mahban
[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بینالملل]
پرسنل مدیریت
مدیریت ارشد
مدیر رسمی تالار
عکاس انجمن
برترین کاربر ماه
ارسالکنندهی برتر ماه
سطح
6
شد. مطمئنا دوست آقاى فورد، توماس ادیسون از جواب ھاى او لذت برد زیرا ادیسون ھم مرد دیگرى بود که از علم و دانایى دیگران استفاده مى کرد و از طریق آنان بر قدرت ذھنى خود مى افزود.
توماس پین که ذھن توانمندش به شکل گیرى اعلاميه استقلال امریکا کمک کرد سخن از یک منبع مغز متفکر مى گوید که مى توانند بر انبار علم و دانش ما بیفزایند. در ادامھ مطلب به بخشى از سخنان او اشاره کرده ام:
ھر کسى که در زمينه ذھن انسان مطالعه کرده باشد، نمىتواند به این نتیجه نرسد کھ آنچه ما آن را اندیشه مى نامیم به دو گونه اند: یکى آنھایى که با تفکر و تعمق در ذھن خودمان ایجاد مى کنیم و دیگر آنھایى که در ذھن اطرافیان مان شکل مى گیرند. من ھمیشه سعى کرده ام از این نیروى فکرى داوطلب استفاده کنم. من ھمه علم و دانشم را از ذھن این اشخاص گرفته ام. آنچه از مدرسه و تحصیل در آن آموخته ام سرمایه ناچیزى است. آنچه در مدرسه فرا مى گیرید نقطه شروعى براى یادگیرى ھاى بعدى است. ھر کسى که مطلبى مى آموزد در نھایت به آموزگار خود تبدیل مى شود...
اما اندیشه ھایى که به ذھن خطور مى کنند و نشأت گرفته از اذھان ما نیستند از کجا مى آیند؟ اینھا اغلب اندیشه ھاى دیگران ھستند که به شکل کلام یا به صورت مکتوب به اطلاع ما مى رسند و بعد در ذھن نیمه ھوشیار ما دوباره پخش مى شوند. در مواقعى ھم اینھا فرایندى کاملاً ھوشیار دارند، مانند زمانى که با شخص دیگرى به تبادل نظر مى پردازیم. اما ھمه ما اندیشه ھایى را دریافت مى کنیم که به سکوت از ذھن دیگران پخش مى شوند و ذھن ما آنھا را دریافت مى کند. این ھم موضوعى است که قبلاً به آن اشاره کردیم و در اینجا مفصل تر درباره اش بحث مى کنیم.
گروه مغز متفکر یعنى چه ؟
به اعتقاد من گروه مغز متفکر یک منبع و ذخیره سرشار و بدون شکل اندیشه و تفکر است که در آن ارتعاشات فکرى جارى است. ھمه این منبع اندیشه نمى تواند در ذھن شخص به خصوص و واحدى جارى باشد. وقتى با شخص دیگرى یا با شمارى از دیگران در ھماھنگى به سر ببرید، مجموعه ذھنى شما از ارزشى بى حساب برخوردار مى شود. کسى کھ دستیاران و مشاورانى دارد که با آنھا در را*ب*طه اى تحسین برانگیز به سر مى برد، از این دستیاران خود بھره اى دریافت مى کند که به روش ھاى متعارف به دست آمدنى نیستند. اذھان آنھا پیوسته ذھن او را تغذيه مى کنند و به سھم خود اطلاعاتى از او براى خود دریافت مى نمایند. ھمین مطلب زمانى اتفاق مى افتد و صورت
خارجى پیدا مى کند که جمعى از دوستان یا ھمکاران تجارى گروه مغز متفکر را ایجاد مى کنند و درباره موضوعات مختلف به بحث و تبادل نظر مى پردازند.
