گوید: "من حاکم بر تقدیر و سرنوشت خود ھستم. من فرمانده روح و روان خود مى باشم." این حرف درستى است. مثبت فکر کنید و روح و روانى مثبت داشته باشید تا دنیا نفوذھاى مثبت را براى کمک به شما به جانب تان گسیل دارد.
حالا به عقب برگردید و فھرست نه انگیزه اولیه را از نو مرور کنید. روى ھفت انگیزه مثبت متمرکز گردید. به خاطر داشته باشید ممکن است میان این انگیزه ھا تعارضى ایجاد شود اما به ھر صورت در مسیر واحدى حرکت مى کنند و با یک نگرش ذھنى مثبت شما را در مسیرى که مى خواھید بھ حرکت در مى آورند. اجازه بدھید در این جا به اجمال به مواردى اشاره کنیم. عشق دامنه اى نامحدود دارد. با آن برخوردى محترمانه داشته باشید. عشق را آزادانه ارزانى دیگران بکنید تا به ھمان اندازه یا بیشتر عشق را نصیب خود گردانید. اگر به کسى عشق ندھید متقابلاً مشمول عشق نخواھید شد.
میل جنسى نیروى خلاق بزرگى در عالم ھستى است. میل جنسى در جایى با عشق در ھم مى آمیزد. اما عشق مى تواند بدون میل جنسى ھم وجود داشته باشد. مى توان از نیروى
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
میل جنسی براى رسیدن به ھدف ھاى ارزشمند استفاده کرد. این موضوع به قدرى مھم است که فصلى از کتاب را به طور کامل به آن اختصاص داده ایم. صیانت نفس، اگر منافع و خواسته ھاى دیگران را لحاظ نکنیم تبدیل به یک نیروى منفى مى شود.از صیانت ذات براى بقاء و دوام خود استفاده مى کنیم با این حال انسان ھا اغلب به فراسوى آن مى روند. وقتى کشتى در حال غرق شدن است ابتدا بچه ھا و زن ھا غرق مى شوند. اتفاقات و موارد دیگرى ھم در دنیا وجود دارند که شرافت انسان ھا را مورد سؤال قرار مى دھند .

خود ابرازى بخشى از یافتن خود است. این بخشى از آزادى خود بودن است. از این رو مثبت، سازنده و بیش از اندازه ارزشمند است. تنھا باید مراقب باشید که خود ابرازى شما به دیگران آسیب نرساند.
ادامه زندگى بعد از مرگ، از جمله باورھا و عقاید مردم از دوران ھاى گذشته است.
مطمئن ترین راه رسیدن به آرامش ذھن
مطمئن ترین راه یافتن آرامش ذھن ھمانى است که بیشترین مردم جھان به آن دست یافته اند.

شما ھم مى توانید از این موضوع براى رسیدن به انگیزه ھاى بالاتر استفاده کنید.
آیا در نیایش شما آرامش ذھن وجود دارد؟ مى تواند این اتفاق بیفتد. باید این طور ھم باشد. اما توجه داشته باشید شما و کثیرى از مردم وقتى با بدبیارى مواجه مى شوند سراغ دعا و نیایش مى روند. وقتى انگیزه ترس بر ذھن شان مستولى مى شود به سراغ نیایش مى روند. این طرز برخورد باید منفى باشد و بنابراین در زمينه آرامش ذھن ھم نتایج منفى خواھند بود. دعا و نیایشى که تولید آرامش ذھنى مى کند از ذھنى بھره مى گیرد که پیام مثبت مى دھد. ھر چند که
ذھن با مسایل و اندوه ھایى روبه رو باشد. نیایش ھایى که نیروھاى عظیم را براى حل مسائل آزاد مى کنند، ساخته و پرداخته اذھانى ھستند که مى دانند وقتى نیروھا یافت شوند مسایل را مى توان حل و فصل کرد. این اذھان به وجود این نیروھا اعتماد صددرصد دارند.

من ھم به موازات دیگران نشانه ھایى مى بینم که در فراسوى انسان ھا فراستى حاکم است. من معتقدم که ذھن شرطى شده مثبت ممکن است در مواقعى بتواند با این فراست در ارتباط شود. با این حال شرطى سازى ذھن از طریق نیایش کارى است که ھر فرد باید براى خودش انجام دھد. وقتى خالق دنیا انسان را آزاد گذاشت تا سرنوشت خود را مقدر سازد و میان بد و خوب دست به انتخاب بزند، این حق را براى انسان ھا در نظر گرفت. حتى موفقیت ھاى بزرگ تمام انسان ھا، ابتدا در قالب یک اندیشه وجود داشته و بعد تبدیل به واقعیت شده است.
آیا متوجه این رمز و راز الھى شدید؟


نکات مھم فصل ٣:

وقتى ذھنیت مثبت داشته باشید زندگى به شما جواب آرى مى دھد.
ذھن انسان از ھر کامپیوترى پيچيده تر است. اما مانند کامپیوتر، مغز انسان ھم اندیشه ھا را با آرى و نه پردازش مى کند. ذھنیت مثبت به شما کمک مى کند تا در تمامى شئونات زندگى به تمامى آرى ھاى ممکن دست پیدا کنید. حتى اگر نگرش شما در حال حاضر منفى باشد مى توانید آن را به ذھنیت مثبت تبدیل کنید و زندگى خود را به روى آن‌چه غنى و سرشار است بگشایید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
نگرش ذھنى خود را با قاطعیت ھدف کنترل کنید. انسان ھاى مشھور و موفق ھرگز به توانایى خود براى کارى که مى خواھند بکنند تردید نمى کنند.

ھر کسى در ھر مرحلھ از زندگى خود مى تواند از مزایاى این روش متحول کننده ذھن برخوردار باشد. ذھن خود را متوجه ھدف و منظور خاصى بکنید. خواھید دید که ذھن شما از قدرت نوابغ برخوردار مى شود تا شما را به خواسته ھاى تان برساند.

انگیزه ھاى اصلى که زندگى شما را کنترل مى کنند، کنترل کنید . ھفت انگیزه مثبت و دو انگیزه منفى در پس ھر کارى که مى کنید حضور دارند. انسان ھاى حقیر به دو انگیزه منفى خشم و ھراس اجازه مى دھند که آرامش ذھن آنھا را از میان برداشته مانع از آن شود که به دستاوردھاى بزرگ برسند.
مى توانید مانع از آن بشوید که انگیزه ھاى شما با یکدیگر در تضاد و تعارض شوند
میل دستیابى به مادیات مى تواند با میل به آزادى در تضاد شود. اما آزادى ذھن و جسم اھمیت بیشترى دارند. احساس عشق ھمیشه با شماست مشروط بر آن‌که بخواھید این عشق را ارزانى دیگران بکنید.

میل جنسى نیرویى خلاق است که نباید از آن سوء استفاده کرد. باور زندگى بعد از
مرگ باید از خرافات دور نگه داشته شود. خود ابرازى و صیانت ذات از جمله حقوق مسلم ھمه انسان ھا ھستند، مشروط بر آنکه به دیگران آسیب نزنند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
۴ .با رھا شدن از ترس مھیاى زندگى مى شوید

خود را از قید ترس برھانید تا از شر یک خبر ساخته و پرداخته انسان خلاص شوید. ھفت ھراس عمده یکدیگر را تقویت مى کنند: ترس از فقر، ترس از انتقاد، ترس از بیمارى، ترس از دست دادن عشق، ترس از دست دادن آزادى، ترس از پیرى، ترس از مرگ. میان ترس ھاى خود ساخته و ترس ھایى که براى صیانت از خود لازم ھستند تفاوت قایل شوید. راه را براى رسیدن به اطمینان خاطر و اعتماد به نفس ھموار سازید. به خودتان ایمان و باور داشته باشید و بدانید که اینھا اجزاء یک زندگى ھستند که ارزش زندگى کردن را دارند. وقتى از چیزى مى ترسید، آن چیز با احتمال بیشترى شما را مى یابد و به شما لطمه مى زند. وقتى با تھدیدى رو در رو مى شوید، وقتى در چشمانش نگاه مى کنید و مى دانید که بر آن غلبه خواھید کرد، در این زمان قدرت ھاى بزرگ به یارى شما مى شتابند.