اذھان متعدد و جور به جور آنھا وقتى روى موضوعى متمرکز مى شود، قدرت بزرگ تولید مى کند. قدرت این مغز متفکر به وضوح و مسلمى مقولاتى از قبیل سخن و نوشته نیست اما قدرتش به مراتب بیش از آن چیزى است که علم
بتواند آن را توضیح دھد. براى من جالب است که دوران علم اتم چگونه مى تواند به این علم مربوط به پنجاه سال قبل بھا و ارزش بدھد. در آن زمان مى توانستیم ھشتاد ماده فیزیکى را فھرست کنیم (حالا مى توانیم شمار بسیار بیشترى فھرست کنیم. مى دانستیم که ماده از اجزاء بسیار ریزى تشکیل مى شود که میان
توماس پین که ذھن توانمندش به شکل گیرى اعلاميه استقلال امریکا کمک کرد سخن از یک منبع مغز متفکر مى گوید که مى توانند بر انبار علم و دانش ما بیفزایند. در ادامھ مطلب به بخشى از سخنان او اشاره کرده ام:
ھر کسى که در زمينه ذھن انسان مطالعه کرده باشد، نمىتواند به این نتیجه نرسد کھ آنچه ما آن را اندیشه مى نامیم به دو گونه اند: یکى آنھایى که با تفکر و تعمق در ذھن خودمان ایجاد مى کنیم و دیگر آنھایى که در ذھن اطرافیان مان شکل مى گیرند. من ھمیشه سعى کرده ام از این نیروى فکرى داوطلب استفاده کنم. من ھمه علم و دانشم را از ذھن این اشخاص گرفته ام. آنچه از مدرسه و تحصیل در آن آموخته ام سرمایه ناچیزى است. آنچه در مدرسه فرا مى گیرید نقطه شروعى براى یادگیرى ھاى بعدى است. ھر کسى که مطلبى مى آموزد در نھایت به آموزگار خود تبدیل مى شود...
اما اندیشه ھایى که به ذھن خطور مى کنند و نشأت گرفته از اذھان ما نیستند از کجا مى آیند؟ اینھا اغلب اندیشه ھاى دیگران ھستند که به شکل کلام یا به صورت مکتوب به اطلاع ما مى رسند و بعد در ذھن نیمه ھوشیار ما دوباره پخش مى شوند. در مواقعى ھم اینھا فرایندى کاملاً ھوشیار دارند، مانند زمانى که با شخص دیگرى به تبادل نظر مى پردازیم. اما ھمه ما اندیشه ھایى را دریافت مى کنیم که به سکوت از ذھن دیگران پخش مى شوند و ذھن ما آنھا را دریافت مى کند. این ھم موضوعى است که قبلاً به آن اشاره کردیم و در اینجا مفصل تر درباره اش بحث مى کنیم.
گروه مغز متفکر یعنى چه ؟
به اعتقاد من گروه مغز متفکر یک منبع و ذخیره سرشار و بدون شکل اندیشه و تفکر است که در آن ارتعاشات فکرى جارى است. ھمه این منبع اندیشه نمى تواند در ذھن شخص به خصوص و واحدى جارى باشد. وقتى با شخص دیگرى یا با شمارى از دیگران در ھماھنگى به سر ببرید، مجموعه ذھنى شما از ارزشى بى حساب برخوردار مى شود. کسى کھ دستیاران و مشاورانى دارد که با آنھا در را*ب*طه اى تحسین برانگیز به سر مى برد، از این دستیاران خود بھره اى دریافت مى کند که به روش ھاى متعارف به دست آمدنى نیستند. اذھان آنھا پیوسته ذھن او را تغذيه مى کنند و به سھم خود اطلاعاتى از او براى خود دریافت مى نمایند. ھمین مطلب زمانى اتفاق مى افتد و صورت
خارجى پیدا مى کند که جمعى از دوستان یا ھمکاران تجارى گروه مغز متفکر را ایجاد مى کنند و درباره موضوعات مختلف به بحث و تبادل نظر مى پردازند.
اذھان متعدد و جور به جور آنھا وقتى روى موضوعى متمرکز مى شود، قدرت بزرگ تولید مى کند. قدرت این مغز متفکر به وضوح و مسلمى مقولاتى از قبیل سخن و نوشته نیست اما قدرتش به مراتب بیش از آن چیزى است که علم
بتواند آن را توضیح دھد. براى من جالب است که دوران علم اتم چگونه مى تواند به این علم مربوط به پنجاه سال قبل بھا و ارزش بدھد. در آن زمان مى توانستیم ھشتاد ماده فیزیکى را فھرست کنیم (حالا مى توانیم شمار بسیار بیشترى فھرست کنیم. مى دانستیم که ماده از اجزاء بسیار ریزى تشکیل مى شود که میان