ترس بزرگ ترین و قدرتمندترین انگیزه منفى است. درست حالت نیایش برعکس را دارد. به جاى اینکه از نیروھاى سازنده اى که ما را در احاطه خود گرفته اند استفاده کنیم به نیروھاى ویرانگر پناه مى بریم. اینگونه ترس براى خود یک نیروى خارق العاده درست مى کند که قربانیان فراوان مى طلبد.
اولین ترس که به آن اشاره خواھم کرد، ترس وحشتناکى است. ھر چه این ترس را بیشتر داشته باشید، ترس بیشترى را به خود جلب خواھید نمود.
١ .ترس از فقر
در دوران نوجوانى که در فقر زندگى مى کردم بارھا به کسانى برخورد کردم. اخیرا بچه ھاى حالا بزرگ شده آنھا را ھم ملاقات کرده ام. وقتى این بچه ھا و والدین شان را مورد توجه قرار مى دھم . مى بینم در ھمه آنھا ترسى نهفته وجود دارد. خانواده ھایى که از فقر مى ترسند، خودشان را زمین گیر
مى کنند و اجازه مى دھند که این نیروى منفى بر ابعاد وجودى آنھا چنگ بیندازند.
اینھا در متنعم ترین کشور جھان ھمچنان در میل و خواسته زندگى مى کنند. بعضى از افراد خانواده ممکن است سعى کنند خود را از مهلکه نجات بخشند اما ھمیشه به این علت که از پیگیرى و مداومت کافى برخوردار نیستند به جایى نمى رسند. از ھمه اینھا به افرادى برمى خوریم که مى گویند
خداوند خواسته که آنھا فقیر باشند.
فقیر بودن، اما دوست نداشتن این فقر راه را به روى ثروتمند شدن باز مى کند. ترس از فقر را کنار بگذارید. به جاى آن فقر را نقطه اى در نظر بگیرید که از آن نقطه قصد پرواز دارید.

بگذارید این میل فرار از فقر نیرویى شود تا شما را به جانبى که مى خواھید ھدایت کند. بگذارید این میل شما را به تنعم و سرشارى برساند. بگذارید نیاز و علاقه تان به سنت ھا و دینارھا شما را از قدرت پول باخبر سازد. بگذارید نداشتن پول سببى باشد تا به این نتیجه برسید که مى توانید از پول دیگران ھم استفاده کنید. مى توانید پول شان را به قرض بگیرید و در مقابل پاداش منصفانه‌ای به آنھا بدھید. بدانید که بسیارى از آموزش ھا و تحصیلات مفت و مجانى صورت خارجى پیدا مى کنند. لزومى به
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
تحصیلات آکادمیک نیست. مى توانید شخصا در جھت آموزش دادن به خود گام بردارید. بدانید اقتصاد به قدرى وسیع و گسترده است که ھر کس با توجه به استعدادش مى تواند کارى صورت دھد و مکان مناسبى براى خود دست و پا کند.
مى توانم فھرست مطلوبى از کسانى در اختیارتان قرار بدھم که با فقر شروع کردند و به ثروت رسیدند. ما بسیارى از این اشخاص را قبلاً مطالعه کرده ایم و بسیارى دیگر را ھم بعدا شناسایى خواھیم کرد. خود را از ترس از فقر نجات دھید و به پیش بتازید.

٢ .ترس از انتقاد
ذھن شما از قدرت نامحدودى برخوردار است تا به رؤیاھاى تان تحقق بخشد. مشروط بر آنکه بگذارید ذھن تان بدون مانع کارش را انجام بدھد. به ندرت ترسى پیدا مى شود که به اندازه ترس از انتقاد به این سرعت ذھن تان را مخدوش کند و با این حال این چیزى نیست جز نفوذ اذھان دیگران بر شما. یک نفوذ منفى که در اغلب موارد صرفا خیالى و تصورى است. کسى که از انتقاد مى ترسد، اغلب از بیم آن‌که مورد انتقاد قرار نگیرد، آراء و نظراتش را با دیگران در میان
نمى گذارد. مى توانیم کار زنان و مردان بى شمارى را مرور کنیم که توانستند در زمينه فعالیت خود، مشکلات بزرگ و عديده اى را از سر راه خود بردارند و از توانمندى ھاى خود استفاده شايسته ببرند.

اما به ندرت از انتقاداتى که در معرض آن قرار داشتند مطلع مى شویم. اگر آنھا از این انتقادات مى ترسیدند و مى گذاشتند در ذھن شان ریشه بگیرد، تمام توانمندى ھایشان، از میان رفته بود. ممکن بود ھرگز این توانمندى ھایشان را احساس نمى کردند زیرا ذھن آزاد و رھایى نداشتند که دست به
چنین کارھایى بزنند. اتومبیل البته وجود خارجى پیدا نمى کرد. ھواپیما ھم به پرواز در نمى آمد. سفرھاى فضایى ھم صورت خارجى نمى یافت. وقتى ھنرى فورد تصمیم به تولید انبوه اتومبیل گرفت، اتومبیل البته
ساخته شده بود و کار مى کرد اما مردم به کسى که بخواھد آن را به تولید انبوه برساند مى خندیدند و او را مسخره مى کردند. مى گفتند کسى نمى تواند سوخت این اتومبیل ھا را تأمین کند، لاستیک اتومبیل ھم قابل تولید به اندازه نیست. تضمینى نبود که وقتى صاحبان اتومبیل بخواھند سفر کنند از این ابزار بھره کافى داشته باشند. از سوى دیگر بانکدارھا به ھنرى فورد مى گفتند که از این برنامه دست بردارد. معتقد بودند کسى حاضر نیست اتومبیل با این قیمت زیاد را به حد کلان خریدارى کند. تقریبا ھمه کسانى که از کار ھنرى فورد مطلع بودند او را مورد سرزنش و انتقاد قرار مى دادند اما ھنرى فورد به ذھن خودش اعتماد کرد. زنش به او گفت: "بدون توجه به انتقادات تو کار خودت را بکن."

ھمین چندى پیش مردى به نام ھنرى لند از دختر جوانش عکسى گرفت. دخترش مى خواست بلافاصله عکس را ببیند. ھنرى به دخترش توضیح داد که ابتدا فیلم باید از دوربین خارج شود و در تاریکخانه به کمک برخى از مواد شیمیایى ظاھر شود. وقتى فیلم نگاتیو به دست آمد باید عکس چاپ شود، آن ھم لازم است روى کاغذ خاصى به چاپ برسد. بعد از ھمه این کارھا عکس را مى توان دید. در این لحظه بود که ھنرى لند به فکر فرو رفت. چرا دوربین عکاسى تولید نشود که خودش
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
عکس را بگیرد و بلافاصله آن را ظاھر کند؟ ھر کس که درباره عکاسى علم و اطلاعى داشت به او توضیح داد که چرا این کار امکان پذیر نیست. اما این انتقادات سببى نبودند که دوربین لند ـ پولاروید، ھمان چیزى که دوشیزه لند مى خواست، تولید نشود.
انتقاد در زمينه ایده و نظریه ھم وجود دارد. وقتى تصمیم گرفتم "علم موفقیت شخصى" را سازمان دھى کنم با انبوه انتقادات اشخاص روبه رو گشتم. بیشترین انتقادات را نزدیک ترین بستگان من ارائه مى دادند که قبولش دشوار بود. در آن زمان نمى توانستم نیرویى را که در من وجود داشت در قالب کلام بیان کنم. اما من به ھدفم مى اندیشیدم. من به موانع و مشکلات کارى نداشتم. این علم ثروتى براى اشخاص تولید کرد که از ثروت اندرو کارنگى یعنى ثروتمندترین مرد جھان بیشتر بود.

گوش دادن به توصیه ھاى یک شخص واجد شرایط یک مطلب است و گوش دادن به انتقادات منفى اشخاص مطلبى دیگر. به این نکته مھم توجه داشته باشید که بسیارى از انتقادات را کسانى مى کنند که در ھر زمینه اى انتقادگر ھستند.

٣ .ترس از بیمارى
شما ھم مطمئنا بیش از یک نفر را مى شناسید که بیش از ھر موضوعى درباره بیمارى و ناخوشى حرف مى زنند.
این اشخاص ترجیح مى دھند به جاى اینکه از فایده عمل جراحى شان حرف بزنند درباره خود عمل حرف بزنند. خیلى ھا از عمل جراحى مى گویند که اصولاً نیازى به این عمل نداشتند. این اشخاص صبح ھر روزشان را با یافتن و جستجوى نشانه ھاى بیمارى شروع مى کنند. از موھاى سرشان تا
انگشتان پاى شان دنبال نشانه ھاى بیمارى مى گردند و بدون تردید انواع بیمارى ھا را در خود پیدا مى کنند و بعد با بازگو کردن این بیمارى ھا براى دوستان شان آنھا را مکدر مى سازند. اینھا اشخاص خود بیمار انگار ھستند. آنھا بیمارى را در وجود خود تصور مى کنند، از بیمارى مى ترسند و سرانجام کارى مى کنند که این بیمارى به سر وقت آنھا بیاید. این قدرت منفى ذھن است.
من در مدت شصت سال زندگى بالغانه با خوشحالى شاھد آنم که پزشکان به بیمارى ھاى روان تنى بیش از پیش توجه مى کنند. اینھا بیمارى ھایى جسمانى ھستند که از ذھن نشأت مى گیرند. اما این ھم نکته ثابت شده اى است که ذھن ناراحت تولید بیمارى تنى مى کند. در ادامه مطلب به فھرست
دردناکى از نشانه ھایى اشاره کرده ام که مى توانند از تعارضات ذھنى، ھراس ھا و تنش ھا نشأت
بگیرند:

سردرد
سوءھاضمه
زخم معده
دردھاى آرتروزی
خستگى دائم
دیر خوب شدن جراحات
مشکلات کلیوى
مشکلات عروقى
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
سردى جنسى
ناتوانى جنسى
خارش پوست
عفونت دھان
اختلالات روده اى
گرفتگى ھاى عضلانى
و... و... و
بعد از آن به انواع اختلالات ذھنى مى رسیم که دامنه اى وسیع دارند و از تنش ھاى عصبى تا جنون به تمام معنا را در بر مى گیرند. اینھا ھم نشأت گرفته از ذھنى ھستند که با خود در ستیز مى باشند. فھرست بیمارى ھایى که جسم و ذھن گرفتار آن مى شوند تمامى ندارند. بنابراین اولین توصیه اى که من به شما مى کنم این است که پیوسته به بیمارى فکر نکنید. توجه داشته باشید ذھن تمام تصورات شما از بیمارى را در بدن شما صورت خارجى مى بخشد.
اگر ھم به واقع بیمار ھستید به این موضوع فکر کنید که بیمارى بخشى از زندگى است و شما مى توانید بر آن غلبه کنید.
توجه داشته باشید که ایمان و اعتقاد بزرگ ترین التیام دھنده در عالم ھستى است. ایمان راسخ مانع از ابتلاى به بیمارى مى شود، بیمارى را به سرعت شفا مى دھد و مقاومت بدن را در برابر بیمارى بالا مى برد. به سلامتى خود ایمان داشته باشید. اینگونه بیمارى از شدت بى غذایى مى میرد و از میان مى رود.

۴ .ترس از دست دادن عشق

عشق دست در دست آرامش ذھن دارد. زوجى که به واقع یکدیگر را دوست دارند اغلب عشق خود را چون شعاع خوشبختى به دنیا منعکس مى سازند. ما مى گوییم آنھا متعلق به یکدیگرند و به جھات مختلف این‌گونه ھم ھست. با این حال به معناى متعلق بودن و تعلق داشتن توجه داشته باشید و میان این مفھوم و مفھوم مالک بودن تمیز قایل شوید. کسى که شخصى را به واقع دوست دارد او را در غل و زنجیر حسادت نمى کند زیرا این ھراس است، ترس از دست دادن عشق. عشق واقعى ھراس را سراغ ندارد. از اینکه بگذریم عشق را نمى توان متقاضى شد، عشق را باید داد. اگر به کسى عشق ندھید دیگر وجود خارجى نخواھد داشت.

پایان عشق ھرگز خوشایند نیست. ھیچ شرایط ناموافقى وقتى صورت خارجى پیدا مى کند خوشایند نیست. اما ترسیدن از قبل، ھمان کارى که اغلب اشخاص مى کنند، به ھمان اندازه آسیب زننده است که کسى خود را قبل از اینکه بمیرد مرده بپندارد. ممکن است عشق به شخص خاصى بمیرد و از دست برود اما خود عشق ماندگار است. توانایى و ظرفیت عشق در قلب مى زند. شخص دیگرى را مى جوید. مى توان عشق به یک شخص را به شخص دیگرى انتقال داد.

بدانید که شخص دیگرى وجود دارد. این را ھم بدانید که عشق مى تواند تولید موفقیت و ارائه خدمات عظیم بکند. اولین عشق چارلز دیکنز با تراژدى به پایان رسید زیرا براى او عشق
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
متقابلى در کار نبود. از این رو دیکنز عشق خود را به دنیاى نوشتن و نگارش برد و کتاب پرآوازه دیوید کاپرفیلد نشأت از دلى گرفت که به نظر مى رسید شکسته و خرد شده است. سخاوتمندانه دوست بدارید. با تمام وجود عشق بورزید. وقتى به عشق مى رسید از قدرت عظیمى برخوردار مى شوید اما اگر عشق بر شما غلبه کند مى تواند شما را نابود سازد. اما بدانید ھر ترسى مى تواند مانع از پیشرفت و ترقى شما شود. ترس از دست دادن عشق را به کنار بگذارید و به پیش بتازید.

۵ .ترس از دست دادن آزادى

اخیرا ماجراى مردى را مى خواندم که پس از مدتى تحمل زندان آزاد شده بود. در پیدا کردن شغل با دشوارى روبه رو بود. زیرا صادقانه به ھمه مى گفت که زمانى به زندان افتاده است. مدتى نمى توانست به خانه اش برود زیرا افراد خانواده به او اعتماد نمى کردند. اما او در عمق وجود خود مى دانست که تغییر کرده است و حالا در شمار انسان ھاى صادق قرار گرفته است. او خوشحال و سپاسگزار بوده که براى امرار معاش کار مى کند و داراى خانواده و خانه اى است.

اما او از ھمه اینھا مھم تر از آن خوشحال بود که "من آزادى ام را بازیافتم." میلیون ھا انسان این را تجربه کرده اند که وقتى ملتى آزادى خود را از دست مى دھد چه اتفاقى
مى افتد. ممکن است ھمه چیز وجود داشته باشد اما بدون وجود آزادى براى اینکه کسى آن طور که مى خواھد فکر و زندگى کند، بقيه ھر چه ھست ساختگى و غیرواقعى به نظر مى رسد. وقتى من درباره آزادى ذھن و جسم صحبت مى کنم اشاره ام به آزادى شخصى و اولیه است. اشاره من به آزادى مطلق جسمانى نیست. اگر ھر کس از آزادى مطلق برخوردار بود تا ھر کارى را که مى خواھد انجام دھد به جاى تمدن با آشفتگى روبه رو مى شدیم. آرامش ذھن يعنى آن‌که قوانین و سنت ھا و آداب و رسوم را احترام کنیم.

چندى پیش تا اندازه اى آزادی ام را از دست دادم تا نتوانم به کارھایى که مایل بودم برسم. گرفتار آنفلوانزا شدم و سه روز در رختخواب دراز کشیدم. مجبور شدم قرار ملاقات ھاى خودم را با اشخاص لغو کنم. اما اگر این کار را نمى کردم ذھنم آزادى خود را از دست مى داد. از فرصتى که به دست آمد براى طرح ریزى این کتاب استفاده کردم. کارى بود که مدت ھا آن را عقب انداخته بودم. بار دیگر این اصل در ذھنم شکل گرفت که ھر بدبیارى و ناکامى در خود بذرى به ھمان اندازه یا بیشتر سودمند به ھمراه دارد.

مفھوم زمان در ارتباط نزدیک با مفھوم آزادى است. وقت ارزش و ثروت است و برخلاف پول، وقتى زمان از دست مى رود نمى توانید آن را دوباره بازیابید. آرامش ذھن چیز با شکوھى است. حالا این را با عبارت "زمان ثروت است و برخلاف پول وقتى از دست رفت نمى توانید آن را دوباره بدست آورید" ارتباط بدھید. آرامش ذھن براى حال خوب شما چیز باارزشى است.
آزادى در برگیرنده آرامش ذھن است. آرامش ذھن یک آزادى اولیه است. کثیرى از مردم برده ساعت ھستند، کثیرى از مردم برده حساب بانکى ھستند. قبل از اینکه بگویید "من آزاد ھستم" آیا به پرسش ھاى زیر جواب آرى مى دھید؟" وقتى شرایط ایجاب مى کند از وقتم به شکلى استفاده کنم که برنامه قبلى براى آن نداشتم، آیا در این
 
بالا